«نماینده»؛ محمد صمدی/ حامیان فساد فشار میآورند. طبیعی است آنهایی که از رانت به آلاف و الوف رسیدهاند و مناصب اقتصادی و سیاسی را- بی آنکه هیچ اندوخته نخبگانی داشته باشند- تصاحب کردهاند، با دلهره و عصبانیت با اجرای حکم مهدی هاشمی رفسنجانی مواجهه میکنند. عفت مرعشی که در لحظه بدرقه مهدی به زندان چندباری به او گفت: «تو افتخار مایی»! جملات دیگری را هم دارد که میتواند مورد مطالعه روانشناختی اعضای خانواده هاشمی و گفتمان حاکم بر این خانواده باشد. عفت مرعشی چندی پیش درباره حکم آقازادهاش گفته بود: «حکم مهدی پدرسوختهبازی است»! او در روز رأیگیری انتخابات ۸۸ جمله معروف دیگری دارد: «اگر فلانی رای نیاورد، مردم بریزند تو خیابونا»!
نوع نگاه این خانواده به قانون، دموکراسی، آزادی بیان و حق عمومی و جایگاه مردم را از ادبیاتشان میشود فهمید. فائزه هاشمی در جریان یکی از تجمعات سال ۸۸ رئیس دولت اصلاحات را به خاطر اینکه نتوانسته در سال ۸۴ انتخاباتی برگزار کند که پدر او (اکبر هاشمی رفسنجانی) رئیسجمهور شود، «بیعرضه» خطاب میکند. فاطمه هاشمی در لحظه بازگشت مارکوپولو از سفر تحصیلی و کاری(!) انگلیس در فرودگاه با لحنی توهینآمیز به قوه قضائیه میتازد.
خود آقای هاشمی درباره دادگاه مهدی پیش از آنکه رأی دادگاه صادر شود، حرفهایی میزند که با واکنش رئیس قوه قضائیه مواجه میشود. رئیس دستگاه قضا ضمن اینکه اعلام میکند صلاح نمیبینم در سال همدلی و همزبانی دولت و ملت بگویم چه چیزهایی در پشت صحنه این فشارهاست، میگوید: صبر قوه قضائیه هم حدی دارد.
این اظهارات بیسابقه که گویا حتی بخشهایی از دولت را نیز مورد سوال قرار میداد در واکنش به خط و نشانی بود که مدتی قبلتر از اعلام حکم توسط هاشمی برای دستگاه قضا کشیده شده بود: «چون دادگاه علنی نیست، نمیتوانم حرفهای آنجا را بزنم ولی ماحصلی که به من اطلاع داده شده، این است که اینها بدون هیچ دلیلی تعداد زیادی اتهام درست کرده بودند».
این اظهارات در حالی مطرح میشد که مدتی بعد فیلم اعترافات عباس یزدانپناه منتشر شد و به نقش مهدی هاشمی در مافیای نفتی و قراردادهای میلیاردی اشاره شد.
با همه مدارک و مستنداتی که قوهقضائیه براساس آنها مهدی هاشمی را به جرم اختلاس، ارتشا و مسائل امنیتی به ۲۵ سال حبس محکوم کرده است که ۱۰ سال آن را باید بگذراند، نوع مواجهه خانواده و رسانههای وابسته به هاشمی رفسنجانی پس از اعزام مهدی به زندان، قابل تامل بود. جریان رسانهای حامی مهدی هاشمی در حالی که فسادهای محرز وی و حکم قانونی دادگاه را میدیدند با تیترهای افتخارآمیز بسان آنچه عفت مرعشی درباره فرزندش گفت(«تو افتخار مایی!») با خبر به زندان رفتن وی مواجهه کردند.
حالا، آنچه در پیرامون فضای سیاسی و اجتماعی به زندان رفتن مهدی هاشمی تاملبرانگیزتر است؛ «رپرتاژ مظلومیت» ی است که با ساختن فیلم وداع و اظهارات شورانگیز خانواده هاشمی در رسانههای اصلاحطلب صورت گرفت. گویا این کار به شکل بخشنامهای به این رسانهها محول شده بود، چرا که در یک رویکرد خبری مشابه، پرداختهایی نزدیک به هم داشتند. هاشمی که حتی بیبیسی نیز این روزها در دفاع از وی به میدان میآید و سعی میکند توهین وی به روستاییان را توجیه کند، مرکز ثقل جریانی است که از چندی پیش خود را برای انتخابات مجلس آماده کردهاند. جریانی که آنها را جریان هوادار «توافق به هر قیمت» نیز میشناسیم. نگاههای انتخاباتی این جریان به منافع ملی، این بار از ظرفیت هاشمی رفسنجانی بهره میبرد.
در بیش از ۲ سال گذشته تقریبا هیچ رسانهای اعم از اصلاحطلب و اپوزیسیون هیچ نقدی نسبت به هاشمی منتشر نکرده است. بیبیسی فارسی چندی پیش در گزارش حضور هاشمی در دانشگاه امیرکبیر وی را «روحانی منتقد حکومت» معرفی کرد.
خود هاشمی نیز اظهاراتی دارد که گرای متفاوتی به اپوزیسیون و جریان اصلاحطلب و حتی به آمریکاییها میدهد. هاشمی در اظهاراتی که در جمع مدیران آموزشوپرورش داشت به صراحت جملهای را میگوید که شاید خود
آمریکاییها در به زبان آوردن آن تعلل کنند یا شاید اصلا آن را نگویند. هاشمی پس از اینکه از شکستن تابوی مذاکره با آمریکاییها خوشحال است، میگوید: «دنیا نیز چیزی جز شفافیت و اطمینان از اینکه ما به سمت بمب اتم نمیرویم نمیخواهد».
گفتمان جناح غربگرا که این روزها توسط هاشمی رهبری میشود، نیاز به تقویت خود دارد. تعریف از دوران سازندگی و دفاع از آزادی بیان و مظلومنمایی، رویکردهایی است که هاشمی پیش از همه انتخابات در پیش گرفته است. هاشمی چندی پیش باوجود تورم نزدیک به ۵۰ درصدی اواسط دهه ۷۰ مدعی شد تورم را ۱۷ درصد تحویل داده است. بهرغم جمله معروفش در برخورد با منتقدان دهه ۷۰ که میگفت: «چند روز بگیریدشان آدم میشوند» خود را طرفدار آزادی بیان نشان میدهد و برای اینکه فاز مظلومیت تکمیل شود، روزنامههای زنجیرهای «هجمههای ساختگی به آیتالله» را مورد اعتراض و نقد قرار میدهند.
ادعاها درباره معیشت مردم در آن دوران جالب است. کرباسچی، شهردار مجرم تهران در آن سالها که محاکمه و زندانی هم شد در اظهارنظری گفته بود: «باید تهران از نظر مدرن بودن تبدیل به شهری شود که هر کس زیر ۵۰۰ هزارتومان درآمد دارد تهران را ترک کند، چون نمیتواند هزینههای چنین شهری را پرداخت کند».
برای درک درآمد ۵۰۰ هزار تومانی آن زمان شاید بد نباشد به فیشهای حقوقی آن زمان نگاهی کنیم تا مشخص شود فاصله طبقاتی برساخته از مدیریت هاشمی رفسنجانی چه «آرمان شهری!» را برای مردم متصور بود.
هاشمی در ادامه همین رویکردها چندی پیش از آزادی مدولباس و... گفت. درحالی که وی در خطبهای در نماز جمعه سالها قبلتر درباره زنان بدحجاب گفته بود: «اینها نوعا آدمهای مرفهی هستند که درد مشقت کار و این حرفها را نچشیدهاند و با پولهای بادآوردهای که یا شوهرشان دزدیده یا خودشان میدزدند یا به ارث رسیده یا از چیزهای دیگر، دیگر اینجوری بار آمدهاند... مثل اینکه اینها یک مقدار احتیاج به خشونت دارند!»
هاشمی و جریان رسانهای کارگزاران برای تقویت خود تا انتخابات بیشتر از اینها از سازندگی تعریف خواهند کرد، از آزادی بیان و... خواهند گفت، مظلومنمایی خواهند کرد و حتی به آقازاده فاسد در رویکردی انتخاباتی افتخار خواهند کرد. اما هاشمی آنطور که خودش مدتی قبل اذعان کرد: تغییری نکرده است.