علی ربیعی در مراسم اختتامیه جشنواره تئاتر خیابانی بهزیستی درحالی که اشک در چشم داشت و بغض کرده بود، گفت: «می خواهم ارادت خود را ابراز کنم، به پدری کارگر که هر روز با تنی رنجور و خسته و سفرهای ناچیز صورت خود را با سیلی سرخ می کند، به زنی بی سرپرست که به من گفت چگونه از گرگهای جامعه خود را در امان نگه داشته است، به معلولی که میخواهد روی پای خود بایستد و کودکی که کودکی نمی کند و در کوره پزخانه کار می کند فقط به این خاطر که پدرش دیگر توان کار کردن ندارد.»(منبع: خبرآنلاین)