نماینده/سیده آزاده امامی: ده دوازده سال پیش بود که سریال طنزی با نقشآفرینی «امیر جعفری» و «فتحعلی اویسی» از شبکه 3 سیما پخش میشد به نام «بدون شرح»؛ داستان روایت برنامه روزمره کارکنان هفتهنامهای بود به نام «شهر قشنگ» که ازقضا در جریان سریال به تیغ «توقیف» سپرده شد و از انتشار بازماند، «توقیف»ی که البته سبب «توقف» کار کادر هفتهنامه وزین! «شهر قشنگ» نشد و آقایان با اعتمادبهنفس کامل با اخذ مجوز نشریه دیگری به نام «روز شهر قشنگ» نهضت خویش را ادامه دادند...!
این کنایه طنز تلخی بود از اوضاعواحوال همان روزهای جامعه؛ سالهای سیاه اصلاحات و جماعت معدودی که عنان اژدهای هفتسری به نام «مطبوعات زنجیرهای» را برای بلعیدن آرمانها و ارزشهای نظام در کف داشت و همزمان هم به مدیریت حقوقی این مجموعه اشتغال داشت، هم به تغذیه فکری- معرفتی آن!
جهتگیریهای کاملاً همسو، رویکردهای همسان، محتوای مشابه و... چند نشریه خاص برای کسی تردیدی در مدیریت واحد این جریان باقی نمیگذاشت؛ آنچنان عیان که گاه حتی نیاز به تورق و دقت در صفحات درونی نشریات هم نبود، کافی بود حتی ناآشناترین فرد با مباحث مطبوعاتی لحظاتی مقابل دکه روزنامهفروشی درنگ کند و نگاهی اجمالی به نشریات روی پیشخوان بیندازد تا از هماهنگی اعجابآور تیترها و موضوعاتی که همزمان در این چند نشریه خاص برجسته و پررنگ شدهاند، بی هیچ مطالعه و شناختی از گردانندگان آنها، به چنین ادعایی یقین حاصل کند.
چندانکه همان سالها رهبر فرزانه انقلاب با همه سعهصدر و خویشتنداریای که خاص ایشان است و تا از اصلاح رویهای در پی تنبّهات و تذکرات خصوصی ناامید نشوند، آن را علنی نمیکنند، زبان به گلایه گشودند که: «10 تا 15 روزنامه گویا از یک مرکز هدایت میشوند. تیترهایی میزنند که هرکس نگاه کند فکر میکند همه چیز در کشور از دست رفته است! امید را در دل جوانان میمیرانند، روح اعتماد به مسئولین را در مردم تضعیف میکنند، نهادهای رسمی را تضعیف میکنند، مدل اینها کیست؟ مطبوعات غربی هم اینگونه نیستند. این یک شارلاتانیزم مطبوعاتی است. ... در لابهلای همینها من ردّ پای عبدا... بن اُبیها را میبینم. عناصر مرید دشمن را چهرهسازی میکنند و عناصر دلسوز و مؤمن و مخلص را سعی میکنند از نظرها بیندازند.» (بیانات مقام معظم رهبری در جمع پرشور جوانان 1/2/1379)
مجموعهای که به سبب محتوای دگراندیشانه و رویکردهای ساختارشکنانه هر از گاهی سر و کله یکی از حلقههای «زنجیره» آن به دادگاه مطبوعات میافتاد؛ کافی بود یکی از این «سر»ها قطع شود، بسان اژدهایی افسانهای در کمترین زمان ممکن «سر» دیگری جای آن سبز میشد و روز از نو و روزی از نو، آش همان آش بود و کاسه همان کاسه، خط و ربط سابق چهبسا با شدت و حدت بیشتری پی گرفته میشد، دقیقاً نظیر آنچه امروز در عرصه مطبوعات شاهد آن هستیم.
حال آنکه توقیف یک مطبوعه- اگر به سبب محتوا و مطالب آن بوده باشد- یقیناً به معنی نقطه پایان گذاشتن بر انعکاس اندیشههایی است که بهواسطه آن نشر داده میشده است. و مادام که قرار رفع توقیف صادر نشده، چنین حکمی نیز صادق خواهد بود. اما متأسفانه آنچه در عمل رخ میدهد چیزی درست نقطه مقابل این قضیه است؛ فرد یا افرادی که افکار و رویکردهایشان به کرّات سبب توقیف نشریات مختلف شده، به مجرد تعطیلی یک نشریه، احیاناً بدون کمترین هزینه و دردسری با اخذ مجوز نشریهای دیگر، راهبردهای قبلی را در نشریه جدید تداوم بخشیدهاند و این چرخه معیوب بارها و بارها تکرار شده است.
لیکن مسلّم است آنچه توقیف شده «عنوان» و «نام» نشریه نبوده، که همان سیاستها و برنامهها ذیل «عنوان» و «نام»ی جدید از سر گرفته شوند! این بهوضوح به سخره گرفتن قانون و عقلانیت است، که باید برای آن چارهای اندیشید.
وقتی سابقه افراد سندی است بر اثبات این مدعا که سلوک از این پسِ ایشان نیز تداوم همان سیاق ساختارشکنانه سابق خواهد بود، چه توجیهی دارد مجال دادن به جولان چنان اندیشههایی؟ و آیا مصداق آزمودن چندینبارهی «آزموده» نمیباشد که به عقل و به عرف هر دو مطرود و بلاموضوع است؟!
واضح است که عدهای عامدانه سعی در ساختارشکنی دارند؛ آرمانها و مبانی انقلاب که برآمده از آموزههای متعالی اسلام است، هدف آنهاست که با هجمههای بیمهابا به آن بتازند و از آن حساسیتزدایی کنند تا در سایه تساهل و تسامح حاصل شده درنهایت چیزی جز پوستهای تهی و بیمغز از آن باقی نماند و بشود تجسم همان اسلام بیخاصیت آمریکایی!
و این گذشته از آن است که تا حصول به آن افق غایی، هدفهای دمِدستتر و سهلالوصولتری نیز منظور نظر ایشان است، و آن گزک دادن به رفقای آنور آبی حضرات!
چگونه؟ سریال تمامنشدنی توقیف نشریات و تداوم همان رویکردها در نشریات دیگر این شائبه را شدیداً قوت میبخشد که گویی اساساً برخی از این نشریات منتشر میشوند «که» پس از مدتی توقیف شوند، تا سوژهای شوند دندانگیر در دست آنها که سرشان درد میکند چماق «نقض آزادی بیان» را بر سر نظام اسلامی بکوبند و آن را دستاویزی کنند بر تحریمها و فشارهای بیشتر برای امتیازگیری در موضوعات کلانتر و مهمتر!!! (مخصوصاً که مذاکرات هستهای هم در میان باشد و «عدم رفع تحریمها» بهانهای درست و حسابی نیاز داشته باشد!) مظلومنمائیهای مرسوم پس از آن، و مرثیهها که جماعت روشنفکر بر این فاجعه! خواهند سرود، هم بماند. و چهره خشن و بیمنطقی که متعاقب آن از اسلام و نظام اسلامی رسم خواهد شد. همه چیز کاملاً حسابشده و دقیق است...!
و باز صرفنظر از فقره اخیر که هم همداستانی صریح بود با موج رسوای اسلامهراسی در این ایام، و هم با عنایت به پیامدهای قطعی مترتب بر آن، بیشک مقاصد خاصی از آن ملحوظ و مدنظر بوده است. چه، سادهلوحانه است تصور اینکه چنین حرکتی خبط و خطایی از سر بیدقتی و بیتوجهی بوده است؛ خصوصاً از سوی چنین فردی! که گام نهادن در عرصه رسانه، بازی کردن شطرنج را میماند، یک شطرنجباز حرفهای بیحساب و کتاب وزیرش را حرکت نمیدهد...!
این است که انتظار میرود نمایندگان ملت چارهای بیاندیشند، پر کردن حفرههای عمیق این قوانین نابسنده را... .
نظرات مخاطبان 0 1
۱۳۹۳-۱۰-۲۹ ۱۵:۲۱محمد 1 1