به گزارش نماینده مصطفی کواکبیان رئیس دوره ای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات در گفتگو با مهر، درباره واژه اصلاح طلب بدلی گفت: من چنین تعبیری را هیچ وقت قبول نداشتم و دوستان جبهه اصلاح طلب هم موجه، خوب، طرفدار اصلاحات و نظام هستند و دوستانی که در شورای هماهنگی هم هستند، همین گونه اند.
کواکبیان همچنین در آستانه یکسالگی دولت در بررسی عملکرد آن گفت: در نگاه به گذشته دولت موفقیت های خوبی در زمینههای سیاست خارجی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی داشته است ولی در نگاه وضعیت مطلوب به آینده، واقعیت این است که مشکلات اقتصادی هنوز وجود دارد. درست است که از شدت رشد تورم جلوگیری شده اما این نیست که تورم وجود نداشته باشد و در بحث توسعه سیاسی نیز عملکرد دولت کند و غیر مطلوب بوده است.
رئیس دوره ای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات، همچنین ضمن ارزیابی تحولات صورت گرفته در حزب کارگزاران تاکید کرد: هیچ حزبی در شورای هماهنگی جبهه اصلاحات برادر بزرگتر حساب نمی شود، همه عضو هستند و همه یک رای دارند و حزب کارگزاران نیز مانند حزب مردم سالاری یک رای بیشتر ندارد، هرچند ممکن است برخی از احزاب شورای هماهنگی جبهه اصلاحات درون دولت نیز حضور داشته باشد.
متن کامل گفتگو با کواکبیان بدین شرح است:
شما اخیرا رئیس دوره ای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات شدید و شرط حضور شما در این شورا خارج شدن از جبهه اصلاج طلبان که شما دبیرکلی را بر عهده داشتید بود. آیا پذیرفتن این شرط به معنای قبول کردن اصطلاح اصلاح طلب بدلی که برخی از هم جناحی های شما عنوان می کنند، نیست که گروه و حزب دیگری را به غیر از خودشان در این جبهه قبول ندارند؟
کواکبیان: اصلا من تعبیر اصلاح طلبان بدلی را قبول ندارم. اصلاح طلبی چه نانی دارد که کسی بیاید بدلش را درست کند؛ چراکه اصلاح طلبی هزینه هایی داشته است و هر کس که در شرایط فعلی بگوید من اصلاحطلب هستم، باید از او استقبال کرد.
من چنین تعبیری را هیچ وقت قبول نداشتم و دوستان جبهه اصلاح طلب هم موجه، خوب، طرفدار اصلاحات و نظام هستند و دوستانی که در شورای هماهنگی هم هستند، همین گونه اند و احزاب درون این شورا مقید به نظام و قوانین احزاب هستند.
ما از سال ۷۷ در شورای هماهنگی جبهه اصلاحات حضور داشتیم، البته من یک زمانی به عنوان قائم مقام حزب همبستگی در این جبهه حضور داشتم. بعد از سال ۸۳ نیز تحت عنوان حزب مردم سالاری در این شورا عضویت داشتم.
در شورای هماهنگی جبهه اصلاحات یک آیین نامه وجود دارد که یک حزب در دو جبهه همسو نباید حضور داشته باشد و ما از اول قبول کردیم. بنابراین این شرط را کسی نگذاشته است و قوانین آیین نامه است که باید اجرا شود.
این خبر که اعلام شد که این شرط برای رئیس شدن من وجود دارد، بالاخره ما با هر دو جبهه دوست هستیم و فعلا مسئولیت شورای هماهنگی جبهه اصلاحات را بردوش گرفته ایم.
این موضوع همیشه در جریان اصلاح طلب مشهود بوده که برخی از احزاب در این جریان انحصار طلب هستند و تصمیمات اصلی در این احزاب گرفته می شود و احزاب دیگر را بازی نمی دهند مانند آنچه در انتخابات ریاست جمهوری اتفاق افتاد. شما برای انتخابات طرح مناسک را پیشنهاد داده بودید اما این طرح مورد توجه قرار نگرفت و شورایی به ریاست آقای خاتمی و برخی از چهره های دیگر تشکیل شد و آنان تصمیم گیرنده این جریان در انتخابات بودند. چرا برخی از احزاب رفتار انحصارطلبی در این جریان دارند.
کواکبیان: شورای مشورتی ربطی به دو جبهه اصلاح طلبان و شورای هماهنگی جبهه اصلاحات ندارد. شورای مشورتی که با خاتمی تشکیل می شود ممکن است اعضای این دو جبهه به صفت شخصیت حقیقی شان در آن حضور دارند و نه به صفت شخصیت حقوقی شان که بگوییم فلان حزب چرا هست و فلان حزب چرا نیست. اشخاص هستند و اشخاص هم بالاخره ممکن است یک عده ای دعوت بشوند و یک عده ای دعوت نشوند.
شورای مشورتی از یکسری افراد صاحب نظر تشکیل شده و شورای هماهنگی جبهه اصلاحات نیز با عضویت شخصیت های حقوقی شکل می گیرد و از احزاب تشکیل شده است و این زمینه اختلاف بحث نیست.
نه اختلاف نیست، اما احزاب اصلاحات تصمیم گیرنده نیستند و چند چهره خاصی در این جریان تصمیم می گیرند.
کواکبیان: این را شما می گویید؛ قرار نیست کوچکترین خدشه ای به شورای هماهنگی جبهه اصلاحات وارد شود. یعنی تصمیمات مربوط به جبهه اصلاحات را شورای هماهنگی می گیرد و همه احزاب در آنجا نمایندگان تام الاختیار دارند و اینان منشاء تصمیم گیری هستند.
با توجه روی کار آمدن دولت یازدهم که گفته می شود بیشتر آنان از کارگزاران هستند و امروز هم شاهد تغییرات و تحولاتی در این حزب هستیم شما این تغییرات و نقش این حزب در جریان اصلاحات را چطور ارزیابی می کنید؟
کواکبیان: هیچ حزبی در شورای هماهنگی جبهه اصلاحات برادر بزرگتر حساب نمی شود. همه عضو هستند و همه یک رای دارند و حزب کارگزاران نیز مانند حزب مردم سالاری یک رای بیشتر ندارد. حال ممکن است برخی از احزاب شورای هماهنگی جبهه اصلاحات درون دولت نیز حضور داشته باشد. خب آن بحث خودشان است.
شورای هماهنگی جنبه دولتی ندارد بلکه جنبه سیاسی و حزبی دارد و شامل احزاب مختلف می شود، لذا به همه احزاب درون شورای هماهنگی نگاه یکسان داریم و احترام می گذاریم. نمی شود گفت بدنه اصلاحات با یک حزب خاصی باید نگاه شود، اصلاحات مجموعه ۱۸ گروه در درون این شورا است و همه آنان نیز یکسان هستند.
یک دوره ای جریان اصلاحات با نقد آقای هاشمی و حزب کارگزارن وارد صحنه سیاسی کشور شد و بعد از مدتی این دو جریان موازی هم و در یک جهت قرار گرفتند. امروز با روی کار آمدن دولت یازدهم و قدرت گرفتن حزب کارگزارن و تحولاتی هم که در این حزب رخ داده است فکر می کنید ممکن است دوباره میان اصلاح طلبان و کارگزارانی ها جدایی بیفتد؟
کواکبیان: بنای شورای هماهنگی ایجاد اتفاق و اتحاد نظر بین همه احزاب، عضو است. هر کسی در چارچوب آیین نامه شورای هماهنگی بخواهد عمل نکند طبیعتا یک حزبی است که تصمیمات خود را دارد و فکر نمی کنم که این تقابل وجود داشته باشد.
۱۲ مرداد روز تنفیذ دولت یازدهم است و این دولت رسما کار خود را شروع کرد. در آستانه یکسالگی دولت عملکرد آن را چطور ارزیابی می کنید.
گاهی ما ارزیابی مان نسبت به وضعیتی مطلوب است و بر این باور هستیم که ما هنوز میتوانیم در بخش هایی بهتر عمل کنیم، اما یکزمانی است ارزیابی مان نسبت به وضعیت گذشته است که به نظر من خیلی این دولت برای ما مطلوبیت بیشتری دارد و فاصله زیادی با دولت نهم و دهم دارد، لذا بررسی عملکرد را باید منصفانه در نظر بگیریم.
در نگاه به گذشته دولت موفقیت های خوبی در زمینههای سیاست خارجی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی داشته است ولی در نگاه وضعیت مطلوب به آینده، واقعیت این است که مشکلات اقتصادی هنوز وجود دارد. درست است که از شدت رشد تورم جلوگیری شده اما این نیست که تورم وجود نداشته باشد.
یا مثلا درست است که قیمت ارز تا حدودی ثبات پیدا کرده اما خیلی از اقتصاددانان می گویند قیمت واقعی نیست. این درست است که رویکرد دولت فعلی کاهش تورم است، اما در کنار آن باید رونق اقتصادی هم ایجاد شود. یعنی تورم کنترل می شود باید رشد هم ایجاد شود.
بنابراین ایجاد اشتغال باید مطلوب تر و وضعیت بهتری داشته باشد. لذا در یک ارزیابی نهایی ما نگاه مثبتی به این دولت داریم، ضمن اینکه انتقادهایی را هم وجود دارد.
انتقادات به دولت در چه زمینه هایی است؟
ما در بحث های اقتصادی معتقد هستیم بهتر از این می شد عمل کرد. ما به عنوان حزب مردم سالاری پیشنهاد داده بودیم که یا باید به همه یارانه بدهید یا این طور نباشد که هر تعدادی افراد که به دلخواه ثبت نام کرده اند یارانه بگیرند. کسی که پورشه سوار می شود به ۴۵ تومان دولت نیاز ندارد و این با عدالت جور در نمیآید و دولت باید در این زمینه اقدام و برای اصراف منابع چارهاندیشی کند.
یارانه باید از بدنه اقتصاد جدا شود به شرط اینکه قیمت ها هم کنترل مناسب و طبیعی داشته باشد که فشاری بر طبقات محروم جامعه وارد نشود.
البته در زمینه توسعه سیاسی هم انتقاداتی نسبت به دولت وجود دارد، در بحث توسعه سیاسی جهت گیری های رئیس دولت بسیار مثبت بوده است. یعنی نحوه سخنرانی های دکتر روحانی بسیار امیدوارکننده، دلگرم کننده و مثبت است، اما در عمل ما علائم خیلی مثبتی را دریافت نمی کنیم. مثلا همین طرح اصلاح قانون احزاب باید دولت جلو می افتاد و لایحه خود را به مجلس می داد. لذا معتقدم رویکرد دولت نسبت به توسعه سیاسی مثبت است اما عملکرد دولت بسیار کند و غیرمطلوب است.
یکی از شاخصه های دولت یازدهم شعار اعتدال بوده است. شاهدیم که چه از جریانات اصولگرا و چه از جریانات اصلاح طلب نسبت به محقق ساختن این شعار توسط دولت انتقادهایی وجود دارد. شما چه نظری در مورد رفتار اعتدالی دولت در این یکسال اخیر دارید؟
در مورد بحث شعار اعتدال واقعیت این است که اگر کسی بخواهد اصلاح طلب واقعی باشد نمی تواند افراطی باشد. یعنی آن کسی که بخواهد برانداز باشد یا افکار تند افراطی داشته باشد اسمش رادیکال می شود نه اصلاح طلب.
به نظر من دولت تا حد زیادی به رعایت شعار اعتدال وفادار مانده است، البته دولت فعلی خود را دولت اصلاحات نمی داند دولت یازدهم می گوید می خواهد فراجناجی باشد.
عدم تعریف واژه اعتدال به این معنا نیست که یک تئوریستن قوی پشت این دولت وجود ندارد؟
البته من بلدم اعتدال را تعریف کنم اما دولت باید آنرا تعریف کند.
تصورم این است اعتدالی که روحانی بکار می گیرد این است که ما نه به سمت احزاب اصلاح طلب و نه اصولگرا پیش برود، بلکه می خواهد از هر دو جناح استفاده کند.
آیا این به معنای محافظه کاری نیست؟
آنها می گویند ما می خواهیم اصلاح طلب داشته باشیم اما از نوع معتدل آن و یا اصولگرا داشته باشیم از نوع متعدل آن و می گویند نه اینیم و نه آنیم هم اینیم و هم آنیم.
این واژه اولین بار توسط خود روحانی مطرح شد. البته افرادی هم در مرکز بررسی های استراتژیک بودند که با او همکاری می کردند؛ مانند آقای صالحی امیری، واعظی، آشنا.
اعتدال گرایی یک گفتمان سیاسی نیست و بیشتر یک رفتار سیاسی است. مثلا نمی توانیم در احزاب مختلف بگوییم این ۵ حزب، احزاب اعتدالگرا هستند.
اما می توانیم بگوییم این احزاب اصولگرا معتدل تر هستند یا فلان احزاب اصلاح طلب معتدل هستند اما نمی توانیم بگوییم این چند حزب اعتدالگرا هستند.
به نظر من در انتخابات هم دولت نباید لیست انتخاباتی بدهد. بلکه باید زمینه حضور همه جریانات را در انتخابات تسهیل کند و ما موافق حضور دولت در انتخابات چه دولت احمدی نژاد باشد و چه دولت روحانی نیستم.
یک اصلاح طلب واقعی نمی تواند افراطی باشد و اصولگرای واقعی هم نمی تواند افراطی باشد و دولت هم مدعی است هم از اصولگرایان و هم اصلاح طلبان معتدل در دستگاه اجرایی استفاده کرده است که حتی رهبر انقلاب نیز در دیدار مسئولان نظام این شعار را تائید کردند.
اما اگر فکر کنیم جریان اعتدال هم مانند جریان اصولگرا و اصلاح طلب یک ضلع دیگر جریانات سیاسی است اینگونه نیست و وجود خارجی ندارد.
شما در صحبت هایتان گفتید این دولت را اصولگرا نمی دانید اما برخی از اصلاح طلبان که اخیرا دائما در روزنامه های اصلاح طلب نیز مصاحبه می کنند تاکید دارند این دولت برآمده از رای اصلاح طلبان است و دولت را وامدار خود می دانند انتظار را دارند دولت مطالبات آنان را عملی سازد؟
این را باید قبول کنیم دولت با کمک اصلاح طلبان روی کار آمد و بخشی از بدنه دولت یازدهم را اصلاح طلب ها تشکیل می دهند اما این بدین مفهوم نیست که دولت اصلاح طلب است.
از طرفی هم تغییرات این دولت بیشتر در مقامات اصلی وزارت خانه ها و معاونین استاندارها صورت گرفت اما بدنه اجرایی تفاوتی با دولت دهم ندارد. بنابراین بدنه دولت اصولگراست.
این درست نیست که برخی از استانداران و فرمانداران رفتاری از خودشان بروز دهند که ربطی به دولت نداشته باشند. ما ترس نداریم از اینکه اصولگراها درون دولت باشند اما این نگرانی را داریم که به دولت گذشته برگردیم.
امروز بحث تشکیل مثلث خاتمی هاشمی و ناطق هست؟ چرا اصلاح طلبان به دنبال چهره های اصولگرا هستند؟
من اصلا اعتقاد ندارم اشخاص لیست انتخاباتی بدهند. ما باید به دنبال تقویت احزاب برویم.
مثلا کسی می گوید من از طرف هاشمی تائید شدم و بعد که رای گرفت معلوم نیست می خواهد از چه اصولی حمایت کند و دیگر کسی پاسخگو نیست.
این بزرگان می توانند از مجموعه لیست هایی که از سوی احزاب اعلام می شود حمایت کنند و این احزاب هستند که پاسخگوی افراد می شوند؛ لذا اگر بحث از این مثلث می شود یعنی از اندیشه ها و نفوذ معنوی اینها باید استفاده شود وگرنه ما در بحث لیست باید به دنبال تقویت احزاب برویم.
حمایت از حضور آقای ناطق نوری در جریان اصلاحات چطور؟
من فکر نمی کنم ناطق نوری بخواهد وارد انتخابات شود.
امروز اصلاح طلبان تا بحث سرلیستی آقایان ناطق نوری و عارف هم پیش رفته اند و سر این موضوع بحث است.
اساسا اینکه آقای ناطق نوری بخواهد وارد انتخابات شود خبر ندارم چون یکبار از اخوی ایشان سوال کردم گفت:" بعید است. "
الان رایزنی هایی در دورن جریان اصلاحات برای حضور اقای ناطق صورت گرفته است؟
من فکر نمی کنم آقای ناطق نوری اراده ای برای سر لیستی داشته باشند و این بیشتر گمانه زنی است تا واقعیت.
چرا اصلاح طلبان دنبال چهره های اصولگرا هستند؟ زمانی با چهره هاشمی و حالا ناطق نوری.
ببنید طبیعتا ناطق نوری که رقیب خاتمی در سال ۷۶ بود با ناطق نوری که امروزه در فضای سیاسی حرکت می کند متفاوت است. آن زمان همه احزاب اصولگرا از ایشان حمایت می کردند و امروز احساس نزدیکی با ایشان نمی کنند. چه اتفاقی افتاده؟ حتما ناطق نوری امروز دیدگاههایی دارد که احزاب اصولگرا آن دیدگاهها را بر نمی تابند و بعضی از آن دیدگاهها تا حد زیادی به احزاب اصلاح طلب نزدیک است.
کما اینکه دیدگاهها آقای روحانی نیز نسبت به ۸ سال پیش شفاف تر شده است؛ لذا ما باید حال فعلی افراد را ببینیم.
من فکر نمی کنم این اعتقاد که آقای ناطق نوری باید سرلیست باشد در احزاب اصلاحات وجود داشته باشد.
این روزها بحثی مطرح شده مبنی بر ینکه ممکن است معتدل های هر دو جناج برای انتخابات مجلس لیست مشترک بدهند و حتی چهره های سرشناس اصلاح طلبی در مصاحبه هایشان چنین پیش بینی کرده اند.
اگر فکرمی کنید در این زمینه نشست های مشترک برگزار می شود خیر چنین چیزی نیست.
اما اینکه فکر کنید حضور در لیست اصولگرایی خط قرمز اصلاح طلبان باشد خیر چنین چیزی هم نیست. ممکن است حتی برخی از اصولگرایان در لیست اصلاح طلبان حضور داشته باشند. یا تعدادی از احزاب اصولگرا بعضی از چهره های اصلاح طلب را در لیست خود داشته باشد. این فرق می کند با اینکه بگوییم ستاد مشترکی برای ارائه یک لیست واحد بین معتدل های دو جناح تشکیل می شود. چنین چیزی را بعید می دانم البته منفی نیست ولی در صحنه عمل غیر ممکن است.
رئیس جمهور اخیرا بازی برد برد در سیاست داخلی را مطرح کردند و گفتند دولت دست یاری به سوی گروهها دراز می کند و خوشحال می شویم اشتباهات دولت را فریاد بزنند و ما می خواهیم با گروههای سیاسی نیز بازی برد برد داشته باشیم.
ما باید از مجموعه مطالبات حداکثری در سیاست داخلی کوتاه بیائیم، البته همه احزاب باید اینگونه رفتار کنند و تمامیت خواهی و انحصار طلبی را چه در جبهه اصولگرایی و چه جبهه اصلاح طلبی کنار بگذاریم.
ذات قدرت سیاسی هست که اگر گروهی انحصار طلبانه رفتار کرد گروه مقابل حالت تقابلی داشته باشد، ممکن است یک دوره یک جریان سیاسی باشد و باید قبول کرد در بازی قدرت ممکن است جریان مقابل هم روی قدرت بیاید.
مثلا برخی ها می گوید هرکس اصلاح طلب است فتنه گر است و نمی خواهیم اینان در قدرت باشند. به صرف اینکه کسی در حزب اصلاح طلب است نباید بگوییم که فتنه گر است.
بازی برد - برد این است کسانیکه از لحاظ قانونی مشکلی ندارند بتوانند در بازی شرکت کنند؛ معتقد هستم می شود در عرصه سیاست داخلی هم بازی برد - برد داشت.
اما باید توجه داشت که همه فعالیت سیاسی دخالت در قدرت نیست بخشی از آن کارهای فرهنگی و تقویت دیدگاه سیاسی مردم است. مثلا من در عرصه دفاع مقدس حاضرم تحدّی بکنم که من ارزشی تر هستم یا برخی از آقایان.
من رئیس شورای هماهنگی اصلاحاتم که داوطلبانه به جبهه رفتم و جانباز محسوب می شوم و هیچ وقت هم از نظام فاصله نداشتم. استاد فقه سیاسی هستم. شاگرد آیت الله مهدوی کنی بودم؛ اما یکبار هم برای سخنرانی نماز جمعه دعوت نمی شوم. این نگاهها نگاه بازی برد - برد نیست.