شناسهٔ خبر: 92712 - سرویس تاریخ
نسخه قابل چاپ

نوری در تاریکخانه مرد خاکستری اصلاحات؛ چرا چپ‌های فانتزی به این اتاق وارد نمی‌شوند!

موسوی خوئینی ها/2 «گودرزی»، از عناصر مطرح گروهک تروریستی فرقان، هم به مسجد «جوستان» رفت و آمد داشت و به گفته‌ی مبارزان انقلابی سخت تحت تأثیر سخنان موسوی خوئینی‌ها بود.

نماینده - نامه اخیر مجمع روحانیون مبارز به رئیس جمهور و درخواست ارائه مستندات مرتبط با غیرقانونی بودن ذکر نام و خبرهای مرتبط با رئیس جمهور اسبق در رسانه ها و رسیدگی به این موضوع باعث شد که نام موسوی خوئینی ها بار دیگر به زبان ها افتاده و برخی روزنامه ها از جمله شرق درباره او بنویسند و زندگی او را واکاوند.

موسوی خوئینی ها را مرد خاکستری اصلاحات می نامند و شرق نیز در باره چرایی سکوت او نوشته و به زندگی این شخصیت تاثیر گذار اصلاح طلب از ابتدای پیروزی انقلاب تاکنون پرداخته است .

در نوشتار فوق به قلم مهسا جزینی و با عنوان «پرسش از سکوت» به زندگی موسوی خوئینی ها در برهه هایی چون تسخیر لانه جاسوسی ، نظرات اقتصادی و سیاسی او در دهه ۶۰ و ۷۰ ، انتشار سلام ، جدا شدن از برخی نظرات و ایده های سابق و ...اشاره شده و اتهامات مطرح درباره موسوی خوئینی ها در زمینه انفجار نخست وزیری صرفا اتهامات تکراری خوانده شده و از آن عبور شده است .

اما آیا به قول رسانه ای ها زندگینامه مرد خاکستری اصلاحات تنها میان تیترهایی چون تسخیر لانه جاسوسی دارد و یا این تاریکخانه ابعاد دیگری نیز داشته و دارد که باید نوری در آن تابانده شود تا حقایق بیشتری روشن شده و کدهای دیگری به دست محققین و پژوهشگران داده شود .

تفسیری از قرآن که تروریست های فرقان از آن بیرون آمدند !

زندگینامه سیاسی موسوی خوئینی ها را به جای آن که از تسخیر لانه جاسوسی شروع کنیم باید از برهه پیش از انقلاب آغاز نمائیم .

موسوی خوئینی‌ها پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و در دهه ۷۰ در یکی از مساجد تهران مباحثی را به عنوان تفسیر قرآن و نهج‌البلاغه ارایه می‌کرد.

 مهم‌ترین فعالیت موسوی خوئینی‌ها پیش از انقلاب مربوط به جلسات تفسیر وی در این مسجد بود که جمعیت قابل توجهی در این جلسات حاضر می‌شدند جلسات تفسیر وی از دو جنبه حایز اهمیت است: «محتوای جلسات و ثمره‌ی جلسات» در بعد محتوا روشی که وی در تفسیر قرآن به کار می‌گرفت متأثر از ادبیات حاکم آن زمان و نتیجه‌ی نوع تفکر خوئینی‌ها بوده است.

وی نزاع، درگیری و مبارزه را به عنوان اصل حاکم و جاری در آیات قرآن می‌دانست و سعی می‌کرد تمام آیات قرآن را بر همین اصل تفسیر کند و بر همین اساس بوده که خوئینی‌ها به دام تفسیرهای مادی تفسیر به رأی می‌افتد تا جایی که حتی خود وی هم به این نتیجه می‌رسد که نمی‌توان بر این اساس، آیات را تفسیر کرد.[۱] با مشخص شدن روش تدریس و آن چه که خوئینی‌ها در کلاس‌های خود به مخاطبان ارایه می‌کرد بسیاری بر وی خرده گرفتند و اعتراض خود را علنی کردند. «شهید مطهری» از این گروه بود.

«گودرزی»، از عناصر مطرح گروهک تروریستی فرقان، هم به مسجد «جوستان» رفت و آمد داشت و به گفته‌ی مبارزان انقلابی سخت تحت تأثیر سخنان موسوی خوئینی‌ها بود.

 «علی مطهری» فرزند شهید مطهری در مصاحبه ای  با نشریه‌ی «یاد آور» با تأکید بر این که گروهک فرقان متأثر از افکار کسانی چون آقای موسوی خوئینی‌ها است ، می‌گوید: «من معتقدم این‌ها بیش‌تر متأثر از افرادی چون موسوی خوئینی‌ها و دکتر پیمان بودند و همین طور از نهضت آزادی خارج از کشور و دکتر یزدی و قطب زاده و جزواتی که از طرف آن‌ها می‌آمد. در جزوه‌ای که آن‌ها برای سالگرد دکتر شریعتی منتشر کرده بودند و احتمالاً متعلق به دکتر یزدی و گروهش بود، به شهید مطهری حمله و ایشان را در کشتن دکتر شریعتی، همکار رژیم شاه معرفی کرده بودند! آن‌ها «عدل الهی» و «خدمات متقابل ایران و اسلام» را مسخره کرده و گفته بودند که افرادی که به دنبال تحکم پایه‌های رژیم شاهنشاهی هستند، این مطلب را می نویسند. گودرزی و دوستانش بیش‌تر متأثر از این حرف‌ها بودند.»[۲]

از این روی بود که خوئینی‌ها در مسجد «جوستان» برضد شهید مطهری، شهید بهشتی[۳]، شهید باهنر و شهید مفتح سخن گفته و به دلیل آن‌که شهید مطهری و شهید مفتح در دانشگاه تدریس می‌کردند، حتی آیه‌ی «یصدون عن سبیل الله» را بر آن‌ها تطبیق می‌کرد!

علی رغم اصرار شهید مطهری بر تعطیلی دروس خوئینی‌ها وی به کار خود ادامه می‌دهد و هم زمان نیز رژیم شاه تلاش وافری داشته تا با عَلَم کردن اختلاف میان جمع‌های روحانی (به ویژه روحانی‌هایی که با رژیم طاغوت مبارزه می‌کردند) جریان مبارزه با نظام شاهنشاهی را تضعیف نموده و مردم را نسبت به کلیت آن بدبین نماید. بر همین اساس امام خمینی در جریان بلوایی که میان دو قشر روحانی بر سر کتاب «شهید جاوید» به وجود آمده بود، به روحانیون رهنمود دادند که این گونه مباحث (موافق و مخالف) را کنار بگذارند، چرا که رژیم از آن سود می‌برد. امام در عین حال نقش ساواک را در پیدایی و بزرگ شدن چنین اختلافاتی محتمل می‌دانستند.

بر این اساس باید گفت مباحث انحرافی آن حلقه‌ی تفسیری اگرچه از منظر بزرگانی نظیر مقام معظم رهبری و شهید مطهری یک خطر محسوب می‌شد، ولی علنی شدن اختلاف میان طبقه‌ی روحانی را خطری بزرگ‌تر قلمداد می‌کردند و از این رو از کنار این مباحث عبور کردند؛ هرچند شهید مطهری در مجموعه کتاب‌های «جهان‌بینی توحیدی» بدون اشاره به این حلقه‌ی تفسیری، مباحث آن و مباحث حلقه‌های مشابه را مورد انتقاد عالمانه خود قرار دادند.[۴]

موسوی خوئینی‌ها بعدها در سایت شخصی خود تلاش کرده بود تا خاطره‌های فرزند شهید مطهری را مورد خدشه قرار دهد. این در حالی است که موضوع گرایش‌های مارکسیستی تعلیمات خوئینی‌ها و نظر شهید مطهری در این باره تنها در اظهارنظرها و خاطره‌های علی مطهری نیامده است، شاهدان دیگری نظیر «شجونی، ناطق نوری، هاشم صباغیان و...» نیز به این موضوع اشاره کرده و گلایه‌ی شدید شهید مطهری از تفاسیر مارکسیستی خوئینی‌ها را بازتاب داده‌اند.

حجت الاسلام و المسلمین «شجونی» در این رابطه جزئیات بیشتری را افشا می‌کند و می‌گوید: «آقای آقارضی شیرازی به اتفاق آقای مطهری به دیدن آیت‌الله انواری که از زندان آزاد شده بود، رفت. دیدند آقای موسوی خوئینی‌ها آن‌جا نشسته است. آقای رضی می‌گوید تا من و آقای مطهری وارد خانه‌ی انواری شدیم ... از جا بلند شد و رفت و مطهری به انواری گفت: «آقای انواری! این را می‌شناسی؟» گفت: «نه!» گفت: "از کسانی است که مسایل اسلامی را به شیوه‌ی مارکسیستی و کمونیستی تفسیر می‌کند."» [۵]

«هاشم صباغیان» که از اعضای نهضت آزادی است و از نزدیک در جریان ارتباط گروه فرقان با موسوی‌خوئینی‌ها بوده، درباره‌ی جلسات این گروه و ارتباط آن با خوئینی‌ها در سال‌های پیش از انقلاب می‌گوید: «واقعیت این است که ما در آن موقع هنوز به جوهره‌ی تفکر آن‌ها پی نبرده بودیم و فقط در واکنش به شعارهای تندی که می‌دادند، می‌گفتیم دارند نظم مسجد را به هم می‌زنند! خود من بعدها ماهیت فرقانی‌ها را فهمیدم و متوجه شدم که از محصولات جلسه‌ی تفسیری آقای موسوی خوئینی‌ها هستند! همه می‌گفتند جلسات تفسیری آقای خوئینی‌ها خیلی شلوغ است. ما به دلیل فشردگی کارهایی که داشتیم، نمی‌رسیدیم برویم ببینیم چه می‌گوید. یکی دو بار گزارش‌هایی از این جلسات رسید و مهندس بازرگان که خودش تسلط کافی به قرآن داشت، از این سخنان، اظهار ناخشنودی کرد. ایشان ناراحت بود و می گفت که این برداشت‌ها خطرناک هستند.»[۶]

حجت السلام و المسلمین «علی اکبر ناطق نوری» نیز پیرامون استفاده‌ی گروهک فرقان از منبرهای آقای موسوی خوئینی‌ها در مسجد جوستان می‌گوید: «من بعدها در دادگاه فرقان، از یکی از این‌ها (اعضای گروهک فرقان) سؤال کردم که شما از کجا به این‌جا رسیدید؟ او گفت: "ما اول تفسیر پرتوی از قرآن را خواندیم. بعد دیدیم یک کسی روشنفکرتر از او تفسیر می‌گوید و رفتیم به مسجد جوستان در خیابان نیاوران قدیم!"»

ناطق نوری در ادامه از قول این عضو گروهک فرقان اضافه می‌کند: «بعد دیدیم یکی انقلابی‌تر از همه‌ی این‌ها آمده و روشنفکرتر از همه‌ی این‌هاست و او اکبر گودرزی است! مسیر را ملاحظه می‌کنید. مجاهدین خلق هم بیش‌تر بچه‌ها را از همین راه گول می‌زدند. هم در زندان و هم در بیرون از زندان. آن‌ها هم تفسیرهای تفنگی می‌کردند.»[۷]

به هر حال زندگی موسوی خوئینی ها میان تیترهای مبهم دیگری نیز دارد ، عملکرد او در تسخیر لانه جاسوسی نیز خالی از ابهام نیست ، اقدام به تسخیر سفارت آمریکا و مخالفت با تلاش دانشجویان برای در جریان گذاشتن امام یکی از این ابهامات است و به راستی او چرا تلاش داشت که امام را در مقابل عملی انجام شده قرار دهد ؟ آیا این نوع نگاه به رهبری اصل ولایت پذیری ایشان و جریان چپ در دهه ۶۰ را زیر سوال نمی برد ؟

درباره پرونده انفجار نخست وزیری نیز گفتنی های فراوانی است که می گذاریم و می گذریم و بررسی آن را به وقت دیگری موکول می نمائیم .

 

[۱] عالی جناب سایه، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱ شهریور ۱۳۸۹

[۲] علی مطهری در مصاحبه با ماهنامه‌ی یاد آور، خبرگزاری فارس، ۲۳ آبان ۱۳۸۹

[۳] سخنان خوئینی‌ها برضد شهید بهشتی زمانی می‌تواند به خوبی مورد تفسیر و تحلیل قرار گیرد که به این نکته نیز توجه کنیم که وی بعد از پیروزی انقلاب و در جریان تسخیر لانه‌ی جاسوسی در تلاش بود برضد شهید بهشتی سند سازی کند. یکی از مسؤولانی که وظیفه‌ی جمع آوری اسناد لانه‌ی جاسوسی را بر عهده داشت و هم‌چنین بریده‌ی این اسناد را در کنار هم می‌چید، روایت می‌کند که یک روز موسوی خوئینی‌ها آمد پیش من و گفت: «آیا سندی از ارتباط آیت الله بهشتی با آمریکا وجود دارد یا نه؟» )پتک جمهوریت، ویژه نامه‌ی روزنامه‌ی جوان، سالگرد انتخابات دهمین دوره‌ی ریاست جمهوری، خرداد ۸۹(، حاج احمد قدیریان معاون دادستان انقلاب اسلامی در سال‌های ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۳ و از یاران نزدیک شهید بهشتی در زمینه‌ی نظر شهید بهشتی در مورد خوئینی‌ها می‌گوید: «آقای بهشتی به خوئینی‌ها بسیار بدبین بود. می‌گفت این آدم بسیار خطرناکی است. این آدم می‌رود در مسجد جوستان تفسیر قرآن می‌گوید اما تفسیر به رأی می‌کند. مراقب باشید جوان‌ها گرایش به این فرد نداشته باشند. خوئینی‌ها همان کاری را می‌کرد که اکبر گودرزی می‌کرد و تفسیر به رأی می‌کرد.»

[۴] نگاهی کوتاه به کارنامه‌ی محمد موسوی خوئینی‌ها، شبکه‌ی ایران، ۲۴ شهریور ۱۳۸۹

[۵] رجانیوز ، ۱۴ مهر ۱۳۸۹، به نقل از ایران سیاسی

[۶] شبکه‌ی ایران ، ۱۰ مهر ۱۳۸۹، به نقل از ماهنامه‌ی یاد آور

[۷]  شبکه‌ی ایران ، ۱۷ مهر ۱۳۸۹، به نقل از ماهنامه‌ی یاد آور

نظر شما