شناسهٔ خبر: 47696 - سرویس سیاست
نسخه قابل چاپ

اصلاح طلبی یا بازی واژگانی تکنوکرات های قدرت طلب ؟

ابطحی آیا به جا نیست که بگوییم اساسا اصلاح طلبی حتی بر مبنای مفهوم مورد نظر خود اصلاح طلبان اساسا وجود ندارد؟ واصلاح طلبی بازی واژگانی جریانی از طیف تکنوکرات های قدرت طلب بوده است؟ چه این که اگر چنین جریانی وجود داشت و دارای هویت بود، امروز تلاش نمی کرد، در ذیل رویکرد دیگری به صحنه برگردد و حفظ هویت و اصالت خود را بر کسب برخی از صندلی های قدرت در دولت اعتدال ترجیح می داد!

نماینده- محمد علی ابطحی رئیس دفتر سید محمد خاتمی در دوران ریاست جمهوری، در گفتگویی با سلام نو  با اشاره به لزوم  نقد جریان اصلاحات ، تاکید کرده است ویژگی بارز اصلاح طلبی تلاش در درون حاکمیت است . با تمرکز بر مولفه هایی که وی از اصلاح طلبی ارایه می دهد به نظر می رسد اساسا جریانی در قالب اصلاح طلبی که مدنظر وی است، مصداق خارجی ندارد.

وی می گوید: «چهارچوب کلی اصلاحات روشن است. اصلاح طلبی مرزهایی برای خود دارد و یکی از این مرز‌ها تلاش در درون حاکمیت است. اصلاح طلبی به اصلاح حاکمیت و نقد آن فکر می‌کند. خصوصیت دیگر جریان اصلاحات آن است که از درگیری‌های خشن پرهیز می‌کند و به یک مسالمت در رفتار خود اعتقاد دارد که این ویژگی‌ها و چهارچوب‌ها همواره باید رعایت شوند تا اصلاحات معنا پیدا کند».

سوالی که ابطحی و طیف هم فکر او باید پاسخ دهند این است که آیا چون اکنون دولت روحانی روی کارامده است اصلاح طلبی چنین معنایی پیدا کرده است و اگر بر فرض رقیب روحانی روی کار می آمد باز وی چنین نظری داشت؟ چرا در سال ۸۸ این جریان در درون نظام  فعالیت نکردند و حاکمیت را به تقلب و خیانت در رای ملت متهم ساختند؟

نکته دوم این است که چگونه آقای ابطحی خصوصیت دیگر جریان اصلاحات را پرهیز از خشونت معرفی می کند ! آیا فتنه ای که در سال ۸۸ رخ داد ،عاری از خشونت بود؟ کدام یک از رهبران اصلاحات خشونت ها را محکوم کردند یا از آن تبری جستند؟ آیا حادثه ۱۸ تیر که در جریان آن دولت اصلاحات درکنار اغتشاش گران قرارگرفت، عاری از خشونت بود؟ حادثه خرم اباد در سال ۷۹ که خالق آن سران دولت اصلاحات بودند ،عاری از خشونت بود!
ابطحی در ادامه از تعریف نشدن اصلاحات و سوءبرداشت ها از آن می گوید و بیان می دارد :« از طرف دیگر هم تعریف نشده بودن چهارچوب اصلاحات باعث شد تا برخی مجموعه‌ها رفتارهایی کرده و برخی افراطی‌گری‌ها را دنبال کنند. اعتقادشان هم آن بود که این رفتار‌ها می‌تواند معنای اصلاحات باشد. به بیان دیگر از یک طرف بخش قدرتمند نیرو‌های اجرایی و از طرف دیگر افراطی‌گری‌های برخی افراد در جریان اصلاحات و بزرگ‌نمایی آن‌ مواضع تند از طرف جریان قدرتمند، دست به دست هم داد تا جریان اصلاحات نتواند به حضور در قدرت ادامه دهد».

نکته جالب این است که اصلاح طلبان از رویکردی  سخن می گویند ، که هیچ تعریفی از آن وجود ندارد! چه کسی باید از اصلاحات تعریف ارایه می کرد؟ موازین و معیارهای آن را چه کسانی باید مشخص کنند؟ به غیر از رهبران و سرامدان این طیف ؟ در حالی که خود رهبران اصلاحات در فتنه ۸۸ در درون حاکمیت حرکت نکردند؟ در مقابل خشونت ها موضع نگرفتند؟ در مقابل هجمه به قانون اساسی و ساختارهای نظام سکوت کردند و یا تلویحا این ساختار شکنی ها را تایید کردند ؟

آیا به جا نیست که بگوییم  اصلاح طلبی حتی بر مبنای مفهوم مورد نظر خود اصلاح طلبان اساسا وجود ندارد؟ واصلاح طلبی بازی واژگانی جریانی از طیف تکنوکرات های قدرت طلب بوده است؟

چه این که اگر چنین جریانی وجود داشت و دارای هویت بود، امروز تلاش نمی کرد، در ذیل رویکرد دیگری به صحنه برگردد و حفظ هویت و اصالت خود را بر کسب برخی از صندلی های قدرت در دولت اعتدال ترجیح می داد!  
 

برچسب‌ها:

نظر شما