شناسهٔ خبر: 104467 - سرویس اقتصاد
منبع: ایسنا

مردی که ۲۴۷ بار "دماوند" را فتح کرده

ارش را از چوپانی شروع کرده و حالا راهنمای تورهای هیجان‌انگیز مثل صعود به دماوند، دره‌نوردی و قایق‌سواری در رودخانه‌های خروشان است و تنها راهنمایی تورهایی را قبول می‌کند که مسافرانش خارجی هستند.

به گزارش «نماینده»، «بیت‌الله سیرآیی» ۴۶ سال دارد و تاکنون ۲۴۷بار به قله دماوند صعود کرده است. او می‌گوید: زمانی که کم سن و سال بودم، در روستاهای گچسر چوپانی می‌کردم و از سال ۶۸ به صورت حرفه‌ای به کار راهنمای تور روی آوردم و این کار را به خاطر خدماتی که باید بدهم دوست دارم.

«سیرآیی» فوق لیسانس روانشناسی کودک خوانده و ۲۰ سال دبیر و مدیر هنرستان بوده و تدریس می‌کرده است. این راهنمای تور شب قبل از صعود برای مسافرانش ماکارونی می‌پزد، چون معتقد است "کربوهیدرات دارد و برای بدن کوهنورد لازم است. "

او که مُدرس درجه یک اسکی کوهستان است، در زمستان مسافران خارجی را برای اسکی و کوهنوردی به دماوند می‌آورد. این راهنمای تور آنقدر در این حوزه کار کرده که وقتی وارد سالن غذاخوری کمپ سوم کوه دماوند می‌شود، همه‌ی کوهنوردانی که قصد صعود به قله را دارند دورش جمع می‌شوند تا از او کمک بگیرند و اطلاعات‌شان را کامل کنند.

«سیرآیی» که بیشتر مسافران خارجی را می‌پذیرد، درباره درآمدش از این شغل می‌گوید: چون خارجی‌ها پول بهتری برای این کار پرداخت می‌کنند، ترجیح می‌دهم بیشتر با آنها کار کنم و بابت این کار روزی ۴۵۰ هزار تومان می‌گیرم، اگرچه این کار تعرفه ندارد و بنا به تجربه‌ای که مسیریاب دارد، پول دریافت می‌کند؛ اما حدود دو سال است که خوب کار می‌کنم و اگر همیشه مسافر داشته باشم ماهانه ۱۰ میلیون تومان درآمد دارم.

این راهنمای تور درباره سختی کارش اظهار می‌کند: گاهی پیش می‌آید که ماه‌ها خانواده‌ام را نمی‌بینم و آنها از اینکه برایشان وقت نداریم شاکی هستند، زیرا مسافران کل وقت ما را می‌گیرند. ۱۲ سال است که مسافران جشن تولدم را در دماوند می‌گیرند. زندگی در ارتفاع ۴۲۰۰ متری واقعا کار دشواری است و شغل ما واقعا سخت است، حتی ضربان قلب ما در خواب هم ۹۰ می‌زند.

او درباره تاثیر مذاکرات ۱+۵ بر روی ورود گردشگران به ایران بیان می‌کند: بعد از مذکرات، متقاضی برای ورود به ایران زیاد شده و ما نمی‌توانیم خیلی از ایمیل‌هایی را که برایمان می‌فرستند بررسی کنیم. پیش از مذاکرات هر ۶ ماه یک تیم گردشگری برای صعود به دماوند برنامه‌ریزی می‌کردیم، اما بعد از مذاکرات هفته‌ای یک تور برای دماوند داریم. سال‌های قبل هر مسافر خارجی را با هر قیمتی می‌پذیرفتم، اما حالا مسافران‌مان را آنالیز می‌کنم، چون وضعیت گردشگران خارجی در ایران بهتر شده است.

«سیرآیی» اظهار می‌کند: گردشگران کشورهایی مثل بلغارستان، هلند‌ و اسکاندیناوی بدون راهنما به ایران سفر می‌کنند، اما شهروندان کشورهای اروپای غربی مثل سوئد، نروژ، آلمان، اتریش‌ و سوئیس سعی می‌کنند با هزینه پایین‌تری سفر کنند، البته اخیرا تعداد مسافران از این کشورها بیشتر شده است. از زمانی که مذاکرات در وین انجام شده، درخواست اتریشی‌ها برای سفر به ایران هم بیشتر شده است. آنها معتقدند که کشور ایران امن است و از مردم و رفتار ایرانی‌ها خیلی خوش‌شان می‌آید.

این راهنمای تور درباره‌ی بهترین خاطره‌ای که با مسافران خارجی در ایران دارد، توضیح می‌دهد: معمولا خودم مسافران را از فرودگاه به هتل می‌برم. زمانی که تنها فرودگاه مهرآباد وجود داشت، دو مسافر اتریشی داشتم و رفتم که آنها را از فرودگاه بیاورم، کیف مدارک یکی از مسافران که پزشک هم بود خیلی قلمبه بود. پدر او ۷۰ سال قبل به ایران سفر کرده بود و حالا "پیتر" قصد سفر به ایران را کرده بود. او با خودش یک مشت یک و دو دلاری آورده بود که خیلی برایم عجیب بود. آن دو اتریشی ۲۲ روز با من بودند و چند جای ایران را هم دیدیم. در ۵ روز آخر حضورشان در ایران یک تیم ۵ نفره سوئیسی هم به ما اضافه شدند.

او اضافه می‌کند: آنها سبلان، دماوند و علم کوه را به همراه چند شهر ایران دیدند و چون فصل نشاء برنج بود، برایشان جالب بود که زنان ایرانی در مزرعه سخت کار می‌کنند؛ به همین دلیل تصمیم گرفتند سفری هم به گیلان داشته باشند و از مزارع برنج و چای دیدن کنند. چون اروپایی‌ها به شدت به چای ایران علاقه دارند و معتقدند رنگ چای ایرانی روی دیواره فنجان نمی‌ماند. پیتر من را به گوشه‌ای کشاند و گفت، من این همه پول خرد همراه خودم آوردم چون شنیده بودم ایرانی‌ها به زور از مسافران خارجی پول می‌گیرند، اما در این مدتی که من به ایران سفر کردم تنها مهمان روستاییان و مردم ایران بودم و مجانی غذا خورده‌ام.

«سیرآیی» افزود: آن گردشگر در حالیکه اشک در چشمانش جمع شده بود، کتابی باز کرد که در آن عکس مردم فقیر ایران را چاپ کرده بودند و از من پرسید پس چرا چنین اطلاعاتی را درباره‌ی کشور شما منتشر می‌کنند!؟ من هم پیشنهاد کردم پولی که آورده را به یک موسسه خیریه در کشور خودش کمک کند، چون حتی گداهای کشور ما رویشان نمی‌شود دست‌شان را جلوی شما دراز کنند. اینکه مردم کشور من را این چنین شناخته بودند برایم خاطره‌ی خوبی است، بعد از آنکه آنها ایران را ترک کردند ۴۰ گروه مسافر دیگر برایم فرستادند.

وی می‌گوید: بسیاری از مسافران خارجی که به ایران سفر می‌کنند عکس‌هایی که از ایران گرفته‌اند را در کشور خودشان می‌فروشند و با این کار درآمدزایی هم می‌کنند.

این راهنمای تور که زبان انگلیسی را از مسافرانش آموخته، درباره پیرترین و جوان‌ترین مسافرانی که به قله صعود کرده‌اند بیان می‌کند: پیرترین مسافرم یک مرد ۸۲ ساله و جوان‌ترین آن یک دختر ۱۲ ساله بود که هر دوی آنها هم توانستند به قله صعود کنند. اکثر مسافران بعد از آنکه به قله صعود می‌کنند، بسیار خوشحال هستند چون بزرگترین آتشفشان خاموش آسیا را دیده‌اند. البته به دلیل گاز گوگرد که وجود دارد، صعود به این قله بسیار سخت است اما بعد از آن احساس خوبی دارند. بسیاری از مسافران هنگام خروج از ایران گریه می‌کنند، چون ایران را خیلی دوست دارند.

او با بیان اینکه بیشتر مسافران بعد از آنکه ایران را می‌بینند نگرش‌شان درباره کشور ما عوض می‌شود، اظهار می‌کند: مسافری داشتم که خواهرش قبل از سفرش به ایران گفته بود اگر تو را گروگان بگیرند من آنقدر پول ندارم که آزادت کنم، اما هنگامی که به ایران آمده بود نظرش کاملا عوض شده بود. بسیاری از مسافران هم بعد از یک‌بار سفر به ایران برای چندمین‌بار هم سفر می‌کنند.

وی درباره‌ی امکانات موجود در دماوند می‌گوید: ایران بهترین هتل را در ارتفاع ۴۲۰۰ متری دنیا دارد، زیرا در بقیه‌ی دنیا هتل‌هایشان قانون دارند و از یک ساعتی به بعد باید پشتِ در بخوابند، اما درب کمپ سوم دماوند همیشه باز است و کسانی که اینجا کار می‌کنند، برای مسافران میز می‌چینند. اما در سویس و فرانسه باید ابتدا به صورت اینترنتی هتل را رزرو کنند، در هیچ کجای دنیا کیسه خواب‌هایشان را شب در رستوران پهن نمی‌کنند و بخوابند، اما اینجا چنین اتفاقی می‌افتد.

این راهنما درباره‌ی افسانه‌های کوهستان نیز اظهار می‌کند: افسانه‌ای در قله‌ی دماوند وجود دارد که سیاوش کسرایی آن را به شعر سروده، این که بارها کوهنوردهایی که در دماوند مانده‌اند معتقدند یک‌نفر در کوه است که آنها را هدایت می‌کند. بارها برای ما مسیریاب‌ها این اتفاق افتاده است. نمی‌دانم توهم است یا ترس، اما من به آن اعتقاد دارم و آن را از نزدیک لمس کرده‌ام و در این زمینه کتاب‌های بسیاری خوانده‌ام.

«سیرآیی» به کسانی که علاقمند به صعود در ایران هستند، توصیه می‌کند: کسی که تصمیم می‌گیرد‌ به دماوند بیاید، باید تجهیزات کامل داشته باشد. بعضی‌ها با کیف مهدکودکِ گل‌ها و دمپایی لای انگشتی تصمیم می‌گیرند دماوند را فتح کنند و زمانی که اتفاقی برایشان می‌افتد، ما باید وقت‌مان را برای احیای آنها بگذاریم. زیرا بیشتر آسیب دیدگان ما آقا هستند و بیشتر آقایان به دماوند می‌آیند. دماوند خانه‌ی خاله نیست و باید با تجهیزات و آمادگی جسمانی بالا کوه بیایند. برخی از ما توقع املت ۶ تخم مرغ زرده و سفیده جدا دارند یا از ما موز می‌خواهند، انگار هتل ۵ ستاره آمده‌اند!