به گزارش نماینده، یکشنبه گذشته حامد عسکری، علیرضا قنبری، سجاد احمدلو، محسن موسایی، محمدمهدی نورقربانی، محمد شیخی، حسین زحمتکش که این روزها حلقهای از شاعران جوان محسوب میشوند مهمان تسنیم شدند. تعدادی از آنها درباره جلسات شعرخوانی شاعران در محضر مقام معظم رهبری به ایراد سخن پرداختند. معتقد بودند که اولین تاثیر این جلسات ایجاد دلگرمی در میان شاعران کشور است که شخص اول حکومت به مقوله شعر جدی نگاه میکند. این که رهبر یک مملکت سالی یک روز و در چندین ساعت، شعر یک سال شاعران را رصد میکند را ستودنی خواندند.
به گفته این شاعران، دوگانگی یا چند شاخهای بودن شعر آسیبزا نیست و مانند دو حزب سیاسی که در کشور فعالیت میکنند، لازم و ملزوم هم هستند. همچنین این افراد معتقدند که فضای مجازی بسیار به شناخته شدن شاعران گمنام کمک کرد ولی ضربههای زیادی هم زد. ضربههایی که بسیار بیشتر از تاثیرش بود و افرادی که در فیسبوک یا اینستاگرام شاعر هستند، کم نیستند.
در موضوع تاثیر فضای مجازی این شاعران معتقدند که چون در فضای مجازی نگاه نقادانهای در آن وجود ندارد، یک سری اشعار کوتاه قد رواج پیدا میکند و این یکی از علل متفاوت نوشتن هنرمندان است به شکلی که هنرمند میخواهد با دگرباش بودن و متفاوتنوشتن به هرقیمتی که شده، دیده شود.
ابتدای جلسه با سوالی در باب دیدار هرساله مقام معظم رهبری با شاعران آغاز شد. هر سال در ماه مبارک رمضان، مقام معظم رهبری میزبان جمعی از شاعران کشور و برخی از شاعران از کشورهای دیگر بودهاند. جلسهای که هر سال مردم بیش از پیش، نتایج و شعرهای خوانده شده در آن را پیگیری میکنند.
علیرضا قنبری که سال گذشته در جلسه شعر مقام معظم رهبری حضور داشته در مورد جریان شعر کنونی موجود در جامعه و ارتباط آن با این نشست سالانه همان ابتدا به صراحت شروع به سخن گفتن کرد و گفت: «ابتدا باید دو ماهیت را از هم جدا کنیم. یکی جریان شعر که همیشه با یک روند و شدت و کیفیت مختص خود پیش میرود و در دوران مختلف متغیر است. دوم اینکه، رسانه به شخصه میتواند شخصیتی جداگانه برای شعر ایجاد کند. مثلا رسانه زمانی میتواند شعر را کم اهمیت یا پر اهمیت جلوه دهد. یا اینکه به سمت طنز ببرد. یا اینکه بنا به شرایطی که دارد تعریف خاصی از شعر داشته باشد. با این مقدمه، به نظر من پیش از آنکه اینگونه جلساتی ایجاد شود، تبلیغات رسانهای موجب ایجاد چنین جلساتی میشود. در واقع میتوان گفت یک مسئله دو طرفه بین مردم و رسانه است و نقش رسانه در معرفی این جلسات به سزاست. لذا شاید اتفاق شعری خاصی در این جلسات نیافتد.»
چه بسا اساساً چنین توقعی هم از این جلسات نباید داشت. به هر حال محمد شیخی نفر بعدی بود که درباره این جلسات انتقاداتی نسبت به برخی افرادی که شاعران را برای حضور در این جلسه انتخاب میکنند، داشت و گفت: «برخی جریانها، شعرها را از لحاظ علمی گزینش نمیکنند و پیشتر گروهی وارد این جلسه میشوند و به نظرم ورود به این جلسه مختص گروه خاصی شده است.»
این انتقاد البته در یکی از همین محافل ادبی در محضر رهبر معظم انقلاب هم مطرح شد که ایشان نسبت به انتخاب شاعران ابراز بی اطلاعی کردند و گفتند که من خودم هم در این جلسه مهمان هستم. البته شاید این حرف شیخی تنهای هم به رقابتهای مرسوم میان جمعی از شاعران میزد. رقابتهایی که البته نتیجه حداقلیاش پویایی امروز جریان شعر در کشور است و شاعرانِ ایرانیِ امروز بیتفاوت نیستند.
محمدمهدی نورقربانی هم جلسات شعر بیت رهبری را برای دنبالکنندگان شعر و برای همه آنهایی که شعر دغدغه آنها نیست جلساتی خوب و جالب میداند و میگوید: «این به معنی آن است که مقام معظم رهبری به بحث شعر اهمیت میدهند و این قابل تقدیر است. نکته اینجاست که آن کسانی که شعر میخوانند اکثرا الفبای شعر را بلدند و من کم دیدم کسانیکه از نظر ادبی و شعری کاربلد نباشند، در این جلسات توان حضور داشته باشند. اینکه چرا اساساً در این جلسات عموماً یک جریان حضور دارد بحثی سیاسی است که اینجا نمیشود صحبت کرد. البته بعضی از جریانها هم خودشان علاقهای به حضور در آن جلسه ندارند. غنای جلسات خیلی مهم نیست چون با هدف مشخصی شعر خوانده میشود. مثلا ممکن است امسال درباره شهدای جنگ تحمیلی باشد.»
محسن موسایی هم در ادامه صحبتها در این موضوع میگوید: «دوستان هم نکات مثبت و هم نقدها را مطرح کردند که البته نقدها هم وارد است چرا که فکر میکنم گزینش صورت گرفتن در میان اشعار برای قرائت در این جلسات لازم است.»
موسایی معتقد است که شاعران براساس فاکتورهای لازم و مشخصی انتخاب میشوند و میگوید: «البته با این قضیه که برخی میگویند از این جلسه اقبالی صورت نگرفته مخالف هستم چرا که اتفاقا جناحهای دیگر شعری هم دعوت شده بودند و بارها دیده شده که به جلسه هم آمده بودند.»
محمد مهدی نورقربانی دوباره وقت صحبت میگیرد و میگوید: «منظور من از اقبال این بود که مثلا گروهی میخواهند درباره جریان پست مدرن شعر بگویند و بحث کنند و این بحث قدری سیاسی است. اما ممکن است آنهایی که در جلسه حضور دارند از این موضوع استقبال نکنند. اگر دعوت هم بشوند قطعا آنها که حاضر هستند اقبالی به این نوع شعر نشان نمیدهند.»
این که رهبر یک مملکت سالی یک روز و در چندین ساعت، شعر یک سال شاعران را رصد میکند بسیار ستودنی است
محسن موسایی ادامه صحبتهای خود را با این مطلب شروع میکند که «اولین تاثیر این جلسات ایجاد دلگرمی در کشور است که شخص اول حکومت به مقوله شعر جدی نگاه میکند» و میگوید: «اینکه فضایی برای شعر در نظر گرفته میشود برای بقیه شعرا دلگرمی است و رونقی در کار ادبیات است. هیچ جلسه شعری نداریم که همه این فاکتورها در آن رعایت شود. که هم نیمایی هم غزل آزاد و کلاسیک در آن مورد بررسی قرار گیرد. با توجه به گزینشی که وجود دارد، ما در این جلسه، شعرهای ضعیف نمیشنویم و شعرها عموماً سالم هستند و زمانی هم که این جلسه از رسانه پخش میشود بر روی ذائقه مردم تاثیر میگذارد. ذائقه مردم در حال تغییر است و این که شعر جدیدی بیرون میآید و روی ذائقه مردم اثر میگذارد، تصور میکنم که یک نکته مثبت باشد.»
حامد عسکری هم که امسال با آخرین کتاب خود یعنی «سرمهای» در نمایشگاه کتاب حضور داشت در ادامه نشست میگوید: «این که رهبر یک مملکت سالی یک روز و در چندین ساعت، شعر یک سال شاعران را رصد میکند بسیار ستودنی است. اما اگر از منظر دیگر به این جلسه نگاه کنیم جواب بسیاری از سوالات خود را میگیریم. قرار نیست در این جلسه جریانی، جریان دیگر را بکوبد، نقد کند و یا به چالش بکشد. آنجا یک مجلس افطار است که مهمانان شعرهای انتخاب شده را به عنوان هدیه با خود میبرند.»
عسکری با اشاره به برخی از نقدهایی که به این نشست وارد است، میگوید: «نقدی که وارد است این است که شاعرانی که شعر میخوانند، نماینده همه جریانها نیستند و حتی از لحاظ جغرافیایی هم تقسیم بندی خوبی نشده است. مثلا شاعر بلوچ یا کرد یا گیلکی خوب در این جمعها نداریم. این تقسیم بندی از استانهای مختلف نیست. اگر این سهم دهی در این مهمانی لحاظ شود و طوری باشد که کسانیکه تازه پا در این عرصه گذاشتند، دیده شوند، برای شاعر بسیار خوب است و بدلیل جو تشویقی که وجود دارد موجب ایجاد شعرهای خوب میشود. شعر در روزگار گذشته خود به نوعی رسانه بوده است. مثل ادبیات تعلیمی یا الفیه ابن مالک که هزار بیت به عربی نوشته شده است. در دوره معاصر شعر بحث رسانه بودن خود را از دست داده است و در واقع پناهگاهی برای تنهایی و برای فرار از این ناهنجاریها و نامردمیها است. اقبال عمومی هم برای شعر به همین دلیل است و برای مثال آن کسانی که در شبکههای اجتماعی دوستیهای بیشتری دارند، آدمهای تنهاتری هستند.»
سجاد احمدلو هم در ادامه این نشست میگوید: بنده تجربه حضور در آن جلسه را نداشتم. ولی با دیدن این مجلس احساس میکنم که این نشست به نوعی خاص پسند است. یعنی افراد خاصی در جلسه هستند. چه شاعران و چه شعری که خوانده میشود. آن چیزی که بسیار نمود دارد آن است که در این نشست شاعران جوان بسیار بیشتر به چشم آمدند و اینکه اگر بستر برای آنها آماده شود، شاید حرفهای بیشتر و بهتری نسبت به کسانیکه تریبون خاصی دارند، بگویند.
حسین زحمتکش شاعر مجموعه شعر «نا» هم در پایان این بخش میگوید: این جلسه از دهه ۸۰ ایجاد شد و بسیاری از شاعران هم در آن شرکت میکنند و بعضا به نفع خیلی از شاعران هم بوده است. به نظرم در انتخاب شاعران به ضعف رسیدهایم. چند سال قبل یک شاعر ۱۴ ساله شعر خواند. خوب است که شاعران نوجوان بیایند و در جلسه حضور داشته باشند.
شعر اجتماعی و دوگانگی برخورد با این نوع شعر محور دیگری بود که پیرامون آن در این نشست حرفهای زیادی بالا و پایین شد. حسین زحمتکش فضای این شعر را در جامعه بیش از دوگانگی دانست و گفت: «جلوی این چندگانگی را نمیتوان گرفت. امروزه شاعران جوان دنبال این هستند که چیزهایی را بگویند که گفته نشده است و دستههای زیادی ایجاد شده است. مثلا در بحث شعر آیینی اگر به موضوع برخی از اشعار نگاه کنید، شعر آیینی هیئتی، آیینی عاشقانه و حتی مبتذل داریم. یا مثلا بعضی شعرها توهین به مقدسات است. حال شعر اجتماعی شاخههای زیادی داشته و شاعرانش چند دسته هستند که اینها بسیار هم زیاد است. تفکرات متضادی وجود دارد و باید آنها را کنترل کرد و نمیتوان شاعر را بلوکه کرد. من برای اینکه بتوان این چندگانگی را از بین برد راهکاری ندارم اما معتقدم میتوان آن را تا حدی کنترل کرد.»
چندگانه بودن شعر آسیبزا نیست، لازم و ملزوم هم هستند
محمد مهدی نورقربانی هم بحث خود را با این مطلب شروع کرد که «ما همه نوع شاعر داریم» و گفت: «باید یک نقدی بگذاریم و ببینم که چرا هر اتفاقی میافتد فردا یک بیت دربارهاش گفته میشود (مثلا اسپک معروف در مسابقه والیبال) و اینکه چرا شعر به ابتذال کشیده شده است. سوال اینجاست که اینها شعر هستند یا نظم؟ و اینکه چرا شعرای مختلف در سبکهای مختلف شعر کار میکنند که این قضیه همیشه بوده است و طبیعی است که همیشه بوده باشد.»
محمد شیخی هم میگوید: «این بحث را در دو بخش میتوان باز کرد. یکی به خاطر جو جامعه است که زود فروکش میکند. فضای مجازی هم در این جو بسیار فعال است و نباید اینها را وارد بحث جدی شعر کنیم و این از آسیبهای ادبی است و دوم، اینکه بگوییم یک شاعر فقط میتواند در این سبک شعر بگوید، به نظر من درست نیست. من به عنوان شاعر میتوانم در همه زمینهها شعر بگویم.»
محسن موسایی هم میگوید: «چندگانگی لازمه شعر گفتن و ادبیات است. شعر عموماً مخاطبی دارد و مخاطب جزو اجتماع است. اگر منظور پرداختن به فضای فرهنگی و اجتماعی است که مثلاً دغدغه او موضوع آموزشهای شهروندی باشد، ما چنین شاعری نداریم. همه مخاطب شعر، اجتماع است. دوگانگی یا چند شاخهای بودن شعر آسیبزا نیست و مانند دو حزب سیاسی که در کشور فعالیت میکنند، لازم و ملزوم هم هستند. مثلا ممکن است زمانی به سبک هندی توجه شود ولی به سبک خراسانی توجهی نشود. اما در کل این چندگانگی روی شعر تاثیر مثبتی گذاشته است.»
نقد امروز شعر در فضای مجازی صرفاً نقد خوش آمد یا خوش نیامد است
ادامه این نشست بعد از نماز مغرب و عشاء و بر سر سفره افطار با محوریت موضوع حضور شعر در شبکههای اجتماعی جلو رفت و نقش فضای مجازی در کمکهایش به شعر و همینطور آسیبهایش به وضعیت شعر بررسی شد.
کم نیستند افرادی که فقط در فیسبوک یا اینستاگرام شاعرند
حامد عسکری در این باره گفت: «هر بستری که بتواند به فربه شدن ادبیات کمک کند در نگاه اول مفید است. فضای مجازی بسیار به شناخته شدن شاعران گمنام کمک کرد ولی ضربههای زیادی هم زد و ضربههای آن بسیار بیشتر از تاثیرش بود. چرا که فضای مجازی جذابیتهایی دارد که انسان در آن میل به تایید گرفتن دارد و این هنرمند را از مطالعه باز میدارد.»
حامد عسکری دانشی که در فضای مجازی کسب میشود را زودگذر دانست و افزود: «روش من بر این نیست که در فضای مجازی شعر منتشر کنم. چون مخاطبم اگر به شعر علاقه دارد باید کتاب بخواند. شاعر برای کسب درآمد باید بتواند کتابهای خود را بفروشد، نه اینکه شعرش در فضای مجازی خوانده شود. البته جمع اینها با هم منافاتی ندارد. البته کم نیستند افرادی که در فیسبوک یا اینستاگرام شاعرند. اما شعری، شعر است که برای آحاد جامعه گفته شود و شاعر و هنرمند از دل مردم حرف بزند.»
عسکری در پاسخ این سوال که آیا فضای مجازی میتواند به رفع اشکالات شاعر کمک کند، گفت: «این قابلیت را دارد. در این شبکهها شعر یا مجموعهای میتواند به چالش کشیده شود ولی جامعه ما به خاطر برخورد نادرستی که با جامعه مجازی داشته است، این تاثیر را لااقل در وضعیت کنونی نمیتوانیم تصور کنیم. استفاده از فضای مجازی مثل زیستن در فضای شیشهای در وسط شهر است، یعنی بسیاری از مسائل خیلی راحت و شفاف مشخص است ولی اینکه چقدر بتوانیم از این بستر استفاده کنیم، مهم است.»
در فضای مجازی چون نگاه نقادانهای در آن وجود ندارد، یک سری اشعار قدکوتاه رواج پیدا میکند
محمدمهدی نورقربانی هم میگوید: «تا وقتی تریبونهای نقد و آدمهای منتقدی وجود نداشته باشد اصلا این فضاها مفید نیست. مسئله همین است ما جایگاهی نداریم که منتقد در آن بنشیند و شعر به نقد کشیده شود. چون نقاد درست و حسابی نداریم.»
محسن موسایی درباره این مسئله که فضای مجازی توانسته به فروش کتاب یک شاعر جوان کمک کند، گفت: «اقبالی که مردم به کتاب او داشتهاند بخاطر آن بوده که شعر او خوانده شده و خوب بوده است. در فضای مجازی چون عموم مردم از آن استفاده میکنند و نگاه نقادانهای در آن وجود ندارد، یک سری اشعار قدکوتاه رواج پیدا میکند و این هم علتی بجز این ندارد که عموم مردم جامعه این نگاه ادبی را ندارند. بدترین وضعیت ما آن است که فضای مجازی ذائقه مردم را به شعرهای نازل میکشاند.»
حامد عسکری هم در ادامه حرف دوستان شاعرش میگوید: «تصور کنید فردی با ترفندهای مختلف یک محتوایی تولید میکند و مثلا آن یک ترک شعرخوانی میشود که محتوای شعری درستی هم ندارد و پس از آن پخش شده و ۵۰۰۰ لایک هم میخورد که این لایکها مجموعهای از افراد را در جامعه نشان میدهد. در کنار همه اینها اگر یک فرد با سواد ادبی بگوید که این اشعار بد هستند، به این محکوم میشود که تو حسادت داری و دستت به جایی نمیرسد که این حرفها را میزنی.»
محمد مهدی نورقربانی هم با تایید حرفهای عسکری میگوید: «امروز بیت ناسالم که ایراد وزنی دارد در اینترنت وارد میشود و مردم کامنت میگذارند و لایک میکنند ولی در گذشته خیلی به نوع شعر و وزنش اهمیت داده میشد. پیش از این جلساتی که در سطح فرهنگسراها بود از بحث عروض و قافیه و شعرخوانی از قدما شروع میکردند و بعد فردی که باید شعر میخواند و شاعر بود و تقریبا یک سالی هم تجربه داشت، وقتی شعر خود را میخواند و به آن ایرادی را وارد میکردند، آن را میپذیرفت و این باعث میشد که شاعر هم از نظر نقدپذیری پخته شود و نمیگفت که غرضورزی وجود دارد. متاسفانه امروزه این استاد و شاگردی از بین رفته است.»
دگرباش بودن و متفاوتنوشتن برخی هنرمندان به این دلیل است که به هر قیمتی، میخواهند دیده شوند
محمد مهدی نورقربانی راهکار حل این مسئله را ایجاد جلساتی با حضور اساتیدی که نقد بلد هستند دانست و گفت: «باید از نقد دیگران استفاده کرد. یعنی باید کار حتی ما هم نقد شود تا ایراد شعرمان را بگیریم. نقدهای بخشی از شاعران امروز درمقابل ادبیات و اندیشههای ۵۰ سال قبل یک شوخی است. بخشی از شاعران امروز هیچ اطلاعاتی ندارند. حتی نمیتواند شعر نیمایی بگویند.»
حامد عسکری هم ادامه داد: «در مورد اساتید باید بگویم که البته کسی که در ادبیات به جایگاهی برسد هیچگاه به دنبال آن نیست که خود را نشان دهد. این مسائل که اکنون شاهد آن هستیم بسترهای متعدی دارد که باعث تنها شدن انسان شده است که ریشه در ازدواج در سن بالا یا طلاق و عدم اشتغال و... دارد و شما صرفا نباید از دید منظر ادبیات به ادبیات نگاه کنید. اکنون یک هنجار گریزی وجود دارد. اینها همه نشان از این دارد که به رغم اینکه جامعه ایرانی بسیار هنر فهم است ولی متاسفانه خود ما هنرمندان دگر باش بودنمان و متفاوت نوشتنمان به این دلیل است که به هر قیمتی شده است میخواهیم دیده شویم.»
محمد مهدی نورقربانی با تاکید دوباره به نبود منتقد در کشور گفت: «زمانی که در کشور دیگری درباره تئاتری نقدی نوشته میشود و منتقد نکات منفی آن را میگوید، آن تئاتر تمام میشود چرا که مردم به حرف او اعتماد دارند. مردم به آن احترام گذاشته و آن را منتقد میدانند. ولی خبرنگاران ما در نقد ادبی کجا هستند؟ ما در نقد ادبی اینچنین چیزی را هیچگاه میبینیم؟»
فضای مجازی فقط به بزرگتر شدن اسم شخص میپردازد تا درست شدن شعر او
نورقربانی در پاسخ این سوال که آیا این آغوش باز برای پذیرش نقد از طرف شعرا هم موجود است یا نه، گفت: «آنها قطعا باید بپذیرند. مثلا در مورد کنسرت تهیه کننده آن زنگ میزند به خبرگزاری و تهدید میکند که دیگر شما را دعوت نمیکند، اما شاعر امروز ما تهیه کننده آنچنانی ندارد و میتوان با خود شاعران و کارش در ارتباط بود.»
حامد عسکری هم با تایید حرف نورقربانی میگوید: «قویترین کتابهای نقد ادبی ما کتابهای ترجمه هست و نقد ما همپای شعر ما جلوی نیامده و نقد ما ایرانیزه نشده است و با شرایط و فرهنگ و اجتماع ما پابه پا جلو نرفته است. وقتی نقد نیامده باشد یک نفر با گواهینامه تراکتور پشت بوئینگ مینشانند و خود و بوئینگ را از بین میبرد.»
محمد شیخی هم در ادامه این نشست و این سوال میگوید: «در مورد فضای مجازی و شعر، بخشی از مردم همیشه دنبال شهرت بودند. مدتی است شعر در این فضا حضور دارد و شاعر دارد در فضای مجازی با لایک و فالوور برای خود شهرت بدست میآورد. ذائقه مردم هم عوض شده است و کلیت هر چیزی را خوب میدانند و این همان افت است و آنچنان این مسئله گسترده میشود که شاعر وقت نمیکند که در فضای نقد شرکت کند و این فضا برایش فضای تصمیم گیری میشود. فضای مجازی فقط به بزرگتر شدن اسم شخص میپردازد تا درست شدن شعر او.»
اولین نقاد شاعر باید خودش باشد؛ اگر شاعر بخواهد برای شهرت شعر بگوید این سو استفاده از مخاطب است
قنبری هم میگوید: «البته بیشتر این صحبتها بیشتر از اینکه آسیب شناسی ادبی باشد، بیشتر ناله کردن است. اگر قرار باشد همان سوالها را دوباره مطرح کنیم، فایدهای ندارد و باید راهکار ارائه بدهیم.»
محسن موسایی هم در جواب این پرسش و حرفهای شاعران حاضر در جلسه میگوید: «بحث رسالت شاعری هم مهم است و فقط این نیست که خروجی داشته باشیم و مردم مجبور به استفاده از این تولید باشند و باید توجه کنیم شعری که دست مخاطب میدهیم، چه تاثیری روی مخاطب میگذارد. اینکه فقط تخیل خودمان را به خورد مخاطب بدهیم و هیچ هدفی را دنبال نکنیم، اصلی ترین ضربه را به فضای شعر میزند. اولین نقاد شاعر باید خودش باشد و باید از خود سوال کند که هدفش از شعر گفتن چیست؟ اگر بخواهم برای شهرت شعر بگویم این سوء استفاده از مخاطب است.»
شاعری که دنبال شهرت است را نباید شاعر دانست
حسین زحمتکش هم میگوید: «صحبتهای دوستان، درست و دقیق بود. فضای مجازی یک فرصت است و یک نوع بستر است و بستگی دارد که چطور از این بستر استفاده شود. الان مشکلی که هست مشکل شعرا نیست و این مشکل جامعه است. شاعری که میگوید من دنبال شهرت هستم را نباید جزو شاعر آورد. ما باید یک تعریف درستی از شاعر داشته باشیم. این روزها جامعه ما به سمت فانتزیگویی میرود. ما بعد از حافظ هیچ شاعر جهانی نداریم که معرفی کنیم. مثلا اعراب امروالقیس را از سالها پیش و نزار قبانی را برای چند سال قبل دارند. به نظرم اینکه شعرا، استادی نداشتهاند بشدت درست است.»
حامد عسکری با اشاره به اینکه ادبیاتچیهای آکادمیک ما از بهار به این سمت شعر را نمیشناسند، گفت: «این یکی از بدبختی های معاصر ما است. مثلا وقتی قیصر امینپور فوت کرد، من یک اعلامیه به بورد گروه ادبیات دانشگاه تهران زدم و خیلی از اساتید به من گفتند که این را بردار. با قیصر امین پور که برند شعر انقلاب است هم اینگونه برخورد میشود. در مورد این بحث استقبال از شعر اعراب باید گفت که تعداد زیادی کشور عربزبان داریم اما باید دقت کنیم که تعداد کشورهای فارسی زبان بسیار کم است.»
حسین زحمتکش در ادامه صحبتهای عسکری میگوید: «پرفروشترین کتاب دنیا رباعیات خیام است. ولی در بین شاعران حال حاضر ما هیچ کتابی وجود ندارد که برای خارجیها ترجمه شود. تا زمانیکه حمایتی از طرف اساتید آکادمیک ما از شاعران امروز نشود وضع به همین منوال است.»
زحمتکش ادامه میدهد: «بحث دیگر در فضای مجازی این است که شما صاحب اثرت نیستی که ما به آن سرقت ادبی میگوییم. شما وقتی شعر خود را به فضای مجازی وارد کردید، شعرتان را به اسم خودشان میگذارند و یا اینکه با جابهجا کردن کلمات شعر جدیدی میسرایند. در ادامه بعضیها مونتاژکار میشوند و درواقع همان سرقت ادبی صورت میگیرد. شاعر به خود میگوید وقتی مردم به دنبال اینگونه اشعار هستند من چرا درسش را بخوانم یا درباره شعر مطالعه کنم؟ سلیقه شاعر هم پایین میآید. اینکه چرا هنوز سعدی و حافظ خوانده میشود به این علت است که آن اشعار عمق دارد ولی امروزه اشعار طبق سلیقه پایین بخشی از جامعه به همان شکل سروده میشود. بنابراین وقتی سلیقه جامعه پایین میآید سلیقه شاعر هم پایین میآید و وقتی سلیقه شاعر پایین میآید بعد از چندین سال فرهنگ جامعه نابود میشود.»
در ادامه نشست بحث به سمت این مطلب کشیده شد که از زمان قدیم قسمت اعظم شعر شاعران در گرو مناسبات اجتماعی بوده است اما اکنون برخی از شاعران از این مسائل فاصله گرفتهاند و اصطلاحاً شاعران صرفاً به درون خود رفتهاند.
حامد عسکری در پاسخ به این مسئله میگوید: «این اتفاق به همان دورهای بر میگردد که شعر رسانه بوده است. اما امروز رسانه وجود دارد. الان بر این مسئله نمیشود خرده گرفت. شعر یک زمانی سوپاپ اجتماعی بوده است. در یک جایی آقای گلاب میبیند که یک افسر آمریکایی زیر گوش یک افسر ایرانی میزند و میروند و شعر «ای ایران» را مینویسند که همه ما از کودکی آن شعر را میخوانیم.»
محمد مهدی نور قربانی هم میگوید: «این جهتگیریها مهم است اما باید به سمت درستی باشد. شاعران ما دلخورند که در این زمان رسانهها از آنها حمایت نمیکنند و به آنها بها نمیدهند.»
قرار نیست که اساتید بیایند و بگویند: «بیایید ما شعر شما را نقد کنیم»؛ بلکه ما باید برویم
علیرضا قنبری هم معتقد است که «رسانه برخوردش با شعر اینگونه نیست که ببیند که چه کسی حرف میزند نه اینکه چه شعری را میگوید. زمانی که فرد مورد تایید رسانه باشد شعر او مورد توجه قرار میگیرد اما فرد دیگر باید از مراحلی عبور کند. من نبودن استاد و جلسات نقد را به این مسائل بزرگتر تعمیم میدهم. در مورد مسائل سیاسی اجتماعی کشورمان وقتی مسئله جزییای مطرح میشود هم رسانه و هم بزرگان کشور اجازه میدهند که آن پخش شود.»
قنبری ادامه داد: «اما ما در شعر شخصیت رهبرگونه نداریم و اگر داشته باشیم، ترجیح دادهاند که ساکت باشند. ما امثال آقای کدکنی را داریم اما در فضای مجازی نیستند. مثلا من وقتی در گروهی اضافه میشوم و میبینم که بیشتر عامه مردم هستند، از گروه بیرون میآیم. اما وقتی در آن گروه فردی مانند آقای بهمنی باشند و حرف بزنند کسی نمیتواند از این افراد ایراد بگیرد. در فضای مجازی تعداد مخاطبان ما بسیار بسیار بیشتر است و اگر از شعری بد بگویم کسی پشت سر من نیست. نهایت شاید صد نفر باشیم و در آخر هم متهم میشویم.»
شاعر باهوش ذاتا از اصالت ظلم حرف میزند و تاریخنگاری نمیکند/ شاعری که فکر میکند شعرش به نقد احتیاج ندارد، آن روز، روز مرگ شاعر است
محسن موسایی با اشاره به برخی از صحبتهای دیگر شاعران گفت: «الان یک اجحافی در حق اساتید دارد صورت میگیرد. قرار نیست که اساتید بیایند و بگویند: «بیایید ما شعر شما را نقد کنیم»؛ بلکه ما باید برویم. این انتظار بی جایی است که آن استاد نمیآید تا شعر ما را نقد کند.»
نورقربانی هم میگوید: «شاعری که فکر میکند شعرش به نقد احتیاج ندارد، آن روز، روز مرگ شاعر است. منتقد باید حاضر بر اثر باشد. کار شاعر، شعر گفتن است و کار نقاد، نقد کردن شعر است.»
حسین زحمتکش هم در مورد این مسئله که چرا شاعران در برخی از مسائل اجتماعی و سیاسی ورود نمیکنند، گفت: شاعر تاریخنگار نیست. شاعر، شاعر است. مثلا حافظ برای اجحاف حق مظلومی شعر میگوید. اگر هر لب تشنهای در کربلا یا یمن یا هرجای دیگر شهید شود آن شعر حافظ به او هم بر میگردد. بحث دغدغه وجود دارد. این غم و دغدغه به نوعی در شعر شاعران امروز بروز میکند ولی لازمه آن، این نیست که مثلا حتما عبارت بوکوحرام را در شعر بیاوریم. ما به اندازه کافی از این دست شعرا داریم. باید توجه کنیم که زمانبندیکردن شعر را بسیاری از شعرا قبول ندارند.
زحمتکش با اشاره به اینکه ما به اندازه تلنگر آنی همواره شاعر داریم، نیز گفت: به نظر من شاعر باهوش ذاتا از اصالت ظلم حرف میزند.
علیرضا قنبری هم میگوید: اگر دغدغه مردمی و انسانی ملاک باشد، عشق یا جنگ هم دغدغه انسانی است. مثلا اشعار نزار قبانی درباره جنگ را میتوان به جنگ تحمیلی ایران ربط داد. اما اگر درباره سوریه یا فلان حاکم چیزی میگفت، دیگر نمیشود شعر او را به سایر جنگها تعمیم داد. به نظرمن الان هم شاعران امروز باید همین کار را بکنند. البته کسی هم که میآید درباره یک موضوع شعر میگوید را نمیتوان برایش ایرادی گرفت.
انتهای پیام/
نظر شما