به گزارش «نماینده» دفتر آمار و پایش اقتصادی معاونت پژوهشی موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه ریزی گزارش " بررسی تحولات بازار کار ایران، فصل دوم ۱۳۹۴" را منتشر کرد.
در ابتدای این گزارش که به همت کارشناسان این موسسه پژوهشی به ریاست مسعود نیلی مشاور ارشد اقتصادی رئیس جمهور تهیه گردید، تاکید شد که مطالب این گزارش یافته های پژوهشگران موسسه است و بازگو کننده دیدگاه های رسمی موسسه نیست.
متن بخش "خلاصه مدیریتی" و "بیکاری" این گزارش به شرح زیر است:
خلاصه مدیریتی
بررسی تحولات بازار کار هم به دلیل ارتباط آن با تحولات سایر بازارها و بخشهای اقتصادی، و هم به دلیل آثار رفاهی و اجتماعی آن، از اهمیت بالایی برخوردار است.
بررسی آمارهای مربوط به تغییرات جمعیت فعال و نرخ مشارکت نشان میدهد که از ابتدای سال ۱۳۹۳ فضای جدیدی بر عرضه نیروی کار حاکم شده که با سالهای قبل متفاوت است. در این دوره، علاوه برآنکه روند کاشی نرخ مشارکت متوقف شده، الگوی فصلی آن نیز به کلی تغییر کرده است. به گونهای که نرخ مشارکت طی یک روند صعودی از ۳۷ درصد در ابتدای سال ۱۳۹۳ به ۳۸.۲درصد در فصل دوم سال ۱۳۹۴ افزایش یافته است. تفکیک جنسی نرخ مشارکت نیز بیانگر آن است که روند نزولی نرخ مشارکت زنان طی یک سال اخیر متوقف شده و تصمیم جمعیت غیرفعال زنان برای خارج ماندن از بازار کار تغییر کرده است و بخشی از این جمعیت تصمیم به جستجو برای یافتن شغل گرفتهاند.
* نرخ مشارکت زنان بیشتر شد
نرخ مشارکت زنان طی یک روند صعودی از ۱۱.۷ درصد در فصل دوم سال ۱۳۹۳ به ۱۳.۷ درصد در فصل دوم سال ۱۳۹۴ رسیده است. نرخ مشارکت مردان نیز در این دوره ۱.۵ درصد افزایش یافته است. بررسی آمارهای مربوط به تغییرات جمعیت غیرفعال نیز به گونهای دیگر باینگر این تحولات است. روند صعودی جمعیت غیرفعال کشور طی ۷ فصل اخیر متوقف شده و حتی در دو فصل اخیر کاهش نیز پیدا کرده است.
* شغل جدید زیادی در مردان ایجاد نشده
بررسیها نشان میدهد که روند تعداد شاغلان کشور طی ۵ فصل اخیر تقریباً صعودی بوده ودر فصل دوم سال ۱۳۹۴ نسبت به فصل دوم سال ۱۳۹۳ از افزایش قابل ملاحظهای به میزان ۹۰۳.۸ هزار نفر برخوردار شده است. افزایش تعداد شاغلان در این فصل از یک سو به این دلیل است که خروج از جمعیت شاغل به غیرفعال در مردان به طور قابل توجهی نسبت به فصل مشابه سال قبل کاهش یافته است و از سوی دیگر، ناشی از این است که با وجود افزایش میزان ورود به جمعیت شاغل زنان، میزان خروج از جمعیت شاغل به بیکار زنان افزایش چندانی نداشته است. در نتیجه میتوان گفت که در این فصل به طور کلی ایجاد اشتغال در مردان بیشتر ناشی از افزایش پایداری شغلی بوده و افزایش اشتغال در زنان را تا حد زیادی میتوان به ایجاد شغل جدید منتسب کرد.
*رشد منفی ۷درصدی مسکن و تشدید بیکاری دیپلمهها
در فصل دوم سال ۱۳۹۴ بخش ساختمان به دلیل رشد حدود منفی ۷ درصدی ارزش افزوده آن، از کاهش قابل توجه اشتغال برخوردار شده و به نظر میرسد با توجه به ترکیب نیروی کار این بخش، این کاهش اشتغال در افزایش نرخ بیکاری در میان افراد دیپلم و زیردیپلم موثر بوده است. در مقابل، رشد مثبت حدود ۴ درصدی ارزش افزوده فعالیتهای گروه کشاورزی در فصل دوم سال ۱۳۹۴ سبب شده که اشتغال این گروه به طور محسوس افزایش یابد. همچنین، "خدمات عمدهفروشی و خردهفروشی"، "خدمات حمل و نقل" و "خدمات اداری، عمومی، آموزشی و بهداشت" جزء تأثیرگذارترین فعالیتهای گروه خدمات در افزایش قابل توجه اشتغال این گروه بودهاند. در این میان، "خدمات اداری، عمومی، آموزشی و بهداشت" نقش مهمی در افزایش اشتغال زنان در این فصل داشته است. در فصل دوم سال ۱۳۹۴ علاوه بر اینکه تعداد شاغلان بخش صنعت نسبت به فصل مشابه سال قبل افزایش یافته است، ترکیب شاغلان این بخش نیز تاحدودی به نفع زنان تغییر کرده است. این تغییر بهطور عمده از افزایش قابل توجه اشتغال زنان در فعالیت "تولید منسوجات و پوشاک" ناشی شده است.
علیرغم افزایش قابل ملاحظه تعداد شاغلان در فصل دوم سال ۱۳۹۴، نرخ بیکاری نسبت به فصل مشابه سال قبل به میزان ۱.۳ واحد درصد افزایش یافته است. این وضعیت ناشی از آن است که در این فصل، جمعیت فعال کشور به میزان ۱۳۸۲ میلیون نفر نسبت به فصل مشابه سال قبل افزایش یافته و نرخ مشارکت نیز با رشد ۱.۷ درصدی مواجه شده است. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که درفصل دوم سال ۱۳۹۴، افزایش جمعیت فعال، تأثیرمثبت افزایش قابل توجه تعداد شاغلان را در کاهش نرخ بیکاری خنثی کرده است.
بیکاری
*گزارش رسمی از سقوط و صعود تعداد بیکاران در ۱۰ سال گذشته
تعداد بیکاران کشور از سال ۱۳۸۴ تا سال ۱۳۸۷ روندی نزولی دارد و حدود ۳۰۰ هزار نفر از کل تعداد بیکاران کشور کاسته میشود، اما از سال ۱۳۸۸ به بعد روند تعداد بیکاران تغییر میکند و به بیش از ۳.۲ میلیون نفر در سال ۱۳۸۹ میرسد. از این سال مجدداً روند تعداد بیکاران نزولی شده و تا سال ۱۳۹۳ ادامه مییابد. به نظر میرسد از سال ۱۳۹۳ روند تغییرات بازار کار متفاوت از فصول قبل است. تعداد بیکاران فصل زمستان ۱۳۹۳ نسبت به تعداد بیکاران فصل زمستان سال ۱۳۹۲ افزایش یافته است. همچنین تعداد بیکاران در فصل بهار و تابستان ۱۳۹۴ نسبت به فصلهای مشابه سال قبل افزایش یافته است. تعداد بیکاران در فصل دوم سال ۱۳۹۴ نسبت به فصل مشابه سال قبل افزایشی به میزان ۴۷۸.۲ هزارنفر داشته است. شایان ذکر است سهم زنان از افزایش تعداد بیکاران در فصل دوم سال ۱۳۹۴ نسبت به فصل مشابه سال قبل ۲۰۹.۲ هزار نفر و سهم مردان ۲۶۸.۹ هزار نفر بوده است. همانطور که قبلاً توضیح داده شد، افزایش تعداد بیکاران همراه با افزایش قابل توجه تعداد شاغلان، تحت تأثیر افزایش قابل توجه نرخ مشارکت بوده است.
* روند کاهش بیکاری متوقف شد
نرخ بیکاری مردان از سال ۱۳۹۰ روند کاهشی پیدا کرده است اما طی چند فصل اخیر روند کاهشی آن متوقف شده به طوریکه در سه فصل اخیر نسبت به فصلهای مشابه سال قبل افزایش پیدا کرده است. نرخ بیکاری مردان کشور در فصل دوم سال ۱۳۹۴ نسبت به فصل مشابه سال قبل یک درصد افزایش پیدا کرده است. نرخ بیکاری زنان تصویر متفاوتی با نرخ بیکاری مردان دارد. روند صعودی نرخ بیکاری زنان که از سال ۱۳۸۴ شروع شده بود از ابتدای سال ۱۳۹۱ متوقف شده و در فصول گذشته دارای نوسانهایی بوده است. نرخ بیکاری زنان در فصل دوم سال ۱۳۹۴ نسبت به فصل مشابه سال قبل ۱.۸ درصد افزایش پیدا کرده است.
* ۲ دلیل رشد بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهها
تعداد بیکاران دارای تحصیلات دیپلم و زیردیپلم طی ۱۰ سال اخیر کاهش یافته اما تعداد بیکاران دارای تحصیلات عالی افزایش یافته است.تعداد بیکاران دارای تحصیلات دیپلم و زیردیپلم در چهار فصل اخیر نسبت به فصلهای مشابه سال قبل افزایش یافته است، بهطوریکه این تعداد در فصل دوم سال ۱۳۹۴ نسبت به فصل مشابه سال قبل افزایشی به میزان ۲۴۳.۳ هزار نفر داشته است. بررسی آمارها نشان میدهد بخش عمدهای از افزایش تعداد بیکاران دارای تحصیلات دیپلم و زیردیپلم مربوط به رکود بخش ساختمان بوده است. با توجه به رکود بخش ساختمان طی چند فصل اخیر، خروج از جمعیت شاغل به بیکار و غیرفعال افزایش یافته که با توجه به ترکیب نیروی کار این بخش، بخش عمدهای از این افراد بیکار شده را افراد دارای تحصیلات دیپلم و زیردیپلم تشکیل دادهاند. از طرف دیگر افزایش اشتغال تعداد بیکاران دارای تحصیلات عالی طی سالهای اخیر میتواند ناشی از دو عامل باشد: اول اینکه، بازار کار ایران شغلهای مناسبی برای جمعیت دارای تحصیلات بالای دانشگاهی فراهم نمیکند و دوم اینکه، کیفیت آموزش عالی تناسب چندانی با نیازهای سمت تقاضای بازار کار ندارد.
شایان ذکر است سهم بیکاران دارای تحصیلات عالی از کل جمعتی دارای تحصیلات عالی طی ۱۰ سال اخیر حدود ۱۰ درصد بوده است که طی فصلهای اخیر افزایش محسوسی داشته است.
*۵.۵ میلیون فارغ التحصیل در آستانه ورود به بازار کار
با توجه به افزایش نرخ مشارکت و بهخصوص نرخ مشارکت زنان طی چند فصل اخیر و همچنین توقف روند صعودی جمعیت غیرفعال به نظر میرسد تصمیم جمعیت غیرفعال برای خارج ماندن از بازار کار تغییر کرده است و به سمت جمعیت فعال روی آوردهاند. محتمل است با توجه به بهبود روابط ایران در عرصههای بینالمللی و تغییر جهت انتظارات عامه مردم و کاهش اثر مأیوسکنندگی طی فصول آتی شاهد افزایش عرضه نیروی کار باشیم که اگر اقتصاد قادر نباشد متناسب با این تحولات اشتغال جدید ایجاد نماید، نرخ بیکاری افزایش خواهد یافت.
مسئله مهم دیگری که میتواند طی فصول آتی تغییرات قابل ملاحظهای در بازار کار ایجاد کند، مسئله افراد دارای تحصیلات عالی و بدون شغل است. بررسی آمارها نشان میدهد که در فصل دوم سال ۱۳۹۴ از ۳۹.۴ میلیون نفر جمعیت غیرفعال، ۵.۵ میلیون نفر دارای تحصیلات عالی(فارغالتحصیلان و دانشجویان) هستند که هنوز وارد بازار کار نشدهاند. همچنین بخش عمدهای از این جمعیت در گروه سنی ۲۰ تا ۴۰ سال قرار دارند. در صورت کاهش اثر مأیوسکنندگی این بخش از جمعیت و ورود آن به جمعیت فعال، بهبود قابل توجه در بخش تولید و بهویژه ایجاد شغلهای نیازمند تحصیلات، برای مقابله با افزایش نرخ بیکاری جمعیت دارای تحصیلات عالی، ضرورت بیشتری پیدا میکند.
* تفاوت سطح تحصیلی بیکاران و شاغلان در کشور وخیمتر میشود
اثرات عدم تعادل شکل گرفته در بین عرضه و تقاضای نیروی کار تحصیل کرده که در بخش قبل توضیح داده شد، تنها منحصر به وضعیت کنونی بازار کار ایران نمیشود. بخش قابلتوجهی از جمعیت در سن کار دارای تحصیلات عالی با این انگیزه در شرایط رکودی سالهای اخیر به جمعیت فعال وارد نشدهاند که در آینده و در شرایط اقتصادی بهتر و با تحصیلات بالاتری وارد بازار کار شوند. در صورت عدم ایجاد شغل به تعداد کافی برای این گروه جمعیتی در آینده میانمدت جمعیت بیکار دارای تحصیلات عالی به میزان قابلملاحظهای بیشتر شده و در نتیجه تفاوت سطح تحصیلی بیکاران و شاغلان در کشور وخیمتر نیز خواهد شد. به لحاظ اقتصادی این امر به معنی سرمایه گذاری غیربهینه در جهت افزایش سرمایه انسانی از طریق گسترش تحصیلات عالی است که منجر به افزایش بهرهوری نیروی کار نمیگردد.
باید توجه شود پدیده رشد جمعیت غیرفعال ناشی از عدم ورود افراد تحصیل کرده به بازار کار و کسب تحصیلات بیشتر توسط آنها، در نهایت متوقف خواهد شد. زیرا با افزایش سن این افراد و ادامه تحصیل در مقاطع بالای تحصیلات عالی، دیگر امکان بیرون ماندن این افراد به انگیزه کسب تحصیلات بیشتر وجود ندارد و در صورت نیافتن شغل مناسب توسط این افراد، احتمال بیکار ماندن آنها در دورهای نسبتاً طولانی افزایش مییابد. این پدیده در ادبیات بازار کار بیکاری بلندمدت نامیده میشود. اهمیت بررسی این پدیده در بازار کار از این جهت است که در صورت وقوع آن، با گذشت زمان زیاد از دوره تحصیلات، سرمایه انسانی کسب شده دچار استهلاک میشود و این امر موجب از دست رفتن قابلیت فرد حتی در صورت وجود شغل متناسب با تحصیلات فرد است.
در نمودار زیر تعداد بیکارانی که بیش از یک سال بیکار بودهاند برای فصول مختلف سالهای ۱۳۸۴ تا فصل تابستان ۱۳۹۴ نشان داده است. همانطور که این نمودار نشان میدهد در بسیاری از فصول دوره مورد بررسی، بیش از یک میلیون نفر از بیکاران کشور دارای طول دوره بیکاری بیش از یک سال بودهاند. نکته قابل ذکر آن است که تعداد بیکارانی که بیش از یک سال بیکار بودهاند در طی چند فصل اخیر تقریباً ثابت بوده و تعداد این افراد در فصل دوم سال ۱۳۹۴ نسبت به فصل مشابه سال قبل حدود ۹۰ هزار نفر افزایش یافت است. در نتیجه با افزایش بیکاری کل کشور میتوان گفت در واقع سهم افراد غیرفعالی که به امید یافتن شغل در شرایط جدید وارد بازار کار شدهاند از کل بیکاران افزایش یافته است.
* نرخ بیکاری بلندمدت افراد دارای تحصیلات عالی ۴۹.۲ درصد شد
همانگونه که گفته شد نرخ بالای بیکاری بلندمدت میتواند منجر به مستهلکشدن سرمایه انسانی کسب شده توسط افراد شود و لذا منجر به عدم بهرهور شدن سرمایه انسانی افراد در جهت افزایش تولید در کشور خواهد شد. تداوم این پدیده به این معنی است که سرمایه گذاریهای انجام شده در جهت گسترش آموزش عالی نتوانسته است منجر به رشد تولید از مجرای افزایش بهرهوری در بنگاههای اقتصادی شود، زیرا نه تنها بنگاهها تقاضایی برای نیروی کار با تحصیلات عالی نداشتهاند، بلکه سرمایه انسانی کسب شده نیز با بیکار ماندن افراد در یک دوره طولانی بدون استفاده مانده و به مرور مستهلک میشود. از سوی دیگر هرچقدر این دوره طولانیتر شود، سرمایه انسانی افرادی که دورههای متأخر تحصیل کردهاند، بیشتر با نیاز بنگاههایی که در جهت جذب نیروی کار متخصص گام برمیدارند، همخوانی دارد و لذا احتمال شاغل شدن افرادی که دچار پدیده بیکاری بلندمدت شدهاند کاهش خواهد یافت.
نرخ بیکاری بلندمدت مردان کشور از سال ۱۳۹۰ روند صعودی داشته اما طی سه فصل اخیر کاهش یافته است. نرخ بیکاری بلندمدت زنان کشور نیز تصویر مشابهی با نرخ بیکاری بلندمدت مردان دارد اما سرعت افزایش آن بعد از سال ۱۳۹۰ بیشتر از مردان بوده است. شایان ذکر است نرخ بیکاری بلند مدت زنان و مردان کشور در فصل دوم سال ۱۳۹۴ نسبت به فصل مشابه قبل به ترتیب به میزان ۴.۲ و ۴.۶ درصد کاهش یافته است.
در نمودار نیز نرخ بیکاری بلندمدت کشور برحسب تحصیلات نشان داده شده است. با افزایش سطح تحصیلات جمعیت بیکار طی ۱۰ سال گذشته، نرخ بیکاری بلندمدت افراد دارای تحصیلات عالی در یک روند صعودی به ۴۹.۲ درصد در فصل دوم سال ۱۳۹۴ رسیده است. بدین معنی که در فصل تابستان ۱۳۹۴، ۴۹.۲ درصد از بیکاران دارای تحصیلات فوق دیپلم و لیسانس، بیش از یک سال است که بیکار هستند. بالعکس نرخ بیکاری بلندمدت افراد دارای تحصیلات دیپلم و زیردیپلم در یک روند نزولی به ۳۳ درصد در فصل دوم سال ۱۳۹۴ رسیده است. شایان ذکر است نرخ بیکاری بلند مدت افراد دارای تحصیلات عالی در فصل دوم سال ۱۳۹۴ نسبت به فصل مشابه سال قبل به میزان ۱.۳ درصد کاهش یافته است.
متن کامل گزارش موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه ریزی را اینجاببینید.