شناسهٔ خبر: 131565 - سرویس سیاست
نسخه قابل چاپ منبع: هفته نامه نماینده

جبهه مردمی نیروهای انقلاب، آغازی برای یک پایان

محمد مهدی رحیمی بی‌راه نیست که حرکت اخیر انقلابیون را آغازی برای یک «پایان» نام نهاد. پایان دولتی که اگر چه شعارش تدبیر بود و نمادش کلید، اما آنچه در این سال‌ها از اعتدالیون دیده شد، همه چیز بود الا تدبیر و کیاست.

 هفته نامه «نماینده»؛ محمد مهدی رحیمی*/ در باب اینکه این جبهۀ مردمی برای افتادن بر مدار توفیقات چه کارها باید بکند، حرف و سخن بسیار است و طبعاً این مجال اندک، اما اکنون کم‌اطلاع‌ترین افراد از اوضاع جامعه هم می‌دانند که «معیشت» و «اشتغال» اولویت اصلی ایرانیان است و البته بی‌کفایتی دولتی که روزی پُز ژنرال‌هایش را می‌داد، در اهمیت پیدا کردن تفکر و برنامه‌ریزی برای این اولویت‌ها هم جایگاه ویژه‌ای دارد.

یکشنبه گذشته به تعبیری انتخاباتی‌ترین روز سال 95 تا بدین‌جا بود، آن‌هم با انتشار خبری مهم؛ «جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی» اعلام موجودیت کرد.
شاید گفته شود که این جبهه در همان آغاز بکار خود اعلام نمود که اهدافی بزرگ‌تر از انتخابات ریاست‌جمهوری و شوراهای اسلامی شهر و روستا در اردیبهشت 96 در سر دارد و نباید تشکیل آن را خبری انتخاباتی و اتفاقی از این جنس دانست. در مقام پاسخ باید گفت اگر چه آن‌گونه که عنوان شده برگزاری انتخابات سال آینده، پایان‌بخش فعالیت‌های این جبهه مردمی نخواهد بود؛ اما از کنار این نکته هم نمی‌توان به‌سادگی عبور کرد که در شرایطی که کمتر از 5 ماه تا انتخابات باقی است، طبعاً هر تشکل و مجموعه‌ای توفیق در آن را به‌عنوان خواسته اول خود دنبال کرده و جبهه مردمی هم از این قاعده مستثنا نیست و احتمالاً این اقدام را گام نخستین در مسیر تحقق آرمان‌هایش می‌داند.
اما چرا گفته شد که این اعلام موجودیت انتخاباتی‌ترین روز سال را رقم زد؟ دلیل را باید در فضای سیاسی و رسانه‌ای کشور جستجو کرد. در چند ماه گذشته رسانه‌های پرشمار اصلاح‌طلب تریبون شخصیت‌های ریز و درشتشان شدند تا بگویند که «حسن روحانی» برندۀ حتمی انتخابات پیش‌رو بوده و در این میدان رقیبی ندارد، از سوی دیگر از اردوگاه اصولگرایان هم خبرهای جدی در خصوص برنامه‌ریزی برای رقابت با روحانی و یا تشکیل سامانه‌ای برای وحدت به بیرون درز نمی‌کرد و همین عاملی شد تا پاستورنشینان و حامیانشان با خیالی آسوده، دوران خوش مدیریتشان را تا سال 1400 تمدید شده تصور کنند.
این خوش‌خیالی و درواقع سر بودن فضای رقابت‌های انتخاباتی تا بدان‌جا کشیده شد که وزارت کشور به‌عنوان متولی برگزاری انتخابات، ماه‌ها معاون سیاسی مستقر نداشت و تازه اواخر پائیز بود که حکم چهره‌ای اصلاح‌طلب، 150 روز مانده به انتخابات برای بر عهده گرفتن این سمت حساس صادر شد. پس عجیب نیست که اعلام یک‌باره تولد جبهه‌ای مردمی با چهره‌هایی فراگیر از اقشار مختلف را انتخاباتی‌ترین خبر سال تاکنون عنوان کرد.
نگاهی گذرا بر 10 نفر هیئت مؤسس این جبهه و مهم‌تر از آن، فرآیندی که برای رسیدن به اجماع و انتخاب نامزد نهایی تدوین کرده‌اند، با کمال خرسندی نشان می‌دهد که نیروهای انقلابی ما به بلوغ و فهمی جدید از کار تشکیلاتی رسیده‌اند، برای به منصه ظهور رساندن این تشکیلات گویی تغییراتی در سیاست‌ورزی آن‌ها به وجود آمده است. اگر این جبهه آن‌گونه که از اسمش برمی‌آید، موفق شود تصمیم‌گیری مردمی را جایگزین تحکم حزبی کند، گامی اساسی در راستای شعارهای انقلاب برداشته است. تردیدی نیست که در 4 دهه گذشته برگ برنده انقلاب در عبور از موانع و سختی‌ها، تکیه بر مردم و تلاش برای به میدان آوردن حداکثری آن‌ها بوده است.
در باب اینکه این جبهۀ مردمی برای افتادن بر مدار توفیقات چه کارها باید بکند، حرف و سخن بسیار است و طبعاً این مجال اندک، اما اکنون کم‌اطلاع‌ترین افراد از اوضاع جامعه هم می‌دانند که «معیشت» و «اشتغال» اولویت اصلی ایرانیان است و البته بی‌کفایتی دولتی که روزی پُز ژنرال‌هایش را می‌داد، در اهمیت پیدا کردن تفکر و برنامه‌ریزی برای این اولویت‌ها هم جایگاه ویژه‌ای دارد.
به بیان دیگر اگر امروز دغدغۀ نان برای ایرانیان پررنگ‌تر از همه ادوار معاصر شده، کلید آن را باید در تدبیر دولتی جست که «فیش‌های نجومی» را نه «مایه شرمساری» که «اقدامی قانونی» می‌داند و دریافت‌کنندگان آن را ذخایر انقلاب می‌خواند. پس عجیب نیست که امروز تقریباً این نگاه در میان تمامی نیروهای انقلابی جریان داشته باشد که فوری‌ترین راهکار حرکت به سمت حل مشکلات جامعه، از سر راه برداشتن دولتی است که بیش از هزار روز است کشور را به خیال آفتاب تابان برجام، دچار در جا زدن و پسرفت کرده است.
این روزها امیدواری بیشتر شده که بزرگان جریان انقلابی به این درک رسیده باشند تا برای پایان وضع موجود، باید از خودگذشتگی کرد؛ تجربه انتخابات 92 پیش روی ماست که چگونه از یک قدمی تکیه بر کرسی موفقیت، به خاطر تک‌روی و خودرأیی، ناکام برگشتیم.
با این تفاسیر بی‌راه نیست که حرکت اخیر انقلابیون را آغازی برای یک «پایان» نام نهاد. پایان دولتی که اگر چه شعارش تدبیر بود و نمادش کلید، اما آنچه در این سال‌ها از اعتدالیون دیده شد، همه چیز بود الا تدبیر و کیاست.

*فعال رسانه ای

نظر شما