به گزارش «نماینده»، مردم ایران طی دو سال گذشته پیگیر اخبار مذاکرات هستهای بودند و خبرهای خوش هستهای همواره آنها را امیدوار به آینده میکرد. این خوشبینیها سبب شد که پس از کسب توافق هستهای در تیرماه، سطح انتظارات مردم در خصوص بهبود سریع حال و هوای اقتصاد رود. از جمله بازارهایی که طی چند سال اخیر همواره در تیررس مردم عادی بوده و پس از توافق وین به دنبال شکسته شدن قیمتهای آن بودند، بازار ارز بود.
دولت یازدهم طی دو سال گذشته تلاش کرد که با افزایش قیمت ارز مبادلهای، قیمت بازار ارز را واقعی کند. در جهان امروز کمتر پیش میآید که گفتمانهای کلان سیاسی را تا این حد به سیستم اقتصادی مرتبط کنند، اما متاسفانه در کشور ما مسایل سیاسی همواره اقتصاد را تحتتاثیر قرار داده است.
بعد از اینکه در چند ماه ابتدایی سال جاری قیمت ارز در بازار آزاد نوسان خاصی نداشت و حدود ۳۲۰۰ تا ۳۳۰ تومان متغیر بود، در تابستان و بعد از توافق هستهای وین چند دوره افزایش را تجربه کرده است. در تیرماه و بلافاصله بعد از توافق وین و برخلاف تصورات عامه مردم، قیمت دلار در همان روز و چند روز پس از آن نیز روند افزایشی به خود گرفت. البته بانک مرکزی این افزایش را ناشی از هیجانات توافق اعلام کرد. اما به فاصلهای حدود ۲ ماهه باز هم بازار ارز دستخوش تغییرات شد و قیمت دلار تا مرز ۳۵۰۰ تومان پیش رفت.
در ادامه بار دیگر به فاصله حدود دو ماه از تغییر قبلی یعنی در آبانماه دلار مجددا گران و وارد کانال ۳۶۰۰ تومان شد. این بار هم شاهد بودیم که بانک مرکزی توجیهات خاص خود را داشت؛ به گونهای که اعلام کرد انتظارات، تصورات و الگوهای سرمایهگذاری عدهای افراد خاص موجبات این شرایط را فراهم آورده است.
با این حال در شرایطی که عرضه ارز طی روزهای اخیر از سوی بانک مرکزی در بازار افزایش یافته و به نظر میرسد که این روال برای تعدیل نرخ دلار انجام شده باشد، شواهد نشان میدهد که این تزریق تاثیری بر کاهش قیمت دلار و برگشت به نرخ قبلی ندارد و تنها پاسخگوی بخشی از تقاضاست.
در این شرایط و روزهای صعود قیمتهای ارز، برای بسیاری این سوال وجود دارد که قیمتها تا به کجا صعود خواهد کرد. برخی کارشناسان بر این عقیدهاند که تحلیل بازار ارز نباید تحتتاثیر عوامل کوتاهمدت و گذرا و مربوط به یکی دو هفته و یک ماه باشد و لازم است که در بررسی نرخ ارز به تحلیل بلندمدت قایل باشیم و عوامل اثرگذار در بلندمدت را ارزیابی کنیم.
در کشورهای مختلف، عرضهکنندگان متعددی در بازار ارز وجود دارند و دولت و بانک مرکزی نیز بر بازار نظارت میکنند، اما در ایران به طور عمده انحصار عرضه ارز با بانک مرکزی است و مهمترین عرضهکننده و کنترلکننده بازار ارز به حساب میآید. بر این اساس، در آنالیز بازار ارز نباید به عوامل کوتاهمدت زیاد تکیه کرد و ضروری است که به فاکتورهای بلندمدت دقت بیشتری داشته باشیم.
مهمترین عوامل بلندمدت و موثر بر بازار را باید نرخ تورم ۱۰ سال اخیر، ثبات نرخ دلار در حد ۱۰۰۰ تومان برای یک دوره ۶ ساله، تحریمها، کاهش قیمت و درآمدهای نفتی، گشایش السی و آزادسازی نقل و انتقال پول پس از رفع تحریمها و... معرفی کرد.
یکی از فاکتورهای تاثیرگذار، کاهش قیمت و درآمدهای نفتی است که بر میزان درآمد ارزی ایران و عرضه ارز و توانایی بانک مرکزی در عرضه ارز اثرگذار بوده است و حتی اگر در یک مقطعی بانک مرکزی با عرضه مستمر، به کنترل نرخ ارز بپردازد، در بلندمدت بالاخره کاهش درآمد ارزی اثر خود را بر میزان عرضه ارز و توانایی و تمایل بانک مرکزی خواهد گذاشت.
طی یکسال گذشته به واسطه کاهش درآمدهای نفتی ایران، مشکلات نقل و انتقال منابع آزاد شده و... منابع ارزی بانک مرکزی کاهش پیدا کرده، بنابراین ابزار کنترلی بانک مرکزی با محدودیت مواجه شده است. از طرف دیگر، توافق هستهای سیگنال مثبتی را به تولیدکنندگان و بازرگانان داده که فعالیت خود را افزایش دهند و از آنجا که عمده مواد اولیه کارخانههای ایرانی و بخشی از محصولات مصرفی وارداتی است و نیاز به ارز دارد، در نتیجه تقاضای بازرگانی ارز افزایش پیدا کرده است.