شناسهٔ خبر: 60749 - سرویس جامعه
نسخه قابل چاپ

تفاوت اندوه و افسردگی و راه های درمان آن

اگر تصوير ذهني ما از خود يک تصوير ناسالم و ضعيف باشد نگرشي در ما مبني بر نالايق بودن به وجود مي آيد.

به گزارش نماینده، اگر تصوير ذهني ما از خود يک تصوير ناسالم و ضعيف باشد نگرشي در ما مبني بر نالايق بودن به وجود مي آيد. اين نگرش منجر به بروز شخصيتي مي شود که به گونه اي ناهشيار، شادي ها را پس مي زندو در مواجه با موقعيت هاي استثنايي يا در گير مهارت هاي تازه  يا ادامه تحصيل بهانه هايي براي گريز پيدا مي کند. يکي از اين عوامل اضطراب، ترس و به تبع آن افسردگي است. در اين گزارش به اين موضوع اشاره مي کنيم و راهکارهاي پيشگيرانه را مطرح خواهيم کرد.

اضطراب چيست؟

اضطراب عبارت است از يک عامل ناشناخته و نا معلوم که موجب پريشاني فکر وگاه باعث بروز علائم احساس خطر از جمله تپش قلب و رنگ پريدگي مي شود. در فرآيند اضطراب  بر خلاف ترس طبيعي،   يک عامل حقيقي ترس آور يا خطرناک يا آسيب رسان وجود ندارد بلکه فقط به طور خود کار و ناخود آگاه ذهن آدمي  دچار احساس خطر مي شود و هر گاه ذهن در اثر تنش هاي رواني و استرس هاي عصبي و حوادث ناخوشايند و ناگواري که در زندگي مکررا" برايمان رخ مي دهد از روال عادي خارج  شود و حساسيت بيش از حد به رخداد هاي آتي و احتمالي پيدا کند دچار اضطراب مي شويم. علل پيدايش اضطراب عوامل وراثتي، تجربه هاي تلخ سالهاي گذشته و محيط ناآرام و عصبي است. اثرات مخرب آن بر تفکر باعث اختلال  در تمرکز حواس مي شود،   قدرت تصميم گيري و اراده را از انسان سلب مي کند، او را بدبين  مي سازد  و باعث مي شود که انسان ديگر فرد مثمر ثمرو سودمندي نباشد يا بيش از حد به برخي چيز ها مي پردازد (حالت وسواس) يا عملکرد اجتماعي وشغلي فرد مختل مي شود يا بيش از اندازه به امور مهم بي توجه مي شود (حالت بي تفاوتي)، دچار کاهش اعتماد به نفس  به خود مي شود، احساس ترس فراگير وجود او را مي گيرد که مي تواند به خاطر ترس نسبت به خطرها، دردها و امراض جسماني  مختلف باشد. کساني که توان کنترل خود را ندارند شديدا" عصباني مي شوند و احساس  تسليم و ناتواني مي کنند و قدرت مقابله با مشکلات يا بيماري ها را در خود نمي بينند همچنين جسم قادر نيست تا آرامش خود را حفظ کند و خواب راحتي داشته باشد و احساس خستگي، کوفتگي و ضعف جسماني مي کند و عصبي و بر انگيخته است و بي دليل عصباني مي شود. سردرد، درد قفسه سينه، درد پا يا دست، درد شکم و سو» هاضمه وکم اشتهايي يا پر اشتهايي هم به سراغ فرد مي آيند.

ترس چيست؟

هر ذره از نگراني و تشويش اثر خود را بر بدن مي گذارد و هماهنگي سيستم هاي حياتي بدن و سلامت رواني و جسماني ما را از بين مي برد و کارائي و موفقيت ما را فلج مي سازد. ترس بلند پروازي را مسموم و قوه ابتکار را نابود و استعداد و خلاقيت را فلج مي سازد ومهلک ترين دشمن هر نيروي خلاقي است که در ذهن وجود دارد.
ترس از عوامل کاهنده بسيار عظيم است که مانع مي شود تا اشخاص به کاري که کاملا" مي توانند از عهده اش بر آيند اقدام کنند اما آگاهي از اينکه خالق هستي همواره با ما و در کنار ما ست و خود حافظ ماست ترس را از ما دور مي کند.

انواع اضطراب ها و ترس ها

۱-اختلال اضطراب فراگير Anxiety ebzGenerali: اگر در تمام مدت روز بدون توجه به اينکه کجا هستيد يا چه کار مي کنيد دچار اضطراب هستيد و اگر اين اضطراب شش ماه يا بيشتر ادامه يابد شما  دچار اضطراب فراگير هستيد که اغلب در فاصله ۲۰ تا ۴۰ سالگي در اشخاص مشاهده مي شود و در ميان مردها و زنها به يک اندازه رواج دارد.

 

۲-ترس اجتماعي يا ترس از مردم phodia  Social : اين نوع ترس به شدت متداول است. فرد مي ترسد که مردم او را مسخره کنند، کوچک بشمارند يا به او آسيب برسانند و او مورد حمله و آسيب ديگران قرار گيرد.

۳- فوبياي ساده يا ترس ساده phodia Simple:   اين نوع ترس مثل ترس از قرار گرفتن در ارتفاع، ترس ازحيوانات، ترس از پرواز يا هواپيما، ترس از آسانسور يا پله برقي، ترس از رعدوبرق،   ترس از رانندگي، ترس از تاريکي، زنده به گور شدن يا ترس از مرگ است.

۴- اختلال وحشت bisorber panic:  وحشت اضطراب غالب و شديدي است که اغلب براي زمان کوتاهي دوام مي يابد. در موقع حمله اضطراب اغلب فرد دچار سر گيجه، حواس پرتي، تپش شديد قلب،   افزايش ضربان نبض، احساس گرفتگي در گلو، احساس خفگي، احساس تنگي نفس و داغ شدن بدن مي شود.

۵-اسکيزوفرني يا شيزوفرني ophereniazSchit:  نشانه هاي اين بيماري با نشانه هاي بيماري اضطراب کاملا" متفاوت است. کلمه ophereniazSchit به معناي جنون جواني  است (ozSchit به معني فاصله،   شکست و جدايي و   به معناي اختلال ذهني است و پسوند ia -نشانه بيماري است). افرادي که به بيماري اسکيزوفرني مبتلا هستند ممکن است صداهايي را بشنوند که وجود خارجي ندارند يا خيال کنند که نيروي برق يا امواج آنها را کنترل مي کند و گاهي نيز تصور مي کنند که از جانب خدا مستقيما" به آنها پيام مي رسد.

۶-اختلال وسواس فکري و عملي bisorber compulsive -Odssessive: بيمار وسواس فکري و عملي براي دور ماندن از خطر، اقدامي را به تکرار انجام مي دهد. رايج ترين انواع وسواس ها، وسواس به آلودگي و وسواس به شک و ترديد است  مثلا"هنگام ترک کردن منزل شک مي کند درب منزل را قفل کرده است يا نه يا گاز را خاموش کرده است يا نه.

۷-اختلال پانيک (ترس) : حملات ترس شديد، مکرر و غير قابل پيش بيني، حداقل به دنبال يکي از حملات يک ماه يا بيشتر، يکي از علائم نگراني راجع به عوارض و عواقب حملات، افکار دائمي مربوط به داشتن حملات مجدد، تغييرات واضح رفتاري که به حملات وابسته است در صورتي که اين  حملات به علت اثر مستقيم دارو يا بيماري طبي يا با اختلاف رواني ديگري نباشند.

۸- اختلال اضطرابي منتشر: نگراني شديد در بيشتر روزها علائمي چون نا آرامي، خستگي زودرس، تحريک پذيري کششي عضلاني، اختلال در خواب و اشکال در تمرکز حواس که حداقل ۳ مورد از آنها با نگراني همراه است.

۹- اختلال استرس بعد از ضربه: سابقه ضربه بزرگ مثل حادثه تهديدکننده حيات که پاسخ بيمار به آن ترس شديد و احساس ناتواني بوده است. حضور دائمي ضربه يا ضربه زننده به يکي از اشکال زير است:خوابهاي تکراري، تجديد خاطره حوادث ضربه زننده، احساس اينکه حادثه در حال تکرار است، پرهيز از ياد آورنده هاي ضربه و بي خوابي بيش از حد.

۱۰- اختلال وسواسي(OCD): به نظر مي آيد مردها و زنها را به طور يکسان تحت تاثير قرارمي دهد و در ورزشکاراني که رقابت هاي سنگين دارند شايع است و اغلب براي بهترين اجراي ورزشي بسيار تطابقي است و علائم آن عبارتند از: الف) اختلال پانيک(ترس) ب) تنگي نفس پ) لرز ت) تپش قلب ث) سر گيجه  ج) ريزش عرق چ) احساس خفگي ح) بي حسي  خ) درد قفسه سينه

افسردگي ها

در بيماري افسردگي که مخفف  DD (bisorber Dysthamic) است  فرد همواره در حالت دلسردي، غم، دلتنگي و نااميدي به سر مي برد نوع افکار و احساسات و رفتاري که همراه آن است تماما" از نشانه هاي اين بيماري مي باشد البته برخي از مردم بيش از ديگران مستعد افسرده شدن هستند و دلايل مشخصي نيز براي آن وجود دارد.

بيماري افسردگي قابل درمان است و کساني که دچار آن هستند کاملا" بهبود خواهند يافت. اين بيماري اغلب پس از دست دادن عزيزي، شغلي، موقعيتي يا ساير بحران هاي زندگي که ضربه روحي شديدي به فرد وارد آمده باشد بروز مي کند. علائم اين بيماري عبارتند از: غمگين يا تحريک پذير بودن، احساس تاسف به حال خود،   بي حالي، کسلي، احساس درماندگي که زندگي فرد را مشکل مي سازد.

 افسردگي به دو بخش تقسيم مي شود: مزمن و شديد.
 افسردگي مزمن که ممکن است فرد دست به پرخوري بزند يا خيلي کم غذا بخورد که باعث چاقي يا لاغري  بيش از حد مي شود، زياد بخوابد يا به اندازه نخوابد، سطح انرژيشان پايين بيايد، اعتماد به نفس  ضعيفي داشته باشند و تمرکز کردن يا تصميم گيري براي آنها مشکل باشد در نتيجه احساس بيچارگي کنند و ممکن است دچار اضطراب شديد شوند. از علائم اين افسردگي مي توان به خستگي، کوفتگي، بي حوصلگي، خواب آلودگي، بد خوابي شبانه و زود خسته شدن اشاره کرد.

افسردگي شديد احساس مدام و حاد اندوه، بي قراري، تحريک پذيري، ياس و نو ميدي شديد همراه با از دست دادن علائق نسبت به فعاليت هاي روزمره است. اشتهاي کم همراه با کم شدن وزن، بي خوابي  يا زياد خوابي، نداشتن انرژي، عدم تمرکز حواس، افکار پياپي درباره مرگ، احساس خستگي و بي حالي است. در فرد مبتلا به افسردگي شديد چهار مورد از موارد ذکر شده تقريبا"  روزانه به مدت دو هفته يا بيشتر مشاهده مي شود.

انواع افسردگي شامل افسرده خويي، اختلال دو قطبي، خود بيمارانگاري، حالت افسردگي شيدايي و اختلال ادواري است. به عنوان نمونه به افسردگي شيدايي اشاره مي کنيم. در اين حالت فرد دست کم دو تا چهار هفته دراندوه به سرمي برد و به فعاليت هاي لذت بخش و خشنود کننده بي علاقه مي گردد. علائم آن پر خوري يا کم اشتهايي، کم خوابي يا بي خوابي، احساس بي قراري و گناه شديد، مشکل تمرکز حواس و فکر کردن درباره مرگ است.

فرق افسردگي با اندوه

افسردگي يک بيماري است که  با کاهش عزت نفس همراه است و ادامه دارد، واقع بينانه نيست و ناشي از افکار تحريف شده است و افراد اغلب احساس فشار مي کنند يا  چيزي يا شرايطي بر آنها تحميل شده وخود به خود ونا آگاهانه کارها را به تعويق مي اندازند و در تصميم گيري ها  قاطع نيستند حتي قاطعيت نه گفتن را هم ندارند براي همين بعضي از کارهاي خود را با بي ميلي انجام مي دهندکه فشار مضاعفي بر آنها تحميل مي شود.
بهترين راه کمک به اين گونه افراد نشان دادن علاقه و توجه به آنهاست، آنها را درک کنيم و به حرف هايشان گوش دهيم تا از مسائل واحساسات آنها مطلع شويم، با آنها همدلي و هم فکري کنيم تا احساس تنهايي نکنند و به مرور به  زندگي عادي وطبيعي خود باز گردند.

تاثير داروهاي ضد افسردگي

محققان کالج کينگ لندن دريافته اند که داروهاي ضد افسردگي با اثر بر واسطه هاي شيميايي موجود در سلسله اعصاب مرکزي بر رفتار اجتماعي افراد تاثير مي گذارد. اين محققان واکنش هاي خلقي افراد داوطلب را قبل و بعد از مصرف اين داروها در جريان نوعي مسابقه که لزوم شرکت در آن حضور ذهن - قدرت تصميم گيري به موقع و به کارگيري حس همکاري جمعي بود، ارزيابي کردند. نتيجه تحقيق نشان داد که مصرف اين داروها باعث ديرتر خسته شدن و تقويت حس مشارکت و مهارت هاي افراد در اعمال ظريفي که با دست انجام مي شوند مي گردد.

افسردگي در ميان آمريکائي ها

آمار رسمي حاکي از آن است که در دو هفته آخر سپتامبر (پس از حادثه ۱۱ سپتامبر) نزديک به دو ميليون نسخه جديد داروهاي ضد افسردگي براي آمريکائي ها  تجويز شده است که نسبت به زمان سال قبل  از آن ۱۶ درصد افزايش نشان مي دهد. در اين مدت مصرف داروهاي خوابآور و ضد اضطراب هم افزايش قابل ملاحظه اي يافته است. پزشکان معتقدند شمار افرادي که پس از واقعه يازدهم سپتامبر از نظر رواني آسيب ديده اند اما مراجعه به پزشک نداشته اند  بسيار زياد است. مشکل ديگر در درمان اين بيماران نحوه عملکرد داروهاي رايج ضد افسردگي است. اغلب اين داروها که با مکانيسم مهار بازجذب سروتونين در سلسله اعصاب مرکزي عمل مي کنند در نخستين روزهاي مصرف باعث تشديد اضطراب مي شوند و اثرات مفيد آنها بعد از ۴ تا ۱۲ هفته ظاهر مي شود به همين دليل در تسکين آلام روحي افراد دچار واکنش سوگ کارايي ندارند.

راه هاي درمان اضطراب

يکي از راه هاي درمان اضطراب تمرکز و تلقين است. تمرکز و تلقين مانند يوگا، حالت آرميدگي، مدي تيشن، خود هيپنوتيزم و... همگي يک چيزرا مي گويند. برنامه هاي  خودتلقيني در تقويت استعداد و تمرکز دقت وتقويت حافظه  افزايش تحرک نيروهاي نفساني، متعادل کردن هيجانها و احساسات ناخوشايند مثل انواع اضطراب ها وتحريک پذيري هاي عصبي است.
بر آورده شدن خواسته و آرزوها زمينه اي (آرزوهاي مثبت) که در رفع بيماريهاي اضطراب، افسردگي، وسواس، نگرانيها، بي خوابيها، بي قراري ها، موثر است و هم چنين در رفع بيماري هاي جسمي از قبيل پادردها، کمردردها و سردردها و ميگرنها، و حتي درمان سرطانها براي هر يک با استفاده ازتلقينات کلامي مثبت و تصويرسازي هاي متناسب و ماساژ موضع دردناک  طي روز مي توانيم به درمان آن موضع کمک کنيم  زيرا تک تک سلول هاي بدن ما داراي حس هستند و اگر عضوي دچار بيماري شود نشانه آن است که رسيدگي کافي نداشته ايم پس با ماساژ دادن مي توان آن را بهتر درمان کرد مانند رفع مشکلات مالي، دست نيافتن به مقام، پست، احترام، هم فکري و دست يافتن به موقعيتهاي شغلي مورد دلخواه و همچنين به مسائل مادي.

روحيه خوب درمان بيماري را تسريع مي کند و تلقينات منفي انسان را بيمار مي سازد. تغييرات جدي جريان خون و ترشح هورمون ها را که در اثر ترس و تشويش و نگراني پديدار مي شود تاثير فوق العاده اي روي طرز کار ارگانهاي مختلف بدن ما مي گذارد و باعث مي شود که فرد رشد کند و از عمر آدمي بکاهد. احساس بدبختي دائمي  يا عدم خوشبختي از خود، از زندگي  يا  سايرين بيماري زا بوده و عمر آدمي را کوتاه مي سازد. ذهنيت مثبت، ديد مثبت و تفکر مثبت مي تواند راهگشاي انسان در دست يابي به سعادت، سلامت و موفقيت باشد چون هر انرژي اي مثل و مانند خود را جذب مي کند.

منبع:روزنامه مردم سالاری

برچسب‌ها:

نظر شما