نماینده - در قسمت پیشین به بررسی مواضع سید محمد خاتمی از مدعیان اعتدال در زمینه رابطه با غرب بخصوص آمریکا پرداختیم تا عمق فاصله امروز او با دیروزش مشخص گردد. بی شک مراد از ذکر نظرات آن روز خاتمی و دیگر مدعیان این نیست که نظرات آن روزهای این اشخاص افراط بوده و مدعای امروزشان اعتدال! می خواهیم با این یادآوری بپرسیم که اگر نظرات امروز شما اعتدال است طبیعی است که سخنان آن روزتان در حمایت از نظام و اسلام بایستی افراط تلقی گردد و اگر این گونه است شما با چه مجوزی خود را به این منبع افراط منتسب می کنید و به سوابق افراطی خود در دهه ۶۰ بی آن که به جزئیات و نظرات آن روزتان اشاره کنید افتخار کرده و برای خط و راه امام مرثیه سرایی می کنید ؟!
امروز به بررسی آن چه او در رابطه با حکومت دینی و زمامداری مطلوب می اندیشید و بر زبان می راند می پردازیم .
به راستی خاتمی درپاسخ به این سوال که حکومت از آن کیست ؟ چگونه می اندیشید و چه می گفت ؟
او در باب ولایت فقیه ، رهبری در اسلام و قانون اساسی و نیز شرایط زمامدار نظام اسلامی نظرات بدیعی داشت که با امروز او ۱۸۰ درجه مغایر است ...
ولایت فقیه در اندیشه و قلم خاتمی دهه ۶۰
سید محمد خاتمی مدیرمسئول وقت کیهان در سرمقاله ۹ دی ماه سال ۱۳۵۹ این روزنامه با عنوان «به سوی نظم اسلامی» می نویسد: انقلاب حرکتی است علیه یک نظم برای برقراری نظمی دیگر و فاصله میان دو نظم دورانی برزخی و بحرانی است که در آن نیروهای ناسازگار با انقلاب زمینه مساعدی را برای تخریب پیدا می کنند و می کوشند تا از استقرار نظم انقلابی جلوگیری به عمل آورند.
وی ادامه می دهد : در این مرحله حساس است که جامعه انقلابی باید همواره اصولی را که نظم آینده بر آن استوار است مد نظر قرار دهد و با وحدت پیرامون آن اصول تلاش سازنده خویش را برای کوتاه کردن هرچه بیشتر این مرحله برزخی افزون سازد.
خاتمی با برشمردن اصول اساسی انقلاب و به عنوان اولین اصل به ولایت فقیه اشاره کرده و تاکید می کند : ولایت فقیه پایه استوار نظام جهت دار اسلامی است اگر اسلام دینی است که علاوه بر جهت دادن به زندگی فردی و سیر دادن فرد به سوی قله کمال لایتناهی خواستار جامعه ای منسجم نیز هست که از متن استعدادهای خدایی انسان شکوفا گردد و حکومت در چنین جامعه ای در خدمت رشد و اعتلای بعد ملکوتی وجود آدمی است و اگر در جامعه اسلامی حکومت از آن خدا است و در جهان بینی اسلامی انسان بالاتر از آن است که حتی محکوم حاکمیت انسان باشد اینها هم در روزگار عدم حضور معصوم جز در سایه پذیرش اصولی ولایت فقیه میسر نیست .
جمهوری اسلامی اعتبار و مشروعیت خود را از ولایت فقیه می گیرد
وی در بخش دیگری از این مقاله می نویسد : هنگامی که ملت قهرمان و مسلمان ایران در جریان انقلاب ده ها هزار تن از بهترین فرزندان خویش را در پای جمهوری اسلامی قربانی می کند و به خاطر تحقق حکومت اسلام حماسه ها می آفریند نباید از یاد ببرد که این حکومت و این جمهوری هم اعتبار و مشروعیت خود را از اصل ولایت فقیه کسب می کند.
ولایت فقیه اصلی در کنار دیگر اصول نیست/ نظام بدون ولایت فقیه اسلامی نیست
خاتمی در ادامه این سرمقاله تاکید می کند : ولایت فقیه اصلی در کنار دیگر اصول نیست بلکه زیربنا و بنیاد نظامی است که امت اسلامی اینک به سوی آن روان است قانون اساسی اگر از این اصل تهی گردد یا اگر این اصل قانونی رندانه به بوته اجمال سپرده شود ولو اینکه دیگر اصول و مواد آن مو به مو اجرا گردد نظام موجود نظامی اسلامی نخواهد بود.
دشمنی ها در خارج و داخل متوجه اصل ولایت فقیه است
خاتمی می نویسد: تلاش وسیع و سازمان یافته ای که علیه انقلاب اسلامی ایران در خارج و داخل وجود دارد در درجه اول متوجه اصل بزرگ رهبری در اسلام است که امروز در شخصیت ممتاز متقی انقلابی و قاطع امام خمینی تجسم یافته است .
وی ادامه می دهد : مردم انقلابی و شهید داده ایران نمی توانند به هیچ وجه از کار توطئه هایی که تحت نام ها و عنوان های گوناگون در کار ضربه زدن به اصل ولایت فقیه و رهبری پیامبرگونه امامند بی تفاوت بگذرند و شاهد برباد رفتن دست آوردهای انقلاب خونباری باشند که به برکت همین رهبری بزرگترین حماسه قرن را آفریده است.
ولایت فقیه ریشه در قراردادهای عرفی ندارد / رهبر اعتبار خود را از قانون نمی گیرد / مشروعیت قانون به رهبری است
خاتمی در ادامه این مقاله تاکید می کند : ولایت فقیه به جای اینکه ریشه در قراردادهای عرفی داشته باشد در متن جان انسان های مسلمان ریشه دارد و آن چه به رهبری امام توان و اقتدار می بخشد نه ارگان های رسمی و نه سازمان های نظامی و نه قراردادهای قانونی است بلکه ایمان و اعتقاد و شور و عشق یک امت پشتوانه این رهبری است و به همین جهت به جای اینکه رهبر اعتبار خود را از قانون های معمولی به دست آورد این قانون است که مشروعیت خود را مرهون رهبری است و این نه به آن معنی است که رهبر به عنوان یک فرد مشمول قانون نیست بلکه به این معنی است که وی به عنوان رهبر اعتبار خود را از وحی یعنی منشا قانون در اسلام به دست می آورد. رک کیهان، ۹ دی ۱۳۵۹ ، صفحه ۱۲
اگر دقت کنید خاتمی ولایت فقیه را اصلی در کنار دیگر اصول قانون اساسی نمی داند بلکه وی معتقد است قانون اساسی و دیگر ارکان نظام مشروعیت خود را از ولایت فقیه می گیرند ...این را به یاد داشته باشید تا پلی به سال ۸۸ بزنیم !
خاتمی ۲۹ سال بعد از انتشار آن سرمقاله در روز ۱۹ دی ۱۳۸۸ این گونه و درست ۱۸۰ درجه مخالف آن روزهای خود می گوید : «اصلا مگر تمام فریاد و ادعای ما این نبود که قانون اساسی که چارچوب نظام و خون بهای مردم است باید در جامعه پیاده شود؛قانون اساسی با همه لوازم و ضوابطش؛ نه بخشی از آن . هم اصل ولایت فقیه که در قانون اساسی است مورد قبول و احترام ماست و هم فصل سوم قانون اساسی که در باب حقوق ملت است.» رک جرس ، ۲۱ دی ۱۳۸۸
انقلاب تکیه اش بر دولتمردان نیست / معیار ارزیابی مردم سخنان رهبر است
از این سرمقاله بگذریم و به یکی از مصاحبه های خاتمی اشارتی داشته باشیم !
وی ۲۱ بهمن ماه ۱۳۵۹ در یک مصاحبه با روزنامه تحت مسئولیت خود به مناسبت سالگرد انقلاب درباب این که برخی مسئولان راه را کج می روند و دچار انحراف می شوند نیز سخن جالبی دارد و می گوید : خوشبختانه این انقلاب هم تکیه اش بر روی دولتمردان و اداره کنندگان امور نبوده و نیست هر چند که نحوه فکر و عمل دست اندرکاران اگر هماهنگ با انقلاب باشد سیر تکاملی انقلاب را تسریع و اگر نباشد کند می کند.
خاتمی در تکمیل این سخن خود می گوید : مردم رهبر و موضع گیری او را معیار ارزیابی خود نسبت به جریانات و موضع گیری های گوناگون می دانستند و می دانند و امام نیز مردم را اصل می دانند. این است که حضور دو عنصر امام و امت در صحنه بزرگترین عامل جلوگیری از انحراف انقلاب بوده است و خواهد بود. رک کیهان ، ۲۱ بهمن ۱۳۵۹ ، صفحه ۱۶
اصول گرایی شرط زمامداری / مردم حق دارند جز به اصولگرایی تن در ندهند
خاتمی در یک مقاله دیگر شرایط زمامدار جامعه اسلامی را بر می شمرد و تاکید می کند اصول گرایی شرط زمامداری است .
وی می نویسد : انقلاب اسلامی ایران صاحب اصول فکری و مبانی اعتقادی خاصی است که در سایه آنها فراگیری انقلاب و نیرومندی آن در رویارویی با قدرت های شیطانی روزگار و پایداری شگفت انگیز مردم در برابر توطئه های سهمگین قابل تبیین و توجیه است .
وی ادامه می دهد : انقلاب اسلامی ایران همچون هر انقلاب دیگری که متکی بر خواست و اراده مردم باشد حق دارد که جز بر زمامداری کسانیکه اصول گرایی شاخصه شخصیت آنان است تن در ندهد.
خاتمی در ادامه اصول انقلاب را بر می شمرد و می نویسد : آن چه انقلاب را پدید آورده است و سبب حضور طوفانی توده ها در صحنه شده است و آن چه هم اکنون نیز بر خلاف حساب گری های دشمنان مردم را در صحنه نگاه داشته است اعتقاد به اسلام فقاهت و تکیه بر اصل امامت و نقش ولایت فقیه به معنی درست کلمه است . رک کیهان ، ۲۶ مرداد ۱۳۶۰
از آن چه گفته شد می توان نتایجی گرفت که در ذیل به آنها اشاره می کنیم
۱-اگر جمهوری اسلامی اعتبار خود را از ولایت فقیه می گیرد و مبنای مشروعیت همه نهادها در نظام اسلامی به ولایت فقیه است معیار و میزان اقدامات خاتمی و دوستان او در فتنه ۸۸ چیست ؟! به چه علت و دلیلی آنان بر نظام اسلامی مبتنی بر رکن رکین ولایت فقیه شوریده و مردم را به قیام علیه نظام اسلامی و شورش های خیابانی دعوت کردند ؟
۲-اگر مهمترین اصل در این نظام اصل امامت و ولایت و در یک کلام اصل ولایت فقیه است اصلاح طلبان امروز چه جایگاهی در نظام اسلامی مد نظر خاتمی می توانند داشته باشند؟
از نوشته های خاتمی در سال های ۵۹ و ۶۰ می توان نکات فراواتی استخراج کرد ولی به این موارد بسنده می کنیم و در قسمت آینده به برخی نوشته های او درباب فرهنگ و هنر و تفاوت این دیدگاه ها با امروز خاتمی اشارتی می کنیم و می گذریم ...
نظر شما