هفته نامه «نماینده» / گپوگفت دربارۀ دغدغههای ساده و روزمرۀ چهرهای که همیشه در قاب شهرت، دستنیافتنی بهنظر میرسد، بیشک جذاب است. در کافه گپ این هفته سراغ «سیدکاظم احمدزاد» تهیهکننده، برنامهساز و مجری تلویزیون رفتیم و صحبت از ریزهکاریهای زندگی او، گپوگفتی خواندنی را رقم زد.
*کمی به گذشتۀ شما سر بزنیم و بهعنوان اولین سؤال بفرمایید که در چه خانوادهای پرورش یافتید؟
سال ۴۱ در تهران و محلۀ میدان خراسان بهدنیا آمدم و در یک خانوادۀ مذهبی، معمولی و زحمتکش پرورش یافتم. پدر من از آن دسته افراد زحمتکشی بود که با تلاش زیاد سعی در کسب روزی حلال داشت.
*دوران مدرسه چطور دانشآموزی بودید؟
آن سالها خیلی شاگرد زرنگ نبودم خیلی معمولی بودم و زیاد هم شیطنت نمیکردم.
*از دوران کودکی و مدرسه فاصله بگیریم. چطور با همسرتان آشنا شدید؟
به روش خیلی سنتی به خواستگاری ایشان رفتیم ما را پسندیدند و بنده هم ایشان را پسندیدم و با یک مراسم ساده، ازدواج کردیم. البته مراسم عقد ما سال ۶۴ و جشن عروسی سال ۶۵ بود.
*مهریۀ همسرتان چقدر بود؟
مهریۀ همسرم ۱۴ سکه بهار آزادی بود.
* اوایل زندگی مشترک چه شغلی داشتید و وضع مالی شما چطور بود؟
من در آن سالها معلم بودم و زندگی را با حقوق کم معلمی شروع کردیم.
*حاصل این ازدواج چند فرزند بود؟
۳ دختر
*فرزندان شما ازدواج هم کردهاند؟
بله، ازدواج کردهاند و من در حال حاضر ۳ نوه هم دارم.
*مراسم ازدواج فرزندانتان چطور برگزار شد؟
خیلیها از دختر آقای احمدزاده توقع چیز دیگری داشتند ولی مراسم آنها خیلی ساده بود و این سادگی در جهیزیه، جشن عروسی و سیسمونی وجود داشت و نسبت به هم سن و سالهای خود مراسم کم هزینهای داشت البته همسرم در عین سلیقه در تهیۀ جهیزیه و سایر موارد سادگی را رعایت میکرد.
*چقدر اهل هدیه خریدن برای همسرتان هستید؟
الیماشاءلله!
*بیشتر چه هدیهای ایشان را خوشحال میکند؟
مورد خاصی نیست که بخواهم الان به آن اشاره کنم یا بهعنوان مثال بگویم گل یا طلا ایشان را خوشحال میکند. مثل همۀ زنهای عالم همین که متوجه شوند مورد محبت و توجه قرار گرفتهاند خوشحال خواهند شد. ولی همسر من خیلی هم اهل طلا و این قسم از هدایا نیست.
*اگر وقت خالی داشته باشید به چه کاری مشغول میشوید؟
هر زمان و فرصتی خالی که داشته باشم به خانواده میپردازم.
*اهل ورزش هم هستید؟
به صورت حرفهای نه. ولی در جوانی و نوجوانی خیلی اهل ورزش بودم. به والیبال و شنا خیلی علاقه داشتم و هنوز هم به این دو ورزش علاقمند هستم. البته آن زمان به ورزشهایی مثل کوهنوردی، رزمی، قایقرانی و مشتزنی پرداختم و در واقع در هر ورزشی تا جایی که میتوانستم، ورود پیدا کردم.
*از اینکه مشغلۀ زیادی دارید و ممکن است کمتر در منزل باشید، همسرتان گلهای کردند؟
گله میکنند ولی به این دلیل که من درکارهایی مثل اجرا، تحقیقات و تهیهکنندگی دچار صدمه میشوم بهخصوص تهیهکنندگی که با توجه به شرایط امروز سازمان سختیهای بیشتری را به خود گرفته است. ولی به هر حال ایشان هم بعد از گذشت بیستواندی سال و حضور در تلویزیون متوجه هستند که ما فقط متعلق به خود و ایشان نیستیم و در کارهایی که متعلق به اهل بیت و مردم باشد خود را شریک میداند و با رغبت بیشتری شرایط را تحمل میکند.
*در منزل اهل عصبانی شدن هم هستید؟
البته این سؤال را من نباید جواب دهم، همسرم باید بگوید. نام من کاظم است به معنی فرودهندۀ خشم و علیرغم اینکه سید هستم تا جایی که بهخاطر دارم زیاد عصبانی نمیشوم. من بسیار شوخ طبع و خانواده دوست هستم و همیشه سعی میکنم فضای خانواده را شاد نگه دارم.
*اگر عصبانی شوید، چه واکنشی از خود نشان میدهید؟
همسر و فرزندان من به خوبی میدانند زمانی که عصبانی باشم فقط سکوت میکنم و در لاک خودم فرو میروم و از تغییر گویش من به ناراحتی یا عصبانیت من پی میبرند.
*هردو نفر که زیر یک سقف زندگی میکنند در اوج تفاهم هم که باشند با هم اختلافنظر پیدا میکنند. شما در اوایل ازدواج بهخصوص این اختلافنظرها را چطور حل میکردید؟
اوایل ازدواج که چه عرض کنم ما همین الان هم اختلافنظر داریم و این یک امر کاملاً طبیعی است. ولی قراری که از روز اول تا این ۳۱ سال داشتیم این بود که اگر موضوعی پیش آمد اول سکوت کنیم و ۲۴ ساعت راجع به آن حرفی نزنیم و بعد که ناراحتی فروکش کرد، دربارۀ آن گپ بزنیم و همیشه به دنبال رفع مشکلات هستیم و دنبال مقصر نمیگردیم.
* با توجه به اینکه شما خود اهل رسانه هستید این روزها فضای مجازی را چگونه ارزیابی میکنید؟
وجه غالب فضای مجازی مزخرف است ولی اگر کسی زرنگ باشد میتواند از این فضا هم بیشترین استفاده را ببرد، ما هم سعی میکنیم که فقط از این فضا بیشترین استفاده را ببریم.
*این فضای مجازی به تعبیر شما چه تفاوتی بین جامعۀ امروز و گذشته ایجاد کرده است؟
این نسل با نسل گذشته بههیچ عنوان قابل مقایسه نیست. نسل امروز درگیر سرعت بالای تکنولوژی است و این تغییر میل و سلیقه، اجتنابناپذیر است و باید این تنوع و تغییر را قبول کرد و با آن کنار آمد، هرچند که سخت است.
*در پایان شما به عنوان فردی که سالها در رسانه دغدغۀ مردم و جامعه را داشته است چه توصیهای دارید برای دختران و پسرانی که در آستانۀ ازدواج هستد؟
اتفاقاً در حال ساخت برنامهای با این محتوا هستم. اتفاقی که در جامعۀ امروز ما افتاده این است که از ارزشهای مذهبی دور شدهایم. منظور از ارزشهای مذهبی نماز و روزه و این قبیل اعمال نیست و عمل نکردن به این ارزشها نه تنها به کانون خانواده بلکه در اقتصاد و موضوعات دیگر هم اثرگذار بوده است. به نظر من تنها مسئلهای که بهوسیلۀ آن جوانان میتوانند خود را مصون کنند، رفتن به آغوش باورهای مذهبی است. اخیراً آقای مدیری در برنامۀ دورهمی سؤال جالبی از میهمانان خود میپرسد و آن این است که آیا عاشق شدهاید؟ داستان از همین جا شروع میشود. عاشق شدن فعلی نیست که تمامی داشته باشد، طبیعتاً عشقی که من ۳۱ سال پیش نسبت به همسرم داشتم الان ۳هزار برابر است. دختران و پسران امروز توجه داشته باشند که زیباییهای ظاهری ملاکی برای ازدواج نیست البته در شرایطی که خداوند عقل و محبت را بین زن و مرد ایجاد کرده است. عشقهای بعد از ازدواج پایدارتر و روزافزون است و این موضوع حرف من نیست بلکه سفارش دین و اخلاق است. باید به همۀ اصول زندگی نگاه اعتقادی داشته باشیم. در بحث پدر و مادر هم همین است زمانی که آنها را برکت بدانیم نمیگوییم گرفتاریم و به پدر و مادر نمیرسیم بلکه میگوییم اگر نرسیم گرفتاریم. باید الگوهای دینی را در همۀ موارد به مردم داد. همه دور شدیم از ارزشهای معنوی به همین دلیل این همه آمار طلاق و طلاق عاطفی بالاست. بهعنوان مثال وقتی من به این حدیث واقف باشم که اگر زن و مرد به هم لبخند بزنند فرشتهها پایکوبی میکنند انگیزهای میشود که رفتار خوب و روی خوش با همسرم داشته باشم.
نظر شما