میثم مهرپور - به گزارش هفته نامه «نماینده» سرانجام بعد از مدتها کشمكش سیاسی و اعمال تحریمهای ظالمانه و خارج از قوانین بینالمللی ضد ایران که در نهایت منجر به توافق ۱+۵ با ایران شد و برجام و اجرای آن که در ماهها و هفتههای اخیر به یکی از مهمترین مباحث جاری در ایران و دنیا تبدیل شده بود، از هفته گذشته به طور رسمی آغاز گردید. اگرچه ایران در این توافق متحمل هزینههای بسیار سنگینی شد اما آزاد شدن منابع بلوکه شده كشور، لغو تمام تحریمهای مرتبط با موضوع هستهای، از جمله لغو تحریم شبکه بانکی شاید مهمترین دستاوردهای اقتصادی ما از اجرای برجام باشد. در این میان، اگرچه اجرای برجام میتواند تأثیرات مثبتی بر اقتصاد ایران داشته باشد اما به نظر میرسد با آغاز برجام مردم به دلیل ذوق و انتظار بیحدوحصر دولت از اجرای آن، منتظر رسیدن اخبار خوبی از اقتصاد ایران و تأثیر سریع برجام در افزایش رفاه و بهبود شاخصهای اقتصادی هستند. ازاینرو هفتهنامه «نماینده» سراغ دکتر «ساسان شاهویسی»، اقتصاددان و رئیس مرکز مطالعات راهبردی دانشگاه تهران رفته و در گفتوگویی نظر وی را درباره دوران پسابرجام و تبعات مثبت و منفی افزایش انتظارات مردم از دولت یازدهم، جویا شده است.
آقای دکتر! با توجه به اجرایی شدن برجام از هفته گذشته به نظرتان بعد از اجرای برجام، اقتصاد ما شاهد چه پیامدهای مثبت و منفی خواهد بود؟
صرفنظر از کارآمدی یا ناکارآمدی عملکرد دولت، برنامهها، دیدگاه وسلایق آن به نظر میرسد با توجه به رویکرد موجود در کشور، برجام نقش بسیار برجستهای را در وهله اول نسبت به مهندسی فکر، عملکرد، اقدامات و سیاستگذاریهای دولتی در اقتصاد ملی ما خواهد داشت که البته خود دولت تا حدود زیادی موجب دامن زدن به یک تعلل ذهنی یا بیثباتی نسبت به اقدامات و فعالیتهای موجود شده است. فعالان اقتصادی به این دلیل که دولت حتی در ارائه برنامه بودجه یکساله یا برنامه ۵ ساله توسعه، تعلل داشت که این تعلل نیز براساس صبر دولت برای مشخص شدن نتیجه برجام بود. چرا که دولت معتقد بود باید تمام محاسبات و برنامهریزیهای خود را براساس و فرض برقراری این توافق تنظیم کند. برای همین نیز، فردای آن روز به مجلس رفته و برنامه و بودجه خود را به مجلس ارائه میکند که به نظر میرسد نقطه اثرگذاری بسیار بیشتری در رویکردهای دولت نسبت به برجام و پسابرجام و قابلیتهایی که ایجاد میکند مشاهده خواهیم کرد. البته این را هم بگویم که دولت بودجه و برنامه را به لغو تحریمها گره زد که این مسئله نشان داد از ابتدا برای این کار برنامهریزی کرده است و اگر برجام این روزها به سرانجام نمیرسید، حالا حالاها بودجه و برنامه در کشوي دولتیها بود!
بحث دیگری که وجود دارد این است که به نظر میرسد نتایج مثبت اجرای برجام به گذشت زمان و اصلاح برخی از ساختارهای موجود نیازمند است. از سوی دیگر چیزی کمتر از ۲۰ ماه به پایان دولت یازدهم زمان مانده است. با توجه به افزایش انتظارات مردم در پسابرجام، احتمال انحراف دولت از اصلاح مسائل ساختاری اقتصاد و افزایش واردات برای ایجاد یک وفور و فراوانی مقطعی در کشور را چقدر میدانید؟
اینکه دولت بخواهد این اقدام را انجام دهد، اجتنابناپذیر نیست. چراکه عموماً دولتها سعی میکنند همیشه یک نگاه تودهگرایانه را با خودشان همراه کنند. من قصد ندارم دولت را به داشتن یک نگاه لیبرال که از نظر ما به لحاظ حکمی و سیاستی مذموم شمرده میشود متهم کنم اما به هرحال در منطق لیبرال دموکراسی به نظر میرسد نگاه تودهگرایانه چندان قابل قبول و پذیرفته نیست. البته باید اذعان کرد رویکردهای اقتصادی دولت به شدت رویکردهای تابع لیبرال و اقتصاد آزاد است و تا زمانی که این توانایی وجود دارد، دولت صرفاً سعی میکند به یک جمع حداقلی که دارای ثروت بوده و میتوانند قابلیت توسعهبخشی به روندهای برونگرای اقتصادی را در داخل کشور ایجاد کند، اتکا نمايد. لذا برداشت من این است که دولت سعی دارد فعالیتهای خود را بر اساس این حوزه تنظیم کرده و از قابلیت بخشی به آنها، جریانهای عملگرا را در حوزه اقتصاد ملی فعال کند. به عبارت دیگر، دولت قصد دارد از این طریق آن را به تمام ۸۰ میلیون ایرانی تعمیم دهد که اگر این انحراف وجود داشته باشد، میتوان آن را یک انحراف در هدر رفت منابع و هدفگذاریهای اساسی و اصولی در منطق برنامههای خرد و کلان دولت دانست.
به نظرتان برنامه اصلی دولت در زمینه اقتصاد در ماههای آینده چه خواهد بود؟
بالاخره دولت تا به امروز دو بسته خروج از رکود ارائه داده است که عمدتاً برنامهریزیهای دولت برای به نتیجه رسیدن این بستهها به اسفند ماه سال جاری منتهی میشود. لذا به نظر میرسد بعد از اجرای برجام یک برنامه دو ساله توسط دولت برای ادامه راه پیشبینی شود. صرفنظر از اینکه در برنامه ششم توسعه و بودجه سالیانه حتماً باید راهبردهای اقتصاد مقاومتی و اجرای سیاستهای اصل ۴۴ دیده شود. دولت باید طوری برنامهریزی کند که اقتصاد مردم محور متبلور شود. اما متأسفانه ما این موارد را در الفبا و آدرس و گفتوگوهای بخشهای مختلف دولتی مشاهده نمیکنیم. عمدتاً وقتی اقتصادی روی منابع خارج از کشور حساب کند، به این معناست که هنوز روی منابع داخلی کشور حساب خاصی باز نکرده است. البته حتی اگر ما بخواهیم روی منابع خارج از کشور هم حساب باز کنیم به نظر میرسد ورود این منابع به کشور یک پروسه طولانی باشد. لذا در ابتدا باید مشخص شود چه جایگاهی در بودجه سنواتی برای سیاستهای پولی که قرار است جذب شوند، تعریف شده است؟ امروز ما دچار گسستی هستیم که یک روز بعد از برجام قیمت دلار بانک مرکزی ۳۰۱۷ تومان تعریف شده اما دولت قیمت دلار را در سند بودجهای که همان روز تحویل مجلس شورای اسلامی میشود، ۲۹۹۷ تومان تعریف میکند. این فاصله به چه معناست؟ و چه بسا رویکرد دولت بعد از برجام که به نظر میرسید باید خروجی اجرای برجام، پایین آمدن نرخ ارز یا حرکت منطقی به طرف تک نرخی کردن ارز باشد تا بتوانیم ثبات اقتصادی را تعریف کنیم، نیست. ما امروز میبینیم نه تنها شواهدی از کاهش نرخ ارز وجود ندارد بلکه دولت در تعامل با صندوق بینالمللی پول از حدود یکسال گذشته گروهي از کارورزها را تعریف کرده تا در سپتامبر ۲۰۱۶م. به این برسیم که بتوانیم در بازار مالی سامانه نظارت منابع نقد شونده را ایجاد کنیم. ولی امروز شاهدیم هنوز بانک مرکزی ما حتی در توافقاتی که با صندوق بینالمللی پول دارد، دچار چالش بوده و نتوانسته است این سامانه را فعال کند. ضمن اینکه با این تلورانس بالای نرخ ارز که هنوز تکلیفش مشخص نیست، چگونه میخواهیم سرمایههای وارد شده به کشور را بدرقه کنیم؟
چرا دولت برای کاهش نرخ ارز یا تک نرخی شدن ارز فعالیت چندانی ندارد؟
امروز در مؤسسه نیاوران بین مشاوران و دوستان آقای رئیسجمهور بحث دلار ۵ هزار تومانی مطرح است؛ در حالیکه با ارز ۳۷۰۰ تومانی انتقاد سرمایهگذار خارجی به ما و روشن کردن تکلیفمان با نرخ ارز مطرح است. امروز باید پرسید قیمت واقعی ارز در کشور ما و ارزش واقعی ریال چقدر است؟ ما اذعان داریم که در حدود ۱۲ سال گذشته هرگز نتوانستیم آن طور که باید برای ایجاد رفاه در میان مردم ایران، از منابعمان استفاده بکنیم. حال باید پرسید سرآغاز رفاهی که قرار است بعد از برجام به وجود بیاید، چه اتفاقاتی خواهد بود؟ به نظر میرسد هنوز فعالان اقتصادی با آنچه که روی کاغذ و در جلسات بر اساس امواج شوک گفته میشود، فاصله زیادی دارند. اقتصاد امروز ما با استانداردهایی که اقتصاد را دانشی و بهرهور میکند، فاصله زیادی دارد. ما امروز یک روز بعد از برجام در شرایطی که قیمت نفت به پایینترین قیمت خود در ۱۲ سال گذشته رسیده است از افزایش ۵۰۰ هزار بشکهای صادرات نفت خام صحبت میکنیم. آیا واقعاً نیک فرجامی برجام در آتش زدن به ثروتهای ملی است؟ آیا ما نمیتوانیم با این ۳۰ میلیارد دلار کاری کنیم که قابلیتهای پایین دستی سرمایهگذاری و ارزش افزوده نفتی ما ارتقا یابد. به هرحال باید پذیرفت اقتصاددانهای ورشکسته آن سوی مرزها مترصد این هستند که نفت ما را با ارزانترین قیمت خریده و آن را با حداکثر مزیت و ارزش افزوده دوباره به خودمان بفروشند. لذا دولت باید برای شرایط پسابرجام تدابیر مؤثری در حد و اندازههای اقتصاد ایران بیندیشد.
به هرحال دولت قبل از اجرای برجام، تحریمها را دلیل اصلی ضعفها و ناکارآمدیهای اقتصادی خود میدانست. حالا با لغو این تحریمها، انتظارات مردم از دولت نیز افزایش پیدا میکند که اتفاقاً خود دولت در ایجاد این توقع نقش مهمی را ایفا کرده است. سؤال مشخص من این است که به نظرتان افزایش انتظارات مردم از فضای اقتصادی پسابرجام در ایران، چه تبعاتی خواهد داشت؟
به نظرم حداکثر این تبعات این است که مردم به روند موجود اعتراض خواهند کرد. اما سؤال و مسئله اساسی این است که دولت محترم چه مقداری به این انتظارات و اعتراضات پاسخ خواهد داد؟ وقتی خود من در روزهای گذشته با مدیران بخشهای مختلف صحبت میکردم، به عینه دیدم هنوز که هنوز است، دولت میخواهد بگوید که دولت قبلی در یک دهه گذشته، این اشتباهات و خطاها را انجام داده؛ لذا ما باید تا ۱۰۰ سال آینده پاسخگوی نگاه و عملکرد دولت گذشته باشیم. گویا که همچنان قرار نیست با گذشت حدود ۲.۵ سال از دولت یازدهم، هیچ پاسخگویی از سوی این دولت صورت گیرد. دولتی که قرار بود در ۱۰۰ روز یا نهایت ۱ سال و ۲ سال و یا حداقل در بودجه ۹۵ با بستههای اقتصادی و برنامهای مختلف، اقتصاد ما را از رکورد و تورم خارج کند، امروز نتوانسته است حداقل رفاه ممکن را نه براساس برنامههای توسعه یا مطالبات به حق مقام معظم رهبری بلکه بر اساس شعارهای خودش در زمان انتخابات و قبل از رأیآوری فراهم کند. ما نیز به نوبه خود، به عنوان یک شهروند از مسئولینی که توانستند یک چالش جهانی را در مسیری منطقی قرار دهند، تشکر میکنيم اما آیا میتوان تضمین کرد که چالش و حاشیهای برای وضع مجدد تحریمها یا لغو باقی تحریمها وجود نداشته و برای آن تدبیری کرد؟ دولت در ۲.۵ سال گذشته تحریمها را دلیل اصلی تمام قصورات و مشکلات کشور معرفی کرده است. درحالیکه ما در دورهای از وجود تحریمها، صادرات غیرنفتی ۵۰ میلیارد دلاری داشتهایم. باید دید خروجی، ورود حجم بزرگی از نقدینگی به کشور چه کمکی به رفاه جامعه خواهد کرد؟ آیا به صرف اینکه ۱۰۰ هزار خودرو یا مقداری کالای لوازم خانگی به بخشی از مردم ارائه شود، مشکلات ۸۰ میلیون ایرانی برطرف خواهد شد؟ جالب است که اتفاقاً بدنه بخش حملونقل عمومی کشور از این تسهیلات خودرویی محروم هستند یا اگر کالایی را با ارائه تسهیلات به مردم میدهیم، ازدواج کنندگانی که هنوز شغلی ندارند و نیازمند حقیقی این کالاها هستند، از دریافت آن محروم میشوند که این موارد از مصادیق هدررفت منابع است. متأسفانه باید اذعان کرد امروز در دولت محترم و تیم اقتصادی آن، هنوز یک دیدگاه و نگاه مشخص به مسائل اقتصادی موجود در کشور وجود ندارد. لذا تحلیل من این است که دولت با دلارهای آزاد شده مقداری رفاه نسبی در جامعه ایجاد خواهد کرد. این رفاه نسبی از هفتههای آینده ادامه خواهد یافت و به نظر میرسد تا انتخابات ریاست جمهوری آینده یعنی ۱.۵ سال آینده تداوم خواهد داشت. دولت مجبور است مردم را تا انتخابات آینده راضی نگه دارد. یادمان باشد اگر اصلاحات ساختاری در اقتصاد ایران صورت نگیرد، برجام هیچ رخداد مثبت واقعی و ساختاری در اقتصاد ایران نخواهد داشت.