نماینده؛ حانیه رضوی/ اوایل فروردین ماه و در میان خوش و بشهای نوروزی بود که کرباسچی دبیر کل حزب کارگزاران خبر از خانه تکانی در حزب مطبوعش داد و از؛ قوچانی، لیلاز، محمدحسین عادلی، عبدالله سهرابی (اهل سنت کردستان)، علی جمالی (دبیر سابق سیاسی ادوار تحکیم وحدت)، علی سیاسی راد (عضو سابق شورای مرکزی ادوار تحکیم وحدت)، شهربانو امانی، خانم مقیمی، اعظم نوری، عباس علیخانی، علیاشرف افخمی، سید افضل موسوی، مهندس پناه، عبدالله حسینی، عباسعلی اللهیاری، فرزانه ترکان، خانم کفایتی، جهانبخش خانجانی و حجتالاسلام ملکی و... به عنوان تازه واردین این حزب نام برد.
البته خبرهای آن زمان کارگزارن مربوط به تغییر و تحولات اعضا نبود و پیشتر نیز سخنگوی سابق و تعلیقی حزب کارگزاران درباره نازایی سیاسی در حزب کارگزاران گفته بود: باید افراد فعلی در شورای مرکزی از دنیا بروند تا ما بتوانیم برای آنها جایگزین بیاوریم. و نکته قابل توجه در سخنان مرعشی را میتوان در عبارت تأکیدی وی با این عنوان جستجو کرد: «پس از دوران تعلیق اگر بازگردم کرباسچی را برکنار خواهم کرد».
این پایان ماجرا نبود و اختلافات در حزبِ احیا شده پس از کمای چند سالهی کارگزاران، با استعفای محمد هاشمی در اولین روز آخرین ماه تابستان (شهریورماه) و رسانهای شدن آن در بیست و سومین روز پاییز، علنی شد.
محمد هاشمی و یا بهتر بگوییم عضو موسس کارگزاران در گفتگو با نماینده، دلیل استعفایش را اینگونه شرح داد: «در سال جدید که شورای مرکزی تعمیم پیدا کرد دقت کافی در انتخاب افراد به عمل نیامد و این گونه شد که افراد با دیدگاه های مختلف عضو شورای مرکزی و تصمیم گیر شدند... من با تجربه و سابقه ای که در حزب داشتم مصلحت ندیدم که در یک حزبی که بیشتر شبیه یک جبهه می خواهد عمل کند، ادامه فعالیت دهم... ترکیب جدید شورای مرکزی کارگزارن از آن انسجام اولیه فاصله گرفته و شبیه یک جبهه سیاسی شده است. دیدگاههای همه اعضا، تشکلها، احزاب تشکیل دهنده یک جبهه سیاسی در همه زمینه ها مشترک نیست و به دنبال یک کار مقطعی همانند انتخابات هستند.»
در همین راستا واکنش کرباسچی نسبت به استعفای دبیر سیاسی حزب مطبوعش و نظر آقای دبیر کل را نیز در مورد وضعیت کنونی کارگزاران جویا شدیم و با تعجب دریافتیم که ظاهراً نماینده با همین بضاعت اندک چون خاری در نگاه «جناب آزادی بیان» با آن همه عده و عده رسانه ایست تا آنجا که عنان ادب را از کلام آقای دبیر کل کارگزاران گرفت و...
البته اظهارات دوپهلوی جناب کرباسچی در گفتگو با روزنامه هم قبیله ایاش بار دیگر تشتت و آشفتگی ذهنی آقای دبیر کل را نشان داد. غلامحسین کرباسچی ارزیابی اش را از استعفای هاشمی در گفتگو با اعتماد اینگونه شرح داد: «ما چیزی در جدا شدن ایشان ندیدم. خود ایشان و همه افراد محکوم به حبس ابد در حزب نیستند... ایشان عضو رسمی کارگزاران باشند یا نباشند خیلی فرقی نمیکند. ارزیابی ما از شخصیت ایشان این است که در مجموعه نیروهای اعتدالگرا و سازنده کشور بوده، هستند و خواهند بود. به هر حال آقای هاشمی الان میخواهند کمتر فعال باشند. ما احساس نمیکنیم ایشان فکر و اندیشهاش جدا از کارگزاران باشد»
البته این هم سویی و هم فکری در اظهارات کرباسچی دوامی ندارد و درست چند جمله بعد دم خروس بیرون میزند و کرباسچی به بیاطلاعی از استعفای هاشمی اشاره میکند و تصریح مینماید: «چند جلسهیی بود که ایشان در جلسات شرکت نمیکرد. دعوتنامه هم که میفرستادیم میگفتند که نمیآیم. ایشان راجع به اینکه قصد استعفا دارند صحبتی با من نکردند»
وی که میگوید هنوز هم موفق به صحبت با هاشمی نشده است! همچنین تأکید دارد: «در انتخاب اعضای جدید شورای مرکزی ما تلاشمان این بوده که افراد همفکر را دور هم جمع کنیم. ایشان هم در جلساتی که حضور داشتند چنین مسالهیی را مطرح نکردند. اما اگر معضلی باشد باید ببینیم چه دیدگاهی دارند. ما نمیخواهیم مجموعه ناهماهنگی داشته باشیم»
مرعشی نیز واکنش به استعفای دبیر سیاسی کارگزاران را اینگونه ابراز کرد: «تا الان از استعفای هیچ کسی در هیچ سطحی مشکلی برای جهان اسلام پیش نیامده است... قرار نیست در یک حزب همه باهم همفکر باشند چرا که حزب جایگاه جمعی است. البته بالاخره ممکن است یک فرد، معدل یک حزب را قبول نداشته باشد و نتواند با یک مجموعه کار کند»
واکنشها نسبت به استعفای عضوی از اعضای خانواده آیت الله، شاید جالب توجه باشد ولی از حوصلهی این مجال اندک خارج است. پررنگ شدن انتقاد و اعتراض نسبت به عملکرد جبهه گونه کارگزاران از سوی محمد هاشمی، در حد استعفا! آنهم در همان حوالی که آیت الله پیشنهاد تشکیل جبهه را به اصلاح طلبان میدهد، نکتهای قابل تأمل است. اینکه دستیابی به برق کرسیهای مجلس هدف مقطعیِ حزب جبهه گونه و بازیافتی کارگزاران است، بدیهی مینماید ولی گامهای طراحی شده برای این هدف چیست که محمد هاشمی با تجربه حزبی خود به صراحت اعلام میدارد که حضور و همراهی علنی با هم کیشان سابق را به مصلحت و صلاح خود نمیداند، جای تأمل دارد...
سنگین شدن وزن کفه ترازوی حاضرین فتنه در کارگزاران و متمایل شدن بیش از پیش این حزب به اصلاح طلبان تا جایی که جزئی از کل اصلاح طلب تعریف شوند؛ نکات قابل توجهی است که پازل آینده کارگزاران را تکمیل میکند.
در این میان شاید بتوان از جلسه چند روز پیش کارگزاران و یادداشت گونه یِ دبیر کل این حزب در چند برگ ضمیمه عصر جدیدِ صدا به عنوان رونمایی علنی از توقعات و گامهای بعدی این جریان نام برد.
کرباسچی در یادداشتش با عنوان «محور هاشمی، روحانی، خاتمی و ناطق» مفتخرانه تصریح مینماید:
«طبیعتا از دولت انتظار دخالت در انتخابات نیست، چون هم غیر قانونی است و هم غیر اخلاقی. اما از دولت انتظار عمل کردن به وظایف قانونی و وعدههای انتخاباتیاش گزاف نیست. عمل به وعدههای انتخاباتی در بهبود اوضاع اقتصادی و سیاست خارجی از یک سو و استیفای حقوق سیاسی و اجتماعی به خصوص آزادیهای اساسی و رفع حصر و حبس و محدودیت میتواند کمک کند احزاب حامی گفتمان دولت بتوانند اعتماد مردم را جلب و جذب کنند.»
اینکه شیخ تدبیر باید تا کجا هزینه همراهی این احزاب با دولتش را بپردازد در جملات بعدی وی عریانتر میشود. آقای دبیرکل و هم مسلکانش که سالهاست با شورای نگهبان سرجنگ دارند، اینبار نیز ابایی ندارد که بر شیخ تدبیر تکلیف کند: «رییس جمهوری فقط رییس قوه مجریه نیست، نفر دوم نظام و پاسدار قانون اساسی است. رییس جمهور باید در برابر تفسیر مضیق از نظارت استصوابی شورای نگهبان نظرش را بگوید و اجازه ندهد حق انتخاب مردم را محدود کنند».
کرباسچی در نهایت هدف و راهبرد خود را اینگونه تشریح میکند: «سال آینده بیستمین سال شکل گیری کارگزاران و سالگرد تشکیل مجلس پنجم است که در زمان خود و در دوره غیبت و قهر جناح چپ اولین سنگر نفی انحصار و مقدمه شکل گیری جریان اصلاحات و حرکت دوم خرداد بود... مجلسی متنوع، متکثر و معتدل که به توسعه کشور کمک کرد. اکنون پس از ۲۰ سال ما در آستانه تداوم همان استراتژی هستیم... مجلسی معتدل و متنوع که گام دوم نهضت اعتدالگرایی پس از انتخابات ۲۴ خرداد ۹۲ را تکمیل کند.»
اینکه در نگاه اصلاح طلبان از جمله آقای دبیرکل، در مستطیل و یا هر شکل هندسی دیگری که به عنوان محور انتخابات مجلس معرفی مینمایند، محمدرضا عارف جایی ندارد نیز قابل تأمل است ولی پرداختن به آن در این مختصر نمیگنجد و بحثی فراخ میطلبد...
بدیهیست دیکته نانوشته همیشه قبول است و حضور اصلاح طلبان و نفوذ خزنده آنها به قدرت آنهم در قالب ظاهری اقلیت ولی تصمیم گیر، استراتژی اثبات شده آنان بعد از انتخابات ریاست جمهوری است. باید منتظر ماند و دید دایره افراطهای این طیف اینبار به کجا خواهد رسید که حتی اخوی آیت الله همراهی رسمی با آنان را به مصلحت نمیداند...
نظر شما