نماینده / دکتر ابراهیم رزاقی - برخی از مسئولین اهمیت زیادی به ارز و پول خارجی میدهند، بدون توجه به اینکه پاسخگو باشند با این ارزی که در دست ما هست، چه کردیم. ارز یک وسیله است. مدیریتی که از ۲۴ سال پیش آغاز و در حال حاضر نیز دولت فعلی آن را پیاده میکند، سیاست تعدیل اقتصادی است که در بین حدود ۱۶۰ کشور در حال اجراست و مشتمل بر صدور مواد خام مورد نیاز کشورهای صنعتی و واردات مواد تولیدی آنها و یا قطعات است. ما دقیقا همین سیاستها را در پیش گرفتیم و در نتیجه میبینیم که در این ۲۴ سال که سیاستهای تعدیل را اجرا کردیم، بیکاری افزایش یافته است.
واقعا مشکل ما نداشتن ارز نیست، مشکل ما کجی تفکر، اندیشه و الگوی توسعه است. به استقلال اقتصادی که در قانون اساسی، اندیشه امام و مقام معظم رهبری است، فکر نمیکنیم. ما باید آنچه را مصرف کنیم که به معنای واقعی تولید کردهایم. مسئولینی که فکر میکنند ارز رهگشاست و اوضاع را سامان میدهد باید از خود سوال کنند اگر این طرح درست است چرا در طی این سالها توسعه نیافتیم؟
زمانی که سیاست تعدیل اقتصادی را پذیرفتیم مجموع وامی که از صندوق بین المللی پول دریافت کردیم بین ۳۰ تا ۶۰ میلیارد دلار بود (چون مخفی کردند این وام را قیمت دقیق آن مشخص نیست) این وامها را به تمام کشورهایی دادند که در ابتدا طرحهای درخواستی آنها را اجرا کردند. در طول این ۲۴ سال نزدیک به ۹۰۰ میلیارد دلار واردات داشتیم، ۱۲۰۰ میلیارد دلار به شکلهای دیگر همانند واردات کالای قاچاق، انتقال سرمایه به خارج از کشور و... خرج کردیم. به این ترتیب شعف برای پرداخت قسطی بخش اندکی از داراییهای بلوکه شده ایران تحقیر آمیز است. در حال حاضر که تحریم هستیم سالی در حدود ۵۰ تا ۶۰ میلیارد دلار هزینههای ارزی ماست. نکته مهم این است که مسئولین ما چرا انقدر به این مسئله اهمیت میدهند؟ تلاش زیادی کردهایم که سرمایههای خارجی به داخل کشور بیاید وقتی نگاه میکنیم سرمایههای خارجی در هر کشوری رفتهاند، باعث وابستگی و عدم خودکفایی آن کشورها شدهاند و تنها در چند کشور به صورت استثنا مانند چین توانستند این کشورها موفق عمل کنند یا مثلا کره جنوبی آنها یک تخصصی داشتند مانند نیروی کار ارزان و مفت و رفتند راه سازی و هتل سازی کردند و اینها کارهایی است که خود آن کشورها هم میتوانستند انجام دهند.
در مورد کشور برزیل گفته بودند وام را که گرفتند و کارخانه تأسیس شد باید در سود کارخانه نیز ما را بهرمند کنند. در این شرایط دولت دلار ارزان برای وارادات داده است و از طرف دیگر کالاهای تولید داخل نتوانستند با آن کالاهای وارداتی رقابت کنند و در نتیجه تمام صنایعی از وامهای خارجی به وجود آمد، ورشکسته شدند و بدهیها ماحصل این وامها برای برزیل شده است و برای پرداخت این بدهیها هم نیازمند وامهای جدید و متعاقباً تعهدات جدید است.
در ابتدای سیاستهای تعدیل اقتصادی اینگونه استدلال میکردند که ما با این ۳۰ میلیارد صنعتی میشویم و از محل صادرات تولیدی این صنعت وام را پرداخت میکنیم و اکنون میبینیم این طرحها خیال خامی بیش نبود. در حال حاضر میگویند جذب سرمایه گذاری خارجی انجام میدهیم و میبینیم فرانسویان و سایر کشورهای اروپایی به کشور ما میآیند. آنچه مسلم است اینست که حداکثر سود در کشور فعالیتهای غیر تولیدی است پس بدیهی است که سرمایه گذار خارجی به دنبال منافع خود است و در نتیجه در صنایع تولیدی سرمایه گذاری نخواهد کرد، مگر شرکتهای خاص مثلا در ماشین سازی که فقط منحصر به قطعات است که در نهایت ما مونتاژکار میشویم و منجر به خودکفایی ما نخواهد شد.
حتی اگر بگویم این ۴ میلیارد بدهیهای بلوکه شده که به صورت اقساط دریافت میکنیم، هدیه است، این سوال مطرح میشود که با این مبلغ چه کاری میخواهیم انجام دهیم که با ۷۰ میلیارد سالانه نمیتوانیم انجام دهیم؟ مگر اینکه چیز دیگری در ذهن داشته باشند مثل اینکه با این عنوان و بهانه بخواهند امتیازاتی بدهیم که آن امتیازات علی الظاهر برخی مشکلات را رفع کند ولی ساختار اقتصادی را حل نخواهد کرد.
آسیب تحریم ایران برای کشورهای غربی بیش از ما بوده است این دقیقا همانند اتفاقی است که در سال ۷۹-۸۰ رخ داد. در این سال تمام کشورهایی که از غرب وام گرفته بودند دچار بدهیهایی شدند که نتوانستند واردات انجام دهند و نتیجه بدهی آنها آغاز بحران اقتصادی برای غرب بود. در نتیجه این بحران ۲ میلیون آمریکایی بیکار شدند. حتی کشاورزان آمریکا بیکار شدند. در نتیجه آنان برای اینکه خود را از بحران نجات دهند و تولیدات خود را بتوانند به کشورهای دیگر بدهند دوباره به آن کشورها وام دادند. به عبارت دیگر به گونهای از نظر جهانی در حال مدیریت اقتصاد هستند که مرتبا برای تولیدات خود مشتری ایجاد کنند و کشورها را وابسته به تولیدات خود نگه میدارند. در زمینه تحریمها هم همین گونه است. این تحریمها آسیبهای بیشتری را برای خود آنها داشته است در حالی که از زمان تحریمها ما وارادت سالانه حدود ۱۰۰ میلیارد دلار را تبدیل به حدود ۷۰-۸۰ میلیارد دلار شده است. ۸۰ میلیارد در جهان مبلغ زیادی نیست ولی زمانی که در کنار خود بحران اقتصادی غرب و جمعیت زیاد بیکاران و فقر در غرب مطرح میشود، این مبلغ قابل توجه محسوب میشود. یکی از مسئولین آمریکایی سالها پیش هشدار داده بود که ایران را تحریم نکنید زیرا در صورت تحریم ایران را از دست خواهیم داد و آنها در زمینههای مختلف خود کفا خواهند شد. میبینیم که ما را از نظر سلاح تحریم کردند و ما در حال حاضر کاملا از لحاظ تسلیحات نظامی بینیاز شدهایم و حتی صادرات هم در این زمینه داریم و صنایع دفاعی ما باعث حجم وسیعی اشتغال زایی شده است.
دو اندیشه در مسائل اقتصادی وجود دارد یک نگاه به ارز و واردات به عنوان یک وسیله نگاه میکند و اصل را در اندیشه درون زا میبیند تا در نهایت بر مبنای این اندیشه به خودکفایی خواهیم رسید.
نگاه دیگر هم فکر میکند که هر چه درآمد ارزی بیشتری داشته باشیم راحت تریم
ایدئولوژی ما ایدئولوژی سرمایهداری نیست، جمهوری اسلامی ایران با این استقلال سیاسی یگانه در جهان که باعث بیداری اسلامی در جهان گردیده است، درست نیست که به لحاظ اقتصادی بیتوجه به اندیشه امام (رحمت اله)، مقام معظم رهبری و قانون اساسی باشیم و اندیشههای بانک جهانی و مزدوران امریکایی ر ا پیاده کنیم. در نتیجه این بیتوجهی رییس جمهور ما در اجلاسی (داووس) شرکت میکند که جایزه ویژه خود را به شیمون پرز رییس جمهور رژیم غاصب اسرائیل، که انسان کش واقعی است میدهد. حتی در آن اجلاس عنوان شود که در صورت سرمایهگذاریهای خارجی به آن شرکتها گاز ارزان میدهیم! هیچ یک از کشورهای بیگانه در صنایع زیر ساختی و تولیدات ما سرمایهگذاری نخواهند کرد. سرمایه به معنای اینکه تولید اشتغال پایدار کند و مواد اولیه را تبدیل به کالای نهایی کند، این اتفاق نخواهد افتاد. چگونه مسئولین ما میتوانند حتی در پیش وجدان خود به لحاظ اقتصادی تا این اندازه ذلیلانه رفتار کنند که درماندهٔ مبالغ ناچیز ۵۰۰ میلیون و در نهایت ۴ میلیارد دلار باشند، در حالی که درآمدهای بسیار و سرمایههای عظیمی خود در کشور داریم.
مسئولین ما خواسته یا ناخواسته آرمانهای اصلی انقلاب، اندیشههای امام (رحمت اله) و توصیههای مکرر مقام معظم رهبری را فراموش کردهاند. مبلغ بازپرداخت پولهای بلوکه شده نسبت به کل سرمایه ما حتی در حال حاضر که در انواع تحریمها قرار داریم، بسیار بسیار ناچیز است. مانوری که نسبت به بازپرداخت قسطی این مبلغ ناچیز داده میشود صرفا تبلیغاتی است، به این منظور که القا شود نسبت به امتیازاتی که دادیم دستاوردی هم بدست آوردیم، در حالی که ظرفیت اقتصادی کشور را نادیده میگیرند.