شناسهٔ خبر: 103472 - سرویس سیاست
نسخه قابل چاپ

این هم دستمزدت آقای سرافراز!

سرافراز// آقای سرافراز حقش بود به این آقایان می‎گفتید از پذیرش شما بدون حضور منتقد معذوریم، باید می‎گذاشتید نظر دو طرف از همان روز اول در محضر افکار عمومی مطرح و کالبدشکافی شود، آن‎وقت این ملت باشعور خودش عیار صحت ادعاهای هر کدام از طرفین را به درستی تشخیص می‎داد!

نماینده؛ سیده آزاده امامی/ این هم دستمزدت آقای سرافراز! حالا راه به راه عراقچی و صالحی و ظریف را دعوت کن و به آن‎ها تریبون اختصاصی بده تا بی هیچ چالش و منتقدی روایت انحصاری دولت را به خورد ملت بدهند، بعد هم برای خودشان کف بزنند که به‎به چه «فتح‎الفتوح» ی! از «فتح خرمشهر» هم مهم‎تر! لابد این‎طوری حساب کرده‎اند که اگر «خرمشهر را خدا آزاد کرد» و خب این در برابر قدرت بی‎انتهای خدا که چیزی نیست؛ «فتح‎الفتوح»، «توافق وین» است که «بنده خدا» آن را شکل داد آن‎هم در برابر ۶ کشوری که هرکدام برای خودشان قدرتی هستند، «صدام» که عددی نبود!

این هم دستمزدت آقای سرافراز! حالا راه به راه تلویزیون را برای عراقچی قرق کن تا از فرط تکرار حرف‎های همیشگی‎اش، مردم عادی هم یک‎پا «عراقچی» شده باشند و ادعاهایش را از بر! اصلا چرا این بنده خدا را این‎همه به زحمت می‎اندازی امروز دست هر کسی را که در خیابان بگیری می‎تواند بهتر از خود عراقچی حرف‎هایش را تحویل ملت بدهد! باور کنید شوخی نمی‎کنم! آن‎قدر تکراری و یکنواخت شده است سخنان این آقا، که شرط می‎بندم فیلم نخستین گزارش‎اش را که با همین برنامه چند شب پیش مقایسه کنی توفیر چندانی نمی‎کند، حتی اگر کمی به ما تخفیف بدهید انگار یک فیلم است که حدود دو سال است هر یکی- دو هفته یکبار «بازپخش» می‎شود و مردم هم خرسند از این‎همه احترامی که دولت برای شعور آن‎ها قائل شده و جزء به جزء گزارش مذاکرات را داغ‎داغ به اطلاع ملت می‎رساند!

حق با دولت است، اگر صدا و سیما «رسانه ملی» بود که از فاصله «توافق ژنو» تا فاجعه «لوزان» نه به اندازه ساعت‎های بیشمار مونولوگ یک‎سویه دولت، لااقل به تعداد انگشت‎های دست به منتقدان فرصت پرده برگرفتن از این دو «تدبیر»! دولت را می‎دادید تا ملت بفهمد به سودای به چنگ آوردن کدامین درّ گران‎بهایی وزیر خارجه «شیطان بزرگ» نزدیک ۲۰ روز از وین تکان نخورد تا مبادا این «فرصت تاریخی» از دست برود!

اگر صدا و سیما «رسانه ملی» بود بی‎آنکه در خوش‎خدمتی برای دولت، شورش را دربیاورد تا آنجا که بزرگان ناگزیر به تذکر به این رویه شوند، خودش فرصتی را در اختیار منتقدان می‎گذاشت تا آن‎هایی که سر و کاری با روزنامه و سایت ندارند هم بفهمند غیر از افاضاتی که دولتی‎ها می‎فرمایند روایات دیگری هم هست که البته چندان با قرائت دولتی هم‎خوان نیست!

این هم دستمزدت آقای سرافراز! حقش بود هر بار که مردان مذاکره را به جام جم فرا می‎خواندید به جای این مجری‎های غیرحرفه‎ایِ سر به راه، که خیلی کاری به تعارضات ادعاهای این آقایان ندارند و سؤال‎های روتین و ساده و از پیش معلومی را می‎پرسند و رد می‎شوند، یک کارشناس خبره مقابل این آقایان می‎گذاشتید تا سرِ جمله به جمله‎ای که می‎گویند با اینها چالش کند- هم‎چنان که سر جمله جمله متنی که آوردهاند حرف دارند- تا امروز کسی ادعا نکند «تنها دستاورد طرف مقابل این است که به قول خودشان راه دستیابی ما را به بمب اتم سد کردهاند» و این را هم «تحصیل حاصل» برای آن‎ها بداند!

حقش بود هر بار که این آقایان را به جام جم فرا می‎خواندید یک کارشناس کارکشته مقابل‎شان می‎گذاشتید تا هر بار که سرّ تفاوت نجومی تفسیر طرف‎های آنسوی میز را از ایشان می‎پرسیدند با همین عبارت تکراری «این اظهارات مصرف داخلی دارد» سر و ته قضیه را هم نیاورند! انگار که مشتی احمق در کنگره آمریکا نشسته‎اند و دولت هم به راحتی آب خوردن سر آن‎ها شیره می‎مالد و تأیید توافق را از آن‎ها می‎گیرد و بعد هم که خرش از پل گذشت می‎گوید اینها را گفتیم تا دل شما خوش باشد! خدایی این آقایان ملت خودشان را چه فرض کرده‎اند! چگونه است که متأسفانه اتفاقا متن توافق بیشتر مؤید به قول ایشان «رجزخوانی‎»های آن‎هاست تا آنچه که مذاکره‎کنندگان خودمان می‎گویند!

«مصرف داخلی» اگر هم جایی کارایی داشته باشد برای آنهایی است که در تمام دوران مذاکره حتی تن به حضور در «یک» برنامه دو سویه هم نداده و علی‎رغم توصیه صریح رهبری از قرار گرفتن در معرض پرسش‎های منتقدان و پاسخ به آن‎ها در برابر افکار عمومی، طفره رفته و باز همان ادعاهای خود را تکرار می‎کنند! آمریکائی‎ها که هنوز از گرد راه نرسیده روانه کنگره و تل‎آویو شده‎اند و گزارش جزء به جزء مذاکرات و آن‎چه نوشته و «گفته» شده را کف دست آن‎ها گذاشته‎اند!

«مصرف داخلی» اگر هم جایی کارایی داشته باشد برای آنهایی است که حتی از انتشار محتوای مذاکرات هم سر باز زده و محصول کارشان را از مردم و مسئولان پنهان کرده‎اند! که در این ماجرا حتی صهیونیستهای کودک‎کش و سعودی‎های سلفی هم محرم‎ بودند، اما ملت ایران نه!

«مصرف داخلی» اگر هم جایی کارایی داشته باشد برای آنهایی است که ...!

آری آقای سرافراز حقش بود به این آقایان می‎گفتید از پذیرش شما بدون حضور منتقد معذوریم، باید می‎گذاشتید نظر دو طرف از همان روز اول در محضر افکار عمومی مطرح و کالبدشکافی شود، آن‎وقت این ملت باشعور خودش عیار صحت ادعاهای هر کدام از طرفین را به درستی تشخیص می‎داد!

اگر چنین می‎کردید آن‎وقت می‎دیدیم باز هم بعد از اعلام توافق همین معدود مستضعفان پورشه‎سواری که بندههای خدا «استخوان‎هایشان زیر فشار تحریم‎ها له شده بود» و در خیابان‎های شمال تهران برای توافق دست‎افشانی و پایکوبی می‎کردند، به خیابان‎ها می‎آمدند یا نه!

حقش بود...!

تلویزیون را سند زده‎اید به نام این حضرات، حالا این هم دستمزدت آقای سرافراز!

این هم عوض تشکرشان است!

همین دو سه تا مستندی را هم که تازه خیلی متعرض این مذاکرات نشده و یا به بازخوانی تاریخ مذاکرات و یادآوری بدعهدی‎ مکرر طرف‎های آن‎سوی میز پرداخته، یا به بیان کاربردها و فوائد دانش راهبردی و انرژی پرکاربرد هسته‎ای- قابل توجه روشنفکرانی که ظاهرا کانال‎های دیگری را می‎بینند که تاکنون متوجه این برنامه‎ها نشده‎اند! - برنمی‎تابند و بابت پخش همین‎ها شاکی هستند!

یکی نیست بپرسد از نشان دادن سابقه سیاه طرف‎های آن سوی میز شما چرا برآشفته‎اید!؟ یکی نیست بپرسد نشان دادن کاربردها و فواید انرژی مظلوم هسته‎ای چرا شما را ناراحت می‎کند!؟ اما همین اندک را هم برنمی‎تابند! این‎ها نبودند که می‎گفتند «دوران تریبون‎های یک‎طرفه گذشته است»، پس «لم تقولون ما لا تفعلون»! «أتأمرون الناس بالبر و تنسون أنفسکم»...

آدم یاد ماجرای آن بنده خدایی می‎افتد که همسرش موقع نهار غذا را با قابلمه پیش رویش گذاشت، او هم با ولع می‎خورد و حین خوردن مدام غر می‎زد!

همسرش پرسید: چیزی شده، غذا خوب نیست؟ چرا غر می‎زنی؟

طرف گفت: غذا خوبه ولی نفرات پای سفره زیاده.

همسرش گفت: ولی فقط من هستم و تو و قابلمه!

و طرف گفت: بهتر آن بود که من باشم و قابلمه!

نظر شما