نماینده؛ علیرضا زاکانی/ موضوع کسب فنآوری هستهای و لوازم حفظ آن از موضوعات بسیار مهمی است که توجه به همه ابعاد آن، انقلاب اسلامی را چند گام به اهداف تمدنی خویش نزدیک کرده و ایران عزیز را الگو و پیشرو در رسیدن به آن خواهد کرد.
چند ۱۰ سال است که کشورهای مختلف جهان طوعا یا کرها به معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) پیوستند تا از مواهب آن در برخورداری از فنآوری صلحآمیز هستهای با کمک کشورهای بزرگ جهانی و دارنده این فنآوری بهرهمند شوند ولی برخلاف این معاهده بینالمللی، کشورهای بزرگ جهان بهویژه آمریکا، فرانسه و انگلیس بهطور گزینشی با سایر کشورها مواجه شده و در سیاهترین رفتار خود اصل فنآوری هستهای را به رژیم کودککش اسرائیل هدیه کرده و دست او را برای ساخت بمب اتمی و داشتن چند صد کلاهک هستهای باز کردند درحالیکه این رژیم غاصب تاکنون حتی تن به پذیرش معاهده NPT نداده است اما ایران را که جزو متقدمین در پیوستن به پادمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) بود نه تنها در راستای استفاده صلحآمیز از فنآوری هستهای کمک نکردند بلکه بعد از توفیق به کسب فنآوری بومی هستهای با همت دانشمندان عزیزمان، بیش از ۱۲ سال است از هر ظلم و جنایتی علیه ملت رشیدمان کوتاهی نکردند.
بیشک توافق هستهای ـ در صورت به بار نشستن ـ یا حتی ـ بهدلیل زیادهخواهی غربیها بهویژه آمریکا ـ در حد مذاکرات باقی ماندن آن، حکایتگر نکاتی است که توجه به آن بسیار مهم بوده و رعایت الزامات آن برای تضمین منافع ملی و عزت ایران اسلامی ضروری است.
الف) نگاه دقیق به صحنه مواجهه سلطهگران و سلطهستیزان در همه عرصههای جهانی و منطقهای، حکایتگر تقابل جدی و واقعی آمریکا و ایران بهعنوان محور هریک از این قطبهای باطل و حق در عرصه جهانی بوده و به گفته کسینجر، آینده نزاع بین فرهنگ غرب با فرهنگ اسلامی از نوع اسلام سیاسی است که با انقلاب اسلامی ایران رخ نموده است. با کمی دقت میتوان دریافت که ما در عرصههای مختلف در حال رقابت و جنگ با محور شرارت جهان، شیطان بزرگ، آمریکا هستیم تا جایی که کمترین توفیق در عرصههای داخلی، منطقهای و جهانی در تغییر معادله قدرت و کفه ترازو بهسمت هرکدام تعیینکننده و سرنوشتساز خواهد بود.
نیمنگاهی به شرایط فعلی حکایت از آن دارد که آغاز نزاع توسط آمریکا و اذنابش با ایران اسلامی، امری کاملا قهری بر مبنای خباثت باطنی و زیادهخواهیهای شیطان بزرگ یعنی آمریکاست و این تقابل عرصههای مختلفی را داشته که یکی از آنها عرصه هستهای است. در تطبیق آن با هشت سال دفاع مقدس باید گفت ما با صدام در ۱۳۴۰ کیلومتر مرز در جنوب و غرب کشور میجنگیدیم و از خود دفاع میکردیم که یک نقطه از آن اروندکنار و فاو بود که البته حساسیت بسیار بالایی برای ما و صدام داشت اما با وجود اهمیتش، این تنها یک نقطه از سرزمین ما بود و همه جبهههای جنگ در آن خلاصه و محدود نمیشد. بیشک موضوع نزاع در عرصه تهاجم به فنآوری هستهای نیز از این فنآوری، اروندکنار و فاوی دیگر در کنار سایر نقاط حساس ادعایی غرب و یا در عرصه های واقعی منازعه با آنها ساخته است از این رو باید به کل محل نزاع و همه ابعاد تهاجم نگریست و اهمیت فنآوری هستهای را در آن فهم کرد و با صرف انرژی درخور و شایسته از دستاوردهای آن صیانت کرد.
گرچه در این توافقنامه برخلاف دوران دفاع مقدس فاو را از دست ندادیم اما باید بدانیم که با نگاه اولیه به نتایج مذاکرات منتقل شده به تهران، با عنایت به تحمیل گری سلطه گران بویژه آمریکا عدول از بخشی از خطوط قرمز مشخص است لذا باید کوشید تا این جمعبندی اولیه در مسیرهای قانونی مورد بررسی قرار گرفته و برابر میزان عدول از خطوط قرمز صورت گرفته و تطبیق آن با منافع ملی و مصالح کشور تصمیم لازم در خصوص تایید یا رد آن از طریق شورای عالی امنیت ملی در وهله اول و سپس از طریق مجلس شورای اسلامی انجام پذیرد.
در هر صورت دیدن همه نقاط مواجهه با شیطان بزرگ، آمریکا و بررسی دقیق متن پیشنویس و جمعبندی اولیه به دور از شعارزدگی ضرورتی انکارناپذیر است تا بهدرستی، نسبت آن با حفظ عزت و آبروی ملت رشید ایران، رفع مشکلات اقتصادی کشور، تامین امنیت و ثبات ایران عزیز، حفظ دانش و دانشمندان این مرز و بوم و تحولات شگرف منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا ـ که از نظر اهمیت بهمثابه منطقه عملیاتی شلمچه در جنگ تحمیلی است ـ معلوم شود و در صورت تامین منافع ایران اسلامی پاسخ مثبت یا در صورت عدم تامین منافع و مضر بودن آن، پاسخی منفی دریافت کند. در هر صورت دنیا باید بداند که ایران اسلامی پای هیچ قرارداد و توافق بدی را امضا نخواهد کرد.
ب) در شرایط حساس فعلی که مسئولان کشور در حال بررسی نتایج مذاکرات هستند ضروری است:
۱. واقعیت اتفاق رخ داده به سمع و نظر مردم برسد تا همگان نسبت به جمعبندی صورت گرفته آگاه و مطلع شوند. آمریکاییها بر حسب خوی استکباری خویش همیشه مصادره به مطلوب و تفسیر به رای میکنند لذا محل رجوع ما برای تفسیر از متن اولیه نخواهند بود ولی تجربه سالیان اخیر حکایتگر این است که برخی از مسئولان ما نیز در برهههایی علاقه و آرزوی خود را بهعنوان تفسیر از متون تنظیمی در ژنو و لوزان بیان داشته و از قبل خوشبینی یا ذوقزدگی مفرط آسیبهای جدی و تعهدات بسیاری را به ایران اسلامی تحمیل کردند لذا باید کوشید با ترجمه دقیق برای عموم مردم و دقت در متن اصلی توسط متخصصین امر از کلمات و جملات تنظیم شده رمزگشایی کرد تا در آینده مردم عزیزمان مثل قرارداد الجزایر میلیاردها دلار خسارت نبینند که البته اینجا در صورت وجود خسارت، بر همه ابعاد اقتصادی، امنیتی، دانشی، بینالمللی و در یک کلام عزت و آبروی ملت رشید ایران اسلامی اثر خواهد گذاشت.
۲. دو کار برای بررسی دقیق و موشکافانه متن ارسالی آفت و مضر است. اقدام اول، چشمبسته به استقبال متن اولیه رفتن و آن را تمام شده فرض گرفتن و درخواست برگزاری جشن زودرس داشتن؛ بحمدالله علیرغم تمهیدات برخی دستگاههای رسمی کشور، پاسخ مایوسکننده مردم عزیزمان به برنامهریزان و مجریان جشنهای بهظاهر خودجوش سبب شد تا از این منظر آسیب جدیای متوجه کشور نشود چراکه ما با جشن گرفتن مخالف نیستیم اما جشنی که هنوز دلیلی برای آن وجود ندارد را آدرس غلط دادن به دشمن و خواست آمریکا میدانیم چراکه این اقدامات پیامآور این است که پس از سالیان متمادی جنگ تمام عیار با آمریکا، فشارهای ظالمانه شیطان بزرگ سبب شده است تا مردم از داشتههای خودشان در عرصه هستهای گذشته و راه را برای مطالبات جدید امالخبائث امروز جهان از ایران اسلامی هموار کنند. لذا این کار بیدلیل و غلط، دشمن را امیدوار میکند، در جامعه انتظار بهوجود میآورد، در کشور نقار، شکاف و دوقطبی ایجاد میکند و دست مسئولان کشور را بهویژه در شورای عالی امنیت ملی برای بررسی دقیق در جهت تامین منافع ملی میبندد. چرا باید منافع گروهی و حزبی را مقدم بر منافع ملی بدانیم و با نگاهی منفعتطلبانه به موضوعات ملی زمینه آسیبپذیری را برای کشور فراهم کنیم؟ ما تاکنون ضربات سختی از این نوع نگاه جناحی خوردهایم پس باید به موضوعات ملی نگاهی فراجناحی داشته باشیم و با سطحینگری و خلاف عقلانیت عمل کردن مسیر آینده را ناهموار و دشوار نکنیم؛ لااقل در این زمینه باید از دشمنان درس گرفت.
اقدام دوم، آفتی است که ممکن است از سوی نقادان صرفا احساسی و بیتوجه به ابعاد متفاوت مذاکرات، ایجاد شود؛ همه کسانی که تاکنون به تایید یا نقد مذاکرات پرداخته و بهویژه نقادان که راه را برای تیم مذاکرهکننده روشنتر ساختند، انشاءالله در درگاه الهی ماجور خواهند بود اما از این پس ما نیازمند صبر و حوصله دولت از یک سو و از سوی دیگر نقد کارشناسانه و منصفانه و به دور از غلبه احساسات هستیم تا هم مسئولان تصمیمگیر و بررسیکنندگان متن اولیه را در این ایام حساس مدد رسانده و هم ابعاد موضوع را با دقت به سمع و نظر مردم عزیزمان برسانیم. کسانی که امروز نقد غیرکارشناسی میکنند یا احساس را ملاک نظرشان در مواجهه با منافع ملی قرار میدهند با نادیده گرفتن مصالح کشور، منافع ملی و عدم دریافت و درک صحیح از نرمش قهرمانانه، عملشان نتیجهای جز دوقطبی کردن جامعه، مایوس کردن مردم، ناسپاسی زحمات کشیده شده در مذاکرات از گذشته تاکنون، ندیدن همه توانمندیهای کشور در عرصههای مختلف ـ اعم از هستهای و... ـ و بیدقتی به همه محلهای نزاع ما با شیطان بزرگ، آمریکا نخواهد داشت.
بیشک این دو اقدام بهظاهر متقابل، نادیده گرفتن منزلت انقلاب اسلامی، جایگاه رفیع ایران عزیز و ملت رشید ایران، فراموشی نتایج دستاوردهای دانشمندان و شهدای عزیز هستهای، نسیان زحمات مذاکرهکنندگان در طول ۱۲ سال مذاکرات بهویژه دو سال اخیر و از همه بالاتر آسیبزننده به تدابیر رهبری معظم انقلاب حضرت امام خامنهای (مدظلهالعالی) است که اینگونه با تدابیر خویش دشمنان این کشور را ناامید کرده و آبرو و عزت برای مردم ایران و دوستداران انقلاب اسلامی در سراسر جهان خریدند.
۳. اینک که در مذاکرات و بررسیهای هستهای وارد مرحله حساسی شدهایم باید برای تامین منافع ملی در کشور اقدامی یکپارچه و منسجم داشت. تشتت و دوقطبی با هر بهانهای در کشور غلط و برخلاف منافع ملی است. این برای ما یک افتخار است که قدرتهای جهانی بهویژه آمریکا قدر و منزلت ایران اسلامی را اندکی درک کردند که حاصل ایستادگی ملت رشید ایران در ۳۷ سال اخیر و علیالخصوص ۱۲ سال گذشته است. سر تعظیم فرود آوردن در برابر دستاوردهای دانشمندان هستهای علیالخصوص شهدای بزرگوار هستهای، نتایج زحمات تیمهای مذاکرهکننده قبلی و بهویژه فعلی است که باید از آنان تشکر نمود و به آنان خداقوت گفت. اما این دستاورد نهایتا بهواسطه تدابیر و هدایتهای فکورانه و مقتدرانه رهبر بصیر و آگاهی است که این مسیر را هدایت کردند، لذا باید جبین بر خاک گذاشت و از این همه لطف به درگاه الهی شکر و سپاس داشت.
امروز نه دوران امام حسن مجتبی (علیهالسلام) است که بهواسطه دنیازدگی و بیبصیرتی عوام و خیانت و دنیاپرستی خواص صلحی تحمیلی در انتظار ملت مجاهد و آگاه این مرز و بوم باشد نه زمانه قبول قعطنامه ۵۹۸ است که در اوج مظلومیت رزمندگان و بهواسطه جنگ قدرت در بین جناحها، عدم اقبال بالا برای حضور در جبههها و کمک نکردن مسئولان ذیربط به جنگ و ارائه برآورد غلط، زمینه قبول خالصانه قطعنامه توسط حضرت امام (ره) و نوشیدن جام زهر به روح خدا فراهم شود! مطمئنا اگر در بررسی مسئولان امر و مجاری قانونی قبول این پیشنویس بهنفع کشور و انقلاب اسلامی باشد با شجاعت پذیرفته شده و متعهدانه مسیر انجام آن توسط ایران اسلامی پیجویی خواهد شد و اگر بعد از بررسیهای کارشناسانه توسط مسئولین امر مشخص شد ضررهای قبول این پیشنویس از منافع آن بیشتر بوده و شیطان بزرگ بهدنبال امیال خود در محروم کردن مردم از مواهب هستهای و باز کردن معبری برای نفوذ و ضربه زدن به منافع ملی ماست، بدون هیچ مسامحهای نتیجه منفی آن اعلام خواهد شد و به جهانیان درس داده میشود که ملت ایران را نمیشود تهدید یا تحمیق کرد. کاملا روشن است که نه با قبول این جمعبندی ـ و در صورت توافق ـ ایران بهشت مصفی میشود و نه در صورت مضر بودن آن، با مخالفت با این پیشنویس و عدم توافق، آسمان به زمین رسیده یا جهنم برپا میشود.
ما آرزومندیم که منافع این پیشنویس بیش از مضراتش باشد و مورد قبول مراجع قانونی واقع شده و با دقت کامل اجرای دقیق تعهدات طرف مقابل مد نظر قرار گیرد و آن زمان همگی با پیوستگی و همبستگی به پیشواز جشنی ملی برویم ولی به هیچ وجه آرزو نمیکنیم که هر توافقی هرچند بد را امضا کنیم چراکه نه ملت رشید ایران این اجازه را به مسئولان خود خواهد داد و نه رهبری فرزانه انقلاب این مجوز را برای مسئولان امر صادر خواهد کرد.
و نهایتا اینکه «سالها دل طلب جام جم از ما میکرد/ آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد»؛ باید در هر صورت کوشید با همتی مضاعف راه پرافتخار پیش رو را طی کرد و با استقبال از توانمندیهای درونزاد راه بهانهجویی مستکبران بهویژه شیطان بزرگ، آمریکا را مسدود کرد. انشاءالله