به گزارش نماینده، غالب قندیل نویسنده و تحلیلگر سرشناس جهان عرب در مقاله ای در روزنامه لبنانی الدیار در خصوص اقدامات باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا برای حل و فصل مشکلات و چالش های منطقه خاورمیانه اقدامات وی را شبیه به کسی می داند که نسخه ای ابلهانه را برای این مشکلات تجویز می کند.
غالب قندیل در این باره چنین می نویسد: با وجود دعوت صورت گرفته از سوی باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا برای جلوگیری از نقل و انتقال تروریست ها از طریق مرزهای سوریه و تلاش به ظاهر جدی وی برای مقابله با این مساله و موضوع خشکاندن منابع مالی حامی داعش، باید بگوییم این سخنان رئیس جمهوری آمریکا بیشتر شبیه نسخه تجویز شده مقامات آمریکایی است که اصرار دارند در سوریه نظامی بدون بشار اسد را تجویز کنند و البته این تجویز آنها بسیار ابلهانه است.
تمام این تصمیمهای عجولانه و نابخردانه صادره از سوی باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا به این دلیل است که وی حاضر نشده است از شعارهای قبلی خود عقب نشینی کند، شعارهایی که در آنها وی نمی خواسته بشار اسد رئیس جمهوری عربی سوریه را به رسمیت بشناسد، حال این که معاونان وی و دیگر مقامات و فرستادگان آمریکایی در جلسات و نشست های خود در اتاقهای بسته اذعان میکنند، بشار اسد توانست در این مدت ایستادگی و مقاومت اسطوره ای بیافریند، حال این که یک جنگ جهانی را برضد وی و نظامش در سوریه به راه انداختهاند.
اکنون این مقامات آمریکایی گرفتار در مواضع سابق پیام هایی را با هدف رهایی از این مخمصه و برای کمک در جهت عقب نشینی از مواضع قبلی صادر می کنند، آنها هنوز در توهم سرنگونی به سر می برند، آنها هنوز حرف های تکراری موسوم به راه حل مذاکراتی را در پیش می بینند، مذاکره از یک سوی بین دولت سوریه (نظام) و از سوی دیگر با اصطلاحات استعمارگرانه ای همچون (معارضه) تخیلی آنها و در تمام این اقدامات آنها ما هنوز توهم را در اذهان مقامات کاخ سفید نظاره گر هستیم، این مقامات در فکر معامله هستند تا از این طریق با رهبری سوریه وارد شوند و از سر ضعف با دمشق وارد مذاکره شوند و اکنون تلاش می کنند با استفاده از اهرم فشارهای نفتی و فشارهای سیاسی و اسرائیلی واضح به این راهکار عقیم دست یابند.
در این ماجرا باید به نکات ذیل توجه کنیم:
اول : دولت آمریکا سعی دارد واقعیت موجود سوریه را که در شخص بشار اسد رئیس جمهوری این کشور متبلور است منکر شود، او رهبری مردمی و فرماندهی مقاومت ملی و استقلال طلب سوریه را برعهده دارد، این رهبری در برابر دشمنی استعماری و مقابله با خطر تروریسم تکفیری ایستاده است و هزینه سنگین دفاع از جهان در برابر تروریسم را تقبل کرده است، در مقابل این آمریکایی ها و هم پیمانان آنها و ناتو و مزدورانشان هستند، که دستگاه وحشی و خونریز تروریستی را به راه انداخته اند، تا منطقه را ویران سازند و از اسرائیل حمایت کنند، حمایت هم به این صورت است که توان کل منطقه را و توان دفاعی کشورهای منطقه را صرف مبارزه با گروه های تروریستی خود ساخته سازند، استعمار کوشیده با خلق این بحران ها از سال ۲۰۰۰ توان بازدارنده خیالی اسرائیل را حفظ کنند، هم اکنون امپراطوری آمریکا بشار اسد رئیس جمهوری سوریه را دشمنی برای خود می داند، بشار اسد زمانی در برابر آمریکا ایستاد که آمریکا حملات وحشیانه خود را برضد عراق آغاز کرده بود و حاضر نشد دیکته های آمریکا را که در قالب خواست مردمی وانمود می کردند بپذیرد، ملت و نظام سوریه همواره دفاع از ارزش های ملی و استقلل طلبی را سرلوحه فعالیت خود قرار داده بودند، این درحالی است که بسیاری از کشورهای بزرگ جهان در چنین شرایطی ترجیح داده بودند خود را با گاومیش آمریکایی رو در رو نبینند، و نمی خواستند تجربه گاوچرانی جورج بوش پسر را تکرار شده ببینند، ارتش ها و ناوگان دریایی آمریکا از تاکتیک های به ظاهر هوشمندانه رامسفلد تبعیت کردند و خبرنگاران غربی در این باره معتقدند آمریکایی ها در این جنگ ها از بمب های هسته ای تاکتیکی در عراق استفاده کردند و اخیرا هم در یمن براساس برخی از شواهد از چنین بمب هایی استفاده شده است.
دوم : هم اکنون آمریکا بیش از دیگران در منطقه و جهان خوب می داند که بشار اسد رئیس جمهوری سوریه نماد دولت ملی سوریه و نیروهای مسلح این کشور است و وی نماد پایداری ملت عربی سوریه است همانگونه که در انتخابات اخیر ریاست جمهوری در این کشور نیز بر همگان واقعیت امر معلوم شد، از این رو وی تنها شریک مورد اعتماد هر نیرو و دولتی یا طرفی در منطقه و جهان است که از اراده واقعی برخوردار باشد و بخواهد با تروریسم و گروه های تروریستی منتشر شده مقابله شود، اکنون تروریسم به یک کابوس جهانی فراگیر تبدیل شده است.
آمریکا هم اکنون خوب می داند این راهی که آغاز کرده می تواند در بین هم پیمانانش فروپاشی های بزرگی را باعث شود و در خندق دوستانش و در داخل پایگاه شرکای خود در نبرد برضد سوریه می تواند زیان هایی به راه بیندازد، اگر رئیس جمهوری آمریکا سر عقل می آمد و این حقیقت را به درستی درک می کرد، به این نسخه ابلهانه ادامه نمی داد و تروریسم در سوریه را به جنگ داخلی سوریه تشبیه نمی کرد، اگر چه اطمینان داریم بی شک وی تاکنون صدها گزارش دیپلماتیک و امنیتی را با این مضمون مطالعه کرده که تلاش های برنامه ریزان آمریکایی برای قلمداد کردن آن چه در سوریه می گذرد بنام جنگ داخلی یک اشتباه غیر قابل باور است، چرا که ملت سوریه متحد تر و منسجم تر از آن هستند که بخواهند هویت ملی و سوری خود را فراموش کنند، هوشیاری رئیس جمهوری سوریه و و پایداری ارتش سوریه و دولت ملی سوریه در طول این مدت انسجام و همبستگی را به جهانیان نشان داده است، بسیاری از ناظران بین المللی با مشاهده همبستگی بین دولت و ملت سوریه شگفت زده شده اند، اکنون آمریکا و شخص رئیس جمهوری این کشور با مشاهده تابعیت و ملیت تروریست ها در سوریه به این واقعیت رسیده است که هرگز نمی توان تروریست ها را به معارضه یا انقلابیون منتسب کرد، تروریست ها با وجود توانایی های بالای نظامی و حمایت های پیچیده بین المللی هرگز نتوانسته اند در برابر موفقیت ارتش و نظام و ملت سوریه ایستادگی کنند، اکنون همه دست به دامن روسیه شده اند تا با پا در میانی مسکو این مشکل هم حل شود، چرا که دیگر برای غرب یارای ایستادگی در برابر پایمردی نظام و ارتش و ملت سوریه نیست.
سوم : در هفته های گذشته سخنان بسیاری گفته شد و در آمریکا هم سخن از شکست راهبرد باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا برای مبارزه با داعش سخن می گویند، اوباما و طرحش برای مبارزه با داعش از همان ابتدای تشکیل ائتلاف بین المللی و منطقه ای مبارزه با داعش شکست خورده بود، در آن زمان بهانه آمریکا و هم پیمانانش در تشکیل این ائتلاف جلوگیری از گسترش دامنه نفوذ و حضور داعش اعلام شده بود، چرا که داعش در آن موقع مساحت های جغرافیایی وسیعی از سوریه و عراق را تصرف کرده بود، در همان مواقع داعش بر منابع مالی گسترده ای هم سلطه یافته بود و حتی مقادیر بسیاری از سلاح را در دست داشت و همین مساله نشان می داد قرار است داعش از کنترل خارج شود و در همان زمان به صورت ضبط شده، مقامات آمریکایی اعلام کرده بودند که داعش یک تشکیلات درونی بود و تحت کنترل قرار داشت و این ائتلاف قرار بود در قالب ائتلاف مبارزه با نظام سوریه را به دست بگیرد.
در دو سال گذشته در خصوص خرافات معارضه میانه رو در سوریه و سقوط آن حرف های بسیاری زده شد، گروهی که رئیس جمهوری آمریکا آنها را گروهی فانتزی قلمداد می کرد سپس پنتاگون به دلیل خالی بودن پایگاه های آنها این امر را مایه تاسف خوانده بود، اما در همین زمان بود که گروه های تروریستی و مزدوران آنها که همواره به معارضان نظام نسبت داده می شدند در برابر ارتش عربی سوریه از شمال تا جنوب از پای در آمدند این درحالی است که حتی رژیم صهیونیستی هم از آنها به صورت گسترده ای حمایت می کرد، حتی دولت اردن هم به صورت عیان دیگر در این حمایت وارد شده بود و عربستان سعودی میلیاردها دلار را در این گروه های تروریستی تزریق کردند و قطر هم در کنار عربستان به حمایت مالی پرداخت، همین مساله همچنین از حمایت های ترکیه حکایت داشتند، اکنون ترکیه به صورت علنی از جبهه النصره وابسته به القاعده حمایت می کند حال نمی دانم این اوباما با تلاشی که گفته قصد دارد منابع مالی گروه های تروریستی را بخشکاند قصد دارد با اردوغان و شبکه اش که در حمایت از تروریسم و داعش و جبهه النصره برضد نظام سوریه شکل گرفته چه کند؟
هم اکنون داعش با حمایت ترکیه در حال چپاول منابع نفتی است و قطر با شبکه ای که به راه انداخته در صدد سرقت آثار باستانی است و عربستان سعودی با شبکه های ترویج وهابیت در حال حمایت و اعزام نیروی جنگی به گروه های تروریستی است اکنون سوال این است چرا کاخ سفید مانع از اجرای قطعنامه های سازمان ملل می شود؟ اکنون کدام نیروی منطقه ای و بین المللی غیر از ارتش ملی سوریه است که در میدان در حال نبرد با تروریست هاست؟
چهارم : یکی از گزینه های موجود برای مقابله با تروریسم و جلوگیری از امتداد دامنه آن به کشورهای مصدر تروریسم و منشاء آن و مراکز حمایت منطقه ای و غربی از تروریست ها در این امر خلاصه می شود که هرگز نباید استفاده از تروریسم به عنوان ابزاری برای محقق کردن اهداف استفاده شود، و نباید گروه های تبهکار از تابعیت های مختلف برای تحقق ان به کار گرفته شوند، باید برای همگان این مساله به یک واقعیت انکار ناپذیر مبدل شود که تروریسم به کشورهای مبداء و منشاء باز می گردد، باید همگان ایمان داشته باشند، تروریسم و گروه های وابسته به آن ولو این که در آغاز امر کنترل شده هستند، اما روزی این گروه ها دیگر قابل کنترل نخواهند بود، این همان محال مد نظر آمریکا و عربستان سعودی بود که به هر دلیل کنترل آن را از دست دادند و جهانیان در حال پرداخت هزینه این نابخردی ها هستند، اکنون هزینه این تفکر غلط را باید کسانی بپردازند که با شیطان خوابیدند و طی بیست سال گذشته از قرن سابق با آن دم خور بودند.
در سوریه نماد استقلال و پایداری و دولت ملی و ارتش مقاوم شخص بشار اسد رئیس جمهوری این کشور است و همکاری با او تنها راه موجود و اجباری برای مبارزه با تروریسم است این سخنان ملت سوریه است که از طریق صندوق های اخذ رای از آن مطلع شدیم، و این سخن ملت سوریه را در هر نظر سنجی و اقدام مشارکتی که از طریق صندوق های اخذ رای صورت گیرد باز خواهیم شنید.
براساس نسخه سوریه برای حل سیاسی و ملی مشکل باید از طریق مذاکره صورت گیرد، از آن طریق می توان راه حل مبارزه با تروریسم و حمایت از استقلال سوریه مشخص شود، باید برای سازندگی مجدد سوریه از این طریق تلاش صورت پذیرد و این همان نسخه پیشنهادی بشار اسد رئیس جمهوری سوریه است.
اما یک نسخه ابلهانه هم از سوی دولتمردان آمریکایی عرضه شده و آن نسخه در برگیرنده عمیق تر شدن ناتوانی و شکست است و در آن هیچ راه حل قابل قبولی برای خروج امپراطوری آمریکا از این شکست وجود ندارد مگر این که این امپراطوری در برابر یک رهبر عربی از شرق عربی شکست را بپذیرد و طولی نمی انجامد تا به جایگاه واقعی آن اذعان شود و نقش تعیین کننده او در این نبرد مورد قبول همگان قرار گیرد و تا آن روز باید ببینیم تا چه میزان آبرو برای آمریکا باقی خواهد ماند.