«نماینده» ؛ امیر ابراهیم رسولی/با نزدیکی به فصل انتخابات وحدت مفهوم سیاسیتری به خود میگیرد؛ گروهها و تشکلهای سیاسی سعی میکنند با این تدبیر به مقصود دست یابند. جریان اصولگرایی کشور نیز راهکار پیروزی در انتخابات را وحدت جریانی میداند، تا با پرهیز از تفرقه و چندصدایی در ارائه لیست بتواند در انتخابات پیروز باشد.
خاطرۀ شکست در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ از ناحیه عدم وحدت حداکثری بود. گرچه بدعهدی و عدم پایبندی به قول و قرارها نیز از عوامل مهم آن شکست تلقی میشود؛ آن تجربه باعث شده چندین ماه جریانات مختلف اصولگرایی با تشکیل جلساتی به یکدیگر نزدیک شده و به توفیقاتی نیز دست یافتند. نشستهای مشترک پایداری، مؤتلفه و ایثارگران از همین جنس بوده است و اکنون با حضور اضلاعی دیگر در حال تکمیل است. شاید بتوان گفت در شرایط حساس کنونی، توجه به دو مقوله مهم اصولگرایان را به هدف رهنمود سازد:
الف: قائل بودن به وحدت حداکثری
اصولگرایان امروز باید بدانند رمز رسیدن به پیروزی گذشت از اختلافات خرد و کلان و رسیدن به وحدت حداکثریست. این مهم میطلبد تا نگاه و بینش خود را از فرد و گروه خود جدا کند تا این مسیر با موفقیت سپری شود. بصیرت امروز وحدت حداکثری است و هر خللی در آن نهتنها به ضرر اصولگرایی تمام می شود، بلکه بازی در زمین رقیب و خوشحالی آنان را درپی خواهد داشت. به نظر میرسد محوریت اعتقاد به ولایت فقیه، نه در حرف و شعار، که در عمل میتواند ملاک محرز وحدت حداکثری و گذشت از اختلاف باشد.
ب: پایبندی به تعهد تا آخر
برای رسیدن به پیروزی، چنانچه این وحدت حداکثری شکل گیرد پایمردی بر سر قول و قرار تا پایان کار و روز انتخابات است. این روش در حالی به پیروزی منتهی میشود که افراد و جریانها در وسط کار منفعل نشده و جمع وحدت را در نیمه راه رها نکنند و با صبر و گذشت، پروسه شکل گرفته را تا آخر سپری کنند، حتی اگر نفع شخصی یا گروهیشان تأمین نشود.
با عنایت به دو مقوله فوق تکلیف افراد دلبسته به انقلاب و اصولگرایی روشن است، اما بخشی به چرایی قائل بودن به وحدت حداکثری و ماندن تا آخرین قدم تأکید دارند. در این مجمل با استدلالی کوتاه میتوان اینگونه به چرایی این روش رسید که در مرحلۀ حساس کنونی که بسیاری از دشمنان خارجی نظام و یا کوتهفکران داخلی، حامیان فتنه و انحراف و ضد انقلاب چشم به مجلس دهم دارند. همانا جلوگیری از ورود افرادی از جنس اکثریت نمایندگان مجلس ششم، که امروز یا سرسپردهاند یا سودای سرسپردگی دارند میتواند اولویت چرایی حرکت بر مدار آن دو مقوله تلقی گردد؛ و این نکته ظریف را بایست مد نظر داشت که همیشه انتخاب بد و خوب نیست، بعضی وقتها باید بین خوب و خوبتر یا بد و بدتر مسیر را پیمود. باید استراتژی طوری چیده شود که آنها به هدف خود نرسند، پس باید از اختلافات گذشت و به مصالح بزرگتر انقلاب و نظام فکر کرد. چشم طمع و نفوذ به مجلس دهم دوخته شده، هر کس ندایی انقلابی دارد متهم به افراط و تندروی میشود، تا با تخریب وی از حضورش جلوگیری شود.
اینها تنها بخشی از عملیات روانی برای مخدوش کردن جبههی اصولگراییست، همچنین اختلافافکنی با برچسبهایی دلنشین چون اعتدال و تقسیم اصولگرایان به معتدل و غیرمعتدل در راستای همین سیاست دنبال میشود که تنها با وحدت حداکثری میتوان از این مانع عبور کرد.
امروز کسانی که با بیبصیرتی و عدم درک شرایط به وحدتشکنی دست زنند بعنوان مسئول شکست جریان دلسوز و انقلابی در تاریخ ماندگار خواهند شد و باید هزینه آن را بپردازند. دایرۀ اصولگرایی امروز به بینش و بصیرتی نیاز دارد تا حداکثر اصولگرایان را دور هم قرار دهد و عقل حکم میکند برای جلوگیری از ورود حامیان و سردمداران فتنه و انحراف و جماعتی که هر روز به رنگی میشوند این وحدت شکل گیرد و تا لحظه آخر دوام یابد.
امروز بصیرت، درک شرایط حساس و رسیدن به وحدت حداکثریست و لا غیر.
نظر شما