به گزارش«نماینده»طی ۱۰، ۱۵ سال گذشته، افراد یا گروههای کوچکی در آمریکا اقدام به ایجاد رسانههای اینترنتی کردهاند تا بتوانند روایت خود را از مسائل، مستقل از روایت رسمی و دولتی بیان کنند. رسانههای متعددی به وجود آمده است که تلاش میکنند حرفی غیر از آن چیزی را بزنند که روایت رسمی و دولتی از وقایع است. این گروههای کوچک با تأسیس رسانههایی که عموماً اینترنتی هستند، میکوشند به صورت تخصصی، مسئلهای را پیگیری کنند.
اصلیترین تفاوت میان رسانههای جمعی و جایگزین، بودجههای کلان، ساختار و شبکههای پیچیده و قدمت بیشتری است که رسانههای جمعی دارند. کارکنان یک رسانه جایگزین اغلب از ۲، ۳ نفر تجاوز نمیکنند، البته استثنا هم وجود دارد، اما اصولاً رسانههای جایگزین اینگونه هستند. رسانههای جایگزین رفتهرفته مخاطبین بیشتری پیدا میکنند و بخشی از این موفقیت را مدیون اینترنت هستند. این رسانهها از روشهایی مانند اشتراک مطالب در رسانههای اجتماعی و یا کرایه بیلبردهای تبلیغاتی در سطح شهر برای جذب مخاطب استفاده میکنند.
متن مصاحبه "آلیسون ویر" مؤسس و مدیر پایگاه تحلیلی "اگر آمریکاییها میدانستند" به شرح زیر است.
سؤال:: چگونه در کشوری مثل آمریکا که سلطه رسانهای بر دنیا دارد، رسانههای جایگزین وجود دارد و فعالیت میکند؟
سانسور در آمریکا، بیشتر سانسور مطالبی است که به منافع اقتصادی ضربه میزند، تا به منافع سیاسی و ملی. اگر در آمریکا من مقالهای بنویسم که به شدت از دولت انتقاد میکند، دولت، اعتراضی نمیکند و اقدامی برای بستن سایت و دستگیری من صورت نمیدهد. البته بدون داشتن منابع مالی نمیتوان صدای خود را به مردم رساند. اگر شما بایکوت خبری شوید و رسانههای جمعی از شما چیزی نگویند، صدایتان هم شنیده نخواهد شد.
سؤال:: شاید این تصور وجود داشته باشد که انتشار مطلب در رسانههای اجتماعی به این معناست که پیامتان خود به خود به گوش همه میرسد.
نخیر. اینطور نیست. اولین کاری که باید در شبکههای اجتماعی انجام دهید، "اعلام موجودیت" است. باید برای مخاطبین جذابیت داشته باشید تا شما را دنبال کنند. خبر به خودی خود نمیتواند مخاطب را جذب کند، بلکه بستهبندی آن یعنی نحوه ارسال، نوع رسانهای که خبر را منتقل میکند و نحوه تنظیم هم اهمیت زیادی دارد.
یکی از روشهایی که در دیده شدن اخبار شما بسیار مؤثر است، پرداخت مبلغی به شرکت گوگل برای بالا آوردن اخبار شما در نتایج جستجو است. بنابراین هر چه بیشتر پول داشته باشید، صدایتان بیشتر شنیده میشود. روش دیگر، استفاده از بیلبردهای تبلیغاتی بینشهری یا درونشهری است.
شرکتهایی که این بیلبوردها را اجاره میدهند، خصوصی هستند. مثلاً ممکن است برخی از اینها صهیونیست باشند و اجازه ندهند چیزی ضداسرائیلی آنجا نصب کنید. از طرفی، طبق استانداردی که وجود دارد، در این بیلبوردها تنها ۷ کلمه میتوان نوشت، اما خیلی راحت و با درج یک آدرس اینترنتی، میتوان مخاطب را از بیلبورد به یک فضای تقریباً بینهایت برد.
تبلیغات روی بیلبرد یکی از روشهای مؤثر برای شناخته شدن است
سؤال:: رسانههای جایگزین زیادی در غرب و به طور خاص آمریکا وجود دارد. آیا بهتر نیست رسانههای جایگزین همسو، در کنار هم رسانههای بزرگتری را ایجاد کنند؟
بعضاً این تلاش صورت گرفته است. ما معمولاً دشمنان مشترکی داریم، اما اختلافنظر هم وجود دارد. به عنوان مثال، در مورد مسئله فلسطین، برخی از ما قائل به حق بازگشت فلسطینیان به سرزمینشان هستند، اما برخی راهحل دو کشور را پیگیری میکنند. زمانی وجود یک سرزمین فلسطینی در هر شرایطی، یک امتیاز محسوب میشد، اما امروز میتوان بیش از یک سرزمین را از اسرائیلیها پس گرفت.
آفتی که رسانههای جایگزین ممکن است با آن مواجه باشند، نفوذ صهیونیستها یا مقامات دولتی در آنها برای تغییر مسیر یا از کار انداختن آنهاست. من به شخصه در آمریکا از واژه صهیونیست استفاده نمیکنم، چون عملاً هیچکس با معنا و مفهوم این واژه آشنا نیست.
۱۵ سال پیش وقتی من بیدار شدم و شروع به تحقیق درباره مسئله فلسطین کردم، تصورم این بود که مسئله فلسطین مانند بسیاری مسائل دیگر در دنیاست. نمیدانستم کشورم در سازمانهای بینالمللی مصوبات علیه اسرائیل را وتو میکند و یا کمکهای مالی گسترده به این رژیم مینماید.
سال ۲۰۰۰ من دبیر یک روزنامه محلی بودم و درباره مشکلات منطقه خودمان مطلب مینوشتم. آن سال، همزمان با انتفاضه دوم مردم فلسطین بود که پوشش خبری زیادی در رسانههای آمریکا داشت. یکی از دلایلی که باعث شد من تخصصی روی مسئله اسرائیل و فلسطین کار کنم، همین پوشش خبری بود.
بعد از مدتی که اخبار را از طریق تلویزیون دنبال میکردم، با خودم گفتم این رسانهها تنها یک طرف ماجرا را روایت میکنند. به همین دلیل از شغلم استعفا دادم و به غزه و کرانه باختری سفر کردم. برای گرفتن اطلاعات دقیق باید از منابع متنوع اطلاعات را گرفت، ولی در آمریکا حتی اگر از منابع متنوع هم اطلاعات بگیرید، باز هم چیزی تغییر نمیکند، چون تقریباً همه رسانهها همجهت با سیاستهای دولت هستند.
سؤال:: آیا صهیونیستها هم در تنظیم این پوشش خبری نقش دارند یا مسئله به خود دولت آمریکا برمیگردد؟
سیاست خارجی آمریکا توسط صهیونیستها احاطه شده است. صهیونیسم یک ایدئولوژی و جنبه سیاسی دارد که به آن صهیونیسم سیاسی گفته میشود. با این حال، شاید اگر قبل از اینکه تحقیقاتم را شروع کنم، از من سؤال میکردند صهیونیسم یعنی چه، میگفتم احساس میکنم این اسم را شنیدهام، ولی معنای آن را نمیدانم.
اگر شما همین امروز در خیابانهای آمریکا از مردم سؤال کنید صهیونیسم چیست، اکثریت خواهند گفت که اطلاعی ندارند. آنهایی هم که فکر میکنند اطلاع دارند، به شما میگویند صهیونیستها همان یهودیها هستند. البته این وضعیت بعد از انتفاضه دوم و ۱۱ سپتامبر تغییر کرده است، اما مردم آمریکا به طور کلی علاقهای به سیاست و اخبار سیاسی ندارند.
مردم آمریکا اغلب به اخباری غیر از سیاست عادت کردهاند
سؤال:: کدام رسانهها و مطبوعات هستند که تأثیر زیادی بر افکار عمومی آمریکا دارند؟
فاکسنیوز یکی از رسانههایی است که خیلی روی اسلامهراسی در آمریکا کار میکند. مثلاً در مواقعی مانند انتخابات که مردم مراجعه بیشتری به تلویزیون میکنند آنها میتوانند روی مخاطب تأثیر بیشتری داشته باشند. شبکه "سیانان" هم بسیار تأثیرگذار است.
آنهایی که اخبار را به صورت جدی دنبال میکنند، "واشنگتنپست" و "نیورکتایمز" را میخوانند. اگر در کالیفرنیا باشند، "لسآنجلستایمز" را میخوانند. "شیکاگو تریبیون" هم روزنامهای مهم است. لیبرالها خیلی تحت تأثیر شبکه رادیویی ملی "انپیار" هستند. شبکه "پیبیاس" هم روی لیبرالها خیلی تأثیرگذار است.
سؤال:: تأثیر صهیونیستها در شکلدهی افکار عمومی آمریکا چگونه است؟
اسلامهراسی به طور خاص در آمریکا توسط صهیونیستها هدایت میشود. برای مثال یک مستند در یکی از شبکههای آمریکا پخش شد که کاملاً اسلامهراسانه بود. وقتی تحقیق کردیم، دیدیم طبق معمول، هزینه ساخت آن را صهیونیستها تأمین کردهاند. اینها در انتخابات آمریکا از هر دو حزب حمایت میکنند و به همین خاطر در هر صورت، پیروز انتخابات هستند.
سؤال:: فکر میکنید هنوز هم بتوان با جوانان آمریکایی ارتباطی خارج از چارچوب رسمی و دولتی برقرار کرد؟
مسلماً همینطور است. یکی از راههای ارتباط با جوانان، سخنرانی در دانشگاههاست، یعنی جایی که تغییرات اجتماعی صورت میگیرد. همچنین جوانان مراجعه بیشتری به اینترنت دارند تا به تلویزیون و روزنامهها. با یک سرمایهگذاری خوب میشود در فضای مجازی محتوای مدنظر خود را تولید و توزیع کرد.
توجه کنید که کار تبلیغاتی باید توسط حرفهایها انجام شود. باید طوری باشد که هر کس محتوای شما را دید، تحت تأثیر قرار بگیرد. به عنوان مثال، فیسبوک توسط صهیونیستها اداره میشود، ولی به نظر میرسد خط قرمز آنها بیشتر بحث مالی و اقتصادی است، نه سیاسی.