به گزارش «نماینده» روزنامه آرمان امروز دوشنبه در گزارشی نوشت: قطار دیپلماسی هستهای کشور به آرامی فراز و فرودهای بیش از ۱۳ سال را پیمود و اکنون در آخرین بخش مسیر و نزدیک ایستگاه آخر است که مامور قطار میگوید که مسافران لطفا آماده خروج شوند و تا ایستگاه آخر مسیری باقی نمانده است.
برخی از مسافران قطاری که از سالها پیش مسیر خود را آغاز کرده است در ایستگاههای مختلف پیاده شدهاند وبلیط قطار در حوزه دیگری تهیه کردهاند و مسافران جدید هم سعی کردند از تجربیات مسافران قبلی برای ادامه مسیر استفاده کنند. هر ایستگاه قطار اقتضائات خودش را دارد و برنامهریزیهای منطبق بر شرایط آن ایستگاه را میطلبد.
روزی توقف در ایستگاه برنامهای را به راننده میداد که بر مبنای آن مذاکره با چند کشور در دستور قرار داشت، روز دیگر اقتضای ایستگاه دیگر تغییر مسافران بود و روزی هم ترجیح مصلحت بر خواستههای قبلی بود که این خواسته در نزدیکی ایستگاه آخر بود. مسافران قطار اینبار مردانی بودند که تجربه خوبی داشتند و با نمره خوبی از پس امتحانات دیپلماسی برآمده بودند.
وقتی به ایستگاه آخر رسیدند بسیاری از مردم با لبخند از آنها سپاسگزاری کرده و تاکید کردند که تا آخر پشتیبان مسافران مذاکرات بودند و لحظهای از دعا برای آنها فروگذار نکردند.
مردم پس از خبر پایان مذاکرات به خیابانها آمدند تا نشان دهند از دیپلماسی دولت یازدهم و رویکرد انتخابی این دولت خشنود بوده و به رای خود در ۲۴ خرداد ۹۲ افتخار میکنند اما یک سوال در ذهن آنها بود که برای طرح آن رودربایستی داشتند و آن سوال هم این بود: «اکنون که تا حدودی پرونده هستهای به سرانجام رسیده است برنامه دولت برای تحقق خواستههای مردم و افزایش رفاه و شادی چیست» برخی که بیشتر در جریان امور بودند هم پرسیدند: «آیا کابینه فعلی که برای شرایط آن دوره یعنی پیشاتوافق چیده شده بود، برای فضای پساتوافق هم ابقا خواهد شد یا اینکه اگر برخی ضعفها در ماههای قبل به دلیل برهم نخوردن فضای کابینه به دلیل حساس بودن شرایط مذاکرات هستهای نادیده گرفته شده بود، آیا اکنون برنامهای برای اصلاح آن وجود دارد یا خیر و تغییر کابینه که در شرایط پساتوافق امری مورد نیاز و مورد انتظار جهت اجرای برنامههای جدید است از چه زمانی در دستور کار قرار خواهد گرفت؟»
خانهتکانی در پاستور
اگر بپذیریم که شرایط پس از تحریم الزامات مدیریتی خودش را دارد، باید منتظر تغییرات عمده در کابینه باشیم. سعید لیلاز از اقتصاددانان کشور در این راستا معتقد است: «گروهی که وظیفه راهبری اقتصاد ایران در دوران تحریم را داشتند، باید از قطار پیاده شوند و افرادی به جای آنها بنشینند که قدرت برنامهریزی و اجرا در فصل جدید را داشته باشند.»
چندی قبل وعده ترمیم کابینه داده شده بود و قرار بر این بود که برخی وزرا متناسب با شرایط روز تغییر کنند که بیش از همه نام وزیر کشور مطرح شد. پر بیراه نیست اگر ادعا شود اکنون زمینه برای هر اقدامی جهت ترمیم کابینه از سوی رئیسجمهور آماده است چرا که آن نشاط لازم برای پذیرش تغییرات به سبب توافق احتمالی هستهای ایجاد شده و اذهان آماده پذیرش هر نوع تغییری در دولت است میداند شرایط از این پس حامل تغییرات زیادی است و برنامههای جدیدی به روی میز خواهد آمد که تا پیش از این امکان بهره بری و اجرا کردن آن نبود. باید باور داشت که بدون شک اهداف دولت پس از توافق با اهداف تبیین شده در پیش از توافق تفاوت های زیادی دارد و اقتضائات جامعه هم دگرگون خواهد شد اما این سوال وجود دارد که آیا افراد متناسب با شرایط جدید در نظر دولت قرار دارند یا اینکه قرار است شروع به تبیین شرایط و انتخاب افراد جدید شود؟ عدم برنامهریزی برای دوران پساتوافق بعید به نظر میرسد چرا که دولت یازدهم بسیار پیش از این به حصول نتیجه مذاکرات آگاه بود و برای آن برنامهریزی کرده بود.
نگرانیهای یک ترمیم
اما اکنون چند مولفه مطرح است که نگرانیهایی را برای دلسوزان و آگاهان فراهم نموده است. نخست به فشار برخی نمایندگان در مجلس که نتایج حاصله از مذاکرات به مذاقشان خوش نیامده است و این احتمال وجود دارد با گزینههایی که قرار است جانشین وزرای فعلی شوند تعامل خوبی در بررسی صلاحیتها نشان ندهند و دولت را که اکنون در آرامش پس از مذاکرات است به مشکلاتی دچار کنند. از سوی دیگر چه تضمینی وجود دارد که گزینههای جدید توانایی تحقق برنامههای پساتوافق را داشته باشند و آیا مسئولیت پاسخگویی در قبال عدم تحقق وعدهها پس از تغییرات، وجود دارد؟
در پاسخ به سوال دوم باید بر این نکته تاکید کرد که بدبینی ممنوع است و دولت یازدهم در دو سال حضورش بخوبی عبور از مشکلات را آموخته است و از سویی هر دولتی حق دارد در راستای ترمیم کابینه گام بردارد تا بتواند انتظارات مردم را برآورده کند. رئیسجمهور روحانی حق دارد کابینه را در همه حوزهها همچون اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ترمیم کند. تغییر کابینه در حالی که فصل جدیدی پیش روی ما قرار دارد، چندان غیرمنتظره نیست.
سعید لیلاز در این راستا میگوید که «تغییرات مدیریتی در دولت گذشته، به قدری غیرمنطقی انجام شد که بسیاری ناخودآگاه به دنبال خبر احتمال تغییر در کابینه، به یاد اقدامات دولت گذشته میافتادند. نفس این اقدام در دولت قبل زیر سوال رفت. وقتی نفس این کار مثبت شمرده میشود، رویکرد دولت قبل، به هیچ عنوان مورد توجه ما قرار نمیگیرد. به نظر میرسد این کار باید به دور از هرگونه افراط و تفریط انجام شود.» لیلاز معتقد است: «در شرایط پس از تحریم، اشتباه است اگر هیچ تغییری در کابینه صورت نگیرد. اگر تیم کابینه در طول مدت زمان فعالیت خود و انجام امور اجرایی متوجه شود که کابینه نیاز به تغییر و ترمیم دارد باید حتماً این کار انجام شود. عامل موثر دیگر تغییر شرایط است؛ زمانی که شما در حال انجام یک طرح صنعتی هستید مدیر پروژه که همان مدیرعامل است یک فکر و اندیشه دارد. زمانی که این طرح و کارخانه به بهرهبرداری برسد بهتر است تیم موجود تغییر کند، چون اهداف عوض شده است.»
وظایفی برای هر دوره
ممکن است گفته شود تیم فعلی کابینه وظیفه سنگینی بر عهده داشتند که شاید سنگینی آن را با وظایف تیم احتمالی جدیدی که بر سر کار خواهد آمد نتوان مقایسه کرد و برابر قرار داد چنانکه کابینه دولت یازدهم وظیفه بازسازی شرایطی را داشت که ناشی ازاشتباهات دولت قبل بود از جمله وعدههای اقتصادی مانند مسکن مهر و یارانه و... اما تیم احتمالی جدید خود برنامهریزی خواهد کرد و به برنامههایش که منطبق با فضای پساتوافق است عمل میکند و نیاز ندارد ریشه مشکلات قبلی را تشخیص دهد.
البته این نکته هم باید مدنظر قرار گیرد که وزرا یا مدیرانی که به تناسب شرایط جدید بر سر کار میآیند نباید عزل شده باشند چرا که با همت آنها بود که آرامش در زمان تصمیمگیریهای هسته یا بر کشور حاکم شد و اگر ایرادی بود نباید آن را تنها متعلق به عملکرد آنها دانست بلکه ناشی از ضعف و بیتجربگی یا موضوعات دیگر است که بسیار مشاهده شد در رفع آن کوشیدند.