شناسهٔ خبر: 99062 - سرویس اقتصاد
نسخه قابل چاپ منبع: فارس

حل مشکل اقتصاد با کمک غرب، حاصل بی‌سوادی جریان سازش‌کار است/ واگن اقتصاد را به لکوموتیو غرب نبندید

صنعت43 استاد اقتصاد با بیان اینکه عده‌ای متأسفانه اقتصاد مقاومتی را بد فهمیده‌اند، گفت: برخی در داخل دولت و جریان فکری حامی تعامل با غرب، تصورشان این است که قرار است ما به یک اقتصاد قوی برسیم و راه رسیدن به اقتصاد قوی تعامل با غرب است، اینها دو ضعف جدی علمی دارند.

به گزارش نماینده ازفارس، حجت اله عبدالملکی عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق(ع) گفت: عده‌ای متأسفانه اقتصاد مقاومتی را بد فهمیده‌اند. عده ای در داخل دولت و جریان فکری حامی تعامل با غرب، اقتصاد مقاومتی را اشتباه درک کرده‌اند. تصورشان این است که قرار است ما به یک اقتصاد قوی برسیم و راه رسیدن به اقتصاد قوی تعامل با غرب است، اینها دو ضعف جدی علمی دارند. ضعف اول این است که اقتصاد ملی را نمی شناسند و نمی دانند اقتصاد ایران بنیادش چیست و ضعف دومش این است که نقشه اقتصادی که غرب برای اقتصاد سایر کشورها کشیده را متوجه نیستند.

عبدالملکی تاکید کرد: در پاسخ نکته اول گفته می شود که ما یک اقتصاد با ظرفیت و توانمندی های بسیار بالاهستیم و با به فعلیت رساندن این توانمندی ها همه آنچه که قبلا با فروش نفت و تزریق دلارهای نفتی، برای اقتصادمان تأمین می کردیم را می توانیم بدون نیاز به فروش نفت عملی کنیم. در بعد دوم که اینها نقشه غرب برای سایر اقتصادها را درک نمی کنند؛ باید توجه داشت که اقتصاد غربی بر اساس فلسفه اومانیسم در تلاش است تا در هر جای دنیا و به هر قیمتی که شده منافع اقتصادی خودش را تامین کند.

وی افزود: مسئولان غربی و مدیران غربی حتی از بیان صریح این نکته نیز خود داری نمی‌کنند. مثلا آقای اوباما رسما در اجلاس سازمان ملل می گوید ما هر جا که منافع آمریکا ایجاب کند وارد جنگ می‌شویم! این فلسفه اقتصاد غرب است که به دنبال منافع خودش حتی انسان می کشد، جنگ راه می اندازد و نسل کشی می کند. تمام جنگهایی هم که در دنیا در حال شکل گیری است و غرب و آمریکا در پشت صحنه اش هستند، اهداف اقتصادی دارد. امروزه هیچ کس در این که یکی از اهداف اصلی جنگ عراق تامین انرژی آمریکا و غرب بوده شکی ندارد.

استاد دانشگاه امام صادق(ع) ادامه داد: اکنون غرب با این روحیه سود طلبی به قیمت هر چیزی حتی جان انسان ها آمده با ما وارد یک مذاکره و معامله می شود. طبیعی است که باید حواسمان باشد او به دنبال منافع هنگفت خودش است و در این جریان نه تنها به منافع ما وفا دار نخواهد بود، بلکه ممکن است گزینه های خون ریزی و کشتار را هم دنبال کند.

وی اظهار داشت: این دوستانی که در داخل تصور می کنند رشد و شکوفایی ما وابسته به تعامل با غرب است و منوط به این است که واگن اقتصاد کشورمان را به لوکوموتیو اقتصاد غرب ببندیم؛ باید توجه کنند که این لوکوموتیو هدفش این است که خودش با حداکثر سرعت حرکت کند و هرجا در سربالایی یا لبه پرتگاه احساس مشکل کند اتصال خود را با واگنهای عقبی قطع خواهد کرد و بار اضافی را وارد دره خواهد کرد.

وی تاکید کرد: وقتی ما به بهانه داشتن مشکلاتی در داخل و اقتصاد داخلی متوسل به غرب می شویم همزمان دو اشتباه راهبردی می کنیم. اول اینکه فراموش می کنیم برای رفع مشکل خودمان در داخل کشور منابع بسیار فراوان و غنی داریم. اشتباه راهبردی دوم ما این است که حل مشکلات مان را از به وجود آورنده مشکلات می خواهیم، یعنی داریم به کسی که خودش مسموم کننده آب هست می گوییم به ما آب بده برای خوردن! او باز هم آب مسموم به دست ما خواهد داد و مردن از تشنگی بهتر است از خوردن آب مسموم با دست خود.

عبدالملکی ادامه داد: تفکر حل مشکلات اقتصاد داخلی با کمک غرب فقط محصول و خروجی بی سوادی جریان سازش کار است. حتی در خود دانشگاه­های غربی هم هیچ دانشمند منصفی به اقتصادهای در حال توسعه توصیه نمی کند که برای عبور از مراحل توسعه و حل مشکلات­شان از غرب کمک بخواهند و پیشرفت­ تان را منوط کنند به آنچه که غرب می خواهد. عموم کشورهایی که امروز از آنها به عنوان قدرت­های نوظهور اقتصادی یاد می شود، تمام تعاملات­شان را با غرب تنظیم نکردند. گاهی تصور می شود کره جنوبی یا چین یا مالزی در مسیر تعامل با غرب بود که پیشرفت کردند؛ خیر اینها به نیروهای درون خودشان تکیه کردند.

وی افزود: البته از فضای اقتصادی غرب هم استفاده کردند ولی در جاهایی که خیلی درگیر اقتصاد بین المللی و فضای اقتصاد غرب شدند ضربه خوردند و لطمه دیدند. به عنوان مثال کشورهای غرب آسیا که پیشرفت های اقتصادی خوبی به دست آورده بودند، در نتیجه ورود سنگین به بازارهای مالی بین‌المللی دچار بحران ۱۹۹۷ شدند و زیان سنگینی را متحمل شدند.

عبدالملکی تاکید کرد: چین امروز از ارتباطاتش با همه کشورها بهره می برد اما در اثر زیاد شدن ارتباط اقتصادی‌اش با آمریکا در یک دام راهبردی افتاده و اکنون دارنده بزرگترین ذخایر دلار در جهان است که بالغ بر ۳.۷ هزار میلیارد دلار می شود. خوب طبیعی است که این اقتصاد در صورت ضربه خوردن آمریکا و سقوط دلار چه آسیب بزرگی خواهد دید.

وی گفت: با بررسی پیشرفت­های اقتصادی صورت گرفته در کشورهای شرق عالم می بینیم هیچ کدام پیشرفت اقتصادی شان منوط و وابسته به غرب نبوده است، بلکه درون زا و بر اساس استعدادهای خود این کشورها بوده است.

این استاد دانشگاه در پایان اظهار داشت: این کشورها هرگاه اقتصادشان را به آمریکا وصل کردند، همانجا ضربه خوردند چون اقتصاد آمریکا به شدت بی رحم است، به عنوان مثال هنگامی که شرکت پژو برای عملی شدن تحریم­های آمریکا ایران را ترک کرد، بزرگترین شریک تجاری اش را از دست داد.

وی گفت: آمریکایی ها برای جبران ضررش از شرکت جنرال موتورز خواستند که مبلغ قابل توجهی از سهام پژو را بخرد و چنین هم شد. اما چند سال بعد همین که پژو در اثر بحران اقتصادی اروپا در آستانه ورشکستگی قرارگرفت و موج اخراج را آغاز کرد؛ جنرال موتورز هم کل سهامش را فروخت و سهام پژو را در بد ترین شرایط زمین زد! پژویی که فرانسوی و هم پیمان اصلی آمریکاست. چرا؟ چون این فلسفه اقتصاد غرب است و تنها منافع است که اصالت دارد.

 

 

 

 

 

نظر شما