به گزارش «نماینده» موسسه «ران پائول» در گزارشی تأکید کرد: چندین هفته از مباحثات بی فایده سیاستمداران آمریکایی بر سر توافق هستهای با ایران گذشته است در حالی که همگی آنها این نکته برجسته را نادیده گرفتهاند که: این آمریکا بود که به پایان بنبست با ایران و به سرانجام رسیدن این توافق نیاز داشت و غیر از این نیست.
در ادامه این مقاله آمده است: سالها شاهد تکرار جملاتی بودیم چون «تحریمها فلج کننده بودهاند»، یا «تحریمها رفتار ایران را تغییر خواهد داد»، چه در حمایت جمهوری اسلامی ایران از این به اصطلاح «تروریسم»، چه در محاسباتش در خصوص برنامه هستهایاش و چه از طریق برانگیختن احساسات مردم ایران علیه حاکمیت این کشور. «باراک اوباما» رئیسجمهوری آمریکا بارها اعلام کرده بود که «رژیم بیسابقهای از تحریمها را علیه ایران اعمال کردهایم به نحوی که اقتصاد این کشور را کاملا فلج ساخته است و این دقیقا به دلیل تحریمهای بینالمللی است که ما توانستیم شاهد واکنش مردم ایران باشیم که میگویند کشورشان در تعامل با جامعه بینالمللی به مسیر جدیدی نیازمند است». اما شواهد کافی برای اثبات این مدعا وجود ندارد.
این گزارش همچنین تأکید میکند: اگر ذرهای از این ادعاها صحت داشته باشد و تحریمها بر اقتصاد ایران اثرگذار بوده باشند، این تأثیرگذاری به نحوی است که مردم ایران را در حمایت از تولیدات داخلی خود و نیل به صرفهجویی بسیج کرده است. گزارش بخش تحقیقات کنگره آمریکا نیز این ادعا را اثبات میکند، آنجا که تأکید دارد، «شواهدی وجود دارد که نشان میدهد ایران از طریق تلاشهای دولت و بخش خصوصی از اثر اقتصادی تحریمها کاسته است. برخی نیز معتقدند که شاید این تحریمها در درازمدت بیشتر به نفع ایران باشد چرا که به تنوع فعالیتهای اقتصادی ایران افزوده و از وابستگی اقتصاد این کشور به درآمدهای نفتی میکاهد».
موسسه «ران پائول» در ادامه تأکید دارد: تحریمها در جبهه سیاسی نیز نتوانست موفق عمل کند و اهداف غرب را تأمین نماید چرا که ایرانیها هرگز حاکمیت کشورشان را مسئول مسائل اقتصادی به بار آمده در ارتباط با تحریمها ندانستند و هرگز به دنبال ایجاد روابط حسنه با غرب به عنوان راه فراری برای این مسائل اقتصادی نبودهاند. آمریکا همواره تلاش کرده تا این روایت ساختگی را ترویج کند که انتخاب «حسن روحانی» به عنوان رئیس جمهور ایران، تلاشی برای تعدیل موضع سیاست خارجی ایران بود اما حقیقت چیز دیگری است چرا که نظرسنجی موسسه «زاگبی» بلافاصله پس از انتخاب روحانی به عنوان رئیس جمهور ایران نشان داد که حدود ۹۶ درصد از مردم ایران با این نکته موافق بودند که حفظ حق پیشبرد برنامه هستهای ارزش هزینه دادن بابت تحریمهای اقتصادی و انزوای بینالمللی را دارد و تنها ۵ درصد از مردم ایران این احساس را داشتند که بهبود روابط با آمریکا و غرب باید به عنوان اولویت سیاست خارجی این کشور مطرح شود. بنابراین به هیچ عنوان نمیتوان مدعی شد که تحریمها به نحوی اثرگذار بودهاند. ایران حدود سی و شش سال تحت تحریمهای غرب بوده اما هرگز مقابل خواست غرب تسلیم نشده است و حالا پس از این همه سال، نهایی شدن این توافق تنها گویای این مطلب خواهد بود که این بار این آمریکا بوده که سرتسلیم فرود آورده و برای انجام این توافق تمایل نشان داده است.
بنا براین گزارش، نکته مهم اینجا است که تمام جنجالهای مطرح شده بر سر برنامه هستهای ایران هیچ ارتباطی با تسلیحاتی شده برنامه هستهای ایران و یا تمایل ایران برای دستیابی به چنین برنامهای نداشته و ندارد. جمهوری اسلامی ایران هرگز نه سلاح هستهای داشته و نه تمایلی برای دستیابی به آن نشان داده است. نهادهای اطلاعاتی آمریکا طی سالهای گذشته به این نتیجه رسیدهاند که ایران حتی «تصمیم» برای دنبال کردن تسلیحات هستهای نداشته و آژانس نیز در ۵۲ گزارش دورهای خود که تا کنون منتشر کرده تأکید داشته که هیچ انحرافی در خصوص تبدیل مواد هستهای به تسلیحات هستهای در برنامه ایران وجود نداشته است. به نظر میرسد تمام این جنجالها صرفا به این دلیل مطرح شده که آمریکا هژمونی خود در منطقه را در خطر دیده است.
این موسسه همچنین خاطرنشان ساخت: این آمریکا بود که تلاش برای تعامل با ایران را کلید زد نه برخلاف آنچه تبلیغ میشود، ایرانیهای خسته از تحریم و این تلاش نیز برخلاف آنچه تصور میشود در دوره ریاست جمهوری «محمود احمدینژاد» آغاز شده بود، آن هم زمانی که آمریکا دریافت محاسباتش در منطقه بویژه در سوریه با آنچه در واقعیت انتظار میرفت، همخوانی ندارد. دستاوردهای این توافق برای آمریکا این است که آزادی عمل برای آمریکا به منظور دنبال کردن اهداف سیاسی مشترک با ایران را فراهم میآورد؛ دستاوردی که تا کنون به آن پرداخته نشده است.
این گزارش در پایان با اشاره به ورود ایران از موضع قدرت در مذاکرات اخیر تأکید میکند: ایرانیها نیز در وین به خوبی به این مسئله واقف شدند که آنها از یک موضع قدرتمند منطقهای وارد این مذاکرات شدهاند و این آمریکا بود که به نهایی شدن این توافق در سریعترین زمان ممکن نیاز داشت. آمریکاییها پای میز مذاکرات چندین بار تلاش کردند تا مسائله منطقه ای را نیز با ایران مطرح کنند اما مذاکره کنندگان ایرانی اجازه مطرح شدن این مسائل را ندادند. آنها اجازه ندادند تا آمریکا با تلاش برای بدست گرفتن اهرم فشار در موضوعات مختلف منطقهای، موضع ایران را در مذاکرات گستردهتر تضعیف سازد. آنچه مسلم است ایران برای سران غربی به منزله جزئی ضروری در مبارزه علیه داعش و دیگر گروههای تروریستی با رویکرد مشابه است و آنها به درستی به این درک رسیدهاند که حذف ایران از راهحل درگیریهای منطقهای هرگز دستاوردی نخواهد داشت. توازن قدرت در منطقه خاورمیانه کاملا تغییر کرده، واشنگتن میخواهد از منجلابی که خود به بارآورده رهایی یابد و این امر بدون کمک ایران میسر نخواهد شد. توافق وین برای تسریع این امر حاصل شد. ایران کاملا از موضع قدرت و برتری وارد مذاکرات شد و این مذاکرات را به سرانجام رساند.