در خاطرات اسدالله علم موارد فراوانی وجود دارد که دقت در این موارد روانشناسی شخصیت هایی را برای ما عیان می سازد که در روزگاری همه امورات کشور در ید قدرت آن ها بود . شخصیت هایی که عقده های فرو خفته در آن ها از دوران کودکی رشد کرده بود و در اوج قدرت بر سر ملت مستضعفی که پناهی جز خدا نداشتند فرود می آمد .
به گزارش «نماینده» در خاطرات ۲۴ فروردین ۱۳۵۳ اسدالله علم می خوانیم « سر شام رفتم ، مطلب مهمی نبود . صحبت از بچگی های شاهنشاه بود شکایت داشتند که مرحوم دکتر مودب الدوله نفیسی پیشکار ما در سوئیس اجازه نمی داد که به اسکی برویم یا شنا کنیم . ممکن است این عمل در من complex (عقده) ایجاد کرده باشد در صورتی که شاه واقعا عقده ندارد. فقط گاهی احساس میکنم ، ممکن است از تملق راضی بشوند . آن هم از بس ما ایرانی ها واقعا عادت به تملق گفتن داریم ، خواه ناخواه طرف هم بالاخره خوشش می آید و باور می کند.»
نکته قابل توجه آن که اسدالله علم به اشتباه یا خیانت که جزو ویژگی های ذاتی او بود ایرانی ها را علاقمند به تملق خوانده و می خواهد شاه را نیز از این طریق تطهیر کند که توجه به این نکته ظریف نیز در مطالعه چنین خاطراتی ضروری به نظر می رسد .
نظر شما