شناسهٔ خبر: 91875 - سرویس اقتصاد
نسخه قابل چاپ

نقدی بر اظهارات لیبرالی وزیر کشاورزی دولت‌های سازندگی و اصلاحات/ چرا خودکفایی مزخرف نیست؟

عیسی کلانتری43 عیسی کلانتری، وزیر کشاورزی دولت‌های هاشمی رفسنجانی و اصلاحات، چند روز پیش گفته بود که طرح‌های خودکفایی و اصرار بر خودکفایی محصولات کشاورزی مزخرف است! دکتر عبدالمجید شیخی به نقد اظهارات وی پرداخته و اثبات می‌کند خودکفایی نشان‌دهنده‌ی اقتدار نظامات است و در اغلب کشورهای دنیا نیز تجربه شده است.

به گزارش نماینده، یکی از اساتید به استناد یکی از کتب مرحوم حضرت آیت‌الله شاه‌آبادی (قدس‌سره)، استاد عرفان حضرت امام خمینی (س)، نقل فرموده که آن حضرت با پیش‌بینی پیروزی انقلاب اسلامی، به حضرت امام توصیه فرمودند که قطعاً باید در دهه‌ی اول پس از پیروزی، برنامه‌ی شما خودکفایی در تولید کشاورزی باشد. اگر به‌ جای‌جای کلام حضرت امام در اسنادی چون صحیفه‌ی حضرت امام مراجعه شود، ملاحظه می‌‌گردد که ایشان مرتباً بر خودکفایی و خوداتکایی مخصوصاً در تولید محصولات کشاورزی تأکید داشته‌اند و عدم وابستگی به بیگانگان در زمینه‌ی هر کالایی، در رأس بیانات ایشان قرار دارد.

یکی از اساتید دانشگاه روایتی از دوره‌ی تحصیل خود در ژاپن نقل می‌کرد که در چند سال پیش میزان تولید برنج در ژاپن ۲۵ درصد افت کرد و لذا مجبور بودند این کمبود را از خارج وارد کنند. آمریکایی‌ها که در زمان ریاست‌جمهوری بیل کلینتون قرار داشتند، به نخست‌وزیر ژاپن اصرار می‌کردند کمبودشان را با واردات از آمریکا تأمین کنند؛ با این بهانه که شما با ما مازاد تراز تجاری دارید و می‌توانید با کمترین هزینه و با قیمت بسیار مناسبی این کمبود را از طریق آمریکا جبران کنید. استاد ژاپنی ناقل این اتفاق به استاد ما گفت که نخست‌وزیر برای تجویز این برنامه‌ی وارداتی برنج، پس از مشورت با رئیس اتحادیه‌ی تولیدکنندگان برنج، در برنامه تلویزیونی اعلام کرد که هرگز از آمریکا چیزی وارد نمی‌کنیم.

گفت دلیل آن را از استاد ژاپنی پرسیدم. استاد ژاپنی پاسخ داد آمریکایی‌ها الآن در سرزمین ما چنبره زده‌اند و پایگاه‌های متعددی دارند. تا ما وابستگی غذایی خاصی به آن‌ها نداریم، قادر خواهیم بود که هر وقت مناسب دیدیم، آن‌ها را از کشور خود بیرون کنیم، ولی وقتی از لحاظ غذایی به آن‌ها وابسته شویم، دیگر هرگز این توانایی را نخواهیم داشت. ملاحظه می‌شود که وابستگی غذایی چقدر برای یک کشور پیشرفته که همه‌چیز دارد، ذلت‌بار است.

حضرت امام خمینی (س) بر استقلال اقتصادی به‌عنوان یک ضرورت تأکید کرده‌اند؛ تا آنجا که ایشان دستیابی به استقلال اقتصادی حتی با تحمل هزینه‌ی اجتماعی محاصره‌ی اقتصادی را سودمند می‌دانند و می‌فرمایند: «این محاصره‌ی اقتصادى را که خیلى از آن مى‏ترسند، من یک هدیه‏اى مى‏دانم براى کشور خودمان، براى اینکه محاصره‌ی اقتصادى معنایش این است که مایحتاج ما را به ما نمى‏دهند. وقتى که مایحتاج را به ما ندادند، خودمان مى‏رویم دنبالش‏.» (صحیفه‌ی امام، ج‏۱۴، ص۱۱۵و۱۱۶)

در جای دیگر می‌فرمایند: «من اعتقادم این است که انسان اگر با هر زحمت و مرارتی زندگی کند و زندگی‌اش مال خودش باشد، مستقل باشد... و نان جو خودش را بخورد... ارزشش صدها مقابل این است که انسان در آپارتمان‌های عظیم بنشیند و دستش پیش دیگران دراز باشد.» (صحیفه‌ی نور، ج۱۴، ص۲۸۵) و نیز می‌فرمایند: «من دست و بازوى همه‌ی کسانى که بى‏ادعا و مخلصانه درصدد استقلال و خودکفایى کشورند را مى‏بوسم‏.» (صحیفه‌ی امام، ج۲۱، ص۲۳۳)

«آیا برای مسلمانان جهان ننگ نیست که با این همه سرمایه‌های انسانی و مادی و معنوی، با داشتن مکتب مترقی و پشتوانه‌ی الهی، تن به سلطه‌ی قدرتمندانه‌ی مستکبر و دزدان دریایی و زمینی قرن می‌دهند.» (صحیفه‌ی نور، ج۱۵، ص۱۲۵)

«مسلمین نباید تحت سلطه‌ی کفار باشند. خدای تبارک و تعالی برای هیچ‌یک از کفار، سلطه بر مسلمین قرار نداده است و نباید مسلمین، این سلطه‌ی کفار را قبول کنند.» (صحیفه‌ی نور، ج۱۶، ص۳۷)

سخن اخیر ایشان دقیقاً ترجمانی از آیه‌ی مبارکه‌ی ۱۴۱ سوره‌ی شریفه‌ی نساء است که می‌فرماید: «وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَى الْمُؤْمِنینَ سَبیلاً» گویا ژاپنی‌ها که مسلمان نیستند، این آیه را از برخی از این رجال سیاسی ما که ادعای مسلمانی دارند! بهتر فهمیده‌اند. اصولاً طبق این بیان، رعب دولت فعلی از تحریم، ناشی از همین غفلت بزرگ است. همین تحریم‌ها ما را در این سه دهه تا به اینجا رسانده است. تحریم بیگانه را باید نعمتی بدانیم که با گران‌تر کردن هزینه‌ی مبادلات ما با دنیای خارج، به‌منزله‌ی یک برنامه‌ی جبری حمایتی است که جایگزین سوءمدیریت اقتصادی ما در غفلت از حمایت از تولید داخلی شده است. حمایتی که می‌توانست از طریق تعرفه‌های گمرکی، محدودیت‌های کمّی، استانداردهای کیفی و غیره انجام شود و نشده است.

حال دشمن احمق ناخواسته به‌جای دوستان نادان، این حصار را برای ما به وجود آورده است. جالب توجه است که از بین بیش از سیصد تعرفه، تعداد تعرفه‌های بیش از ده درصد کالاهای غیرضروری، از انگشتان دست کمتر است. درحالی‌که غربی‌ها به توصیه فردریک لیست، اقتصاددان آلمانی، بیش از ۲۵۰ سال است به دور اقتصاد خود در زمینه‌ی واردات، چنین حصاری را کشیده‌اند تا از صنایع داخلی حمایت کنند. لذا ملاحظه می‌شود که صنایع و فنونی که پیش‌قراول تحریم بیگانگان غربی قرار داشته است، مانند صنایع نظامی و هسته‌ای، هوافضا، نانو، سلول‌های بنیادی، داروسازی، سدسازی و سیلوسازی امروزه بیش از سایر صنایع پیشرفته شده‌اند. آیا این پیشرفت در زمان تحریم نبوده است؟

تحریم بیگانه را باید نعمتی بدانیم که با گران‌تر کردن هزینه‌ی مبادلات ما با دنیای خارج، به‌منزله‌ی یک برنامه‌ی جبری حمایتی است که جایگزین سوءمدیریت اقتصادی ما در غفلت از حمایت از تولید داخلی شده است.

امام خامنه‌ای (حفظه‌الله‌تعالی) در بیانات اخیر در جمع کارگران به این مهم به‌خوبی اشاره فرمودند. لذا دلیل عقب‌ماندگی در سایر فعالیت‌ها، ناشی از نبود عزم مدیریت و مدیریت جهادی است. در بخش کشاورزی نیز مصیبت از همین فقدان مدیران جهادی است که اکنون حتی معنای تنظیم بازار را نیز نمی‌دانند. وقتی پست‌های کلیدی نصیب طرفداران آموزه‌های بازار آزاد شود، دیگر نه حرف امام و نه حرف رهبری در جان آن‌ها اثری ندارد.

نه به فکر افزایش بهره‌وری نهاده‌هایی مانند آب و خاک و نه ترویج بذر اصلاح‌شده و نه اصلاح نظام مکانیزاسیون و نه الگوی کشت و نه به فکر خودکفایی در صنعت و سایر فعالیت‌ها هستند و نه آن‌ها را می‌فهمند و عرصه را نیز جولانگاه فرومایگان مرعوبی می‌گذارند که چشم‌بسته و کورکورانه «طرح نکاشت» می‌دهند و یا در محافل رسمی و غیررسمی، خودکفایی را مزخرف می‌دانند؛ حال آنکه جهل مرکب خودشان باعث این کوری دل و قلب آن‌ها شده است: «صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَعْقِلُونَ»(بقره: ۱۷۰)

متأسفانه این طیف سیاسی اقتصادی، ‌ برای حل مشکل عدم بهره‌وری آب، عدم کاشت را پیشنهاد می‌دهند. یعنی چه؟ یعنی به‌جای حل مسئله، راحت‌ترین راه را انتخاب می‌کنند: پاک کردن صورت مسئله. به‌جای پیشنهاد برای افزایش بهره‌وری آب با انواع ابزار نوین که مصرف آب را تا هفتاد درصد کاهش می‌دهد و تولید را تا دویست درصد افزایش می‌دهد، می‌گویند پول بی‌زبان فروش نفت خام به دشمن را (که اکنون حتی این را نیز به ما نمی‌دهند و بر ما منت می‌نهند)، خرج کشاورزان و بیکار کردن آن‌ها کنیم تا مشکل کم‌آبی دریاچه‌ی ارومیه و بعداً ۳۰۷ دشت دیگر کشور را، که بنا به قول وزیر نیرو دچار کاهش ورودی هستند، حل کنیم!

حضرت امام خمینی (س) ریشه‌ی این مصیبت را در سطح بالاتری می‌بینند و می‌فرمایند: «این مصیبت بزرگى که بر ایران و ممالک شرقى، مطلقاً وارد شده است که گوش‌شان به این است که غربی‌ها چه مى‏کنند و چه مى‏گویند و چه عمل مى‏کنند و خودشان را از دست به‌کلى داده‏اند. استقلال فکرى خودشان را، محتواى خودشان را از دست داده‏اند. این ضررى است که بالاتر از ضرر نفت... است. این را باید فرهنگ جبران بکند که فرهنگ ما طورى باشد که بعد از ان‌شاء‌الله چند سال دیگر افرادى که از فرهنگ بیرون مى‏آیند یک افرادى متکى به نفس که خودشان را ببینند، نه تبع ببینند، نه دنباله ببینند و گمان کنند که هرچه آن‌ها کردند، ما باید دنبال آن‌ها باشیم‏.» (صحیفه‌ی امام، ج‏۹، ص۷۵)

 

در این سخن، حضرت امام زیان فقدان اعتمادبه‌نفس و باور به پیشرفت را از زیان مسئله‌ی نفت بالاتر می‌داند و بر این اعتقاد است که اعتمادبه‌نفس و باور به رشد باید به شکل نهادی و به‌صورت فرهنگ در جامعه ریشه پیدا کند تا زمینه‌ی استقلال اقتصادی را فراهم سازد.

در جایی دیگر، حضرت امام به‌طور شفاف اعتمادبه‌نفس را از زاویه‌ی توانمندی‌های انسان ایرانی در مقایسه با سایر ملل مورد تأکید قرار می‌دهند و می‌فرمایند: «آن‌هایى که این صنعت‌هاى بزرگ را درست کردند، آن‌ها هم انسان‌هاى یک سر و دو گوشى هستند که مثل سایر انسان‌هایند. منتها قبل از ما بیدار شدند و ما را خواب کردند. قبل از اینکه ما بیدار بشویم، آن‌ها بیدار شدند و همّ خودشان را صرف این کردند که با ایادى خودشان مستقیماً یا به غیرمستقیم ما را غافل کنند، ما را خواب کنند و به ما تزریق کنند به اینکه شما نمى‏توانید. حتى تزریق کنند که شما نمى‏توانید حکومت کنید. شما نمى‏توانید یک حکومت صحیح داشته باشید. شما نمى‏توانید یک نظام صحیح داشته باشید. شما نمى‏توانید یک صنعتى داشته باشید.» (صحیفه امام، ج‏۱۳، ص۵۳۴)

حضرت امام زیان فقدان اعتمادبه‌نفس و باور به پیشرفت را از زیان مسئله‌ی نفت بالاتر می‌داند و بر این اعتقاد است که اعتمادبه‌نفس و باور به رشد باید به شکل نهادی و به‌صورت فرهنگ در جامعه ریشه پیدا کند تا زمینه‌ی استقلال اقتصادی را فراهم سازد.

در اینجا حضرت امام خطر مرعوب شدن ملت‌ها در مقابل سایر جوامع را مانعی برای استقلال اقتصادی ذکر می‌کنند و ضرورت اعتمادبه‌نفس و باور به پیشرفت را خاطرنشان می‌سازند. لذا می‌فرمایند: «ما تا بناى بر این نگذاریم که خودمان هم یک آدمى هستیم براى خودمان مى‏توانیم کار کنیم، ما به آن نان جوی که خودمان درست کنیم تا بناى بر این نگذاریم که همان نان جو را مى‏خوریم و از خارج نمى‏خواهیم، نمى‏توانیم درست کنیم کار خودمان را. تا بناى بر این نگذاریم که همان منسوجاتى که خودمان درست مى‏کنیم کافى‏مان هست، منسوجات ما ترقى نمى‏کند و ما باز تابع غیر باید بشویم و دستمان پیش غیر دراز بشود.» (صحیفه‌ی امام، ج‏۱۱، ص۲۲۲)

طبق برآورد نگارنده، سطح خودکفایی محصولات کشاورزی در سال ۱۳۸۵ به بیش از ۹۲ درصد رسیده بود. این در حالی است که بخش عظیمی از ارزش افزوده‌ی بخش کشاورزی خودمصرفی است و یا بازاری برای آن تعریف نشده و در محاسبات تولید ناخالص ملی نمی‌آید. در دوره‌ی مدیریت یک فرد جهادی به‌عنوان مجری طرح گندم، در تولید گندم نیز توانستیم بیش از نیاز مصرفی تولید کنیم.

دلیل این افت بعدی را باید در ناپایداری برنامه‌ی خودکفایی جست‌وجو کرد، زیرا مستلزم پیاده‌سازی الگوی بهره‌وری آب و سپس الگوی کشت بوده است. طبق برآورد کارشناسی خبرگان زراعی حتی با تغییر الگوی کشت جو و گندم می‌توان بدون افزایش سطح و تنها با جایگزینی سهم دیم گندم و اختصاص آن به جو و اختصاص سهمی از زمین‌های آبی جو به کشت بیشتر گندم، در تولید هر دو محصول خودکفا شد. با افزایش بهره‌وری آب میزان تولید به بیش از ۵/۲ برابر فعلی می‌رسد که حتی جمعیتی بیش از ۱۵۰ میلیون نفر را می‌توان با آن تغذیه نمود.

تاکنون در برنامه‌های پنج‌ساله نیز تأکید شده که یکی از مهم‌ترین اهداف، دسترسی به خودکفایی و خوداتکایی در محصولات کشاورزی است. این شاخص از جمله آمال و آرزوهای حضرت امام خمینی (س) و حضرت امام خامنه‌ای (حفظه‌الله‌تعالی) و انقلاب اسلامی است. اهمیت هدف‌گذاری این شاخص به این دلیل است که با مقوله‌ی امنیت غذایی و امنیت سیاسی و اقتصادی کشور گره خورده است.

سازمان خواروبار و کشاورزی ملل متحد (فائو) نیز این شاخص را برای کلیه‌ی ملل، به‌خصوص کشورهای در حال توسعه، هدف‌گذاری کرده است. لذا در تعریف به دو واژه‌ی ناامنی و امنیت غذایی زیاد برخورد می‌کنیم؛ جایی که «ناامنی غذایی(Food insecurity): وضعیتی است که مردم امکان دسترسی امن به مقادیر کافی از مواد غذایی سالم و مغذی برای رشد طبیعی و توسعه و یک زندگی فعال و سالم ندارند. این امر ممکن است به دلیل در دسترس نبودن مواد غذایی، قدرت خرید ناکافی، نامناسب بودن نظام توزیع و یا استفاده‌ی ناکافی از مواد غذایی در سطح خانگی باشد. غذای غیرسالم، شرایط بد سلامت و بهداشت و نامناسب بودن مراقبت و شیوه‌های تغذیه از علل عمده‌ی ضعف تغذیه هستند. وضعیت ناامن غذایی ممکن است مزمن، فصلی یا موقتی باشد.»

و همچنین «امنیت غذایی (Food Security) وضعیتی است که در آن، همه‌ی مردم، در همه‌ی زمان‌ها، باید بتوانند از نظر فیزیکی، اجتماعی و اقتصادی به‌اندازه‌ی کافی، سالم و مغذی به مواد غذایی دسترسی داشته باشند و نیازها و ترجیحات غذایی خود را برای یک زندگی فعال و سالم تأمین نمایند. براساس این تعریف، چهار بُعد امنیت غذایی را می‌توان شناسایی کرد: دسترسی به مواد غذایی، دسترسی اقتصادی و فیزیکی به مواد غذایی، استفاده از مواد غذایی و ثبات در طول زمان.» این سازمان بیش از سی شاخص برای امنیت غذایی در چهار گروه به دنیا معرفی کرده است.

به‌رغم پذیرش اصول منطقی مزیت مطلق و نسبی، آنچه مخالفین این اهداف را دچار اشتباه کرده، اشتباه در محاسبات هزینه‌ی تمام‌شده‌ی تولید محصولات اساسی است. اینان عمدتاً درک کاملی از متغیرهای سیاسی و امنیتی و اجتماعی در تابع هدف ندارند. لذا تنها در محاسبات خود هزینه‌های اقتصادی و آشکار تولید را می‌آورند. حال آنکه «هزینه‌ی اجتماعاً لازم» تولید، شامل معدل کلیه‌ی هزینه اجتماعی، سیاسی، امنیتی و اقتصادی باید باشد.

به همین دلیل، مخالفین دچار «توهم هزینه» هستند. موقعیت ژئوپلیتیک و سیاسی ویژه، قطب علوم الهی در عالم، قطب ظلم‌ستیزی و ملجأ مظلومان، الگو شدن در عالم اسلام و امثال این‌ها از ایران یک ابرقدرت حقیقی ساخته که در طول این سه‌ونیم دهه موج‌آفرین‌ترین و جریان‌سازترین کشور دنیا شده است.

تجارب معاندت عالم استکبار و ظلم در طول سه دهه، سند آشکار و روشنی بر این مدعاست. بنابراین ساده‌انگاری است اگر تصور شود که متغیرهای تأثیرگذار بر تولید محصولات اساسی تنها اقتصادی بوده و هستند. لذا با این پشتوانه‌ی منطقی هدف‌گذاری خودکفایی و خوداتکایی باید ادامه یابد. توهم دوم ناشی از عدم درک ضرورت خوداتکایی است. اگر یک کشور در بازار جهانی قدرت تولید و صادرات چند کالای اساسی را داشته باشد، هیچ‌وقت مرعوب قدرت چانه‌گذاری صادرکنندگان این کالاها و سایر کالاهای اساسی در بازار جهانی نمی‌شود. لذا با این اهرم و چکش، تعادل از حالت چانه‌پذیری محض خارج می‌شود. لذا فراتر از خودکفایی، خوداتکایی و تولید مازاد چند محصول اساسی باید در برنامه‌ی ما قرار گیرد.

 

توهم سوم اینان همان است که گفته شد. هنوز متأسفانه بسیاری از آقایان درک این را پیدا نکرده‌اند که مشکل اساسی ما پایین بودن بهره‌وری به ترتیب نهاده‌هایی مانند آب، بذر، کود و سرمایه است. درحالی‌که حتی ارقام برنج مقاوم به شوری و خشکی و با قابلیت کشت دیم معرفی‌شده معلوم نیست. چرا این ارقام ترویج نمی‌شوند و یا چرا ارقام قدیمی گندم که اکنون مقاومت خود را از دست داده‌اند، با ارقام جدید معرفی‌شده‌ی مراکز تحقیقاتی ما جایگزین نمی‌شوند.

 

مشکل بعدی که توهم چهارم را برای مسئولین ایجاد کرده، قطع ارتباط ولایی و دستوری با نظام بهره‌برداری است. نه برنامه و الگویی برای آب، نه برای کشت، نه برای ایجاد تشکل‌های جدید با حمایت کافی با استفاده از دانش‌آموختگان کشاورزی، نه برنامه‌ای برای تجهیز اراضی و سرمایه‌گذاری زیربنایی و نه انتقال فناوری سرمزرعه مشاهده نمی‌شود. ترویج را در دوره‌های قبل تعطیل کردند و الآن به این نتیجه رسیده‌اند و به فکر استخدام ده هزار نفر ناظر مزرعه افتاده‌اند. با این برنامه‌های نابسامان و ابن‌الوقتی، پایداری و افزایش تولید اتفاق نمی‌افتد. مشکل دیگر مشکل نظام حمایتی قیمت و خرید تضمینی است. هنوز قادر به درک این نیستند که قیمت واقعی ارز در بازار بیش از قیمت دولتی دریافتی بابت واردات محصولات کشاورزی است و متأسفانه این غفلت و جهالت سبب می‌شود که قیمت تضمینی بسیار پایین‌تر از قیمت وارداتی باشد.

ضمن اینکه دیر اعلام و پرداخت می‌شود، با معیار کیفیت محصول خریداری نمی‌شود و با منت و اذیت کشاورزان همراه است یا دلالان را به بهانه‌ی خصوصی‌سازی خرید محصولات، به جان کشاورز می‌اندازند. اگر تنها این درک ایجاد شود که به دلایل سیاسی، امنیتی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و با توجه به مسئله‌ی اشتغال، ارزش تولید یک کیلوگرم در داخل سه برابر ارزش واردات این کالا از خارج است، از این به بعد شاهد این خسّت در معامله با کشاورزان خود و ولنگاری و تبذیر در برابر بیگانگان نخواهیم بود. متأسفانه وجود رانت در واردات، بلای جان این بخش نیز هست. مشکل دیگر مسئولین بی‌خیال و بعضاً خواب‌آلود، غفلت از آینده‌گری است.

وابستگی ما به دنیای خارج، آن هم در ساده‌ترین کالاها مانند مواد غذایی، بهانه‌ای علیه کشور ما برای ناامید کردن مستضعفین جهان از قیام در برابر ظلم جهانی است و این برخلاف دستورات قرآن است

مهم‌ترین دلیل دشمنی دنیای کفر و استکبار این است که نمی‌خواهند این کشور برای مستضعفین دنیا الگو باشد تا بیداری انسانی و اسلامی علیه سلطه‌ی آن‌ها برانگیخته شود. وابستگی ما به دنیای خارج، آن هم در ساده‌ترین کالاها مانند مواد غذایی، بهانه‌ای علیه کشور ما برای ناامید کردن مستضعفین جهان از قیام در برابر ظلم جهانی است و این برخلاف دستورات قرآن است.

علاوه بر این‌ها، کشور ما در یک منطقه‌ی خشک و کم‌آب واقع شده و اسباب تسلط دشمن است. به‌جز برنج، در زمینه‌ی تمام غلات و بسیاری از مواد غذایی اصلی مانند گوشت قرمز و سفید، مواد لبنی و غیره، کشورهای غربی و صنعتی انحصار صادرات را در دست دارند.

ضمن اینکه نمی‌توان از صادرات صادرکننده اطمینان داشت، زیرا تولید مواد غذایی در معرض بلاهای طبیعی و غیرطبیعی قرار دارد و معلوم نیست صادرکنندگان حتی بتوانند موقعیت صادراتی خود را حفظ کنند. استرالیا که یک کشور صادرکننده‌ی خالص گندم است، در سال ۱۳۸۶ (۲۰۰۷)، پس از بحران خشکسالی در نیم‌کره‌ی جنوبی، مجبور به واردات پنجاه هزار تن گندم از خارج شد.

وابستگی اسباب تک و هجمه‌ی تروریستی دشمن است. نمی‌توان نسبت به آسیب تک دشمن از طریق غذا و دارو، اعم از مسائل ژنتیکی، شیمیایی، میکروبی و حتی نسبت به سلامت و طبیعی بودن غذا، آسوده بود. در واقع بایوتروریسم یک هشدار واقعی است. به برخی از یافته‌های سازمان فائو از ترجمه‌ی کتاب «کشاورزی در جهان به‌سوی ۲۰۳۰-۲۰۵۰»، که اخیراً توسط مؤسسه‌ی پژوهش‌های برنامه‌ریزی و اقتصاد کشاورزی و توسعه‌ی روستایی ترجمه و منتشر شده است، در اینجا اشاره می‌شود: «تراز تجاری غلات در کشورهای در حال توسعه در سال ۲۰۵۰ برابر با منفی ۱۹۶ میلیون تن برآورد شده است. در مقابل، تراز تجاری غلات در کشورهای توسعه‌یافته در سال ۲۰۵۰ برابر با مثبت ۱۹۷ میلیون تن برآورد شده است.

تراز تجاری گندم در کشورهای در حال توسعه در سال ۲۰۵۰ برابر با منفی ۱۱۳ میلیون تن برآورد شد است. تراز تجاری شیر و محصولات لبنی در کشورهای در حال توسعه در سال ۲۰۵۰ برابر با منفی ۲۵ میلیون تن برآورد شده است. تغییرات اقلیمی، خشکسالی‌ها، کمبود منابع تولید و وضعیت منابع آبی به‌ویژه در کشورهای خشک و نیمه‌خشک غرب آسیا، کاهش سرانه‌ی زمین قابل کشت در آینده، افزایش جمعیت و تقاضا برای غذا در جهان، وضعیت ویژه‌ای را در بازارهای محصولات کشاورزی تجربه خواهد کرد.»

این در حالی است که طبق پیش‌بینی این سازمان جهانی، هر دو گروه کشورهای در حال توسعه و توسعه‌یافته با افزایش جمعیت و تقاضای محصولات کشاورزی مواجه خواهند بود. حال این سؤال از متولیان بخش و افراد مرعوب دشمن و تکنوکرات‌های کوته‌بین مطرح است که با چه معادله‌ای فکر می‌کنند در آینده همچنان دروازه‌ی صدور دیگران به‌سوی شما باز است؟ حتی اگر موانع سیاسی نباشد.

در ادبیات سه دهه پیش نیز صحبت از اشباع بهره‌برداری از زمین‌های کشت و تغییر کاربری زمین و از رده خارج شدن بسیاری از صادرکنندگان از جرگه‌ی صادرکنندگان آینده سخن رفته و هشدار داده شده است، ولی گویا بعضی خود را به خواب زده‌اند و با صدای توپ و موشک نیز بیدار نمی‌شوند. لذا اگر هم ما ناچار به واردات باشیم، باید احتمال نبود صادرکننده را نیز در برنامه‌ی خود در نظر داشته باشیم. در آخر باز در جهت تأکید بر ضرورت خودکفایی در بخش کشاورزی و سایر بخش‌ها و رفع وابستگی به بیگانگان، به یک بند دیگر از کلام نورانی حضرت امام خمینی (س) اشاره می‌کنم که فرمود: «برای ما عیب است و بنشینیم و دیگران نان ما را بدهند.» *

منبع: برهان *دکتر عبدالمجید شیخی، عضو هیئت‌علمی، کارشناس اقتصاد و استاد دانشگاه

نظر شما