به گزارش نماینده، حمیدرضا ترقی با بیان اینکه «ما در هیچ زمانی در میان اصولگرایان شاهد چنین همگرایی نبودهایم» گفت: اصولگرایان به این نتیجه رسیدهاند که در کنار تکلیف محوری به نتیجهگرایی نیز توجه کنند.
این عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی با اعلام این خبر که «سند همگرایی موتلفه، ایثارگران و پایداری در حال نهایی شدن است» خاطرنشان کرد: جبهه پایداری با تغییر مواضع خود یک گام به بدنه اصولگرایان نزدیک شده است.
وی همچنین معتقد است که اصولگرایان با کنار گذاشتن اختلافات خود اکثریت مجلس دهم را در اختیار خواهند داشت.
متن کامل گفتوگوی ایسنا با حمیدرضا ترقی درباره شرایط جبهه اصولگرایی و آرایش اصولگرایان برای انتخابات مجلس دهم به شرح زیر است:
- در انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ اصولگرایان با چهرههای متعدد وارد عرصه انتخابات شده و نتیجه انتخابات را نیز به رقیب خود واگذار کردند. چرا در آن انتخابات اصولگرایان نتوانستند به وحدت رسیده و با نامزدی واحد وارد انتخابات شوند؟
در این انتخابات اصولگرایان وحدت داشتند اما نامزدها بودند که خلاف وعده عمل کردند. ما در بین اصولگرایان هیچ مشکلی نداشتیم اما مشکل عمده ما به نامزدهایی برمیگردد که آنها به تعهدات خود در قبال جمع عمل نکردند. در واقع سازوکار ما مشخص بود و معین شده بود که چه کسی باید بماند و چه کسی باید برود.
البته بین انتخابات مجلس و انتخابات ریاست جمهوری تفاوتهای قابل ملاحظهای وجود دارد. در انتخابات مجلس هماهنگی و وحدت بسیار امکانپذیرتر است که تا به حال هم اینگونه بوده است. ما غیر از مجلس ششم در انتخابات سایر مجالس مشکلی نداشتیم. اما در انتخابات ریاست جمهوری ما با شخصیتهایی روبرو میشویم که به اشتباه باورشان شده که رأی دارند بنابراین؛ تن به نظرسنجیها و خرد جمعی نداده و حاضر نیستند برآورد مناسبی از حامیان خود داشته باشند و اگر در شهری از آنها حمایت شود گمان میکنند در سراسر کشور رأی زیادی دارند. در واقع آنها در تحلیل واقعبینانه از پایگاه اجتماعی خود دچار اشتباه و اختلاف میشوند.
- همواره نظر ریشسفیدان برای جریان اصولگرایی مهم بوده است، اما در انتخابات ۹۲ افرادی همچون مرحوم آیتالله مهدوی کنی، آیتالله یزدی و مرحوم عسگراولادی نتوانستند تأثیری در همگرایی اصولگرایان داشته باشند. به نظر شما چه شد که ریش سفیدان اینگونه جایگاه خود را در بین اصولگرایان از دست دادند؟
البته فقط این دفعه نیست که به نظر ریش سفیدان توجهی نشد. در واقع پذیرش تحلیلهای ریش سفیدان مستلزم وجود سازوکار قابل قبول برای همه است. در سال ۹۲ مقدمات این سازوکار چیده شد. اما در ادامه ما به مشکل برخوردیم. زیرا بین جامعه روحانیت و جامعه مدرسین اختلاف ایجاد شد. این اختلاف به ویژه در رسیدن به سازوکار تعیین مصادیق بود. در آن مقطع ما محوری به عنوان فصلالخطاب نداشتیم. البته قرار هم نبود که حتماً باید به نظر ریش سفیدان توجه میشد. عرف معمول اصولگرایان این بود که به نظر جامعتین توجه ویژهای شود اما در مواردی که نظر جامعتین یکپارچه نیست پذیرش نظر آنها نیز سخت می شود. البته ما در فرآیند تصمیمگیری جبههای به مرور به سمت خرد جمعی حرکت میکنیم. زیرا تعدادی از ریش سفیدهای اصولگرایان فوت شدهاند و آنهایی هم که ماندهاند سطح شان با سایرین تفاوت آنچنانی ندارد.
بنابراین؛ ما پیشنهاد کردیم که نهاد جامعتین وعقل جمعی را به جای اشخاص محور قرار دهیم. البته گرایش در بین اصولگرایان این است که به سمت خرد جمعی حرکت کرده و این گرانیگاه، محور باشد و از حالت نظر شخصی خارج شویم تا اینگونه از یک پشتوانه جمعی قوی برخوردار باشیم.
- در تأثیرگذاری این گرانیگاه در انتخابات پیش روی مجلس چقدر امیدوارید؟
این گرانیگاه اکنون خیلی قویتر از گذشته شکل گرفته است و نمونه آن جلسه همگرایی آقای تقوی است که آخرین جلسه آن با حضور نمایندگان بیش از ۲۴ تشکل برگزار شد. این گرانیگاه بسیار گسترده بوده و ما در هیچ زمانی در میان اصولگرایان چنین همگرایی نداشتیم. قبلاً این جلسات بسیار معدود و محدود بود اما اکنون عنصر بانفوذی از اصولگرایان نیست که در این جلسات حضور نداشته باشد بنابراین، ما مشکلات انتخابات ۹۲ را نداریم.
اکنون ما در دفتر حزب موتلفه با پایداری و ایثارگران جلسات متعددی را برگزار کرده و به نقاط اشتراک هم رسیدهایم و تلاش کردهایم این نقاط مشترک را به سند تبدیل کنیم. این جلسات هیچ وقت در گذشته رخ نداده بود. ما در تلاشیم که آسیبشناسی گذشته، پیشبینی آینده و راهکار و سازوکارهای انتخابات را مکتوب کنیم. این پیشرفتها بسیار خوب بوده و ما چندین گام به جلو رفتهایم. اصولگرایان اکنون ضرورت وحدت را بیشتر از گذشته درک کرده و همین عامل موجب نزدیک شدن اصولگرایان به هم شده است. در گذشته بحثی بود درباره تکلیف شرعی. یعنی این سوال مطرح بود که آیا تکلیف شرعی ارجح است یا نفع تشکیلاتی؟ که اکثراً تکلیف شرعی را ارجح میدانستند. اما اکنون اصولگرایان به این نتیجه رسیده اند که علاوه بر تکلیف باید به نتیجه هم توجه کنند یعنی تکلیف را بر اساس به دست آوردن نتیجه مطلوب مورد توجه قرار دهند.
- بنابراین پایداری هم به سمت گزینه «صالح مقبول» به جای گزینه «اصلح» پیش میرود؟
بله. قبلاً آنها مصر بودند که باید به تکلیف عمل کنند، اما اکنون به این نتیجه رسیدهاند که هم باید به تکلیف و هم به نتیجه عمل کنند که این گام بسیار مثبت است و موجب شده جبهه پایداری یک گام به بدنه اصولگرایان نزدیک شود.
- در جلسات آقای تقوی نمایندگان علی لاریجانی یا محمدباقر قالیباف هم حضور دارند؟
آقای لاریجانی نمیخواهد موقعیتش در مجلس که یک موقعیت فراگیر است را تحت تأثیر قرار دهد، بنابراین در این جلسات حضور نمییابد اما مهرههای نزدیک به وی در این جلسات حضور دارند. قالیباف هنوز در این زمینه فعالیت رسمی نداشته اما افرادی که با وی کار میکنند در جلسات میآیند.
آنها به نمایندگی قالیباف میآیند؟
در این جلسات کسی را به عنوان نماینده یک جمع نداریم اما هر جمعی در این جلسات کسی را دارد.
- شما به دو محور عقل جمعی و جامعتین برای ایجاد وحدت میان اصولگرایان اشاره کردید. برداشت من از صحبتهای شما این است که اصولگرایان بیشتر به خرد جمعی گرایش دارند.
بعضی از اصولگرایان معتقدند ممکن است روحانیت در داخل خود درباره مصادیق به وحدت نرسد زیرا در جامعه روحانیت هم اختلاف وجود دارد. مثلاً در جامعه روحانیت هم طرفدار آیتالله هاشمی وجود دارد و هم مخالف وی. بنابراین، ممکن است در مورد مصادیق وحدت ایجاد نشود. بنابراین، ما این روند را با افزودن اشخاص تکمیل میکنیم تا یک جامعیت لازم به وجود آید و همه احساس کنند میتوانند حرف خود را بزنند.
- پس جامعتین در کنار سایر نهادها و تشکلهای اصولگرایان قرار میگیرد؟
سایر تشکلها که وجود ندارد. جامعتین پذیرفتهاند چون آیتالله مصباح یزدی عضو جامعه مدرسین هم هست بنابراین باید با وی همفکری داشته باشند.
- اگر اصولگرایان در انتخابات پیش رو به لیست مشترکی برای تهران برسند، این لیست را به جامعتین ارائه میکنند؟
این مکانیزم هنوز مشخص نشده است. اگر قرار باشد جامعتین از لیست اصولگرایان اعلام حمایت رسمی کند، درباره این لیست نظر میدهد، اما حالت دوم این است که اصولگرایان در حالت اختلاف به نظر آنها رجوع کنند تا جامعتین اختلافات را حل کند. ولی تاکنون مکانیزم این کار مشخص نشده است.
- نظر جامعتین برای اصولگرایان مشورتی خواهد بود یا دستوری؟
نظر جامعتین در اختلافات فصلالخطاب است. در سایر موارد ممکن است جامعتین خیلی ورود نکند و فقط چارچوبها و باید و نبایدهای اصولگرایی را مشخص کند. در واقع در رفع اختلاف بحث فصلالخطابی جامعتین مطرح میشود.
- چرا جلسات همگرایی حزب موتلفه صرفاً با پایداری و ایثارگران برگزار میشود؟
این سه تشکل تقریباً نماد اضلاع متفاوت جریان اصولگرایی هستند. موتلفه در جبهه پیروان با ۱۸ تشکل همراه و همنظر است و علیرغم اینکه فقط موتلفه در این جلسات حضور دارند اما طیف وسیعی نظرات موتلفه را قبول دارند. ایثارگران و پایدرای هم همین شرایط را دارند. رأی آقای جلیلی که همان رأی جبهه پایداری در انتخابات ریاست جمهوری است قابل توجه بوده و قشر جوان، متدین و مذهبی پایگاه جبهه پایداری را تشکیل میدهند که باید به آن هم توجه کرد.
- پس موتلفه در این جلسات به نمایندگی از جبهه پیروان حضور دارد؟
نه. ما نماینده جبهه پیروان نیستیم اما میتوانیم نتیجه این جلسات را در میان اصولگرایان تعمیم دهیم.
- ایده تشکیل این جلسات سهجانبه چگونه شکل گرفت؟
ابتدا این جلسات بین موتلفه و ایثارگران انجام میشد اما بعد با توصیه آقای تقوی پایداریها هم به این جلسات آمدند. خود پایداریها هم با برگزاری این جلسات موافق بودند.
- آیا اختلافی هم میان این سه تشکل باقی مانده است؟
طبیعی است که اختلاف وجود داشته باشد. ما قبلاً چنین جلسات تعاملی بین اصولگرایان کمتر داشتیم که با هم بنشینیم و تبادل نظر کرده و به یک نتیجه مشترک برسیم. در گذشته مذاکرات چهره به چهره کمتر بود و ما از طریق رسانهها و دورادور با هم حرف میزدیم. اما به ما اثبات شد که اینگونه ارتباط اختلافات را حل نمیکند. ما وقتی از نزدیک مذاکرات را دنبال کردیم دیدیم که نقاط اشتراک خیلی بیشتر از نقاط اختلاف است و اختلافات هم قابل حل است. خوشبختانه خیلی از موضوعات در این جلسات حل و فصل شده است.
- آیا پایداری هم به خرد جمعی معتقد است؟
بله؛ آنها هم به خرد جمعی پایبند هستند.
سندی که اشاره کردید چه موقع نهایی خواهد شد؟
خیلی از موضوعات این سند نهایی شده ولی ما بنا نداریم محتوای آن را بیان کنیم.
- در جلسه اخیر جامعه روحانیت و شوراهای هماهنگی اصولگرایان دیدگاههای مختلفی درباره دلایل اختلاف اصولگرایان مطرح شد که یک دیدگاه رسانههای اصلاح طلب را عامل اختلاف اصولگرایان دانست. آیا شما با این نظر موافقید؟
ما که با اهل رسانه در ارتباطیم متوجهایم که گاهی سوالات مدیریت مطرح میشود. من معتقدم که رسانههای اصلاح طلب به دنبال پررنگتر کردن اختلافات و تعمیق شکافهای اصولگرایان هستند.
- اگر اختلافی وجود نداشته باشد رسانهها میتوانند اختلاف ایجاد کنند؟
بله؛ رسانهها یک کلمه یا یک جمله از یک فرد که نقش زیادی در جریان اصولگرایی ندارد را مطرح کرده و نسبت به آن هم واکنش میگیرند و در همین کنش و واکنش فضا را از انسجام خارج میکنند.
- در همان جلسه هم گفته شد که برخی اصولگرایان به هر قیمت دنبال قدرت بوده و هم به نقش فرصتطلبان در جریان اصولگرایی اشاره شد. نظر شما در مورد این دو دیدگاه چیست؟
در هر جریانی افرادی هستند که به جای توجه به مسائل جمعی دنبال مسائل فردی خود هستند. گاهی هم تعصب و وابستگی به تشکیلات مانع حق گرایی میشود. مرحوم شهید بهشتی میفرمود حزب باید دعوت به حق کند نه دعوت به خود. از سویی کسانی هستند که میخواهند از پلکان احزاب برای رسیدن به قدرت استفاده کنند. نیت آنها هم در ابتدا مشخص نیست که برای چه کاری به حزب آمدند. این عده وقتی رشد کردند دیگر به خرد جمعی توجه نمیکنند. این مشکل هم در میان اصولگرایان و هم در میان اصلاح طلبان وجود دارد.
- آیا ارادهای برای کنار گذاشتن این عناصر فرصتطلب در بین اصولگرایان وجود دارد؟
ایجاد این اراده بسیار دشوار است. زیرا فرهنگ حزبی موتلفه استبدادی نیست تا بخواهد کسانی که به وظایف تشکیلاتی خود عمل نمیکنند را حذف کند. شدت عمل اصلاح طلبان در این زمینه نسبت به ما بیشتر است که برخورد با الهه راستگو یک نمونه آن است. اما آقای غفوری فرد در انتخابات خانه احزاب به آقای موسوی رأی میدهد و ما با او برخورد نمیکنیم. شاید ضعف اصولگرایان این باشد که با عناصری که خلاف تشکیلات عمل میکنند برخورد نمیکنیم. شاید هم این عملکرد ما به نوعی احترام به عقاید و احساس تکلیف شرعی دیگران است.
- در این بخش بهتر است به احمدی نژاد و نسبت او با اصولگرایان بپردازیم. احمدی نژاد در چهار سال اول و در دو سال دوم دولت خود مورد حمایت اصولگرایان بود. اما بعد از مسأله خانهنشینی به تدریج میان او و اصولگرایان فاصله ایجاد شد. اطرافیان او احمدی نژاد را جریان سوم نامیدند و هرچه تبعات منفی سیاستهای احمدی نژاد بیشتر آشکار میشد اصولگرایان بیشتر از او فاصله میگرفتند. احمدی نژاد کودکی بود که اصولگرایان او را بزرگ کردند ولی مسئولیت او را نپذیرفتند. اکنون شما نسبت احمدی نژاد را با اصولگرایان چگونه میدانید؟
البته من نظر شما را قبول ندارم که اصولگرایان احمدی نژاد را بزرگ کردند. رابطه احمدی نژاد با اصولگرایان به پیش از انتخابات سال ۸۴ و به دوره دوم شورای شهر بازمیگردد. در آن مقطع مجموعه آبادگران در شورای شهر رأی آورده و احمدی نژاد را شهردار کردند. سپس وی زمینه رشد خود را فراهم کرد. هیچ کدام از اصولگرایان دنبال چنین پدیدهای نبودند تا زمان به دوره انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ رسید.
در این انتخابات ما نامزدهای مختلفی داشتیم ولی ویترین اصولگرایان قرار نبود مشخص شود. نظر ما این بود که ویترین اصولگرایان را جوانتر کنیم. ما جلسهای در سالن ارتباطات برگزار کردیم که در ردیف اول این جلسه نیروهای سنتی اصولگرایان نشسته بودند و عکس این افراد را یک روزنامه پخش کرد و پروژه ما دچار آسیب جدی شد زیرا از همان لحظه احمدی نژاد، محسن رضایی و علی اکبر ولایتی ساز جدایی زده و گفتند ما با این مجموعه نیستیم و ما با چند نامزدی مواجه شدیم که تابع اصولگرایان نبودند. در آن مقطع اصولگرایان حامی لاریجانی شده و عدهای هم از نیمه راه به سمت احمدی نژاد رفتند. عدهای از اصولگرایان هم بعضی روزها در ستاد قالیباف و بعضی روزها در ستاد سایر نامزدهای اصولگرایان بودند.
همه این نامزدها مورد تأیید اصولگرایان بوده و ما قرار گذاشتیم هر کس در نظرسنجیها موقعیت بهتری داشت، سایرین به نفع وی کنار بروند. در آن مقطع آیتالله مصباح یزدی و نه اصولگراها حمایت بیشتری از احمدی نژاد میکردند. اصولگرایان در مرحله اول انتخابات بین لاریجانی، احمدی نژاد و قالیباف مردد بودند و در مرحله دوم هم بین آیتالله هاشمی و احمدی نژاد مردد بودند. موضع اصولگرایان در مرحله دوم انتخابات ۸۴ این بود که هر دوی این افراد مورد تأیید آنهاست. آنها معتقد بودند حمایت از هر کدام از این دو نامزد جامعه را دوقطبی و سیاه و سفید میکند.
اما پس از پیروزی احمدی نژاد از نظر اصولگرایان یک اصولگرا رأی آورده بود. پایگاه اجتماعی رأی دهندگان به احمدی نژاد نیز طرفداران مصباح یزدی و همچنین اصولگرایانی بود که به شعارهای بازگشت به گفتمان انقلاب پایبند بودند. البته شعارهای احمدی نژاد را همه اصولگرایان قبول داشتند. اما کسانی که از نزدیک با احمدی نژاد در ارتباط بودند نمیتوانستند واقعیت این شعارها را بپذیرند و میگفتند کار کردن با احمدی نژاد سخت است. زیرا وی فردی خودمحور است. به هر حال شعارهای وی شعارهای انقلاب بود که پس از ۲ خرداد این شعارها مطرح نشده بود. پس از اینکه احمدی نژاد انتخابات را برد گفت که رأی وی رأی اصولگرایان نبوده و عملکردش در شهرداری موجب پیروزی او در انتخابات شده بود. وی در ابتدا هم به جریان مصباح یزدی احترام میگذاشت اما کسانی که دوروبرش جمع شدند سعی کردند فاصلهاش را با اصولگرایان بیشتر کرده و منکر شوند وی در جریان اصولگرایی قرار دارد و به مرور سعی کردند با اصولگرایان مرزبندی بیشتری داشته باشند.
- با همه این توضیحات شما احمدینژاد را اصولگرا میدانید؟
کما از بسیاری از اقدامات دولت نهم حمایت کرده و آنها را خدمات ارزشمندی برای نظام و کشور میدانستیم. خستگیناپذیری و تلاش دولت نهم، حضور در میان مردم و توجه به اقشار محروم جامعه مورد تأیید ما هم بود. ما در دولت اول احمدی نژاد انحرافی از چارچوب و اصولی که خودش تعیین کرده بود ندیدیم. اما در دولت دوم احمدی نژاد، مشکلات خود را نشان داد. ما از کارهای خوب وی حمایت کردیم اما وقتی او از چارچوب اصولگرایان خارج شد، اول خود اصولگرایان بودند که نقد به احمدی نژاد را شروع کردند. ما در موتلفه نامههای متعددی برای احمدی نژاد نوشته و مرحوم عسگراولادی هم جلسات متعددی با احمدی نژاد درباره مشایی داشت. اما احمدی نژاد توجه ای به نظر اصولگرایان نداشت و اصولگرایان هم از وی فاصله گرفتند. البته نقدهای اصولگرایان از احمدی نژاد گاهی افراطی شد و همه دستاوردهای وی را زیر سوال برد و چیزی در سبد اصولگرایان باقی نماند که از آن در انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ استفاده کنند.
- پس حمایت از احمدی نژاد به ضرر خود اصولگرایان تمام شد و مردم ناکارآمدی احمدی نژاد را به پای اصولگرایان هم گذاشتند.
نه من این را قبول ندارم. اگر اینگونه بود مردم در انتخابات مجلس نهم به اصولگرایان رأی نمیدادند. اصولاً تجلی اصولگرایان در مجلس بود نه در دولت. زیرا احمدی نژاد برخی چهرهها را به دولت برد که اصلاً میان اصولگرایان مطرح نبودند.
- پس چرا مجموع رأی اصولگرایان در انتخابات ۹۲ از حسن روحانی کمتر بود؟
انتخابات ریاست جمهوری متفاوت است. این انتخابات در شرایطی برگزار شد که احمدی نژاد در برابر رهبری مقاومت کرده بود و بحرانهای اقتصادی هم آغاز شده و تحریمها مشکلاتی برای مردم ایجاد کرده بود.
- چرا مردم برای حل بحرانهای اقتصادی مجدداً به اصولگرایان رأی ندادند؟
نظر مردم این نبود که اصولگرایان میتوانند بحرانهای اقتصادی را حل کنند. کدام یک از نامزدها ادعا کرده بودند که میتوانند این بحرانها را حل کنند. هیچ کدام از چهرههای اصولگرایان اقتصادی نبود.
- مگر روحانی اقتصاددان بود؟
نه.
پس چرا مردم به روحانی رأی دادند؟
ما باید فضای انتخابات و مناظرههای تلویزیونی را مورد بررسی قرار بدهیم. جهتی که مناظرات داد، جهت اقتصادی نبود و این مناظرات جهتگیری فکری و سیاسی مردم را تغییر داد و مردم تصور کردند اگر به یک چهره معتدل که تندروی نکرده و اصول را دنبال میکند رأی دهند بهتر است. قرار بود ولایتی و قالیباف همین چهره را داشته باشند ولی در مناظرات موفق نشدند.
- پس پیروزی روحانی به دلیل جهتدهی آقای ضرغامی بود؟
(خنده) نه، تقصیر وی نبود. اما فضای جدیدی در کشور ایجاد شد و مردم را هدایت کرد. هیجانی که در مردم به وجود آمد بسیار موثر بود. روحانی هم با اختلاف کمی رأی آورد.
- شما اکنون برای احمدی نژاد در انتخابات مجلس چقدر شانس قائل هستید؟
طرفداران احمدی نژاد دو دسته هستند. یک دسته کسانی هستند که ظرفیت و پتانسیل به وجود آمده به وسیله احمدی نژاد را از او جدا کردهاند و معتقدند باید از ظرفیت افرادی که با احمدی نژاد کار کردهاند استفاه شود. آنها اکنون «یکتا» را ایجاد کردهاند. دسته دوم آنهایی هستند که هنوز به احمدی نژاد تعصب داشته و در قالب یاران احمدی نژاد فعالیت میکنند. بنابراین جریان احمدی نژاد به دو دسته تقسیم شده که در یک جریان (یکتا) خودش هیچ نقشی ندارد اما در جریان دیگر سهم دارد.
در مورد شانس موفقیت احمدی نژاد در مجلس باید گفت که مردم شهرستانها و روستاها عملکرد احمدی نژاد را حس کرده و به این زودیها وی را فراموش نمیکنند. اما یک عده هم متوجه نقاط منفی و اشکالات احمدی نژاد شدهاند و از وی بازگشتهاند. من برای احمدی نژاد در مجلس بعدی شانس قائل هستم. زیرا عملکرد احمدی نژاد برای برخی اقشار جامعه مثبت بوده و از سویی هم دولتی فعلی نتوانسته برخی مشکلات موجود را حل کند. اکنون طرفداران احمدی نژاد معتقدند او فقط میتواند این مشکلات را حل کند.
- تعامل اصولگرایان با یکتا چگونه خواهد بود؟
اکثر اعضای یکتا در جلسات همگرایی اصولگرایان حضور دارند. یکتا یک ظرفیت جدید اصولگرایان است و موجب تقویت این جبهه میشود.
- پیشبینی شما از مجلس بعدی چگونه است؟
ترقی:این مسأله خیلی قابل پیش بینی نیست. اما معتقدم اکثریت مجلس بعدی در اختیار اصولگرایان است. اگر اصلاحات هم از مهرههای سفید خود استفاده کند و با اعتدال ائتلاف کند آنها هم در مجلس بعدی صاحب کرسی میشوند. به هر حال در هر دوره از مجلس ۶۰ درصد نمایندگان تغییر میکنند.
- تعامل مجلس دهم با دولت یازدهم چگونه خواهد بود؟
این تعامل بستگی به عملکرد دولت در حل مشکلات کشور دارد. اگر دولت مشکلات را حل کند همکاری مجلس نیز افزایش مییابد.
- آیا موج اعتدال به مجلس دهم میرسد؟
بیتأثیر نیست. به هر حال جامعه رفتاری تند و افراطی را نمیپسندد. ما هم باید به سمت رفتارهای پخته رفته و از رفتارهای جنجالآمیز فاصله بگیریم.
نظر شما