نماینده؛ حانیه رضوی/ شمارش معکوس برای رسیدن به ۳۰ ژوئن و پایان ضرب العجل تمدید هفت ماهه توافقنامه ژنو آغاز شده است و معاونان ظریفمان در حالی مذاکرات کارشناسی وین را به مقصد لوکزامبورگ به طور موقت ترک کردند که تا کنون دود سفیدی از هتل کوبورگ دیده نشده است و در این میان نادیده گرفتن ضرب العجل و تمدید مجدد مذاکرات بیشترین گمانه هایی است که مطرح می شود.
هشتمین دور مذاکرات در راستای ادامه نگارش برجام (پیشنویس برنامه جامع اقدام مشترک) از روز چهارشنبه ۲۷ خرداد ماه در وین در جریان است. اگرچه این مذاکرات نیز تاکنون همچون مذاکرات پیشین در سکوت خبری برگزار شده است ولی از آنجا که ریابکوف (معاون وزیر امور خارجه و مذاکره کننده ارشد هسته ای روسیه) هیات های مذاکره کننده هسته ای در گروه ۱+۵ را از بازی ها و مانورهای سیاسی در مذاکرات برحذر داشت، می شود نفسگیر بودن مذاکرات را حدس زد و احتمال به نتیجه رسیدن مذاکرات در وقت اضافی را جدی گرفت.
در این میان دندانگیرترین خبر از مذاکرات کارشناسی را شاید بتوان از زبان عراقچی شنید. عضو ارشد تیم مذاکره کننده کشورمان که چند روزی را با اشمید، معاون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به چانه زنی پرداخته بود، در حالی که در شرف پرواز به لوکزامبورگ بود تصریح کرد که "پیشرفت مذاکرات در حد انتظار نیست" و با اشاره به پیچیدگی های متن توافقنامه در ابعاد فنی، حقوقی و سیاسی بار دیگر تأکید کرد «این مهلت برای ما نهایی نیست و اگر لازم باشد که چند روز بیشتر گفتوگو کنیم این کار را انجام خواهیم داد» . ظریف نیز قبلاً به صراحت گفته بود که خودمان را محدود به زمان نمیکنیم و اگر طرفهای ما با واقع بینی بدانند که چه چارچوبی برای توافق قابل حصول است و چه ادعاهایی، زیادهطلبی محض است، به توافق میرسیم.
مذاکراتی نبودن جنس شکافها و اختلافات موجود، جدال در میدان مذاکرات را در زمان باقی مانده نفسگیرتر می کند. به بیانی دیگر مساله این نیست که دو طرف باید مذاکره بیشتری کنند تا بتوانند درباره مسائل باقیمانده به تفاهم برسند؛ بلکه جنس اختلافات کاملا سیاسی و ناشی از نوع خاص نگاه آمریکاییها به نتیجهای است که باید از این مذاکرات بیرون بیاید.
اختلافات بر سر جزئیاتی اصلی که ستانده های ایران را از هاله ابهام خارج می کند، واقعیتی غیر قابل کتمان است و نمی توان از آن چشم پوشی کرد. طرف غربی یکسال و نیم تمرکز اصلی مذاکرات را روی بحث های فنی و در حقیقت کسب امتیازات خود گذاشته است و مباحث مورد نظر ایران همچون لغو کامل تحریم ها به زمان محدود فعلی موکول شده است.
از همان توافق ژنو که می توان آن را به عنوان توافق مادر در نظر گرفت، علی رغم اینکه برنامه هسته ای ایران عملاً به حالت فریز شده تبدیل شد، زیاده خواهی طرف آمریکایی عیان بود و حتی پس از بیانیه لوزان نیز با تکیه بر کلیدواژه پوچِ ضرورت راستی آزمایی، دامنه زیاده خواهی هایشان به آنجا رسید که تا به امروز بحث بازرسی ها از مراکز نظامی و حتی فرزندان میهنمان را نیز به جد به عنوان پیش شرط دستیابی به توافق نهایی مطرح کردند و از طرف دیگر هیچ گاه زیر بار لغو یکجای تحریم ها و همزمانی آن با اجرای توافق نرفته و با ژستی حقوق بشری، تعلیق موقت تحریم ها را هم منوط به حصول اطمینان از صلح آمیز بودن فعالیت هسته ای ایران می دانند.
نگاه به اظهارات و مشروح مباحث طرح شده، کاملا آشکار میکند که آمریکاییها، برخلاف ادعای واهی شان مبنی بر تلاش جهت جلوگیری از رسیدن ایران به سلاح هسته ای، با ایجاد فضای ایران هراسی، درپی توافقی هستند که نه تنها برنامه هسته ای ایران را فلج کند بلکه به نحو بی شرمانه ای محیط داخلی ایران را نیز هدف قرار دهند. بر همین اساس برخلاف ظاهر دیپلماتیکشان، ایران را یک متهم میخوانند که باید هر چه دارد بدهد و در مقابل به هرچه گرفت راضی شود. به همین دلیل طرف غربی در طول مذاکرات بارها به اثبات رسانده که با افزودن شاخ و برگ به زیاده خواهی هایش در تلاش برای هدایت مذاکرات به سمت مطلوب خود می باشد.
از طرف دیگر متأسفانه در طراحی مذاکرات، دولت تدبیرمان نیز با اشکالی عمده مواجه است تا به آنجا که به شکلی عیان تمام سرمایه خود و بار اقتصاد کشور را در سبد مذاکرات و توافق هسته ای قرار داده است. همین اشکال راهبردی طرف زیاده خواه غربی را به این نتیجه رسانده که احتمال ترک میز مذاکره توسط ایران را حداقل ببیند و از این رو با تکیه بر این مشکلِِ خود ساخته دولت یازدهم، هر روز دامنه زیاده خواهی هایش را گسترش دهد. بر همین اساس آمریکایی ها تاکتیک امتیازگیری در دقیقه ۹۰ را طی چند دوره مذاکرات پیشین سرلوحه کار خود قرار داده و با کشاندن مذاکرات به وقت اضافه در صدد این هستند که در نهایت تحت فشار حاصل از عدم نتیجه، به خواسته های حداکثری خود برسند.
بر همین اساس امکان حصول نتیجه در مذاکرات کنونی را در ۳ احتمال می توان بررسی کرد:
۱. نرسیدن به توافق نهایی در زمان مقرر (۹ تیر) و اعلام شکست مذاکرات:
با توجه به اراده طرفین برای رسیدن به توافق نهایی و از آنجا که دو طرف میگویند هرگز تن به شکست کامل مذاکرات نخواهند داد، به نظر این احتمال بسیار کمرنگ می باشد.
۲. رسیدن به توافق نهایی تا پایان ضرب العجل تمدید مذاکرات (۹ تیر) :
عملی شدن این احتمال نیز با توجه به شکاف های عمیق میان دو طرف و سابقه زیاده خواهی های طرف غربی، به نظر سخت می باشد.
۳. تمدید مذاکرات:
تمدید مذاکرات گزینه مطلوبی برای ما نیست زیرا ادامه دار شدن مذاکرات به معنی محدودیت در حوزه هسته ای علی رغم باقی ماندن تحریم های ظالمانه که علیه کشور وجود دارد. تمدید مذاکرات میتواند منجر به استمرار وضعیت ابهام برانگیزی شود که متاسفانه به دلیل روند مذاکرات، بر اقتصاد کشور سایه انداخته است. به عبارتی متاسفانه هماکنون اقتصادمان نسبت به مذاکرات شرطی شده و این عامل باعث کمتحرکی و عدم تنوع در اقتصاد و انتظار برای حصول نتیجه شده که آفات و خسارات جدی به دنبال دارد. از زاویه ای دیگر توجه به این نکته نیز ضروریست که به دنبال توافقی خوب هستیم و نمی خواهیم به توافقی بد در زمانی محدود و مشخص تن دهیم و حتی عدم توافق بد را هم پیروزی میدانیم. از این رو به ایجاد تعادلی بین سرعت عمل و دقت در تنظیم متن نهایی نیاز داریم.
از طرف دیگر مطابق قانون جدید کنگره آمریکا، اگر متن نهایی توافق تا ۹ جولای (۱۸ تیر) به دست کنگره برسد، کنگره سی روز فرصت برای بررسی، بازنگری و ارزیابی متن نهایی خواهد داشت؛ اما اگر بعد از ۹ جولای متن توافق نهایی به دست کنگره برسد، بازه زمانی مدنظر کنگره دو برابر شده و این نهاد شصت روز برای بازنگری زمان خواهد داشت. که این چندان مطلوب طرفین نیست.
بنابراین مذاکرات با یک تاریخ ۹ تیر (۳۰ ژوئن) که تاریخ ضرب العجل اصلی است و تاریخ دیگر ۱۸ تیر (۹ جولای) و به فاصله ۹ روز از ضرب العجل تمدید مذاکرات رو به روست. بنابراین به احتمال زیاد اگر دو طرف تا ۹ تیر به توافق نرسند تا ۱۸ تیر توافق نهایی خواهد شد تا بازه زمانی بیشتری توافق نهایی به تعویق نیفتد. بنابراین با توجه به اینکه تمدید چند روزه مذاکرات هم ضربه ای به توافق نخواهد زد از طرفی، و پیش رو داشتن آنچه در لوزان اتفاق افتاد از طرفی دیگر، احتمال تمدید چند روزه مذاکرات را احتمالی جدی تر از سایر احتمالات می کند. البته از تمدید همراه با متن نیز می توان به عنوان گزینه های احتمالی پیش رو نام برد. بدین ترتیب که متنی هم در خصوص موارد توافق شده تا این تاریخ تهیه شده و به اعلام تمدید مجدد مذاکرات ضمیمه شود.
توپ در زمین کدخداست!
وجه مشترک تمامی احتمالات در خصوص سرنوشت توافق نهایی را شاید بتوان در عملکرد طرف غربی خلاصه کرد. ایران تا بحال اعتماد سازیهای لازم را انجام داده و امروز نوبت طرف مقابل است و به عبارتی توپ در زمین آنهاست که نسبت به خواسته های ایران پاسخ روشن داده و مواضع خود را اعلام کنند. حال نوبت کدخدای بی خداست که از مواضع ژورنالیستی و تبلیغاتی دست برداشته و مطابق با عیار ستانده هایش، بازی برد-برد را رقم بزند...
نظر شما