به گزارش «نماینده» روزنامه آرمان در شماره امروز(چهارشنبه) خود نوشت:
محسن هاشمي پسر ارشد آيتالله هاشمي است كه بسياري از ويژگيهاي پدر را دارد، از جمله صبوري و بارها هم اين صبر را نمايان كرده است. محسن هاشمي سالهاي زيادي مديريت متروي تهران را بر عهده داشت كه با دخالت دولت قبل ترجيح داد اين سمت را به فرد ديگري بدهد تا امور مردم درگير چالشهای سياسي نشود. پس از آن به دانشگاه آزاد رفت و در آنجا معاونت عمراني را عهدهدار شد. محسن هاشمی عضو شوراي مركزي حزب كارگزاران است اما آنچنان تمايل ندارد كه فعاليتهای سياسي او پررنگ شود. چند روز پيش بود كه به نقل از او خبري مبني بر كانديداتورياش در انتخابات مجلس منتشر شد اما اكنون آن خبر را بهطور كامل صحيح نميداند و ميگويد كه با توجه به دعوتهای زيادي كه از او شده است با در نظر گرفتن شرايط كشور تصميم نهايي را خواهد گرفت. حكم مهدي هاشمي، انتخابات مجلس دهم و عملكرد دوساله دولت موضوعاتي بود كه فرزند ارشد آيتالله هاشمي به آنها پاسخ داد.
متن كامل گفتوگو با محسن هاشمي را در ادامه ميخوانيد:
** اخيرا خبر حضور شما در انتخابات مجلس منتشر شده است. آیا این خبر صحت دارد؟
همچنان كه قبلا گفتم حضورم در انتخابات قطعي نيست. دعوتهاي زيادي صورت گرفته است اما تصميم نهايي من براي ثبت نام بستگي به شرايط دارد. به دعوتكنندگان گفتهام حضور من در انتخابات وابسته به شرايط كشور است، اما در صورت نياز، خدمت به نظام را رد نميكنم. متاسفانه مشكل كشور دعواهاي سياسي است كه بر مسائل مردم اولويت پيدا كرده است و به ويژه در ده سال اخير وقت اصلي مسئولان به دعوا يا جواب دادن به دعواها گذشته است. لذا حال كه خداوند با همت مردم و دلسوزان واقعي انقلاب مجددا مديريت كشور را به ريل اصلي خود بازگردانده است، اعتداليون و اصلاحطلبان معتدل نبايد به دنبال انتقامگيري وكينهتوزي سياسي باشند چون دوباره همان تنشها در كشور تكرار ميشود.
** پس تكليف سياستورزي و سياستبازي گروههاي سياسي براي كسب قدرت چه ميشود؟
درست است كه سياست به معني مبارزه براي كسب و نگهداري قدرت است، اما اصولي هم دارد. زيرا در همه دنيا، سياست، ابزاري براي اداره موثركشور است، اما متاسفانه در ايران اين فرهنگ جا افتاده كه سياست ابزاري براي تسويه حسابهای شخصي وگروهي است و ميدان كينهتوزي وانتقام جويي شده است. متاسفانه بعضي از بزرگان نيز به آن دامن ميزنند. بايد ياد بگيريم كه احساسات و خوشامد يا بدآمدن رجال سياسي از همديگر را از اولويت مسائل مديريتي پايدار كشور خارج كنيم. اگر اصلاحطلبان به دنبال بازگشت به قدرت براي گرفتن انتقام وتسويه حساب مصائبی كه در ده سال گذشته سرآنها آمده باشند، شكست شان از همين حالا قطعي است. بايد بهدنبال حل مسائل كشور ومعيشت مردم باشند و براي اين هدف مهم بايد بتوانند با بقيه تعامل كنند و كمكم خود را براي اهداف توسعه پايدار كشور و واقع گرايي آماده فعاليت نمايند. بسياري از كينهتوزيها ودعواها به خاطر آن است كه ما شخصيت يك فرد را با عملكرد سازمان زيرمجموعه او گره ميزنيم و اگر آن سازمان بد عمل ميكند آن را به حساب شخصيت بد و غرضورزي آن مدير و شخص مسئول ميگذاريم در حالي كه در اكثر موارد اينطور نيست و عملكرد سازمان تابع بسياري از عوامل فراتر از قدرت و اختيار رئيس و مسئول است. مثالي ميزنم، در طول ده سال گذشته من وخانوادهام وحتي شخص آيتالله هاشمي آسيب فراواني از عملكردهای جهتدار و تخريبها و تهمتهای ناجوانمردانه خورديم وتحمل كرديم. آقاي ضرغامي كه من بيش از ۲۵ سال است او را ميشناسم. در صنايع موشكسازي همكار بوديم و ميدانم خود او در باطن از بسياري از دروغ هايي كه به آيتالله هاشمي و فرزندان ايشان نسبت داده ميشد راضي نبود. گرچه آقاي ضرغامي هم بيتقصير نبود اما الان نبايد نسبت به ايشان كينه و كدورتي داشته باشم، فكرمي كنم آيتا... هاشمي هم همين گونه است و با وجود انتقاداتي كه به برخي از دستگاهها دارند، حساب عملكرد اين دستگاهها را از دیگران جدا ميدانند، اما افراد تندرويي كه بعضا مسئول هم هستند کارهایی انجام دادهاند، بنابراين ايشان با وجود همه اين مسائلي كه در چند سال اخير اتفاق افتاده است همواره با سعهصدر رفتار كرده است. من نيز بسياري از همكاران و دوستان قديم را كه در جبهه مقابل قرار ميگيرند را مقصر واقعي نميدانم. درباره اصلاحطلبان در طول سالهای ۷۶ تا ۸۴ نيز چنين است.
** پس چينش نيروهاي سياسي همكار را چگونه میبينيد؟
خط كشي بين اصلاحطلبان ميانه رو و اصولگرايان معتدل معنايي ندارد. اگر قرار است ما امثال آقاي لاريجاني را به خاطر عملكرد ۱۰ سال گذشته حذف كنيم، بايد خيلي از اصلاحطلبان را هم در اواخر دهه هفتاد و اوائل دهه ۸۰ که تندروييهایي كردند و منجر به روي كار آمدن تفكر احمدينژادي شد، حذف كنيم، برعكس بايد از اعتدال وميانه روي هرفردي استقبال كرد و به جاي گذشتهگرا بودن، آيندهگرا باشيم. ميبينيم كه آقاي ناطق هم با وجود ظلمي كه به او در گذشته شد براي اعتلاي كشور جوانمردانه بعضي از ناجوانمرديها را فراموش كرده است و با تمام فشاري كه از بعضي از قدرتمندها بر او وارد می شود باز هم به وظايف خود در اين مسير عمل ميكند.
** يكي از اتفاقات مهم كشور در طي اين ماهها توافق هستهاي بود كه ميان ايران و كشورهاي ۱+۵ صورت گرفت. چقدر اين توافق را در پيشرفت كشور موثر ميدانيد؟
توافق هستهاي نيز ميتواند محور همان وحدت ملي باشد كه آيتالله هاشمي در سال ۱۳۸۸ در نماز جمعه و بارها در سخنان بعدي مطرح كرد. اگر فارغ از مسائل جناحي و تعصبات به اين موضوع نگاه كنيم ميبينيم كه واقعا كشور دستاورد مهمي به دست آورده و از پرتگاه خطرناكي عبور كرده است و آنچه را كه حق او بوده به دست آورده است. البته برخي نميخواهند اين موضوع به نفع اعتداليون تمام و ثبت شود و از اين سو اعتداليون هم نبايد مساله را جناحي كنند، بايد آن را به اسم نظام تمام كنند تا بتوان مسائل روابط خارجي كشور در ابعاد مختلف را حل كرد. اگر دورانديشي رهبرمعظم انقلاب و تخصص رئيسجمهور و همكارانش در وزارتخارجه و شوراي امنيت و وزارت اطلاعات نبود به اينجا نميرسيد. مساله كشور ما روي كار آمدن اصولگرايان واصلاحطلبان نيست، بلكه ۳ ميليون بيكار، ۲ ميليون معتاد، وجود بيش از ۲۰ درصد جامعه زير خط فقر، نابودي محيط زيست، بحران آب، ورشكستگي صنعت، اقتصاد زيرزميني، فرار سرمايه، ركود و بحران هويت نسل جوان و از اين نوع مسائل است و مشخصا با اين روندي كه ما در ده سال گذشته داشتيم نه تنها اين مسائل حل نميشود بلكه اضافه ميشود. بايد به فكر حل اين مسائل باشيم. آنها كه من را براي شهرداري كانديدا كردند واقعا اهداف سياسي نداشتند. دنبال استفاده از تخصص من كه در طول ۲۰ سال در حمل و نقل عمومي انبوهبر پيدا كرده بودم، براي تهران بودند تا مشكل حمل و نقل تهران و در نتيجه محيط زيست و آلودگي هوا در حداقل يك يا دو دوره حل شود. با ارتباط مثبتي كه با دولت به وجود آمده بود اين كار واقعا امكان پذير بود. براي مثال درباره شهر تهران كه من خود حدود دو دهه به طور مستقيم درگير مديريت شهري وحملونقل آن بودم، شاهد روند خطرناكي هستيم و آن ركود ساخت زيربناهاي حمل و نقل انبوه بر، بحران آلودگي هوا و هزاران مساله ومعضل ديگر است والبته مسئوليت اين موضوع را نبايد تماما به گردن شهردار تهران يا شوراي شهر يا دولت بيندازيم، بلكه بايد روندها وتصمیمات نادرست را شناسايي واز آنها اجتناب كرده و به سمت راهحلهاي درست برويم.
** در دولت چطور؟
بخش عمدهاي از سرمايههاي ايران و مردم در بخشهاي گوناگون در حال از بين رفتن است. بهطور مثال بخشي از ذخایر نفتي در مخازن مشترك و ذخایر گاز ايران در حال سوختن در سرچاه وبخشي هم توسط قطريهاي و ساير كشورهاي همسايه در حال برداشت است و صنعت نفت بهجاي داشتن حمايت براي حل مساله، تبديل به ميدان برخورد جناحهاي رقيب شده است يا بخش عمدهاي از ظرفيت سيستم حمل ونقل كشور كه ميتواند توسعه يابد درآمد زايي كند و معضلات اساسي مثل تصادفات، سوانح و اتلاف سوخت و را حل كند، معطل مسائل مديريتي وسياسي مانده است.
** توضيحات شما در حوزه اقتصادي است. تاثيرات توافق در حوزههاي سياسي و اجتماعي را چطور تعريف ميكنيد؟
در فضاي سياسي هم به نظر ميرسد گذشت و پايان كينهتوزي و تسويه حساب راهحل بنبست فضاي سياسي كشور باشد، نميشود ما معياري را بگذاريم كه اكثر مسئولان سابق و فعلي كشور را مسالهدار جلوه دهيم و بخش زيادي از جامعه را كه هواداران اين مسئولان هستند در برابر نظام قرار دهيم وهزينه را به نظام تحميل كنيم، به نظرم تنها راهحل خاتمه مساله پايان دادن به دعواي گذشته با نگاه وحدت بخش به آينده است.
** آيتالله هاشمي چه ديدگاهي در اين موضوع دارند؟
تا جايي كه من ميدانم موضع اصلي آيتالله هاشمي، حل مساله مردم و حفظ كشور و نظام است و مسائل شخصي و خانواده ايشان برايشان در درجه دوم قرار دارد و به همين خاطر ديديم كه ايشان هم در انتخابات ده سال قبل و هم در مسائل قبل از انتخابات ۱۳۸۴ در عين اينكه نظرشان را گفتند، پيگيري نكردند و درباره عدم تاييد صلاحيت خود در انتخابات گذشته هم سكوت وتحمل كردند و درباره پرونده مهدي هم سكوت ميكنند، كه خداي نكرده مسائل شخصي ايشان وخانواده منجر به ضربه خوردن به انقلاب و ايران نشود، هرچند حرفهای زيادي براي گفتن دارند و داريم. البته موضع آيتالله هاشمي كه در ماه مبارك رمضان هم اعلام كردند، سكوت در اين موضوع است، تا تندروها به اين بهانه که در كشور در مرحله حساس اجراي توافق است، دعوا وتنش ايجاد نكنند. اگر اين رويه يك مبنا در كشور بشود كه مسائل شخصي در درجه دوم وبعد از مصالح جامعه قرار گيرد بسياري از معضلات واتفاقات قابل حل است.
** با توجه به گذشت دو سال از دولت آقاي روحاني چه نمرهای به او میدهيد؟
با توجه به اينكه از دانشگاه در دوره نخستوزیری مهندس موسوي در زمان جنگ تحميلي و دفاع مقدس به صنايع موشكي سپاه و در دولت هاشميرفسنجاني رئيس بازرسي ويژه و رئيس دفتر رئيسجمهور و در دولت اصلاحات و احمدينژاد رئيس هياتمديره و مديرعامل شركت راهآهن شهري تهران و حومه (مترو) بودم و هماكنون در دولت آقاي روحاني خوشبختانه در انتهاي ۲۸سال خدمت، به دانشگاه برگشتم ميتوانم در نمرهدهي بهتر شركت كنم ولي بايد بگویيد كه در چه زمينه اي!؟
** براي مثال عملكرد اقتصادي دولت يازدهم را چگونه ميبينيد!؟
البته من اقتصادي نيستم و بايد اين موضوع را از اقتصاددانان سوال كنيد، ولي به عنوان يك شهروند و مدير اجرايي میتوانم اولويتهای اقتصادي كشور را شمرده و نظر بدهم. برای حل مشكل اشتغال و ايجاد شغل كه اولويت اول مردم است، حمايت از توليد و افزايش آن اهميت بسزايي دارد، اين موضوع مهم میتواند باعث حل مشكل گراني و تورم هم بشود. لذا براي تقويت توليد ملي بايد واردات كنترل شده باشد و كالاهاي ساخته شده كمتر وارد شود. موضوع دوم طرحها و پروژههاي عمراني توسعهاي كشور است كه هم مشكل كشور را در درازمدت حل ميكند و رفاه و آسايش براي مردم ميآورد و هم مشكل اشتغال را حل مينمايد. براي اين منظور ابتدا اولويتبندي اين پروژهها كه تعداد ناتمامها زياد است، لازم است و براي به نتيجه رساندن آن بايد به سرمايهگذاران داخلي و خارجي اهميت دارد تا به كمك دولت بيايند. دولت در اين دو سال عمدتا به سياست خارجي پرداخته است. ضمن اينكه برنامهريزي براي آينده نيز كرده است. بايد ديد در دو سال مانده به انتهاي دولت، براي اشتغال، توليد و طرحهای زيربنايي چه میكنند؟ در اين موارد تابهحال نمره قابل قبولي نمي گيرد. البته ۱۴ از ۲۰ میتوان داد. ولي توقع مردم بالاي ۱۷ میباشد، كه اگر به آن دست نيابد براي دور دوم دچار مشكل رأي خواهد شد. انتظارها بعد از توافق هستهای بهشدت بالا میرود و دولت بايد بتواند آنها را برآورده كند، لذا توصيه میكنم كه از نيروهاي جوانتر و باانگيزهتر استفاده شود.
** اخيرا گردهمايي كارگزاران برگزار شد و جنابعالي نائب رئيس شوراي مركزي اين حزب هستيد. ميزان تاثيرگذاري حزب كارگزاران را چهاندازه ميبينيد؟
حزب كارگزاران سازندگي ايران كه در سال ۱۳۷۴ مطرح شد، چند سال بعد بهطور قانوني ثبت شد. در طول ۲۰ سال گذشته فراز و نشيب هايي را داشته است ولي امروز خود را آزاديخواه، معتدل، متدين، توسعه گرا، عدالت خواه، اصلاح طلب و صلح طلب میداند و از اصولي حمايت میكند كه در گردهمايي اخير مشخص و تاكيد شد كه تعداد آن به ۴۰ اصل رسيد. اين اصول در انديشه سياسي، ديني، اقتصادي، اجتماعي، حقوقي، سياست داخلي و خارجي تعريف میشوند كه هر يك از اين موارد جاي بحث جدّي دارد و متاسفانه در اين مصاحبه كه طولاني شد نمي گنجد. ان شاءالله يك بار ديگر مفصلتر صحبت خواهم كرد.