شناسهٔ خبر: 37943 - سرویس سیاست
نسخه قابل چاپ

گفت و گوی اختصاصی/ ابراهیم فیاض:

جریان ها ی جدید سیاسی در حال شکل گرفتن است

فیاض دکتر فیاض با تاکید بر این که مردم به ضد اصولگرایی رای دادند و شخص برایشان مهم نبودگفت: کشور دارد به سمت نوعی ساختارگرایی حرکت می کند و فردگرایی را رها می کند و به نظر میرسد اکنون زمان ظهور جریانهای جدیدی است که نقش مهمی در انتخابات های آینده دارند.

به گزارش مجلس ایران، تغییر نظر جمعی مردم در انتخابات 24 خرداد و اقبال به جریانی که در سوی مقابل جریان فعلی قرار دارد مسئله ای است که نیاز به بررسی و تحلیل دارد تا ابعاد این اتفاق شناسایی شده و با آسیب شناسی آن تجربه مغتنمی در پیش بینی پذیر کردن اتفاقات آینده بسازیم. دکتر ابراهیم فیاض، مردم شناس و استاد داشگاه تهران، یکی از افرادی است که به واسطه تخصص و سابقه فعالیت های علمی و پژوهشی اش می تواند در بررسی نتایج انتخابات 24 خرداد به ما کمک کند:

 

تحلیل شما نسبت به انتخابات 24 خرداد چیست؟

واقعا فاجعه اصولگرایی بود. کارهایی که مجلس می کرد و هرچه رهبری می گفت اخلال نکنید، سوال از رئیس جمهور نکنید؛ هر روز به یک بهانه ای وضعیت کشور را  به هم می ریختند. وضعیت اقتصادی که دچار بحران شده بود وضعیت ارز و سکه هم آشفته بود ولی مسئولین باز باهم دعوا می کردند. همین حالا که چند روز قبل از طرف مجلس شکایت از رئیس جمهور ارائه شد که برخلاف قانون اساسی در یک دادگاه معمولی قرار است اجرا شود. مردم ماهیت اصولگرایان را دیدند. هرروز یک جنجال بود مردم نمی توانستند رادیو مجلس را گوش کنند از شدت اختلافات؛ زمانی که رهبری گفتند خلاف شرع مبین یعنی خلاف آشکار و بی اخلاقی در آن یکشنبه سیاه مجلس اتفاق افتاد. مردم به خلاف شرع مبین که رهبری گفتند رای ندادند. به نظر من هنوز هم فتنه ادامه دارد، فتنه اصولگرایی.

افرادی به اسم اصولگرایی فرصت طلبی کردند. و مردم می دانستند که نمی توانند کشورشان را به دست اصولگرایان بدهند. شما دیدید که هیچ یک از اصولگرایان به جز دکتر حدادعادل حاضر نشد از صحنه انتخابات به نفع دیگری کنار برود. حرف ها و گفته های دکتر ولایتی چه زمانی به اصولگرایی نزدیک بود؟ در حالی که روحانی خیلی اصولگراتر از ولایتی در بحث ها ظاهر شد. حرف های دکتر ولایتی کاملا غربگرایانه بود. اما روحانی در مناظرات بسیار ملی گراتر و اصولگرایانه تر صحبت کرد. این موضوع نشان داد که اصولگرایی شکست خورده است و علت اصلی آن هم تفرقه میان اصولگرایان بود.

 

آیا می توان آقای احمدی نژاد را یکی از عوامل این تفرقه دانست؟

یکی از علل آن آقای احمدی نژاد است. در دور دوم آقای احمدی نژاد غربگرا شد و از اصولگرایی عدول کرد. او خودش  را هم اصولگرا نمی داند. هرچند که طیف آقای احمدی نژاد با اصولگرایی است. اما مخالفان او هم در این شکست تاثیر داشتند. در هر صورت اصولگرایان شکست خوردند و احتمال شکست اصولگرایان در انتخابات مجلس هم بسیار بالاست.

 

با توجه به این که نظرسنجی ها چنین نتیجه ای را نشان نمی دادند آیا شما این نتیجه را پیش بینی می کردید؟

آنها نظر سازی و نپختگی بود. مردم در دو روز آخر را در مورد انتخابات تصمیم می گیرند. من زمانی که در شورای فرهنگی کشور این موضوع را مطرح کردم خیلی ها با من مخالفت کردند. چرا که فکر می کردند مجلس را دارند و ریاست جمهوری هم به دست اصولگرایان است. به همین دلیل شوکه شدند وقتی فهمیدند مردم با هیچ کس پیوند برادری نبسته اند. مردم به عملکرد نگاه می کنند و رای می دهند. مردم می بینند که اصولگرایان مشغول دعوا و تخریب یکدیگر هستند و فاجعه یکشنبه سیاه را در مجلس رقم می زنند. مردم با دیدن چنین اتفاقاتی حاضر نیستند به این افراد رای بدهند.

 

یعنی تمام این اتفاقات در طول چهار سال افتاده است؟

در سال 88 اصولگرایی مطرح بود ولی الان از اصولگرایی فقط فرصت طلبی و بددهنی را می بینند. مردم به فرد رای نمی دهند، من این موضوع را چندین سال است گفته ام که مردم به ضد فرد رای می دهند. مردم به آقای روحانی رای ندادند مردم به ضد اصولگرایی رای دادند. شخص برایشان مهم نبود. مهم ضد اصولگرایی بود. الان خود آقای روحانی هم شوکه است. باور نمی کردند که رای بیاورند. همه فکر می کردند انتخابات به دور دوم کشیده می شود. در این چند سال اصولگرایان برای اینکه رای بیاورند هرکاری را انجام دادند هر بد اخلاقی و فرصت طلبی را مرتکب شدند. ضد احمدی نژادی ها به گونه ای، خود احمدی نژاد هم به گونه دیگر؛ آن نماینده مجلس که به نام اصولگرایی در مجلس فحش های رکیک به احمدی نژاد داد و امثال او سبب شدند که اعتماد مردم سلب شود. به نظر من پیروز واقعی انتخابات آقای حداد بود؛ چراکه اخلاقی بود و در مناظرات صادقانه صحبت می کرد. شما بررسی کنید چند نفر از اصولگرایان در مناظره ها صادقانه صحبت می کردند؟ آقای حداد طبق وعده ای که در ائتلاف داده بود کنار رفت در حالی که دیگر اصولگرایان کنار نرفتند.

 

نهادهای فرهنگی در کمرنگ شدن اصولگرایی چقدر تأثیر داشتند؟

به نظر من در این انتخابات هم شورای عالی انقلاب فرهنگی شکست خورده هم صدا و سیما. چراکه شورای عالی انقلاب فرهنگی هدایت و مدیریت چارچوب های معرفتی جامعه را برعهده دارد. شورای عالی انقلاب فرهنگی نتوانسته هیچ کاری در بعد فرهنگی انجام دهد. در مورد این که باید معرفت قوی را در جامعه تبدیل به گفتمان می کرد درآن زمینه هم شکست خورد. صدا وسیمای فعلی سازمان منفعلی است که در مورد مسائل مجلس و خیلی مسائل دیگر ساکت شد و چهره های فکری و اندیشه ای را ممنوع التصویر کرد و در لیست سیاه قرار داد که خود من هم جزء آن بودم و فقط در بعضی برنامه ها از ما دعوت می کردند. و به جای آن سریال های مبتذل و سطح پایین نشان داد. از سیما فیلم ما سریالی مثل «یک خانواده محترم» درمی آید، فیلمی که ضد انقلابی تر از آن دیده نشده است. مردم به چنین محتوایی رای نخواهند داد.

 

اگر مردم می خواستند به ضد اصولگرایی رای دهند گزینه های دیگری هم بود. چرا روحانی را انتخاب کردند؟

شما دیدید ولایتی با اینکه سابقه طولانی در وزارت امورخارجه داشت در مناظره ها چه گفت. چرا مردم چنین کسی را انتخاب کنند؟ اگر غرضی را در نظر نگیریم ولایتی پایین ترین رای را داشت اما پیش از انتخابات یکی از بستگان آقای ولایتی به من پیام داد که آقای ولایتی باید رئیس جمهور شود و قالیباف باید به نفع او کنار برود. این خیلی خنده آور بود، چون در نظرسنجی ها قالیباف رای بیشتری داشت مردم به این گروه فرصت طلب نه گفتند. مردم ما عمیق نگاه می کنند. کشور ایران برای ارزش هایش شهدای بسیاری را داده است و به همین دلیل پاسداری از ارزش ها برایش مقدس است.

 

به نظر شما مشکلات اقتصادی چقدر در رای نیاوردن اصولگرایان موثر بود؟

موثر بود ولی آنها مقدمه ابتدایی برای این موضوع است. مردم ما در شرایط جنگ هم بوده اند. مردم به ارزش های ایرانی شان تعلق دارند. شما می بینید زمانی که در فوتبال برنده می شویم مردم از خوشحالی به خیابان ها می آیند. مردم به کشورشان ایمان دارند. مردم به روشنفکری کاری ندارند. الان هم به ضد اصولگرایی رای داده اند.

 

گفتمان دولت آقای روحانی را چگونه ارزیابی می کنید؟

این موضوع روشن نیست آیا روحانی اصلاح طلب است؟ پراگماتیسم است؟ من چیز خاصی در مورد ایشان نمی دانم. فقط ایشان حرف هایی مبنی بر تدبیر و امید بیان کرده اند. شادی مردم در رفتن اصولگرایان نمود پیدا کرده است.

 

محمود احمدی نژاد برای انقلاب اسلامی بیشتر هزینه داشت یا سود؟

دولت خدمات بسیاری انجام داده است. خدمات آن را می دانید مثل مسکن مهر، سفرهای استانی و کارهای دیگر. مردم تا زمانی که احمدی نژاد خوب کار کرد به او رای دادند. همانطور که در سال 88، 24 میلیون رای کسب کرد. ولی از او روی برگرداندند و دیدید در سفرهای استانی آخر، استقبال از او کم شده بود.

 

به نظر شما دولت آینده موجب پیشرفت انقلاب می شود یا پسرفت؟

باید از خودشان پرسید آنچه که مسلم است این است که اینها عبرت اصلاح طلبی را دارند. عبرت اصولگرایی را هم دارند. باید به این موضوعات دقت کنند. اینها برای کشور تجربه است. کشور دارد به سمت نوعی ساختارگرایی حرکت می کند و فردگرایی را رها می کند. به آدم ها اعتماد نمیکند به ساختارها و تفکر می اندیشد. مردم دقت می کنند که دولت چقدر در ارتقای کشور تلاش می کند. به نظر من دو سال آینده در انتخاب مردم برای مجلس دهم بسیار مهم است.

 

وظیفه قشر جوان متعهد را در این زمان چه می دانید؟

نسل جدید باید به یک گفتمان جدید روی بیاورد. باید اندیشه های جدید اجتماعی به وجود بیاید، این پویایی است. اصولگرایی هم زمانی از دل آبادگران بیرون آمد و آقای احمدی نژاد همین گونه انتخاب شد. ولی حالا میگوید من ضد اصولگرا هستم. روحانی هم نه اصولگراست و نه اصلاح طلب. روحانی هیچ اسمی روی خودش نگذاشته است. گاهی شبیه اصولگرایان صحبت کرده و گاهی مثل اصلاح طلب ها. حالا باید منتظر باشیم ببینیم کسی جریان جدیدی با تفکر جدید به وجود می آورد یا خیر. این جریان جدید می تواند در انتخابات های آتی موثر باشد.

 

بسیاری از اصلاح طلب ها از آمدن آقای روحانی خوشحال شدند؛ فکر می کنید روحانی می تواند پاسخگوی درخواستهایشان باشد؟

دوره اصلاح طلبی تمام شده همانطور که اصولگرایی تمام شده است. آقای روحانی گفته که میخواهد دولت فراجناحی تشکیل دهد و یقینا این افراد به وسیله دولت آینده به نتیجه دلخواهشان نمی رسند.

 

با توضیحات شما به نظر می رسد باید فردی مثل محسن رضایی که بیش از دیگران خود را فراجناحی معرفی می کرد رای بیاورد؟

ایشان جزء اصولگرایان است. در مورد اخلاق دیدید که چه گفت و ضد امنیت ملی صحبت کرد. حرف های نادرستی که آقای رضایی در این قصه ها بیان کرد بسیار زیاد بود. اصلا ایشان می فهمد فدرالیسم اقتصادی یعنی چه که بیان می کند!

مردم به یک فرد آخوند رای دادند که تکنوکرات نیست. مردم احمدی نژاد را هم دیدند که بازسازی خیلی خوبی داشت و خیلی کار می کرد اما در بعد علوم انسانی حرف جدیدی نداشت و بحث های کرامت انسانی و این گونه بحث ها را مطرح می کرد که به نوعی اومانیسم است. احمدی نژاد در واقع اومانیسم عرفانی را مطرح کرد. که گرایش آن به ابن عربی است. مردم این مدل را نپسندیدند. آقای روحانی یک آخوند حقوقدان است که حتما با این مشخصات یک تفکری را در شورای عالی انقلاب فرهنگی ایجاد خواهد کرد، در واقع مردم چنین شخصی را برگزیدند. آینده تمدنی ما بر روی علوم انسانی است.

  

یعنی شما فکر می کنید روحانی به خاطر اینکه یک حوزوی علوم انسانی خوانده است مورد اقبال قرار گرفت؟

باید برای تمام معیارها وزن ارائه داد علل آن زیاد است از جمله مسائل اقتصادی و شرایط منطقه. الان شرایط مثل یک تیم است. تیم ملی در زمان مایلی کهن خیلی کار کرد ولی تیم دچار یک بن بست شده بود. «ویرا» را برای تیم آوردند، هرچند که مربی خوبی نبود ولی ایران در آن زمان به جام جهانی رفت. در واقع تا مربی عوض شد به جام جهانی رفتیم. الان هم مردم چنین کاری کردند در واقع خیلی به اینکه مربی کیست کاری ندارند بیشتر میخواستند رویه را عوض کنند. تمام فشارها و تحریم ها اینگونه حذف می شود.

نظر شما