به گزارش «نماینده» نابرابری و بی عدالتی از موضوعات اساسی کنونی جهانی است و تمرکز ثروت در درست گروههای خاص و حتی کشورهای خاص منجر به ظهور پیامدهای اقتصادی و اجتماعی شده که همه اندیشمندان جهانی را نگران ساخته است.
جوزف استیگلیتز برنده جایزه نوبل اقتصادی در سال ۲۰۰۱ در حال حاضر یکی از شناخته شده ترین چهرههای علمی و سیاسی در حوزه اقتصاد به شمار می رود. وی با وجود سوابق علمی و اجرایی ارزنده بیشتر شهرت خویش را مدیون مواضع انتقادی در برابر نهادهای پولی و مالی بین المللی و مطالعات گسترده در خصوص نابرابری و دلایل آن است. از استیگلیتز که در بین اقتصاددانان ایرانی طرفداران زیادی دارد تاکنون کتابهای زیادی به فارسی ترجمه شده است. کتاب بهای نابرابری ازجمله انتقادی ترین دیدگاههای استیگلیتز به نظام اقتصادی و سیاسی مورد حمایت آمریکا و یا به تعبیر وی دست راستی ها است. او در این کتاب با ارائه تصویری نابرابر و طبقاتی از آمریکا به بررسی دلایل اقتصادی و سیاسی آن پرداخته و تمامی دستاوردهای سیاستی اقتصاد متعارف کنونی را به چالش می کشد. استیگلیتز در این کتاب که مشتمل بر ده فصل است با ارائه شواهد و با استفاده از زبان تحلیلی محورهای ذیل را دنبال می کند:
وی نشان می دهد که جامعه آمریکا کاملاً طبقاتی است و برخلاف داستانهای قدیمی این جامعه دیگر سرزمین فرصت ها نیست و این اتفاق در سی سال اخیر روی داده است.
مهمترین دلایل نابرابری را اختلالات بازار، رانت جویی و سیاستهای دولت می داند. معتقد است که سیاست های بازار به خودی خود شکل نمی گیرد و این سیاستهای دولت است که نیروهای بازار را شکل می دهد. سیاست هایی که دولت اجرا می کند و سیاست هایی که دولت اجرا نمی کند. لذا نابرابری همان اندازه که نتیجه نیروهای اقتصادی است نتیجه نیروهای سیاسی نیز هست.
به اعتقاد وی جهانی سازی تجارت و جهانی سازی بازار سرمایه (که طبق نظریات لیبرالیستها هر دو به کاهش نابرابری در جامعه جهانی کمک می کنند) در رشد نابرابری نقش داشته اند.
مغایر با دیدگاههای اقتصاد متعارف استدلال می کند که موفقیت بنگاهها و زیست پذیری کل اقتصاد به شدت به عملکرد صحیح بخش عمومی بستگی دارد.
وی بیان می کند که اگر قرار است مشکلات کشور حل شود باید کشور به صورت جمعی و مشارکتی فعالیت کند. همکاری و اعتماد در تمام لایه های اجتماعی مهم هستند. ما اغلب نقش اعتماد در کارکرد اقتصاد و یا اهمیت تعهد اجتماعی که ما را بهم پیوند داده است را دست کم می گیریم.
وی معتقد است امروه کسانی که تمایل دارند نابرابری جامعه را حفظ کنند فعالانه مشغول شکل دهی به ادراک و باورهایی هستند تا چنین نابرابری هایی را قابل پذیرش تر کنند. بعبارت دیگر آنها عینکهایی به مردم می دهند که از پشت آن نگاه کنند و می دانند که چگونه ازطریق آموزش این کار را انجام دهند. مخاطب اصلی وی در این خصوص حامیان فکری مکتب لیبرال کلاسیک می باشد.
وی با زیر سؤال بردن چارچوب کنونی نظریات اقتصاد کلان معتقد است که این نظریات توزیع درآمد را به رسمیت نمی شناسند و لذا دولتها و بانکهای مرکزی در تدوین سیاست های پولی و مالی به پیامدهای توزیع سیاستهایشان بی اعتنا هستند.
استیگلیتز در پایان کتاب به ارائه بسته سیاستی مورد نظر خویش می پردازد و سیاستهایی را در تمام حوزههای اصلاحات اقتصادی پیشنهاد می نماید. یکی از حوزه هایی که بسیار تأکید می نماید حوزه سیاست است. در پایان مطالعه این کتاب به کلیه اساتید، دانشجویان، مدیران و کارشناسان اقتصادی بویژه در حوزه های سیاستگذاری کلان توصیه می شود.
این کتاب توسط دکتر محمدرضا فرزین و خانم اشرفی ترجمه و توسط انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی منتشر شده است.