به گزارش «نماینده»، بی تردید علیرضا بیرانوند دروازه بان شماره یک نفت یکی از بهترینهای فوتبال ایران در یکی دو سال اخیر بوده است. گلری که به واسطه پرتابهای دست خارق العاده اش مورد توجه رسانه های اسپانیایی هم قرار گرفت.
علیرضا چند روز قبل از نگاه سازمان لیگ عنوان بهترین دروازه بان لیگ چهاردهم شد. این جوان ۲۲ ساله در این گفتگوی تفصیلی از روزهای سختش و دلیل رفاقتش با سید مهدی رحمتی گفت. علیرضا توضیح داد که روزی از سر ناچاری تا صبح جلوی درب باشگاه نفت در خیابان خوابید تا رهگذران پیش پایش ۲ هزار تومان پول خرد بریزند!
گلر بی شیله و پیله نفت صادقانه از مشکلات گفت و از سایه روشن های زندگی فوتبالی و غیر ورزشی اش پرده برداشت. در ادامه گفتگوی کامل مشرق با بیرانوند را بخوانید:
* پاداش بهترین گلر ایران شدن چه بود؟
(با لبخند) منتظریم رقم را اعلام کنند. نمیدانم پاداش چه خواهد بود. (دوباره با لبخند) سکه میدهند یا سوئیچ ماشین منتظر هستیم تا ببینیم بانک دی چهکار میخواهد بکند.
* شاید نفتی ها توقع داشتند علیرضا منصوریان هم بهترین مربی فصل شود؟
احساس میکنم حق علی منصوریان بود تا به عنوان بهترین مربی انتخاب شود. علی آقا مدعی سه تا جام بود و در دو تای آنها تا قدم آخر رفت.
* نقدهایی هم به انتخابها بود.
بله پرسش زیاد است اما در بخش هافبک ها حق یک نفر بیشتر از اینهاست. از نظر من سه سال است علی عزتی جنگندهترین هافبک لیگ ماست. این بازیکن از نظر اخلاقی هم نمونه است. علی طی این مدت یک کارت قرمز نگرفته و فکر کنم طی دو سال یکی، دو تا کارت زرد گرفته باشد واقعا چرا نباید او انتخاب شود. علی فقط چوب نداشتن اسم بزرگ را خورد.
* به نظر خودت عملکرد علی بیرانوند در لیگ سیزدهم بهتر از لیگ چهاردهم بود؟
همین طور است. خودم فکر می کنم در لیگ ۱۳ بهتر بودم و نمیدانم چرا بهترین دروازهبان را انتخاب نکردند. من فقط در یک دیدار مقابل سپاهان ۲ گل دریافت کردم که البته بازی مساوی شد. در سایر دیدار های فصل ۱۱ کلین شیت داشتم. پارسال من خیلی خوب بودم و تیمم به آسیا راه یافت اماحتی در بین پدیدهها هم قرار نگرفتم.
* دیگر گزینهها را در انتخاب دروازه بان برتر سال چطور دیدی؟ مهدی رحمتی، رشید مظاهری ...
من امسال به جز دو سه مورد، بازیهای خوبی انجام دادم. مهدی رحمتی هم فصل خوبی داشت. این درست درست که پیکان سقوط کرد ولی واقعا مهدی یکی از بهترین ها بود. رشید هم شاید عملکردش بهتر از ما بود اما بازی کمتری انجام داد.
* تو عملکرد رحمتی را زیر نظر داشتی؟
بله حتی سر بازیهای پیکان هم میرفتم.
* سر بازی پیکان میرفتی؟
بله میرفتم.
* چطور میشد که می توانستی بازی های این تیم را در لیگ ببینی؟
به خاطر این که بیشتر اوقات بازی ما با این تیم با یک روز فاصله بود و میتوانستم تمرینات و بازی این تیم را اگر در تهران بود ببینم. من با مهدی رحمتی رابطه خانوادگی دارم.
* چه جالب. به نظر می رسد کسی متوجه این ارتباط دوستانه نشده بود. حداقل در فضای رسانه ای.
(با خنده) رفاقت ما کلا بی سرو صداست. اتفاقا مهدی هم سر تمرین ما میآمد. رحمتی حتی بازیهای نفت در لیگ قهرمانان آسیا را هم از نزدیک تماشا می کرد.
* تنها یک بار خبر رسید رحمتی برای تماشای بازی نفت آمده است. همان زمان هم شایعه شد که می خواهد با علی منصوریان به استقلال برود.
اما این طور نبود و مهدی برای دیدن تمام بازیهای ما می آمد. حتی در بازی مرحله پلی آف با الجیش که پلیآف هم به استادیوم آمده بود.
* تو و رحمتی زیاد از نظر زمانی در تیم های دیگر ارتباطی با هم نداشتید نه در زمان تیمملی و نه در مقاطع دیگر. چه شد که حتی کار به رفت و آمد خانوادگی رسید؟
در برنامه ماه عسل بود که این اتفاق افتاد. بعد از صحبتهایی که آنجا مطرح شد بابت سختیهایی که کشیده بودم من و رحمتی توانستیم آشنایی خودمان را بیشتر کنیم و کار به رفت و آمد خانوادگی هم رسید.
* حضورت در برنامه ماه عسل چقدر روی نگرش مردم نسبت به تو تاثیر داشت؟
این برنامه فرصت خوبی برای من، رحمتی و رضا عنایتی ایجاد کرد که به مردم نشان دهیم بازیکنان پول مفت نمیگیرند. در آن برنامه همه سختیهایی که در راه رسیدن به موفقیت سپری کردم را گفتم و نگفتم که این موضوع برای من افت دارد.
آیا خاطرهای وجود دارد که از آن برنامه جا مانده باشد و هنوز جایی نگفته باشی؟
من به مهدی گفتم تو برای پول درآوردن آلاسکا و ترقه فروختی و این مال قدیم است اما اگر در این نسل که پول و امکانات است زجر بکشی خیلی فرق می کند. من خودم آلاسکا فروختم، بلال فروشی کردم، این چیز ها هرگز از خاطرم نمی رود. علیرضا بیرانوند یک روز در کارواش ارم ماشین می شست و به گذشته اش افتخار می کند. یادم نمی رود یک روز از دور میدان آزادی پیاده تا تهرانسر و دم در باشگاه نفت پیاده رفتم چون واقعا کرایه ماشین نداشتم. یک روز هم جزو بازیکنان تستی نوجوانان نفت بودم. وقتی رسیدم به نگهبانی گفتم اجازه بده بروم داخل که نگهبان گفت تو قرارداد نداری و نمیشود. به همین خاطر بیرون نشستم روی چمنها. هوا خیلی سرد بود، خدا شاهد است دوتا جوراب توی دستهایم کردم و خوابیدم. صبح که بلند شدم دیدم دو هزار تومان پول خرده برای من ریخته بودند! خلاصه این خاطره این را بعد از اتمام برنامه و پشت صحنه تعریف کردم که مجری برنامه گفت چرا جلوی دوربین این مساله را بیان نکردی؟
* فکر نمیکنی در آن برنامه یک مقدار حس ترحم هم چاشنی شد؟
نه اصلا اینطور نیست. باور کنید یک روز با یکی از دوستان بیرون بودم که یک رفتگر را دیدم. او وقتی من را دید گفت یاد چه چیزی میافتی گفتم خودم زمانی که رفتگر بودم. پیاده شدم با او عکس انداختم و چون دم عید بود به او عیدی هم دادم.
* الان مد شده بازیکنان شهرستانی وقتی یک مقدار مطرح میشوند دیگر اصالت خودشان را فراموش میکنند. تو چطور؟ کسی زنگ بزند لُری حرف میزنی پشت تلفن؟
من هر شمارهای که ۰۹۱۶ داشته باشد جواب میدهم و با زبان خودمان با او صحبت میکنم.
* قبل از حتمی شدن حضورت در نفت شایعه شده بود به اروپا خواهی رفت.
چندان هم شایعه نبود چون پیشنهادات هنوز روی میز نفت هستند. من از لیگ برتر عربستان، دسته اول انگلستان و لیگ برتر ترکیه پیشنهاد داشتم که این آخری هنوز هم پابرجاست.
* راستی خیلیها پرتابهای دست تو را با احسان حدادی پرتابگر دیسک تیم ملی دوومیدانی قیاس می کنند.
اتفاقا یک بار با من تماس گرفتند و گفتند که میخواهیم بین تو و احسان حدادی برای پرتاب توپ یک مسابقه برگزار کنیم که حدادی نیامد. البته میدانم شرایط انداختن توپ و دیسک خیلی متفاوت است اما حاضرم با او مسابقه بدهم چون معتقدم او نمیتواند توپ را آنقدر پرتاب کند. پرتاب توپ قلق دارد، همان طور که من نمی توانم دیسک را به خوبی او پرتاب کنم.
* امسال فکر میکنی چقدر پرتاب دستهای تو برای نفت منجر به گل بشود؟
خدا شاهد است همه تلاشم را میکنم که این اتفاق بیفتد. من شیوه خاص خودم را در پرتابها دارم و اصلا به بازیکنان توجه نمیکنم بلکه مثلا به بازیکنی مثل وحید امیری وقتی حریف در زمین خودمان است میگویم برنگرد و همانجا در زمین حریف بمان تا به موقع توپ را برایت بیندازم.
مرتضی پورعلیگنجی به من گفت یک سر بالای سر زلاتان بزنم قطعا به اروپا خواهم رفت. گفت من میروم و تو هم بیا. البته رفت چین و من ماندم و تیمش تیانجین تدا همش در حال باختن است(با خنده).
* داستان استفاده از جی پی اس در تمرینات و بازیهای نفت چه بود که برایتان دردسرساز شد؟
جی پی اس ها فوق العاده هستند و شرایط بازیکنان را حتی هنگام استراحت و خواب ثبت می کنند. بگذارید یک اعترافی بکنم. اینکه همه فهمیدند نفتیها از این سیستم استفاده میکنند کار من بود. یعنی این جریان را در تمرینات تیمملی از سیر تا پیاز تعریف کردم. دیدم همه چشمهایشان از حدقه درآمد چون نمیدانستند چه چیزی هست.
* پیام صادقیان به نفت آمده است. بازیکنی با شرایط او چطور با جی پی اس کنار می آید؟
پیام به نفت آمده تا خودش را ثابت کند. اتفاقا بگذارید چیزی را درمورد او تعریف کنم. یک مرتبه قرار شد همه در خواب جی پی اس ببندیم تا گزارش عملکرد بازیکن ها چک شود اما پیام باز کرد و شب بدون چیپیاس خوابید و صبح بست که علیآقا به راحتی فهمید. جدا از این مسائل باید بگویم پیام خیلی عالی است. علت آن هم این است که علیرضا منصوریان نظارت صددرصد روی او دارد و حتی برنامه غذایی به او میدهد. پیام کاملا عوض شده است. پیام وقتی آمد بدنش مثل دفتر مشق بود اما حالا خیلی شرایط خوبی پیدا کرده است. از نظر اخلاقی هم خیلی پیشرفت کرده است. صادقیان پیش از این عادت داشت وقتی توپ را از دست می داد با ارنج زدن به حریف آن را پس بگیرد. اما منصوریان به او گفت به جای انجام این رفتار ناپسند زورت را در نفت اضافه کن.
* در لیگ دوازدهم و فصل اول حضورت در لیگ برتر بیشتر نیمکتنشین بودی.
بله بیشتر روی نیمکت بودم. تا سوشا مکانی بود من روی نیمکت بودم و بعد هم که سوشا و آقای ابراهیمزاده به مشکل خوردند، حامد فلاحزاده را که گلر سوم بود آوردند و بازهم بازی به من نرسید. شرایط سختی بود.
* تا اینکه یحیی گل محمدی سرمربی نفت شد.
بله، بعد یحیی آمد. سوشا مکانی تا هفته پنجم که سه بر دو به ذوبآهن باختیم توی گل بود.
* چه شد که دروازه بان فیکس نفت شدی؟
بعد از آن باخت رفتم صحبت کردم با آقا یحیی و گفتم میخواهم بازی کنم. گفتم در قراردادم ننوشته اند که علیرضا بیرانوند گلر تمرینی نفت است. پس چه زمانی به من شانس بازی می دهید؟
* واقعا؟ خودت رفتی و حرف زدی تا وارد ترکیب اصلی شوی؟
بله. حق گرفتنی است. حتی زمان ابراهیمزاده هم همه مربیان را جمع کردم و گفتم معیار انتخاب شما چیست؟ آیا ملاک تمرین خوب است یا اینکه من باید خودم را از برج میلاد پرت کنم تا بازی به من برسد؟ دنبال حل مشکلم بود چون بحث من فنی نبود و همه بچهها میگفتند چرا ابراهیمزاده تو را بازی نمیدهد؟
حتی ابراهیمزاده یک جلسه گذاشت و به من گفت برو بیرون و جلسهای را برای من تشکیل دادند. آنجا ابراهیمزاده به بچهها گفته بود علی برای تیم امید خیلی خوب است اما برای نفت خوب نیست و ما میبینیم خیلی خوب تمرین میکند اما شما چیزی به او نگویید که احساسی شود.
* به تو چطور اعتماد شد؟
بعد از بازی با ذوب بود که باختیم آن وقت بود رفتم صحبت کنم. چون خیلی ناراحت بودم یک مقدار تمرینات را شل گرفتم چون اصلا انگیزه نداشتم. من هم از بازی مس به بعد عالی بودم. سه بازی اول را کلین شیت کردم و دیگر شدم گلر اول نفت دیگر از جایم تکان نخوردم که نخوردم.
* پس یاغی بودن تو ربطی به چهره شدنت نداشته و از ابتدا این حس در تو وجود داشت. چون همه فکر میکنند تو آدم آرامی هستی اما حرفت را با صراحت میزنی؟
من رفتم حقم را بگیرم. وقتی حقم است چرا نباید بروم در مورد آن صحبت کنم.
* تو کلا بیشتر از نفتیهای دیگر مصاحبه میکنی تا یک جورهایی زبان بازیکنان در هنگام بروز مشکلات باشی. نگران نیستی این زبان سرخ سر سبز را یک روز به باد بدهد؟
باشگاه میگفت چرا مصاحبه میکنی و من میگفتم احترام رسانهها را دارم. زنگ بزنند جواب میدهم و اگر هم راغب به صحبت نباشم به آنها میگویم. من جواب شما را ندهم ناراحت نمیشوید؟ بازیکنان هم همیشه هوایم را داشته اند. حتی گفتند جریمه شوی همه پرداختش می کنیم. تو حرفت را بزن.
* خب به هرحال جنس حرف فرق میکند. یک موقع بازیکنی حرف میزند و کاملا خنثی صحبت میکند اما به چالش کشیدن یک موضوع و یک مجموعه خیلی متفاوت است...
باشگاه وقتی میگفت چرا حرف زدی به باشگاه اعلام میکردم حرف من حرف دل بچههاست و حتی در میان بچهها وقتی این موضوع را مطرح میکردم همه آنها تایید میکردند.
* ابتدای فصل گفته بودی اگر علیرضا منصوریان برود استقلال من هم میروم؟
همه ایران می دانند من استقلالی هستم. اما من این حرف را اصلا نزده بودم. شاید باورتان نشود اما کار پیوستن علی آقا به استقلال در حال تمام شدن بود که لیستش را به استقلال داد، در حالی که گلر مد نظرش مهدی رحمتی بود نه علیرضا بیرانوند.
* از کجا این مساله را میدانستی؟
خود علی آقا با من صحبت کرد. گفتم چرا این کار را کردی. پاسخش هم این بود که تو با نفت قرارداد داری. به هیچ عنوان نفت تو را به من نمیدهد و چرا باید تو را خراب کنم؟
* بعد مطرح شد که می خواهد جای تو مهدی رحمتی را به نفت بیاورد.
وقتی این موضوع را به علی آقا گفتم به جان پسرش قسم خورد که اینطور نیست و اصلا چنین حرفی را مطرح نکرده است. گفت وقتی تو را دارم چرا باید او را بگیرم. اما با این حال با رحمتی صحبت شده بود.
* چه موقع؟
وقتی قرار شد سرباز شوم و از نفت بروم علی منصوریان با رحمتی صحبت کرده بود. چون گفته بود کسی را ندارم. طبیعی هم بود.
* به جز تو چه کسانی مد نظر منصوریان برای انتقال به استقلال بودند اما قراردادشان با نفت عامل آبی نشدنشان بود؟
وحید امیری هم در لیست او بود اما به خاطر قراردادش اسم وحید را هم از لیست خارج کرد. حتی ارسلان مطهری را هم دوست داشت ببرد اما به خاطر قراردادش نمی شد.
* در نهایت نه تو به استقلال پیوستی نه علیرضا منصوریان سرمربی این تیم شد؟ شاید قسمت این است که با هم به این تیم بروید؟
احساس من همین است. این نرفتنم را به فال نیک میگیرم و میگویم که یک اتفاق خوب برای من رخ خواهد داد. نگاه کنید استقلال هرسال دروازهبان عوض میکند. شاید قرار است من بروم و ۱۰ سال بمانم و برای خودم یک بازیکن محبوب همچون مرحوم حجازی بشوم.
* از بازی عجیب و غریب نفت و ذوب آهن و شکست ۳-۵ تیمت بگو.
خیلی خسته بودیم. شاید باید ۱۰ گل میخوردم. در این بازی من خیلی خسته بودم و توان بازی کردن نداشتم و باور کنید دلیل عمده آن همین بود. ما بعد از بازی در لیگ قهرمانان – پیش از شکستی که می گویید - به زیارت خانه خدا رفتیم که در شرایط سخت و شلوغی زیادی نصیبمان شد. باور کنید آنقدر بدن بچهها خالی بود که شکست خوردیم. اما علیآقا می گفت اگر میدانستم اینطور میشود یک بار دیگرهم به زیارت میرفتیم. این فرصت معلوم نیست دوباره چه زمانی نصیبمان می شد.
* ۵ تایی شدن نفت آسیایی برابر ذوب آهن همه را شگفت زده کرد.
دلیل اصلی شکست خستگی بود. علی آقا می گفت اگر میتوانستم ۸ تا تعویض میکردم. در این بازی برای اولین بار بود که تیمی ۲۰ موقعیت گل داشت که ۵ تای آن وارد دروازه شد و من دیگر کاری از دست بر نمیآمد. چند تک به تک را گرفتم و کلی موقعیت دفع کردم.
* در آن بازی کدام بازیکن بیشتر تو را اذیت کرد؟
کاوه رضایی در آن بازی خیلی من را اذیت کرد.
* دو سه پرسش خارج از بحث برای عوض شدن فضا! نظرت در باره علیرضا حقیقی چیست؟ برخی منتقد عملکرد او در تیم ملی هستند.
اصلا اینطور نیست که علی گلر ضعیفی است. علیرضا حقیقی گلر بسیار خوبی است. من تمرینات او را دیدم که در سطح بالایی انجام میشود. به قول کارلوس کی روش سرمربی تیمملی علیرضا تشنه بازی است.
* خودت از حضور در اردوی تیم ملی چه حسی داری؟
سطح تمرینات گاسپر به عنوان مربی دروازهبانهای تیمملی بسیار متفاوت است و این تفاوت از زمین تا آسمان است. کیروش خیلی ابهت دارد. وقتی به من میگوید خوب بودی چند روز حالم خوب است و این تاثیر یک مربی بزرگ است.
* به پوشیدن پیراهن شماره یک تیمملی فکر می کنی؟
شک نکنید آرام آرام موقع آن است که این لباس را به دست بیاورم.
* در این چند سال معمولا کیروش نشان داده وقتی به یک بازیکن اعتقاد دارد کمتر دست به تغییر میزند؟
مربی بزرگ هیچوقت روی تصمیم خودش اشتباه نمیکند و دیدید که تا حالا با انتخاب علیرضا حقیقی عملکرد خوبی از این دروازهبان شاهد بودیم. من در نفت از خدا خواستم در یک بازی فرصتی نصیبم بشود تا شایستگیهای خودم را ثابت کنم. انشاا... در تیمملی هم این اتفاق میافتد و با یک فرصت خودم را ثابت خواهم کرد.
* راستی، از بازی با تیم ملی سوئد چه چیزی به خاطرت مانده؟
فقط زلاتان ایبراهیموویچ.
* چرا؟
ابهت خاصی دارد. آدم قد بلندی است که رانهای وحشتناکی دارد. یک کاشته گلر آنها زد مرتضی پورعلی گنجی بلند شد ضربه بزند زلاتان با پایین تنه خودش یک ضربه زد و باعث شد تا پورعلی از جریان بازی خارج شود. در نهایت هم کیروش او را تعویض کرد. سمت نیمکت که آمد گفتم چه شد مرتضی؟ گفت واقعا کیروش راست گفت که زلاتان پایین تنه بسیار محکمی دارد و با استفاده از آن مالکیت توپ را در اختیار می گیرد.
* چقدر وقت برای اینستاگرام خودت میگذاری؟
من هر عکسی که میگذارم ۶ تا ۷ هزار لایک میخورد و اعتراف می کنم همین باعث شده هر روز سرم توی موبایل باشد.
* جواب پیام ها را هم میدهی؟
نه اصلا نگاه نمیکنم یعنی وقت این کار را پیدا نمیکنم.