نماینده - پس از سازماندهی موج تازهای از اسلام هراسی توسط غرب به بهانه حمله تروریستی به نشریه هتاک «شارلی ابدو» و نمایش مضحک راهپیمایی سران غرب با شرکت بنیامین نتانیاهو نخستوزیر رژیم اشغالگر قدس، رهبر معظم انقلاب در نامهای تاریخی به مقابله با این حرکت طراحیشده پرداختند. حساسیت این نامه و پیامی که رهبر انقلاب بهواسطه آن به جهان غرب ارسال نمودند، آنقدر اثرگذار بود که تقریباً همه رسانههای معتبر دنیا، از آمریکای شمالی گرفته تا اروپا و خاورمیانه و شرق آسیا با انتشار همه یا بخشهایی از این نامه به بررسی و ارزیابی آن پرداختند.
رهبر انقلاب با هوشمندی که به خرج دادهاند، بهموقع در مقابل موج اسلامستیزی که بر اساس نظریات غربی ازجمله نظریه برخورد تمدنها از ساموئل هانتینگتون با گفتمان سازی اسلامی ایستادند. نگاهی به روند این موضوع بهخوبی نشان میدهد که حرکت رهبری به چه میزان ابزار سیاسی را از دست غربیها ربوده و نقش ایشان در چنین مواقعی چه مقدار محوری و اثرگذار است. رهبر انقلاب از عنصر توجه به اسلام از بعد منفی استفاده جالبتوجهی کردند و زمانی که همه نگاهها به اسلام است، ایشان از جوانان غربی خواستند که اسلام اصیل را از منابع اصیلی که یکی از این موارد «قرآن کریم» است، موردبررسی قرار دهند و بیازمایند.
رهبر انقلاب از عنصر توجه به اسلام از بعد منفی استفاده جالبتوجهی کردند و زمانی که همه نگاهها به اسلام است، ایشان از جوانان غربی خواستند که اسلام اصیل را از منابع اصیلی که یکی از این موارد «قرآن کریم» است، موردبررسی قرار دهند و بیازمایند.دراینباره خبرگزاری آسوشیتدپرس یکی از مطرحترین رسانههای آمریکایی نکات جالبتوجهی از نامه رهبر انقلاب را موردتوجه قرار داد. این رسانه آمریکایی نوشت: «ایران به جوانان غرب گفت که اسلام را بیازمایید.»
خبرگزاری آسوشیتدپرس سپس در بخشهایی از بازتاب پیام رهبری، توصیه ایشان به جوانان را منعکس کرد که فرمودند: «اجازه ندهید این واقعیت پویا و اثرگذار در دنیای امروز، با اغراض و اهداف آلوده به شما شناسانده شود. اسلام را از طریق منابع اصیل و مآخذ دستاول آن بشناسید. این خبرگزاری سپس در پایان گزارش خود به موضع ایران در قبال حوادث اخیر پاریس اشاره کرد و نوشت که ایران حمله به نشریه شارلی ابدو را محکوم کرده است اما درعینحال انتشار کاریکاتور موهن به پیامبر اسلام در این نشریه را نیز محکوم کرده است.»
اینکه جهانیان موضع ایران را از کلام رهبری و نه از مجاری غربی که با غرضورزیهای خاصی همراه است، دریافت میکنند یکی از ابتکارات چنین نامهای است که رسانههای غربی نمیتوانند در آن دستی ببرند. دراینباره بیبیسی فارسی بعد از منعکس کردن نامه رهبر انقلاب در سایت خود در موضعی که نشاندهنده تقلیل مواضع قبلی این بنگاه خبرپراکنی است، موج اسلامستیزی غرب را منحصر به برخی از گروههای افراطی کرد و نوشت: «برخی گروهها و فعالان سیاسی راستگرا در غرب با نسبت دادن اینگونه پدیدهها به اسلام همراه با متهم کردن این دین به ترویج خشونت و این نظر که فرهنگ مسلمانان با فرهنگ غربی سازگار نیست، خواستار جلوگیری از ورود مهاجران مسلمان و گاه حتی بازگرداندن آنان به کشورهایشان شدهاند. این گروهها بهخصوص کوشیدهاند از اقداماتی مانند حملات اخیر در پاریس و اقدامات خشونتآمیز گروه موسوم به دولت اسلامی برای پیشبرد اهداف خود بهرهبرداری کنند درحالیکه احزاب اصلی و مقامات کشورهای غربی ضمن محکوم کردن افراطگرایی اسلامی، تأکید داشتهاند که دین اسلام و اکثر مسلمانان، خشونت را مردود و مغایر اعتقادات دینی خود میدانند.»
نامه رهبری به جوانان غرب و مخاطب قرار دادن آنان منافی این نیست که دیگران نیز نتوانند از مواهب و راهنماییهای کلام رهبری بهرهمند نشوند.سایت ضدانقلاب جرس نیز به قلم محمد فشارکی با موضع غرض ورزانهای که حاکی از عصبانیت است در اشاره به این نامه نوشت که رهبر انقلاب چرا جوانان غرب را مخاطب قرار داده است. نویسنده ضدانقلاب این مطلب که شیوه منحرف ساختن افکار عمومی با استفاده از قیاس معالفارق را حربه خودساخته است این شبهه را ایجاد میکند که این موضوع با دین اسلام که دین جهانی است و همواره همه مردم جهان را با عبارت «یا ایها الناس و یا ایها الذین آمنوا» مخاطب قرار داده، در تناقض است. تناقض در اظهارات این عنصر ضدانقلاب در حالی نمایان است که این جوانان غربی هستند که با وجود امپریالیسم رسانهای غرب در معرض سمپاشیهای رسانهای هستند و چنین نامههایی میتواند آنان را وادارد تا اسلام اصیل را بجویند نه اسلام آمریکایی و اسلامی که از دریچه رسانههای غربی به آنان القاء میشود. از سوی دیگر نامه رهبری به جوانان غرب و مخاطب قرار دادن آنان منافی این نیست که دیگران نیز نتوانند از مواهب و راهنماییهای کلام رهبری بهرهمند نشوند.
شبههافکنیهای ضعیفی که حاکی از بیسوادی و دستپاچگی ضدانقلاب است، نشان میدهد که نامه رهبری چه میزان میتواند در ترویج گفتمان اسلام ناب اثرگذار باشد.
اما مسئله دیگری که سبب شده برخی از سایتهای ضدانقلاب و عناصر وابسته به غرب در مقابل نامه رهبر معظم انقلاب موضعگیری کنند، شبههافکنی در مورد توجه به دین اسلام از مجاری اصیل و همچنین تمسک به رهبری و ولایتفقیه است. عناصر ضدانقلاب این شبهه را مطرح میکنند که اگر منابع اصیل وجود دارد چه حاجتی به ولایتفقیه است. سایت ضدانقلاب رادیو کوچه دراینباره مسلک شیعه امروز را منافی با آزاداندیشی دینی در اسلام دانست که به گفته این سایت ضدانقلاب پیشه کسانی چون سید جمالالدین اسدآبادی، علی شریعتی و مهدی بازرگان بوده است.
اریخ انقلاب اسلامی و قرائتهای انحرافی که گروههای تروریستی مانند «فرقان» از قرآن داشتهاند، خود این موضوع را بهخوبی آشکار میسازد که قرآن اصیل بایستی از راه درست و با تفاسیر و لوازم و امکانات درست تفسیر شود.رادیو کوچه شناخت اصیل از دین اسلام را منهای روحانیت قلمداد کرد و نوشت: «گویا حضرت ایشان که خود جامه روحانیت به تن دارند بالکل از ماجرا بیخبر بوده و آگاهی کافی و وافی ندارند که عمده چالش هممسلکان ایشان با اندیشمندان مسلمانی بوده که راه و طریقشان از شعار بازگشت به قرآن مرحوم سید جمال اسدآبادی آغاز و در گذر زمان عنوان روشنفکری اسلامی به خود گرفتهاند بوده و میباشد. برخورد هم جامگان او با مرحومین علی شریعتی و مهدی بازرگان ازایندست مواجههها بوده است. [آیتالله] خامنهای که خود زمانی در اردوگاه روشنفکران دینی منقسم میشد به این مهم وقوف داشته و دارد که شناخت مستقیم و بیواسطه از اسلام بر مبنای قرآن و حیات پیامبر اسلام (ص) لازمه و هم نتیجهاش بیرون آوردن اسلام از ید روحانیت و قرار دادن اسلام در دست تمامی مخاطبان میباشد؛ اما آیا [آیتالله] علی خامنهای و همصنفان وی زیر بار چنین لزوم و انتاجی خواهند رفت؟»
عناصر ضدانقلاب این شبهه را مطرح میکنند که اگر منابع اصیل وجود دارد چه حاجتی به روحانیت و متعاقب آن ولایتفقیه است. درحالیکه این دو مورد در مقابل هم نیستند بلکه تکمیلکننده یکدیگر هستند. تاریخ انقلاب اسلامی و قرائتهای انحرافی که گروههای تروریستی مانند «فرقان» از قرآن داشتهاند، خود این موضوع را بهخوبی آشکار میسازد که قرآن اصیل بایستی از راه درست و با تفاسیر و لوازم و امکانات درست تفسیر شود.
نکته قابلتوجهی که در این راستا وجود دارد این است که لوازمی که روحانیت در تفسیر قرآن استفاده میکند نیز چیزی خارج از دین اسلام نیست و اینگونه نیست که هرکسی استنباط شخصی خود را با تفاسیر دین اسلام بیامیزد. از این نظر نیز چنین شبههای که بیشتر از عناد این سایت ضدانقلاب با روحانیت حکایت دارد، باطل است.
جالب اینجاست که این سایت ضدانقلاب به بیانات امام خمینی (ره) اشاره میکند که خود فصلالخطاب این موضوع است. بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی در این زمینه میفرمایند: «از اینکه بگویند اسلام منهای روحانیت. اسلام منهای روحانیت خیانت است. میخواهند اسلام را ببرند، اول روحانیت را میبرند؛ اول میگویند اسلام را میخواهیم، روحانیت را نمیخواهیم! روحانیت استثنا بشود، اسلام در کار نیست. اسلام با کوشش روحانیت به اینجا رسیده است... همه اقشار بیدار باشند… تز اسلام منهای روحانیت یعنی اسلام لا اسلام.»
از سوی دیگر ملموسترین مثال در این زمینه وقایعی است که در چند سال اخیر در خاورمیانه و میان ملتهای مسلمان به وجود آمده است. وقتی موج بیداری اسلامی جهان را فراگرفت، کشورهای غربی با کمک حکومتهای مرتجع عربی سعی کردند که حرکت ملتهای مسلمان را خاموش و منحرف سازند، ازاینرو بود که با ترتیب دادن جنبشی کاذب در سوریه پروژه انحراف بیداری اسلامی را کلید زدند.
توصیه محوری رهبر انقلاب که میفرمایند اسلام را از منابع اصیل و جریان درست بجویید، راهحلی مناسب برای دوری از شبههافکنیهاستدر مرحله بعد نیز با علم کردن گروههای تکفیری و تجهیز و حمایت همهجانبه از آنان ظرفیتهای بیداری اسلامی را به سمت التقاط و انحراف حرکت دادند و ازاینرو شاهد تشکیل گروههای متعدد تکفیری بعد از بیداری اسلامی در منطقه هستیم که داعش، جبهه النصره، بوکوحرام و ... ازجمله این گروههای تروریستی هستند. کشورهایی هم که بیداری اسلامی در آنجا با انقلابات مردمی به ثمر نشسته بود نیز کمکم با مدیریت نرم غرب و کشورهای مرتجع عربی دچار استحاله شد و دوباره دیکتاتوری بر برخی از این کشورها مانند مصر حاکم شد. در همین اثنا آنچه خلأ آن بیش از همه در این انقلابات حس میشود، رهبری هوشیارانه است. جمهوری اسلامی ایران در حدود بیش از سه دهه توانست با درایت و رهبری امام خمینی (ره) و پس از ایشان رهبر معظم انقلاب تمام توطئههای غرب را خنثی کند. در مقام عمل و تجربه نیز محور مقاومت در این عرصه با محوریت ایران توانسته توطئههای غرب را یکی پس از دیگری خنثی کند. ازاینروست که عنصر بیبدیل ولایتفقیه در این زمینه رخ عیان میکند.
به هر جهت، رهبر انقلاب با هوشیاری تمام راه مقابله با غرب را گفتمان سازی درست و شناساندن «اسلام ناب محمدی» انتخاب کردند و بهطور مستقیم جوانان غربی را مخاطب قرار داده و از آنان خواستند که اسلام حقیقی را بشناسند تا ریشههای حقیقت که در نهاد پاک آنان موج میزند، متبلور شود و جهان غرب به پاکسازی خود بپردازد. با این اوصاف چنین شبههافکنیهایی نه میتواند ذهن آزاداندیشان را منحرف سازد و نه میتواند در حقیقت دین اسلام خللی ایجاد کند. از سوی دیگر توصیه محوری رهبر انقلاب که میفرمایند اسلام را از منابع اصیل و جریان درست بجویید، راهحلی مناسب برای دوری از شبههافکنیهاست و درواقع این نامه خود پاسخ شبههافکنان را داده است؛ اما به هر شکل بایستی حرکتهای مردمی در پس نامه رهبری شکل بگیرید تا این موج اثرگذاری که از نامه مقام معظم رهبری آغاز شده است، اثرگذاری خود را بهطور تام و مناسب بر جوانان غربی و جوانان اسلام بگذارد.
نظر شما