به گزارش «نماینده»، نام «جو بایدن» برای بسیاری از آمریکایی ها نماد ابهام و دوگانگی است. سناتور دموکرات سابق ایالت «دلاویر» و معاون فعلی رئیس جمهور آمریکا پدیده ای است که بر خلاف بسیاری از دموکرات ها و جمهوری خواهان علاقه وافری به حرکت خزنده و پشت پرده در معادلات سیاست خارجی واشنگتن دارد.
بایدن ترجیح می دهد بسیاری از عقایدش درباره بحران های جاری در نظام بین الملل را در اظهارات و سخنانش بیان نکند تا حساسیت افکار عمومی دنیا را برنیانگیزد. او ظاهرا یک دموکرات تمام عیار است، از صلح، دموکراسی و دیپلماسی سخن به میان می آورد و چهره ای معمولا خندان دارد. بر خلاف «دیک چنی» معاون رئیس جمهور سابق آمریکا که یک نومحافظه کار تمام عیار بود، بایدن مخالف شکنجه متهمین به تروریسم با استفاده از روش هایی مانند غرق مصنوعی و وصل کردن آنها به جریان برق ولتاژ قوی و... است.
همین موارد سبب شده تا بایدن ویترین نسبتا قابل قبولی بین طرفداران حزب دموکرات داشته باشد. او علاقه زیادی به استفاده از کلید واژگان «دیپلماسی» و «معامله» و «گفت و گو» دارد و اتفاقا همین مسئله سبب شد تا «اوباما» در انتخاب او به عنوان معاون اول خود در مبارزات انتخاباتی سال ۲۰۰۸ درنگ نکند.
از آنجا که در سال ۲۰۰۸ میلادی اصلی ترین چالش کاخ سفید، حوزه سیاست خارجی آمریکا بود بیشتر کسانی که در انتخابات به اوباما رای داده بودند حضور بایدن در کنار اولین رئیس جمهور سیاه پوست ایالات متحده را مفید می دانستند. برای بسیاری از طرفداران حزب دموکرات، بایدن نماد و نشانه تسریع تغییری بود که اوباما وعده آن را در مبارزات انتخاباتی با «جان مک کین» داده بود.
اما هر آنچه در خصوص بایدن ذکر شد تنها یک روی سکه است. او روی دیگری نیز دارد که تمایل زیادی به آشکارسازی آن در فضای افکار عمومی و رسانه ای جهان ندارد. درست در سال ۲۰۰۲ میلادی، زمانی که «جرج واکر بوش» با اتکا به بهانه هایی واهی و دروغین خود را برای حمله به عراق آماده می کرد، بایدن از جمله سناتورهایی بود که در دادن رای مثبت به جنگ عراق دریغ نکرد!
سناتور دموکرات ایالت دلاویر در آن زمان به یاری طرفداران جنگ عراق آمد تا بر همگان اثبات شود مرز بندی ظاهری میان کبوترها و بازها در آمریکا تا چه اندازه ای مخدوش است. اما ماجرا به این نقطه ختم نشد و درست در سال ۲۰۰۶ میلادی، زمانی که بایدن از یک طرفدار اولیه جنگ عراق به یکی از مخالفان ظاهری آن تبدیل شده بود، وی طرح بسیار خطرناک «تجزیه عراق» به سه منطقه کردنشین، سنی نشین و شیعه نشین را مطرح کرد.
فدرالیسمی که بایدن بر اساس تمرکز زدایی از قدرت حکومت مرکزی و قدرت دادن به گروه های مختلف عراقی بر اساس قومیت و مذهب آنها طرح کرد، مترادف با تجزیه عراق و تبدیل این کشور به کشوری چند پارچه و بحران زده بود.
این طرح بایدن از سوی هر دو حزب دموکرات و جمهوری خواه مورد توجه قرار گرفت و پس از مدتی کوتاه به مبنای راهبردی آنان در عراق تبدیل شد. وی طرحی را ارائه داده بود که حتی تندروترین سناتورهای جمهوری خواه مانند جان مک کین و «لیندسی گراهام» نیز قدرت ترسیم و اجرایی کردن آن را نداشتند.
بسیاری از تئوریسن های رئالیست و نو رئالیست در آمریکا معتقدند طرح تجزیه عراق حتی از طرح اشغال این کشور در دوران ریاست جمهوری بوش نیز خطرناک تر است زیرا اجرایی شدن آن نقطه تشدید و استمرار بی پایان بحران های مستمر و گسترده در منطقه و جهان اسلام خواهد بود.
این روزها جو بایدن به صورت مداوم با گروه های مختلف عراقی ارتباط گرفته و در ظاهر بر لزوم حفظ امنیت بغداد و دیگر شهرها تاکید می کند. وی در ماورای تک تک ارتباطاتی که با مقامات عراقی برقرار می کند اما؛ در پی هدفی بزرگ و خطرناک به نام «تجزیه عراق» است.
بایدن در صدد تجزیه عراق با چاشنی لبخند و دیپلماسی است. شاید تنها تفاوت میان «ابوبکر بغدادی» و «جو بایدن» در این باشد که اولی با دشنه سر مردم بی گناه عراق را از تن جدا می کند ولی بایدن می خواهد این کار را با پنبه صورت دهد.
نکته آنکه؛ با نزدیک تر شدن پایان دوران ریاست جمهوری باراک اوباما، بایدن تمرکز عمیق تری بر روی طرح تجزیه عراق صورت خواهد داد. او البته از اینکه کسی او را جمهوری خواه خطاب کرده یا جزء دسته بازهای آمریکا بداند به شدت ناراضی است اما می توان او را به دموکرات یا کبوتری تشبیه کرد که از دو بالش هنگام پرواز خون می چکد!
به زودی افکار عمومی دنیا با ابعاد مخفی و تاریک شخصیتی و سیاسی بایدن بیشتر آشنا خواهند شد و این مسئله از ماهیت واقعی بازی واشنگتن در بغداد از سال ۲۰۰۳ میلادی تاکنون پرده بر خواهد داشت.
نظر شما