شناسهٔ خبر: 60842 - سرویس جامعه
نسخه قابل چاپ

جمال شورجه :

هیچگاه سیاستگذاری مدونی برای سینمای دفاع مقدس شکل نگرفت

بعد از پایان جنگ عده ای از فیلم سازان قسمت دفاع مقدسی جنگ را سانسور کردند و با یک جنگ تلخ بی قهرمان روبرو شدند. در حوزه فرامنطقه ای بشدت از دید سلیقه ای و غیر مدون رنج می بریم یعنی انقلاب ما در حوزه سینما صادر نشده است. در جشنواره های خارجی و هفته های فیلم ما هیچ اثری از سینمای دفاع مقدس نیست.

به گزارش نماینده به نقل از دفاع پرس اگر سینمای دفاع مقدس را از کارنامه اش کنار بگذاریم شاید با یک فرد معمولی در سینمای کشور فرقی نداشته باشد ولی وقتی اسم از سینمای دفاع مقدس می آوریم خود به خود اسم چند نفر در ذهن مان رژه می رود که یکی از آنها جمال شورجه است. او را به بهانه های مختلف می توان شناخت، می شود با فیلم خاطره انگیز«دایره سرخ» یا بازآفرینی رشادت های عباس دوران در «عبور از خط سرخ» یاد جمال شورجه افتاد یا با «حماسه مجنون» او به سالهای اوج سینمای دفاع مقدس سفر کرد و با دیدن «۳۳روز» به خودمان بیاییم که می شود یک گروه ایرانی هم یک فیلم صفر تا صد درصد با حال و هوای بومی کشور لبنان بسازند و فیلمشان به مهم ترین روایت از جنگ ۳۳روزه سال ۲۰۰۶ تبدیل شوند. یک ساعتی را با او گفتگو نشستیم. جمال شورجه در گفتگو با خبرگزاری دفاع مقدس از چگونگی آمدنش به سینمای دفاع مقدس گفت تا گله ها و شکایت هایش از برخورد سلیقه ای با پرطرفدارترین ژانر سینمای کشور، از وضعیت سیاستگذاری هایی سینمایی کشور که هیچگاه تن به پخش جهانی آثار سینمای مقاومت نمی دهد، و این یعنی یک بررسی اجمالی از روند فراز و فرود آثار سینمای دفاع مقدس!

 

- آقای شورجه! شما جز نسلی از فیلم سازان بودید که شروع فعالیت هنری تان تقریبا از اواسط دهه شصت و سال های دفاع مقدس شروع شد و خود به خود همان نسل جوان با آثار خود پایه گذار ژانری به نام «دفاع مقدس» در سینمای کشور شد که بعدها رشد و گسترش زیادی هم پیدا کرد، چه شد که سینما را با دفاع مقدس شروع کردید؟

شورجه: با آغاز جنگ تحمیلی و سال های دفاع مقدس بود که من آموزش های سینمایی خودم را شروع کرده بودم و از همان ابتدا علاقه مند بودم که کارهایم را با آثار مربوط به دفاع مقدس شروع کنم و از همین رو شروع فعالیت های من با مونتاژ و تولید فیلم های کوتاه یا مستند دفاع مقدس بود. آن زمان دغدغه اصلی قاطبه مردم، سازمان ها و نهادها مساله دفاع مقدس بود و من هم سعی می کردم در قالب سینما عقاید و باورهای انقلابی خودم را پیرامون جنگ به مخاطب عرضه بدارم، مقوله جنگ هم مساله ای بود که به قصد براندازی نظام جمهوری اسلامی از سمت استکبار به ما تحمیل شده بود و همین امر موجب شده بود که جنگ یک مساله حیثیتی برای مردم ما باشد و با فتوای حضرت امام(ره) مبنی بر واجب کفایی بودن جنگ این مساله حکم جهادی به خود گرفته بود و به همین دلیل برای آن واژه دفاع مقدس را اطلاق کردیم.

خب در این میان علاوه بر اینکه جوانان در پی دفع تجاوز رژیم بعث عراق به خاک کشورمان بودند همه مردم تلاش می کردند به نوعی به فتوای مقام ولایت عمل کنند که ما هم با توجه به ابزاری که به نام سینما و فیلم در دست داشتیم پای در این عرصه گذاشتیم و حتی آموزش های اولیه ما هم که در حوالی سال های شروع جنگ صورت گرفته بود کاملا متاثر از دفاع مقدس بود، برای مثال ما حتی کارهای تمرینی خودمان مانند عکاسی هم سعی می کردیم با موضوع دفاع مقدس و حواشی جنگ تهیه کنیم و همین باعث شد که میان آموزش های هنری ما و مساله دفاع مقدس یک پیوند ایجاد شود.

 

- شروع فعالیت سینمایی شما با فیلم «روزنه» بود، فیلمی که نگرشی جدید به مساله جنگ و دفاع مقدس داشت، این نگرش در آثار سینمایی جهان اگر نگوییم وجود ندارد ولی به جرات می شود گفت که به ندرت وجود دارد و آن هم امدادهای غیبی است که اگر در سینمای دنیا هم به آن پرداخته شود از یک منظر خرافاتی به آن نگاه می شود، چه شد که شما چنین اثری را کلید زدید؟

شورجه: هرچند که من در سالهای جنگ هم همواره به عنوان دستیار کارگردان، طراح صحنه و برنامه ریزی در کارهایی مثل «پرواز در شب» مرحوم ملاقلی پور یا آثار آقای احمدرضا گرشتاسبی و آقای رحیم رحیمی پور حضور داشتم ولی«روزنه» اولین فیلم بلند من بود که با موضوع دفاع مقدس ساخته شد.

«روزنه» یک فیلم با حال و هوای خاص خودش بود و در واقع می شود آن را حدیث نفس نویسنده آن یعنی دکتر یعقوبی دانست که با حضورش در جبهه های جنگ به مساله امدادهای غیبی پی برده بود و از همین رو در فیلم چندان به موضوع جنگ با دید میدانی نپرداخته بودم و تمرکزم را روی مساله امدادهای غیبی گذاشته بودم و این مساله در سینمای ما به نسبت دیگر آثار جنگی دنیا تا حد قابل توجهی مساله بکری بود و الا اگر از منظر دفاعی صرفا به دفاع مقدس نگریسته شود شاید چندان مساله جدیدی نباشد و خیلی از کشورها هم در جریان جنگ هایشان در حال دفاع از خود بودند اما از آنجایی که جنگ، برای ما یک عقبه دینی و ایدئولوژیک داشت و پشت آن فرمان جهادی امام(ره) مشاهده می شود و حفظ انقلاب اسلامی و استقلال کشور که مردم آن را متعلق به خود می دانستند وابسته به این جنگ بود انگیزه رفتاری رزمندگان در جبهه های جنگ و سایر مردم در پشت جبهه ها انگیزه های دینی بود و این را در تمامی نماد های موجود در جنگ مانند تابلوها، پیشانی بندها و پرچم ها به خوبی مشاهده می کنیم و از همین رو در هیچ کشور دیگری نمی توانیم دفاع از یک کشور را تا این حد و میزان دارای عقبه دینی دید.

معمولا هم آنها جنگ را صرفا پدیده ای تلخ و ویرانگر نشان میدهند ولی از جایی که برای ما جنگ یک ساخت قدسی پیدا کرده بود و به فرموده حضرت امام(ره) ما در هرصورت در این جنگ چه شکست میخوردیم و چه پیروز میشدیم، پیروز بودیم و در هر دو وجه قضیه ما پیروز بودیم، از این رو دفاع ما یک دفاع مقدس بود و این مساله در فیلم های آن برهه حضور جدی داشت. طبیعتا وقتی در یک جنگ عقبه دینی و ایدئولوژیک وجود داشته باشد باورهای دینی از جمله باور به امداد غیبی هم بوجود می آید و در «روزنه» این باور دینی را در قالب تجربیات یک پزشک به نمایش گذاشتم.

 

- موارد متعددی همانند امدادهای غیبی در دفاع مقدس وجود داشتند که بطور طبیعی در سینمای آن هم ما شاهدش بودیم و همین باعث می شد که سینمای دفاع مقدس برخلاف سینمای جنگی رایج در جهان که پارامترهای خاص خودش را داشت صاحب هویتی مستقل باشد که برای مثال در آن جنگ بجای یک پدیده خشونت بار یک مساله معنوی اطلاق میشود اما با گذشت آن سالها ما شاهد بودیم که که سینمای دفاع مقدس هم به سمت همان شاخص های موجود در سینمای جهان بطور اعم و هالیوود بطور اخص گرایش پیدا می کند و جنبه پروپاگاندایی آن بر جنبه معنوی اش غلبه پیدا می کند، شما آیا رشد این سینمای نوع دوم را برای سینمای دفاع مقدس خطرناک اطلاق نمی کنید؟

شورجه: بله، شما به مساله امدادهای غیبی که در فیلم روزنه وجود داشت اشاره کردید و در مقابل آن یک سینمای هالیوودی با سبک و سیاق اکشن یا به عبارتی پروپاگاندایی که در سینمای جنگ در جهان وجود دارد و هر دو این سینماها به مساله سینمای دفاع مقدس کمک کرده و می کند و شما اگر فیلم دوم و سوم آقای حاتمی کیا یعنی «دیده بان» و «مهاجر» را ببینید یا «عبور» که اولین فیلم آقای کمال تبریزی بود را ببینید منبعث از یک نگاه معنوی و معناگرا است که امدادهای غیبی را هم می توان زیرشاخه ای از این نگاه به جنگ دانست زیرا باور دینی و سنت دینی ما اینگونه بوده است که ایمان داریم اگر به فرموده قرآن که میگوید:«ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم» خدا را یاری دهیم خدا هم با امدادهای غیبی اش همانگونه که در جنگ بدر حضرت رسول(ص) را یاری کرد ما را هم یاری می کند و به مدافعان دینی نصرت می بخشد.

اگر بخواهیم به این مساله در طول دفاع مقدس بپردازیم با موارد متعدد و گوناگونی روبرو میشویم که بعدها در جنگ ۳۳ روزه لبنان و رژیم صهیونیستی هم باز بارها مواردی از امداد غیبی مشاهده می شود که در کتابی حتی چاپ می شود. فی الواقع مساله امداد غیبی یک مساله ذهنی و خیالی نبود بلکه واقعی و عینی بود و متاثر از این باور و دیدگاه فیلم هایی ساخته شد. سینمای معناگرا چیزی بود که در سینمای دفاع مقدس مشاهده می شد.

در کنار آن ما هم برای تهییج و تحریک مردم برای رفتن به جبهه ها خب نیاز به یک سینما پروپاگاندایی هم مانند سراسر دنیا داشتیم و داریم که در این عرصه هم فیلم هایی ساخته شد همانند «کانی مانگا» که مرحوم سیف الله داد ساختند و مواردی مثل «عملیات کرکوک»که خودم کار کردم و مواردی مثل «حماسه مجنون»که ترکیبی از این دو بود و ما این دو وجه را نمی توانیم بخصوص در جنگ خودمان از هم جدا کنیم چون معمولا در کشورهای دیگر در فیلم های ژانر جنگ بیشتر کشورها بر مساله پروپاگاندا تاکید دارند. البته یک سینمای مظلومنما هم در میان گونه های سینمای جنگ می توان دید که به مظلوم نمایی می پردازد و هم از سوی کشور متجاوز کننده و هم از سوی کشوری که به آن تجاوز شده این سینما دنبال می شود برای مثال ما می بینیم آلمان که خودش متجاوز به کشورهای دیگر بود فیلم های مظلوم نمایی میسازد تا خودش را محق نشان دهد و کشور های مورد تجاوز قرار گرفته مانند انگلیس و فرانسه هم از این مدل فیلمسازی برای نشان دادن خشونت ها و وحشی گری های دشمنش استفاده می کند و ما هم از این دست کارها در سال های بعد از جنگ با مضامینی هچون حمله های موشکی و حمله های شیمیایی داشتیم.

 

- با توجه به تاکیدی که شما بر مساله سینمای پروپاگاندایی در کنار سینمای معناگرا در حوزه دفاع مقدس دارید، آیا قهرمان پرور بودن را شاخصه اصلی یک سینمای پروپاگاندایی میدانید یا نه؟ و اگر به این مساله اعتقاد دارید چه ویژگی هایی برای آن قهرمان قائل هستید؟

شورجه: خب همانطور که اشاره کردید سینمای جنگی به مثابه یک سینمای پروپاگاندایی نیاز مبرمی به مساله قهرمان دارد، شاکله اصلی که سینمای پروپاگاندایی همواره با آن روبرو است مساله قهرمان پروری است و همچنین در نقطه مقابل نشان دادن دشمن با یک چهره و شخصیت منفی که در واقع بدنبال ایجاد یک خیر و شر در داستان برای مخاطب است که از تقابل این دو عنصر داستانی فیلم به پیش میرود؛ البته در باورهای مقدس خودمان هم الگوهای قهرمانی اخلاقی و حتی رزمی را هم از بزرگان دینی مان میگیریم و ما اعتقاد داریم قهرمان و اسطوره در ساختار فکری و فرهنگی جوامع مسلمان بخصوص شیعی دخیل هستند و نماد اصلی قهرمانان ما حضرت علی(ع) است که هم قهرمان جسمی است و هم قهرمان اخلاقی و درواقع زاهد شب و شیر روز است.

سینمای اسلامی که ما در پی آن هستیم واجد این قهرمانان جسمی و اخلاقی است و این الگوها همواره از دین ما به ابزاری مثل سینمای دینی ما منتقل میشود. کشورهای دیگر به مبانی اخلاقی و عرفانی در قهرمان های داستانی-سینمایی خودشان همانند سینمای دینی ما توجهی ندارند، هرچند که آنها هم ارزش های اخلاقی خود را دارند و با آن ارزش ها خود به خود دیدن قهرمانان آثار ما آنها را متاثر کند اما تاکید اصلی آن ها بر شخصیت قهرمانی شخصیت هایی است که  بُعد قهرمانی شان بیشتر بُعد فیزیکی آن است تا یک بُعد معنوی و اخلاقی که در سینمای دفاع مقدس مشاهده میشود؛ شاید بهتر باشد برای تبیین این تفاوت اینگونه بگویم که غایت هدفی که یک شخصیت غیرمسلمان از طریق قهرمانانش در پی اهداف دنیوی است و از این رو معنویت جز شاخصه های قهرمانی آنان در سینما نیست اما در سینمای دفاع مقدس ما که نشات گرفته از سینمای دینی است قهرمان بدنبال غایتی دنیوی-اخروی است که از همین رو قهرمانان آن باید دارای ویژگی های معنوی در کنار پارامترهای فیزیکی باشند.

 

- برداشت من از صحبت های شما هم این بود که جوهره سینمای دفاع مقدس را می توان در قهرمان پروری آن مشاهده کرد اما با پیروزی انقلاب اسلامی که حداقل تا نزدیک به ۱۰سال جریان «فیلمفارسی» از سینمای ایران خارج شد ما شاهد آن بودیم که در کنار سینمای ارزشی سالهای اول انقلاب یک سینمای روشنفکری رشد و نمو پیدا می کند که ماهیتی ضدقهرمان دارد و برخلاف نیاز جامعه با نسبی گرایی شدیدی که دنبال می کرد بدون قهرمان بدنبال رهایی از هر تعهدی نسبت به انقلاب اسلامی بود و در مقابلش سینمای دفاع مقدس یک سینمای متعهد به ارزش های انقلاب اسلامی بود، شما آن جریان سینمایی را که هنوز هم ادامه دارد چگونه ارزیابی می کنید؟

شورجه: بعد از پایان جنگ و بعضا در همان سالهای جنگ هم برخی از فیلمسازان ما با توجه به اهداف و جهت گیری هایی که از خارج از مرزهای کشور و جشنواره های خارجی دریافت می کردند رفتند دنبال نقاط ضعف جنگ و نظام را با توجه به وقوع جنگ ناکارآمد نشان دادند. آنها سعی کردند جنگ، ادامه جنگ و تبعات جنگ را زیر سوال ببرند، هرچند تبعات جنگ به طور طبیعی زیر سوال است و کسی در آن شکی ندارد اما اگر این فیلمسازان به این مساله توجه می کردند که ما در برابر یک تجاوز، از خودمان دفاع کردیم شاخصه های تلخی جنگ خود به خود رنگ می باخت و اینقدر روایات سینمایی آنها دیگر تلخ نبود و صرفا نمی شد دفاع مقدس را یک ویرانی نشان داد.

ذات دفاع خود شیرینی عزتمندانه ای داشت که امام(ره) هم در پیام خود مبنی بر اینکه چه شکست بخوریم و چه پیروز شویم در هر صورت پیروز هستیم به این مساله توجه داشتند که متاسفانه بخش قابل توجهی از سینماگران ما درسالهای بعد از دفاع مقدس از این شاخه به جنگ نگاه نکردند و همین باعث شد که جنگ برای آنها پدیده تلخی محسوب شود که به مقابله با آن در فیلم هایشان پرداختند یا به عبارت دیگر آنها قسمت دفاع مقدسی جنگ را سانسور کردند با یک جنگ تلخ بی قهرمان روبرو شدند!

 

-  دولت های مختلف هرکدام چگونه با جریان سینمای دفاع مقدس و مقاومت برخورد کردند و چه سیاستگذاری هایی داشتند؟

شورجه: متاسفانه در جهت تحکیم باورهای دفاع مقدسی و جهادی در سینما آنگونه که باید و شاید سیاستگذاری خاصی صورت نگرفت. سالهایی که کشور درگیر جنگ بود یک استنباط غلط در میان مسوولین ما بعضا وجود داشت که گفته می شد بخش های زیادی از جنگ را باید در سالهای پس از جنگ در حوزه سینما پیگیری کرد اما با وجود این سیاستگذاری ها باز در برخی از زمینه ها مثل سینمای مستند که مدیریت آن هم بر عهده صداوسیما بود آثار مطلوبی در همان سالهای دفاع مقدس ساخته و پرداخته شد.

اتمام جنگ توام بود با آغاز دوران سازندگی و بعد از دوران سازندگی هم که دوران اصلاحات روی کار آمد و با پایان دوران اصلاحات یک دوره گذار بصورت موقتی شکل گرفت اما هیچگاه یک سیاستگذاری مدون که بصورت مستمر ساخت فیلم های دفاع مقدس را مطالبه کند شکل نگرفت، مثلا هیچوقت دولت لایحه ای را به مجلس برای تصویب تقدیم نکرد که با توجه با اهمیت سینمای دفاع مقدس و سوژه های آموزنده بیشماری که در آن نهفته است سالانه یک تعداد معینی برفرض۱۰ اثر با محوریت دفاع مقدس ساخته شود و بودجه آن را حالا به هر نهادی که مجری ساخت این آثار باشد ارائه کنند چون هرگاه بحث ساخت آثار فاخری با موضوع دفاع مقدس مطرح میشود هم وزارت ارشاد، هم سازمان تبلیغات و هم صداوسیما جواب می دهند که بودجه کافی برای آن ندارند و اگر مطالبه ساخت سالانه آثاری با محوریت دفاع مقدس بصورت قانونی نهادینه میشد و بودجه ای برای آن در جهت پیاده سازی ارزش های دفاع مقدس در سطح جامعه و حتی کشور های اسلامی منطقه تخصیص پیدا می کرد و نهادهایی مثل سپاه، بسیج، مجلس، سازمان تبلیغات یا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این زمینه پیش قدم میشدند تا بصورت ثابت بودجه ای برای ساخت آثار دفاع مقدس وجود داشته باشد قطعا بخش زیادی از دغدغه مقام معظم رهبری که همواره از پرداخته نشدن به سوژه های ناب و فاخر دفاع مقدس گلایه دارند مرتفع میشد.

 

- در قسمتی از صحبت هایتان به این مساله اشاره کردید که سینمای دفاع مقدس می تواند کشورهای اسلامی را هم تحت تاثیر ارزشهای انقلاب اسلامی قرار دهد و در این بین مساله دیپلماسی عمومی و دیپلماسی فرهنگی که این سالها بشدت از طرف دولت های مختلف در سطح جهان پیگیری شده است را هم مشاهده کرده ایم و می کنیم، دولت های مختلف و نهادهای حکومتی چقدر دغدغه رشد سینمای مقاومت را در سطح جهان با تولید آثار متناسب با حوزه داشته اند؟

شورجه: سینمای ما همانطور که عرض کردم یک سینمای سلیقه گرا بوده و هست و ما هیچوقت یک سینمای مدون قانون گرا نداریم، در واقع سینمای ما یک سینمای برنامه ریزی شده درونی و فرامرزی نیست که بخواهیم در چارچوب آن قواعد حرکت کنیم و در دیپلماسی عمومی و دیپلماسی فرهنگی هم با همین نقطه ضعف روبرو هستیم و همواره با این پدیده سلیقه ای برخورد شده است و هرچهارسال با عوض شدن دولت ها مدیران با توجه به نگرش خود با این سینما برخورد کرده اند و در دوره ای بر مدیران سینمایی این تفکر حاکم بود که سینمای دفاع مقدس، سینمای مقاومت و سینمای جهادی ترویج دهنده خشونت هستند و چه بسا که در دوره ی فعلی هم چنین نگرشی نسبت به سینمای دفاع مقدس وجود داشته باشد.

سینمای ما در حوزه فرامنطقه ای بشدت از این دید سلیقه ای و غیر مدون رنج می برد و در شرایط فعلی چه بخواهیم و چه نخواهیم، چه دوست داشته باشیم و چه دوست نداشته باشیم انقلاب ما صادر شده است اما در حوزه سینما صادر نشده است و اینکه ما این همه فتنه های عظیم علیه کشورمان را مشاهده می کنیم، این همه شاهد رشد و گسترش شبکه های ماهواره ای مختلف و فیلم های سینمای علیه خودمان هستیم هم دقیقا  نشانه همین مساله است که دشمن می خواهد مانع صدور انقلاب اسلامی شود و کشورمان را که در حال تبدیل شدن به یک نماد برای کشورهای اسلامی می باشد را یک نظام ناکارآمد نشان دهد ولی در این میان متاسفانه ما شاهد هیچ استراتژی خاصی در عرصه فرهنگ که سینما هم بخشی از آن است برای مقابله این دشمنی ها نمی بینیم، ما در عرصه صنعتی، دفاعی، علمی، سیاسی و...همواره شاهد استراتژی های حکومتی هستیم اما در عرصه فرهنگ چنین چیزی را مشاهده نمی کنیم و در این بین هرازگاهی آثاری همانند مریم مقدس(س) و یوسف پیامبر(ع) به مرحله ظهور می رسند و قلب های مردم جهان را به حقیقت نزدیک می کنند اما هیچ برنامه ای در این میان وجود ندارد که ما یک سینمای مقاومت یک سینمای دینی برنامه ریزی شده داشته باشیم که بگوییم مثلا سالی یک اثر تاثیرگذار دینی که مخاطب ملی و فراملی داشته باشد را کلید بزنیم.

 

- در بخش های جشنواره ای چقدر از ظرفیت موجود استفاده کردیم؟

شورجه: در جشنواره های خارجی و هفته های فیلمی هم که برگزار می شود و بستری برای ارائه آثار سینمایی ما است همواره متاسفانه ما آثاری را ارائه داده ایم که یا آثار سرگرم کننده است یا متاسفانه آثار سینمای تلخ گزنده ای است که مقابل اهداف انقلاب نمایش داده شده است. ما همواره شاهد هستیم که در فلان دانشکده سینمایی اروپایی یا آمریکایی یا اصلا فلان هفته فیلمی که حتی خودمان در یک کشور دیگر برگزار کرده ایم آثاری علیه انقلاب اسلامی نمایش داده شده اند اما شما بروید یک شمارش کنید ببینید در این هفته های فیلمی که در خارج از کشور خودمان برگزار کننده اش بودیم چند فیلم از دفاع مقدس نمایش داده شده است.

 

- شما سال۷۷فیلمی با نام «باشگاه سری» ساختید که به موضوع رشادت های یک جانباز در خنثی کردن توطئه دشمنان در عرصه کشتی رانی می پرداخت و تا جایی که خبر دارم این اثر تنها اثر سینمای کشور در مورد مشکلاتی بود که از سوی دشمنان به عرصه کشتی رانی ما وارد آمد و ۱۲سال بعد از آن فیلم هم اثر«۳۳روز» شما زبانزد شد، اثری که کاملا انگاره های محلی لبنان را رعایت می کرد و مخاطب اصلی آن هم کشورهای عربی بودند، نوع برخورد با این دو اثر شما چگونه بود؟

شورجه: من در صحبت هایم هم اشاره کردم که اگر ما بخواهیم یک فیلم از سینمای دفاع مقدس یا از سینمای دینی مان را در سطح جهانی پخش شود نیاز به این دارد که مدیران سینمایی ما آن فیلم ها را به کشورهای دیگر و جشنواره هایشان ارسال کنند ولی اصلا رغبتی از سوی مدیران سینمایی ما برای این مساله وجود ندارد، همانطور که شما اشاره کردید فیلم «باشگاه سری» را که من در دوران اصلاحات ساختم در شرایطی بود که جریان حاکم بر دولت رغبتی به این نوع آثار نداشت تا جایی که میدانم اصلا این فیلم در هیچ جشنواره خارجی از سوی مدیران سینمایی وقت ارسال نشد که بخواهیم منتظر واکنش مخاطب جهانی آن باشیم ولی در مورد فیلم«۳۳روز»چون در دوره ای ساخته شد که مدیریت سینمای کشورمان دست افراد دلسوز و متعهد به انقلاب اسلامی بود استقبال خوبی از آن در سطح جهانی را شاهد بودیم و در چند جشنواره ای هم که نمایش داده شد از آن استقبال خوبی شد، در جشنواره بغداد این فیلم بعنوان بهترین فیلم شناخته شد، در جشنواره فیلمی در تونس مورد استقبال واقع شد در جشنواره دیگری در الجزایر هم استقبال خوبی از آن صورت گرفت و زمانی هم که بعد از سقوط حکومت حسنی مبارک و قبل از روی کار آمدن این حکومت میلیتاریستی به نام جمهوری برای هیات هایی از این کشور نمایش داده شد بسیار از آن استقبال شد.

این دو فیلمی هم که مثال زدید در دو دوره مختلف ساخته شد و متاسفانه «باشگاه سری» در مدیریت اصلاح طلبان که یک مدیریت  تسامح و تساهل محور بود ساخته شد، من در آن سالهای ابتدایی دهه هفتاد فیلم «لبه تیغ» را با موضوع قاچاق عتیقه جات ساختم که آن هم به مذاق دولت وقت چندان خوش نیامد و «حماسه مجنون» هم که می توانست اثر خوبی در عرصه جهانی باشد باز با همین رویه روبرو شد تا ثابت کند مدیریت وقت اصلا دغدغه پخش چنین آثاری را نداشت. همانطور که شاهد هستید همواره به فیلم های ما برخورد سلیقه ای مدیران ابراز میشود که اگر از فیلمی خوششان بیاید آن را تبلیغ می کنند و به جاهای مختلف می فرستند و اگر خوششان نیاید اصلا آن را به بایگانی می فرستند.

 

-  یعنی شما در عرصه پخش در جشنواره های جهانی عوامل درونی را در ندیده شدن آثار سینمای دفاع مقدس بیشتر از عوامل بیرونی مقصر می دانید؟

شورجه: شاید عوامل بیرونی هم باشد که فلان کشور بگوید ما فیلم هایی با مضمون دفاع مقدس را به نمایش نمیگذاریم اما مدیریت داخلی که مسوولیت ارائه این آثار را به عهده دارد که از ناحیه دولت بنیادی مثل بنیاد فارابی معمولا ماموریت این امر را بر عهده داشته باید رایزنی های لازم را برای پخش آثار سینمای مقاومت به عهده بگیرد و یا حتی در بازارهای فیلم که دیگر آنها نمیگویند به شما غرفه میدهیم تا آثار مورد علاقه ما را به فروش برسانید و فلان اثر با موضوع مقاومت و دفاع مقدس را نمی توانید بفروشید. فلذا این مساله بیشتر معلول نقاط ضعف مدیریت داخلی است.

 

- در پایان اگر احساس می کنید پیشنهاد یا ناگفته ای برای سینمای دفاع مقدس و مقاومت دارید بفرمایید.

شورجه: احساس می کنم هرچه باید می گفت را گفتم!

نظر شما