نماینده/محسن جندقی: «یارانه نقدی» یکی از آزمونهای قابل اعتنای دولت یازدهم محسوب میشود. این موضوع از همان روزهای اول آغاز به کار دولت فعلی به علامت سوالی بزرگ تبدیل شد و تا امروز پاسخ روشنی به هزاران پرسش به وجود آمده در این باره داده نشده است. به عبارت بهتر دولت در طول ۱۸ ماه عمر خود و در ۱۴ ماهی که برای هدفمندی یارانهها برنامهریزی کرده موفق نشده حتی آن هدفی را که خود دنبال میکرده محقق کند. عجیبتر اینکه عملکرد مسؤولان نشان میدهد آنها بر تکرار اشتباهات خود در قبال موضوع حساس و مهمی چون «یارانه نقدی» اصرار دارند و قصد اصلاح این رویه را هم ندارند. ادامه این روند و انتشار اخبار عجیب و غریب در چند روز اخیر درباره یارانه نقدی ذکر چند نکته را ضروری میکند.
۱- دولت در قبال «یارانه نقدی» دچار اشتباهات فراوان شده و این اشتباهات را با روشهای دیگر تکرار میکند! مثلا اواخر سال ۱۳۹۲ و اوایل سال ۱۳۹۳ که موضوع ثبتنام یارانهای برای ترغیب مردم به انصراف مطرح شد، رسانهها به دولت هشدار دادند این ثبتنام یارانهای مردم را به «زحمت» میاندازد و هزینهای گزاف را بر دوش کشور خواهد انداخت. دولتیها با تصور اینکه ثبتنام یارانهای و راه انداختن کمپینهای انصراف و تبلیغات رسانهای و تهدیدها و تطمیعها، موج انصراف را ایجاد خواهد کرد زیر بار این هزینه رفتند و نتیجه آن را هم دیدند ثبتنام ۹۷ درصدی!
۹۷ درصد مردم به درخواست دولت و رئیسجمهور مبنی بر انصراف از دریافت یارانه نقدی «نه» گفتند و همین موضوع تبدیل به مطالبه شد. مسؤولان در آن زمان به نقد دلسوزانه توجه نکردند و نتیجه آن را دیدند و به همین علت مجبور شدند تصمیم جدیدی اتخاذ کنند؛ تصمیمی که باز هم «اشتباه» در آن به وضوح قابل مشاهده است.
۲- حذف بیسر و صدای پردرآمدها: بهطور کلی عبارت «بیسر و صدا» در اقتصاد و نه فقط در موضوعی مثل یارانه نقدی، نتایج ناگواری دارد؛ از رانتهای اطلاعاتی گرفته تا ایجاد ابهام و پرسشهای بیپاسخ فراوان که منجر به غبارآلود شدن فضای حوزههای اقتصادی میشود. یارانه نقدی یکی از مقولههای اقتصادی است که ارتباط بسیار نزدیکی با اقتصاد خانوار و زندگی مردم دارد. این به معنای آن است که مردم حقشان است که از تصمیمها و برنامههای دولت در این زمینه مطلع باشند و نامحرم انگاشته نشوند. سال گذشته حدود ۲۰۰ هزار نفر از دریافت یارانه نقدی محروم شدند اما کمتر کسی دلیل آن را فهمید و معیار حذف آنها مبهم باقی ماند. نتیجه این حذف بیسر و صدا آن چیزی که مسؤولان میخواهند نخواهد شد و این رویه نتیجه عکس خواهد داشت، چرا که مردم – حتی آنهایی که یارانهشان قطع نشده – این احساس را خواهند داشت که دولت آنها را محرم خود نمیداند. حذف بیسر و صدا آفتهای دیگری هم دارد، از جمله اینکه مردم تصور خواهند کرد دولتی که چنین موضوع بسیار مهم و مرتبط با ملت را پنهان میکند حتما در حوزههای دیگر اقتصادی و دیگر امور هم همین رویه را در پیش خواهد گرفت. بدینترتیب «بیاعتمادی» بزرگترین نتیجه اجرای سیاستهایی مثل «حذف بیسر و صدا» است. آیا دولت با این «بیاعتمادی» به آن اهدافی که مد نظر خواهد داشت میرسد؟ پاسخ هر انسان عاقلی قطعا منفی خواهد بود.
۳- یکی دیگر از آفتهای سیاست «سکوت» ایجاد تناقض و بعضا فراموشکاری مسؤولان است! در همین ۱۰ روز اخیر مسؤولی اظهار کرده که اصلا کسی حذف نشده اما دیگری آمار داده که ۲۰۰ هزار نفر را از فهرست یارانهبگیران حذف شدهاند. مسؤولی میگوید امسال ۶ میلیون نفر از دریافت یارانه محروم خواهند شد اما دیگری میگوید به اندازه جبران
۶ هزار میلیارد تومان یعنی حدود ۱۱ میلیون نفر را حذف خواهند کرد. مسؤولی میگوید قبل از حذف افراد به آنها اطلاعرسانی میشود اما دیگری میگوید اطلاعرسانی نمیشود. مسؤولی میگوید اصلا گروههای حذف وجود ندارد و براساس اینکه کسی عضو گروهی باشد جزو حذفشدهها نیست اما دیگری میگوید بخشنامه ۵ گروه حذف ابلاغ هم شده است! هر چقدر این سکوت، پنهانکاری و حذف یواشکی ادامه داشته باشد، تناقضها و پراکندهگوییها و فراموشکاریهای مسؤولان هم بیشتر میشود و وضعیتی به وجود میآید که خود آقایان مسؤول نیز از آن ناراضی خواهند بود. سخنگوی دولت بارها از اینکه باید درباره یارانه نقدی به خبرنگاران پاسخ دهد ابراز ناراحتی کرده است اما عجیب است که این دوستان نمیدانند چرا این همه سوال از آنها میشود. دلیل آن واضح و مبرهن است و علتی غیر از پنهانکاری مسؤولان ندارد. اگر دولت شفاف عمل میکرد و سازمان هدفمندی یا وزارت رفاه به عنوان متولیان برنامههای یارانهای درباره آخرین تصمیمهای دولت «اطلاعرسانی» میکردند بسیاری از این سوالها دیگر پرسیده نمیشد اما این اتفاق رخ نداده تا در زمان بروز یک خبر کوچک یارانهای سوالات بزرگی برای رسانهها و مردم به وجود آید؛ سوالهایی که با پاسخهای مبهم و گنگ، بزرگتر و بزرگتر میشود.
۴- به نظر میرسد عدم شفافسازی یارانهای موجب شده خود مسؤولان نیز ندانند سایر مسؤولان بالادستی قصد انجام چه کاری را دارند! تعداد کسانی که قرار است حذف شوند یکی از موضوعات بسیار مهم یارانه نقدی است. معاون وزیر کار چند روز پیش اعلام کرد امسال ۶ میلیون نفر از دریافت یارانه نقدی محروم خواهند شد اما وزیر یکی، دو روز قبل از آن اعلام کرد برای جبران ۶ هزار میلیارد تومان به حذف افراد ادامه خواهند داد. این مساله یکی از مثالهایی است که نشان میدهد حذف بیسر و صدا و پنهانکاری موجب ایجاد فضای مبهم میشود. دولتی که سیاست «سکوت» و «اقدامات بیسر و صدا» را در پیش میگیرد تعجبی نخواهد داشت که سیاست تکمیلی ایجاد فضای مبهم با ارائه توأمان اطلاعات نادرست و درست را هم در پیش گیرد.
مردم باید حداقل بدانند قرار است امسال چند نفر از دریافت یارانه نقدی حذف شوند؛ ۶ میلیون، ۱۱ میلیون یا ۱۶ میلیون نفر؟ دولتیها حتی از اعلام رسمی چنین آماری سر باز میزنند و هر از گاهی مسؤولی درباره آن اظهارنظر میکند و معلوم هم نمیشود یارانه چند نفر قطع میشود.
۵- مهمترین مسالهای که ذهن مردم را مشغول کرده و مطالبه بحقی است اینکه دولت باید معیارهای حذف افراد از یارانه نقدی را اعلام کند. عدم اعلام معیارهای حذف موجب میشود هر
۷۲ میلیون نفری که یارانه نقدی دریافت میکنند خود را در آستانه حذف ببینند! این وظیفه مسؤولان است که به مردم بگویند براساس چه معیاری قصد دارند افراد را از لیست یارانهبگیران حذف کنند. از ماهها پیش مسؤولان اظهارات عجیب و غریبی درباره حذف پردرآمدها مطرح کردند؛ افرادی که به خارج سفر کردهاند یا کسانی که ملکی به ارزش چند صد میلیون تومان دارند، پزشکان یا دانشجویان پزشکی و اعضای هیاتمدیره شرکتهای خصوصی شناسایی شدهاند تا درباره حذف آنها تصمیمگیری شود. اینها اطلاعات پراکندهای است که مسؤولان به صورت قطرهچکانی منتشر کردهاند اما پازل نهایی یارانه نقدی را کامل نمیکند، چراکه مسؤولان قصد ندارند معیارهای حذف را اعلام کنند. موضوع معیارهای حذف از ۱۴ ماه پیش و از زمانی که قرار شد سقف درآمدی خانوارها اعلام شود مورد توجه قرار گرفت اما همین موضوع به مبهمترین تصمیمگیریهای دولت تبدیل شد. دولت بنا به دلایل نامعلومی نمیخواهد معیارهای حذف افراد را اعلام کند و همین موضوع در آینده موجب ایجاد مشکلات فراوانی خواهد شد. اولین مشکل عدم اعلام معیارهای حذف این است که برخی افراد که به عللی مانند مشکلات سختافزاری یا ایجاد مشکل در شماره حساب و... به اشتباه یارانهشان قطع میشود تصور خواهند کرد جزو حذفشدههای پردرآمدها هستند و مشکل خود را پیگیری نخواهند کرد. بسیاری از افراد حذفشده دلیل حذف خود را نمیدانند و اگر اشتباهی در این باره رخ داده باشد اصلا به آن اعتراض نمیکنند حتی اگر به یارانه نقدی احتیاج داشته باشند. یا اینکه خیلیها به علت عدم اطلاعرسانی صحیح نمیتوانند به حذف یارانهشان اعتراض کنند. اینها نتیجه آن عدم اعلام معیارهای حذف است. دولت باید معیارهای حذف افراد پردرآمد را اعلام کند و این کوچکترین حق ملت است. وزیر رفاه چندی پیش با افتخار اعلام کرده بود فقط چند دهم درصد افرادی که یارانهشان قطع شده اعتراض کردند و این در حالی است که هنوز نظام اعتراض به قطع یارانه نقدی راهاندازی نشده است!
دولت از طرفی معیارهای حذف را اعلام نمیکند و از طرف دیگر با افتخار از عدم اعتراض افراد به حذف سخن میگوید و همه اینها در حالی است که سامانه اعتراض راهاندازی نشده است!
۶- سخنگوی دولت حدود ۱۰ ماه است اعلام میکند نباید از یارانه نقدی چیزی رسانهای شود چون به مردم استرس وارد میشود. همین نگاه اشتباه موجب شده سیاست غلط حذف
بیسر و صدا به صورت شفاهی به مسؤولان ابلاغ شود. بارها گفتهایم و باز هم میگوییم که آقایان مسؤول و دوستان دولتی! عدم اطلاعرسانی و شفافسازی، استرس ملت را بیشتر میکند، پنهانکاری و ارائه اطلاعات به صورت قطرهچکانی ابهامها را افزایش میدهد، سکوت بیربط تناقضات را بیشتر میکند و ارائه اطلاعات نادرست بیاعتمادی به مسؤولان را افزایش میدهد. دولت تا زمانی که شفافسازی نکند و معیارهای حذف افراد را مشخص نکند بیاعتمادی در جامعه بیشتر خواهد شد و این «بیاعتمادی» حتی در کسانی که قرار نیست از لیست یارانهبگیران حذف شوند نیز به وجود خواهد آمد. آیا مسؤولان نمیدانند این بیاعتمادی چه بر سر برنامههای فرا اقتصادی آنها خواهد آورد یا میدانند و نمیخواهند باور کنند؟
نظر شما