شناسهٔ خبر: 94264 - سرویس سیاست
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه کیهان

یادداشت روز کیهان:

این مجسمه کیست ؟!

شریعتمداری

نماینده: ۱- وقتی «برنارد شاو» نویسنده شوخ‌طبع و بلندآوازه انگلیسی در بندرنیویورک از کشتی پیاده شد و چشمش به «مجسمه آزادی» افتاد، از میزبان آمریکایی خود که به استقبالش آمده بود پرسید؛ این مجسمه کیست؟ و میزبان آمریکایی پاسخ داد؛ مجسمه آزادی است و می‌خواست توضیح بیشتری بدهد که برناردشاو کلام او را قطع کرد و گفت؛ متشکرم، نیازی به توضیح نیست، این کار در انگلیس و سایر کشورها نیز مرسوم است که وقتی شخصیت برجسته‌ای از دنیا می‌رود، مجسمه‌اش را به عنوان یادبود در یکی از مراکز شهر نصب می‌کنند تا یاد و خاطره او باقی بماند و مردم فراموش نکنند که روزی، روزگاری چنین شخصیت برجسته‌ای در میان آنها بوده است و اگر حالا  نیست، می‌توانند به آن روزها که زنده بود افتخار کنند! و البته فقط افتخار کنند!
۲- افق پیش‌روی مذاکرات هسته‌ای اگر تا چند هفته قبل «خاکستری» بود و اعضای محترم تیم مذاکره‌کننده در سایه روشن‌های این افق خاکستری، نشانه‌هایی از یک توافق مطلوب را آدرس می‌دادند ولی امروزه با توجه به شواهد و اسناد موجود جای کمترین تردیدی نیست که چنانچه در فرمول مذاکرات و روال جاری آن تجدیدنظر جدی نشود، از تأسیسات هسته‌ای ایران اسلامی فقط یک «مجسمه یادبود» باقی می‌ماند که غیر از یادآوری تلاش بر باد رفته دانشمندان و دست‌اندرکاران برنامه هسته‌ای کشورمان و حسرت از دست دادن آنچه تاکنون به دست آورده‌ایم، خاصیت و ارزش دیگری نخواهد داشت و این، تازه آغاز ماجراست و ادامه داستان در بستر دیگری که الزاما هسته‌ای نیست و در صورت وقوع، تاریک و فاجعه‌آفرین نیز هست، دنبال خواهد شد. از این‌روی دولت محترم موظف است با برخورداری از حمایت ملت که اهمیت دادن به انتقادها و پیشنهادهای منتقدان لازمه آن است، قبل از وقوع واقعه در پی علاج آن باشد، چرا که شرایط بسیار خطیر است- و البته، نه خطرناک- بنابراین جایی برای آزمون و خطا نیست و به مصداق ضرب‌المثل معروف؛ اولین اشتباه کسی که در انبار مهمات کار می‌کند، آخرین اشتباه او خواهد بود.
۳- پیش از این بارها به نقد توافق لوزان پرداخته‌ایم و تکرار آن را ضروری نمی‌دانیم، اما از آنجا که روند کنونی مذاکرات در چارچوب توافق‌لوزان - یا به قول دوستان «بیانیه لوزان» - جریان دارد و متاسفانه اظهارات اعضای تیم محترم مذاکره‌کننده کشورمان نیز به تصریح و تلویح از پذیرش مفاد آن حکایت می‌کند، اشاره‌ای گذرا به یکی از بااهمیت‌ترین -بخوانید خطرناک‌ترین و خسارت‌آفرین‌ترین- بندهای توافق یاد شده را ضروری می‌دانیم، موضوع این بند که در بخش «بازرسی و شفافیت» توافق لوزان آمده است، پروتکل الحاقی است که دیروز آقایان ظریف و عراقچی در جلسه غیرعلنی مجلس شورای اسلامی بر پذیرش آن از سوی ایران تأکید ورزیدند.
آقای عراقچی طی سخنانی- که نگارنده فایل صوتی آن را شنیده است- تصریح کرد، پروتکل الحاقی را پذیرفته‌ایم و گفت؛ آژانس براساس این پروتکل می‌تواند از همه مراکز هسته‌ای و غیرهسته‌ای که شامل مراکز نظامی نیز می‌شود بازرسی کند و تاکید ورزید که بدون پذیرش پروتکل، توافق امکان‌پذیر نیست و توضیح داد که این بازرسی‌ها مدیریت شده خواهد بود.
۴- پروتکل الحاقی به بازرسان آژانس اجازه می‌دهد از تأسیسات هسته‌ای و غیرهسته‌ای ایران- از جمله مراکز نظامی- به صورت سر زده و با تصریح «ازهر‌مکان و در هر زمان» بازرسی کنند. این بازرسی‌ها تحت عنوان و گزاره «ابعاد نظامی احتمالی» - PMD - صورت می‌پذیرد.
براساس توافق لوزان که حریف با اصرار بر اجرای آن تأکید می‌ورزد، تعلیق و نه لغو تحریم‌ها - آنهم فقط ۱۷ درصد آن - مشروط به گزارش آژانس مبنی بر تائید همکاری ایران در فراهم آوردن زمینه و تسهیلات لازم برای بازرسی‌ها و انجام تعهداتی است که در توافق آمده است. به بیان دیگر، آژانس باید اعلام کند در فعالیت‌های مراکز هسته‌ای و نظامی ایران هیچ نمونه‌ای که احتمال - دقت کنید فقط احتمال- بهره‌گیری از آن در سلاح هسته‌ای وجود داشته باشد، دیده نشده است.
پذیرش این بند از توافق ضمن آن که تمامی اطلاعات سری مراکز نظامی کشورمان را در اختیار دشمنان تابلودار نظام می‌گذارد، زمینه محروم شدن جمهوری اسلامی ایران از تسلیحات پیشرفته و استراتژیک خود را نیز فراهم می‌آورد. چرا که براساس PMD، نباید از هیچ فعالیتی که احتمال بهره‌گیری از آن در تسلیحات هسته‌ای وجود داشته باشد، برخوردار باشیم. به عنوان مثال - و فقط یک نمونه - مقامات آمریکایی بارها اعلام کرده‌اند که موشک‌های بالستیک ایران قابلیت حمل کلاهک هسته‌ای را دارند. از این روی، اگر ملزم به اجرای تعهدات خود در توافق نهایی باشیم - که آقایان ظریف و عراقچی بر آن تاکید ورزیده‌اند- باید از تولید موشک‌های بالستیک و بسیاری از تسلیحات دیگر دست بکشیم و در غیر این صورت، به توافق عمل نکرده‌ایم! و...
برادر عزیزمان آقای عراقچی گفته‌اند بازرسی‌های تحت موضوع پروتکل‌الحاقی «مدیریت شده» خواهد بود که نظر ایشان با مواد ۵، ۸۳ و ۸۴ پروتکل یاد شده مغایرت دارد که خود نوشته دیگری می‌طلبد.
به بیان واضح‌تر و در یک کلام، مفهوم واقعی و غیرقابل تغییر تن دادن به پروتکل الحاقی، خلع سلاح کامل کشورمان و کاهش توان نظامی جمهوری اسلامی  در حد برخورداری از تعدادی تفنگ و فشنگ و نارنجک خواهد بود! آیا فرض دیگری وجود خواهد داشت!؟ اگر پاسخ منفی است- که منفی است- آیا نباید نگران آینده فاجعه‌بار توافقی بود که دوستان مذاکره‌کننده بعد از اصرارها و درخواست‌های فراوان، فقط گوشه‌ای از آن را رونمایی کرده‌اند!؟
۵- حالا وقت آن است که به سه سؤال پیش‌روی پاسخ بدهیم و با کنار هم نهادن پاسخ‌ها درباره نتیجه‌ای که به دنبال خواهد داشت قضاوت کنیم. پرسش‌ها ساده است و پاسخ‌ها و نتیجه‌گیری‌ از آن نیز به آسانی امکان‌پذیر است.
اول: آیا آمریکا دشمن سرسخت ایران اسلامی نیست؟ و آیا بارها به صراحت اعلام نکرده است که براندازی نظام اسلامی را به عنوان یک هدف استراتژیک در دستور کار خود دارد و این هدف مادام که جمهوری اسلامی ایران وجود دارد قابل حذف نخواهد بود!؟ پاسخ این سؤال بدون کمترین تردیدی مثبت است و علاوه بر اعلام صریح مقامات آمریکایی، عملکرد سی و هفت سال گذشته آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران نیز حاکی از آن است.
دوم: آمریکا در صورت امکان و چنانچه نتیجه حمله نظامی به ایران را کارساز می‌دانست، آیا در انجام آن کمترین درنگ و تردیدی به خود راه می‌داد؟ پاسخ این پرسش نیز پیچیده‌ و پنهان نیست و به قول حضرت امام(ره) که سال گذشته از سوی رهبر معظم انقلاب نیز بر آن تاکید شد، آمریکا از هیچ تلاشی برای براندازی جمهوری اسلامی ایران دریغ نکرده است و اگر از اقدامی خودداری ورزیده فقط به این علت بوده که توان انجام آن را نداشته است.
سوم: تاکنون کدام عامل یا علت مانع اقداماتی نظیر حمله نظامی آمریکا به ایران بوده است؟ آیا اصلی‌ترین آنها به ترتیب اهمیت، الف: روحیه سرشار از ایمان آمیخته به شجاعت مردم، ب: برخورداری ایران از ماشین جنگی و تسلیحاتی پیشرفته و مدرن ج: پایگاه عمیق و گسترده در میان ملت‌های مسلمان و نهضت‌های مقاومت و... نبوده است؟ پاسخ این پرسش نیز روشن‌تر از آن است که با کمترین تردیدی همراه باشد.
اکنون به توافق لوزان که به گفته دوستان مذاکره‌کننده، چارچوب توافق‌نهایی است نیم‌نگاهی بیندازید.
آمریکا با تبدیل فعالیت هسته‌ای پردامنه و علمی کشورمان به یک مجسمه بی‌روح و عروسکی، در پی تحقیر ملت است که نتیجه آن - به زعم آمریکایی‌ها - شکست روحیه مردم و بی‌اعتمادی آنان به مسئولان خواهد بود. گفتنی است آمریکایی‌ها، با استناد به توافق لوزان، توهم دست کشیدن جمهوری اسلامی ایران از مبانی و آموزه‌های انقلابی خود را بارها از شیپور فریب رسانه‌ای غرب پمپاژ کرده‌اند و از سوی دیگر بلافاصله بعد از هر دور مذاکره، این گزاره جعلی را در مقیاس گسترده و فراگیر خطاب به نهضت‌های اسلامی و ملت‌های مسلمان تبلیغ کرده‌اند که نظام اسلامی ایران نیز بعد از سی‌ و هفت سال مقاومت چاره‌ای جز کنار آمدن با آمریکا و متحدانش نداشته است! و از این رهگذر، سعی در تخریب پایگاه مردمی انقلاب در میان ملت‌های مسلمان و نهضت‌های مقاومت منطقه داشته‌اند و در همان حال با تحمیل پروتکل الحاقی و اجرای آن در بستر PMD - در صورت پذیرش آن از سوی ایران - و حتی بازجویی از دانشمندان هسته‌ای و غیرهسته‌ای و... در پی خلع سلاح‌ جمهوری اسلامی ایران است! نتیجه آن که - باز هم به زعم خود- به دنبال حذف هر سه عامل یاد شده‌ای هستند که ایران اسلامی را در اوج اقتدار نگاهداشته و مانع از برخوردهای وحشیانه آمریکا بوده است.
۶- موارد یاد شده، خواست و انگیزه آمریکا و متحدانش از تحمیل یک توافق هسته‌ای در چارچوب توافق لوزان است ولی در این سوی صحنه، حضور پرقدرت و با درایت رهبر معظم انقلاب را می‌توان دید که تاکنون همه نقشه‌های حریف را نقش بر آب کرده است و از جمله تاکید اخیر ایشان که هرگز به دشمن اجازه بازرسی از مراکز نظامی و یا بازجویی از دانشمندان کشورمان را نخواهند داد.
بنابراین بدیهی است که هیچگونه توافقی با مفاد و محتوای مورد نظر آمریکا و متحدانش امکان‌پذیر نخواهد بود.
۷- و بالاخره، یک خبر موثق حکایت از آن دارد که برخی از اعضای تیم مذاکره‌کننده کشورمان نیز علی‌رغم اظهارنظرهای خوشبینانه قبلی، توافق هسته‌ای با تعریف آمریکایی‌ها را خسارت‌آفرین و غیرقابل قبول می‌دانند و به صراحت ابراز داشته‌اند عدم توافق را به توافق مزبور که ویرانگر امنیت و اقتصاد کشور است ترجیح می‌دهند ... و در این‌باره گفتنی‌های دیگری هست که به بعد موکول می‌کنیم.
 

نظر شما