شناسهٔ خبر: 90628 - سرویس سیاست
نسخه قابل چاپ

کرباسچی: بی تحرکی دولت نگران کننده است

کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی: اصلا فرض کنید که مناقشه هسته‌ای هم حل شد، بعد از آن چه؟ این بی‌تحرکی‌ها آدم را برای دولت نگران می‌کند.

به گزارش نماینده به نقل از باشگاه خبرنگاران، غلامحسین کرباسچی دبیرکل حزب کارگزارن با بیان اینکه نباید همه عملکرد دولت را به تحریم‌ها گره زد به بیان برخی انتقادات از دولت یازدهم پرداخته است که در ادامه آن را می‌خوانید: 

 

*به اعتقاد شما دولت برای فضای بعد از بیانیه لوزان چه استراتژی‌ای باید داشته باشد؟ چراکه به‌نظر می‌رسد با فرض حل‌وفصل نهایی موضوع هسته‌ای، مردم بر مطالبات خود در سیاست داخلی و وعده‌هایی که دولت در این‌باره مطرح کرده، متمرکز شوند.  

 

اینکه دولت برای موفقیت یا عدم موفقیت در موضوع هسته‌ای، باید چه برنامه‌ای داشته باشد یا دارد، مسئله‌ای است که فکر می‌کنم مسئولان دولتی در این زمینه باید توضیح دهند، ولی شاید موضوعی که ما باید به آن توجه کنیم، جو جاری در جامعه است؛ اینکه چقدر مذاکرات هسته‌ای و حل مناقشات بین‌المللی مقدمه‌ای برای ایجاد تغییرات و گشایش در زندگی روزمره مردم است و چقدر آن بخش از مسائل رفاهی و اقتصادی که در نتیجه تحریم‌ها و فشارهای بین‌المللی، تحت‌تأثیر قرار گرفته‌اند را می‌توان بهبود بخشید.  

 

اگر محدودیت‌های ناشی از تحریم‌ها و قطع‌نامه‌ها برطرف شود، طبیعی است کار دولت کمی از بُعد ارتباط با اقتصاد جهانی و ارتباط فنی و صنعتی با کشور‌ها تسهیل می‌شود. واقعیت این است که با توجه به درآمد ملی و امکانات فنی کشور، برای بهبود شرایط زندگی مادی، نیازمند ارتباط با اقتصاد بین‌المللی و استفاده از فناوری‌های نوین هستیم، ولی حتما همه اذعان دارند، همه مسئله این نیست. روشن است چنانچه دولت نتواند با طرف‌های بین‌المللی درگیر در پرونده هسته‌ای، به نتیجه مطلوب برسد، کار در این مسیر سخت‌تر خواهد شد، بااین‌حال باید راهی پیدا کند که در این اقتصاد بسته، مقداری گشایش پیدا شود. در هر شرایطی، کار اصلی دولت این است که زندگی مردم را تا آنجا که می‌تواند، به‌لحاظ رفاه اقتصادی، اجتماعی و مسائل فرهنگی و سیاسی، تسهیل کند.  

 ‌

* یعنی شما معتقد هستید باید عملکرد دولت را مستقل از موضوع هسته‌ای و مشکلات تحریم‌ها بررسی کنیم؟  

 

خیر. من این را نمی‌گویم. طبیعتا بخشی از منابع کشور در دنیا مسدود و بسیاری از امکانات نوین و فناوری‌های پیشرفته تحریم شده است. توسعه صنایع و بهره‌برداری از منابع زیرزمینی مطلوب نیست. اگر تحریم‌ها لغو نشود، انتقال این تکنولوژی‌ها به داخل کشور‌گران تمام می‌شود. اگر صرفا در محدودیت‌های نقل‌وانتقال به موضوع مالی نگاه کنیم، بین ٧ تا ١۵ درصد به هزینه‌های بانکی اضافه شده است.  

قطعا بخشی از فعالیت‌های دولت، با رفع تحریم‌ها، با کیفیت بهتری انجام می‌شود، اما در شرایط تحریم هم نباید این‌گونه باشد که مسئولیت‌ها را از دوش خودمان برداریم و تا بگویند که چرا فلان کار را نکردید، بگوییم تحریم هستیم!  

این تجربه در دنیا وجود دارد. کشورهایی که در بد‌ترین شرایط رکود و اقتصاد ضعیف و تنگناهای مختلف، مثلا بعد از جنگ جهانی دوم، قرار داشته‌اند راه‌حل‌هایی را برای به‌جریان‌افتادن اقتصاد و ایجاد اشتغال و توسعه به کار گرفته‌اند؛ مثلا گفته می‌شود در فلان کشور سالی ده‌ها هزار کیلومتر اتوبان و راه بعد از جنگ جهانی ساخته شده است و همین امر مقدمه رشد و توسعه در اقتصاد و صنعت آن‌ها و ایجاد اشتغال و رشد بالای تولید ناخالص ملی شده است.

 

حالا مثلا اگر همین عملکرد وزارت راه را بخواهیم بررسی کنیم، به نظر من بعضی از بخش‌ها را نباید به اقتصاد تحریم‌شده گره زد.  

راه‌سازی در کشور کمترین نیاز را به درآمد ارزی و امکانات خارجی دارد. تونل کندوان را در دوره‌ای ساختند که نه بحث ارزی وجود داشته و نه ماشین‌آلاتی در کار بوده است. این‌ها با دست خالی راه باز کردند. امکانات ما که الان خیلی گسترده‌تر از این حرف‌هاست. الان در کشور این همه ماشین‌آلات راه‌سازی وجود دارد و هزینه‌ای که در این جهت صرف می‌شود، نه‌تن‌ها تورم‌زا نیست، بلکه جلو هزینه‌ها و ضررهای کشور را هم می‌گیرد. آمار تلفات جاده‌ها در ایام تعطیلات نوروزی هزارو صد نفر بوده است؛ یعنی در این ایام عید این تعداد خانوار عزادار شدند و معمولا چندین برابر این تعداد هم زخمی شدند. اگر بخواهیم خسارت ناشی از تصادفات را حساب کنیم؛ حالا چه بیمه آن را پرداخت کند یا مردم، درواقع خسارتی است که به اقتصاد کشور وارد می‌شود. از طرفی میلیون‌ها ساعت وقت و سوخت در اینجاده‌ها به هدر رفته است. ما از این مقاطع تعطیلی دو، سه نوبت در کشور داریم. می‌توان برآورد کرد جمع خساراتی که از این ناحیه به اقتصاد کشور وارد می‌شود، چه میزان است؟ و می‌شود حدس زد که چه میزان خانوار به‌دلیل همین مشکلات در این ایام راهی کشورهای همسایه می‌شوند و چقدر ارز از کشور خارج می‌شود و چقدر خسارت‌های دیگر؟  

 

به نظر من باید بین نیروهایی که کشور را اداره می‌کنند، از نظر حجم و کیفیت کار تعادل ایجاد شود؛ مثلا وزیر امور خارجه با همه مشکلات، در عرض ١۵ روز عید حول‌وحوش صد ساعت در جلسات مذاکره کرده و دستاورد چنین جلسات فشرده‌ای خوشحالی مردم و مسئولان در رده‌های مختلف می‌شود و بنابراین اگر بخواهیم کارنامه دولت موفق باشد و همه مردم از آن راضی باشند، همه بخش‌ها و مدیران هم باید با همین میزان و با همین انگیزه و تلاش کار و فعالیت کنند؛ برای نمونه اگر در همین بخش راه ما با شدت و انگیزه‌ای که در وزارت خارجه و یا وزارت بهداشت و درمان کار کنیم، شرایط بهتر نخواهد شد؟ بالاخره وضعیت راه‌های کشور کی باید درست شود؟  

دلمان باید برای اداره کشور شور بزند. نمی‌شود معاون وزیر، وزیر یا مسئول فلان ‌بخش باشیم، اما استدلال ما این باشد که اگر بودجه دادند، کار می‌کنیم و اگر هم ندادند کار نمی‌کنیم! باید کاری کرد جلوی این تلفات جاده‌ای و خسارت‌های ناشی از آن گرفته شود. این مسئولیت دولت است و وزیر هم برای همین انتخاب می‌شود.  

 

من در مصاحبه دیگری هم در مورد وزارت راه خطاب به وزیر محترم گفتم شما چهار سال وزیر هستید که انشاءالله هشت سال بشود! بعد از هشت سال که بازنشسته خواهید شد، با خانواده به سفر خواهید رفت. اما اگر در همین ترافیک متوقف شوید، نوه‌های شما نخواهند گفت شما در دوره وزارت خود چه کاری انجام دادید!؟  

 

نمی‌خواهم نقد و سرزنش کنم، اما قصدم این است که بگویم باید دلمان بیشتر از این چیزی که هست شور بزند. به مردم اجازه فعالیت بدهیم، ماشین‌آلات و پیمانکاران را بیاوریم و وارد میدان کنیم. من زمانی که استاندار اصفهان بودم می‌خواستیم اتوبان کاشان را راه‌اندازی کنیم. به وزیر راه وقت، هرچه گفتیم، استدلال می‌کرد که اگر هم آن را شروع کنیم، این راه نیمه‌تمام می‌ماند. کسی آنجا در جلسه بود، گفت آقا تو شروع کن بالاخره یک نفر می‌آید که تمامش کند. ما هم با رقم کم شروع کردیم و واقعا هم این‌گونه شد. مطالعه و برنامه‌ریزی صورت گرفت و بالاخره یک روز هم تمام شد. الان یک نفر بخواهد از تهران به اصفهان برود عزا نمی‌گیرد که ترافیک و راه چگونه طی می‌شود.  

من البته مثال وزارت راه را زدم، اما بقیه وزارت‌خانه‌ها هم همین‌گونه است. ما همین حرف را در وزارت کار و امور اجتماعی و برخی وزارت‌خانه‌های دیگر داریم. دولت باید ابتکار به خرج دهد و فکری در این‌باره کند. خودمان هم باید حواسمان به این اصل باشد که بالاخره بعد از ۶٠ سال موعد بازنشستگی‌ مدیران است و باید به جوانان اعتماد کنیم. چون سن کاری وقتی از یک حدی بگذارد، آن دلشوره و حساسیت و حتی جاه‌طلبی به‌معنای مثبت آن را نداریم. خیلی‌وقت‌ها همین جاه‌طلبی جوان‌ها به‌نفع کشور است و می‌شود از آن استفاده کرد. اینکه ما به مجلس نگاه کنیم و آن‌ها به ما نگاه کنند و یک تعدادی آدم خسته و سالخورده بنشینیم و بلند شویم که نمی‌شود! اصلا فرض کنید که مناقشه هسته‌ای هم حل شد، بعد از آنچه؟ این بی‌تحرکی‌ها آدم را برای دولت نگران می‌کند. چشم بر هم گذاشتیم نصف مهلت این دولت گذشت. وزرا و شخص رئیس‌جمهور باید فکر کنند خروجی این دوره از دولت آن هم با همه امیدی که مردم به آن بسته‌اند، فقط در این خلاصه نشود که تحریم‌ها برداشته شد. اگر هنگام تحریم‌ها، تحرک ما این‌گونه باشد لابد بعد از آن دیگر خیالمان راحت خواهد شد و می‌گوییم همه‌چیز هست، دیگر!  

 

* ‌ حالا که وزارت راه را مثال زدید، در دولت احمدی‌نژاد خیلی طرح‌های نیمه‌تمام داشتیم که فقط در حد افتتاح بود و باقی ماند و به‌دلیل اینکه می‌خواست با عجله آن‌ها را بسازد و به سرانجام برساند، خیلی کارکرد لازم را نداشتند؛ شاید دولت نمی‌خواهد وارد آن ماجرا بشود یعنی به این فکر می‌کند که اگر می‌خواهد کاری را شروع کند باید بتواند خودش هم تمامش کند و وارد پروژه‌هایی که نیمه‌تمام مانده است، بشود.  

 

من نمی‌گویم که کار بی‌مطالعه بکند و بی‌گدار به آب بزند، باید کار مطالعه‌شده کنند ولی کار کنند تا یک اتفاقی در کشور بیفتد. آن مثالی که شما از آن دوران می‌زنید، آن یک حالت واقعا مطالعه و فکر و تحقیق روی آن نبود مثلا در هرجا و بخش کوچکی که پنج هزار نفر جمعیت دارد، بروید و یک بیمارستان ١۵ تخته خوابی را کلنگ بزنید، حتی الان می‌گویند بیمارستان ۵٠ تختخوابی هم قابل مدیریت نیست، چه‌کسی می‌خواهد استخدام بشود؟ چه‌کسی می‌خواهد پزشک بشود و تجهیزات ببرد؟ این فقط برای گول‌زدن مردم می‌تواند به کار بیاید. برای اینکه معلوم است همه‌جا برای این بخش‌ها یک درمانگاه می‌سازند و نه بیمارستان یا مثلا در هر روستا و بخش کوچکی کلی هزینه کنیم و سالن درست کنیم برای ورزش یا استخر، این‌ها معلوم است که یک مقداری از آن مطالعه‌شده نبوده است و برای پاسخ‌گویی نیازهای افکار عمومی است که من آن‌ها را نمی‌گویم. من طرح‌های اساسی و به‌دردبخور کشور را می‌گویم و خیلی تأکید دارم بر طرح‌های زیربنایی و باید در کشور به راه‌آهن و راه و هواپیمایی کمک کنیم تا بخش خصوصی فعال و امیدوار شود چون در خیلی‌جا‌ها این کار جواب داده است و در کشور ما هم جواب می‌دهد و همه فعال و مبتکر و دلسوز هستند و علاقه به کشور دارند و ما نباید فکر کنیم که فقط این ٢٠، ٣٠ نفری که اینجا نشسته‌اند می‌توانند کشور را اداره کنند.  

 ‌* اگر بخواهید مقایسه‌ای انجام دهید، فکر می‌کنید عملکرد دولت تا الان چگونه بوده است؟ چون گویا شما می‌گویید که عملکرد وزارت خارجه و بهداشت بهتر بوده است؟  

 

نه من مثال می‌زنم و بقیه وزرا هم در بخش‌های مختلف در حال کار هستند و من هم نمی‌خواهم آن‌ها را ندیده بگیرم. دره‌مان وزارت راه هم حتما خیلی کار‌ها انجام می‌دهند و من بخشی که انجام نمی‌دهند را می‌گویم و ممکن است در وزارت راه، بخش‌هایی کارهای خوبی در حوزه شهرسازی انجام دهند اما آن چیزی که مردم می‌بینند و ما به‌عنوان ناظری که از بیرون نشسته‌ایم و می‌توانیم قضاوت کنیم، می‌بینیم که این حرکت دولت حرکت متعادلی نیست یعنی همه با هم به یک اندازه تلاش و کار نمی‌کنند و من به این می‌خواهم بپردازم که چرا مردم از وزیری که می‌آید و آنقدر استقبال و تعریف می‌کنند و در فضای مجازی می‌بینیم که چپ و راست و میانه، آقای ظریف که خدا او را حفظ کند را تعریف و تمجید تا سطح یک قهرمان ملی تجلیل می‌کنند و باید این تعریف‌ها مثلا از وزیر راه و رفاه و آموزش‌وپرورش هم بشود یعنی ما باید کاری کنیم که همه وزرای ما با عملکرد خودشان در بخش‌های مختلف، همه اسطوره باشند و بدرخشند و این دولت، دولت درخشانی شود.  

 

 خود آقای رئیس‌جمهور در موضع‌گیری‌ها، فعالیت‌ها، سخنرانی‌ها و تصمیمات کلان چقدر شاخص‌اند و هربار در موضع‌گیری و حرکات و تصمیمات، شجاع و استثنائی‌اند. بقیه همه متناسب با آن باشند و من روی این بیشتر تأکید دارم. بالاخره هرکسی که مسئولیتی را می‌گیرد و مثلا وزیر می‌شود، باید همواره این دغدغه را داشته باشد که اگر او نبود، چه اتفاقی نمی‌افتاد؟ و چه آسیبی به توسعه و پیشرفت آن بخش یا کل کشور وارد می‌شد؟ مسئول و وزیر و مدیر که نباید بی‌خاصیت باشد. با شجاعت و ابتکار و خلاقیت باید وزرای عزیز ما که در دولت تدبیر و امید روی کار آمده‌اند، کار استثنایی و ماندنی از خود به‌یادگار بگذارند.  

 ‌ فکر می‌کنید بخش‌ها و وزارت‌خانه‌هایی هستند که ارتباط مستقیمی با تحریم‌ها نداشته باشند و بخواهند فعالیت بیشتری انجام دهند، در بخش اقتصادی ما خیلی حوزه‌ها به تحریم وابسته است، مثل این تبادل ارزی که به آن اشاره کردید مثل بخش سرمایه‌گذاری و در این زمینه‌ها با مشکل مواجه شده‌ایم، فکر می‌کنید کجا‌ها می‌شد فعالیت بیشتر انجام می‌شود و خیلی هم به مشکلات ناشی از تحریم‌ها ربط نداشته باشد، و کم‌کاری کرده‌اند؟ و اساسا در این شرایط می‌شود کار کرد؟ در جایی از شما خواندم وقتی به شما پیشنهاد شد که شهردار تهران شوید، گفته بودید بودجه و پول ندارید و در این شرایط، کارکردن سخت است. فکر نمی‌کنید در این شرایط این مشکل آن‌ها هم باشد؟ البته در‌‌نهایت قبول کردید... د.  

 

قبول‌کردیم، کار کردیم و شد. من می‌خواهم بگویم در هرشرایطی حتی در شرایط تحریم کارهایی هست که می‌شود انجام داد و نباید آن کارهایی که می‌شود را به بهانه تحریم از سر باز کنیم. بعضی از کارمندان ما در بخش‌هایی از دولت، عملکرد خوبی ندارند، البته من نمی‌دانم که وابسته به دولت قبل باشند یا نه، چون می‌گویند دولت قبل چند صد هزار نفر را استخدام کرد که یک حرکت سیاسی را بکنند. خیلی از آن‌ها الان واقعا فعال نیستند شاید هم اصلا سیاسی هم نباشند، انگیزه ندارند و در حد کارمندی کار می‌کنند.

 

 در دولتی که تحت تحریم باشد، نمی‌شود کارمندی کار کرد و باید جوری کار کرد که راه‌گشا باشد برای کشور، مثلا برای وزارت خارجه وقتی یک حرفی را می‌زنند و صحبتی می‌کنند و با مانع مواجه می‌شوند، اگر بخواهند کارمندی کار کنند، می‌گویند نشد و ما جلسه گذاشتیم و آن‌ها قبول نکردند، مثل قبلی‌ها که می‌رفتند، نامه و قطع‌نامه‌ای را می‌خواندند و بازمی‌گشتند. این حرکت، یک نوع حرکت کارمندی است. من فکر می‌کنم بعضی از وزارت‌خانه‌ها و برخی از بخش‌ها در وزارت‌خانه‌ها هستند که کارمندی کار می‌کنند.

 

من به این موضوع انتقاد دارم. با این مشکلاتی که هست، حتی اگر تحریم را بردارند، نمی‌شود با کار معمولی و کارمندی و بی‌انگیزه کشور را اداره کرد. رقبای این دولت با تلاشی فوق‌العاده می‌خواهند کارایی را از این دولت بگیرند. این‌همه دعوا و جنجال سر انتخاب وزرا و سؤال و تذکر و تلاش بی‌سابقه، عادی نیست. این‌همه دلواپسی در دولت قبل کجا بود؟ حال که وضع این است، دولت و مدیران آن در هربخشی باید با چنگ‌ودندان کارآمدی را به نمایش بگذارند که امید‌های مردم برباد نرود.  

 

 ‌* فکر می‌کنید بدنه اجتماعی که یکباره به سوی حمایت از روحانی سوق داده شد، در شرایطی بعد از توافق وارد چه مرحله‌ای می‌شود. آیا ممکن است این بدنه به مطالبات خود در عرصه سیاست داخلی روی بیاورد؟ در این صورت دولت باید چه تدابیری اتخاذ کند؟  

 

آقای روحانی اگر وعده‌ای داده است، همیشه باید درصدد تحقق آن‌ها باشد، چه تحریم برداشته شود و چه برداشته نشود، چه توافق انجام شود یا نشود.  

* ‌ اما در این دو سال عملا یک فضای تعلیق شکل گرفته بود. فضایی که انگار همه‌چیز وابسته به مذاکرات شده بود.  

 

به نظر من آقای روحانی این وابستگی را ایجاد نکرده بود. نقد من دقیقا به آن بخش‌هایی از دولت است که کار خود را به فضای مذاکرات وابسته کرده بودند، در حالی که در این فاصله باید کار خودشان را انجام می‌دادند. در مورد بدنه اجتماعی، طبیعتا جامعه از دولت و مسئولان مطالباتش را می‌خواهد و کاری به این ندارد که شرایط تحریم باشد یا نباشد. وقتی مردم دولتی را انتخاب می‌کنند، می‌خواهند آلامشان کمتر شده و لااقل بعضی از مشکلات آن‌ها تسکین پیدا کند. مردم دولت را ایدئولوژیک انتخاب نمی‌کنند. آن‌ها دولت را برای رفع مشکلات زندگی انتخاب می‌کنند. منظورم این است که در هر شرایطی خواسته مردم پابرجاست. اگر تحریم شد دولت باید یک‌جور وظایفش را انجام دهد و اگر تحریم نباشد، جور دیگر. مشروعیت و مقبولیت دولت‌ها و مدیران امروز ریشه در کارآمدی آن‌ها دارد. حکمرانی خوب اساس خواست عمومی مردم و مترقی‌ترین برنامه حاکمان است.  

 

 ‌* فکر می‌کنید بیانیه سوئیس در گشایش عرصه سیاست داخلی و عملکرد گروه‌های سیاسی می‌تواند اثرگذار باشد؟  

 

به‌صورت کلی نگاه همه گروه‌های سیاسی باید به داخل کشور باشد. به‌نحوی که بخواهیم با هم تعامل کنیم. اگر نگاه به داخل باشد در شرایطی که مسائل خارجی کشور حل‌وفصل شود، طبعا نگرانی‌ها هم کمتر است و احتمالا تعامل قوی‌تری برقرار می‌شود. به‌هرحال هر چقدر رابطه با دنیا بهتر شود، باید زمینه‌های تعامل در داخل بیشتر فراهم شود. یعنی اینکه به همه افراد اجازه دهیم که حرف‌هایشان را بزنند. همه درباره خواسته‌هایشان بتوانند ابراز نظر کنند، این یک روال طبیعی است.  

 

 البته در شرایطی که مسائل خارجی هم حل شوند، یک عده می‌توانند از هم سوءاستفاده کنند. بگویند حالا که مسائل خارجی حل شده است، ممکن است شما جری بشوید و یک حرکتی کنید... یک عده هم برعکس ممکن است از شرایط تحریم و بسته‌بودن فضا احساس کنند که دیگر کسی حق ندارد حرف بزند. به نظر من به این بحث نباید این‌گونه پرداخت که چون مسائل ما با خارج حل شده است در داخل هم باید وضعیت تغییر کند. اداره کشور با احساس تعامل ملی به‌صورت پایدار امکان‌پذیر است. شاید کسانی یک‌روز فکر می‌کردند برای پایداربودن می‌شود همه را رد صلاحیت کرد.  

 

ولی امروزه همه می‌دانند این‌ها پایداری نیست؛ در همه‌جای دنیا تجربه شده است. این تعامل ملی را باید جدا از نگاه به خارج بین خودمان ایجاد کنیم، حل‌شدن و حل‌نشدن موضوعات خارجی هر دو می‌تواند ابزاری باشد، هم برای برخورد و هم به‌هم‌ریختگی.  

 

 ‌* احزاب اصلاح‌طلب برای هر دو صورت ماجرا یعنی رسیدن به توافق نهایی یا عدم پیروزی در این رابطه آیا برنامه و استراتژی خاصی دارند؟ آن‌هم با توجه به اینکه احزاب در سال جاری، خود را برای ورود به انتخابات آماده می‌کنند.  

 

شاخصه یک حزب سیاسی داشتن یک برنامه سیاسی است که شامل سیاست داخلی و خارجی و فرهنگی و اقتصادی و... می‌شود. من فکر می‌کنم مجموعه اصلاح‌طلبان نسبت به این موضوع برنامه مدونی دارند آن‌ها هم که برنامه تدوین‌شده‌ای ندارند، راجع ‌به این سیاست‌ها حرف دارند، شاید همیشه شرایط برای مطرح‌کردن مهیا نباشد، ولی به‌صورت مقطعی عنوان می‌شود.  

 

 ‌* قاعدتا با درپیش‌بودن انتخابات باید مسیر خودشان را مشخص کنند و دست‌کم بدانند با چه برنامه‌ای می‌خواهند وارد این عرصه شوند. شما در مجموعه اصلاح‌طلبان این حرکت را می‌بینید؟  

 

در بعضی از مجموعه‌های سیاسی اصلاح‌طلب این بحث‌ها جاری است و روی آن‌ها کار می‌شود اما اصولگرایان را نمی‌دانم.  

 

 ‌* منظور شما شورای مشورتی است؟  

 

در شورای مشورتی بعضی از بحث‌ها مطرح می‌شود و احزاب هم به‌طور جداگانه در این‌باره بحث می‌کنند. به نظر من نسبتا تحرک خوبی در داخل این مجموعه‌های سیاسی در حال شکل‌گرفتن است.  

 

* فکر نمی‌کنید در این‌باره باید به یک جمع‌بندی نهایی و نگاه واحد برسند؟  

 

علی‌القاعده اگر یک جبهه برای انتخابات شکل بگیرد، حتما این بحث‌ها عنوان می‌شود.  

 ‌

*جبهه خارج از شورای هماهنگی را می‌فرمایید؟  

 

خیر. من می‌گویم برای انتخابات مجموعه اصلاح‌طلبان قاعدتا به این سمت می‌روند که جبهه واحدی را ایجاد کنند و در مقابل هم توقع این است که اصولگرایان هم بتوانند این کار را بکنند.  

 

* ‌ در مورد این جبهه توضیح بیشتری بدهید. قرار است جبهه جداگانه‌ای شکل بگیرد یا همه‌چیز در ذیل‌‌ همان شورای مشورتی است؟  

 

 

همه گروه‌ها و تشکیلات و احزاب اصلاح‌طلب در آنجا (شورای مشورتی) حضور دارند و تا این لحظه هم خودشان تصمیم گرفتند که چنین اتفاقی بیفتد. حالا اگر تغییراتی را بخواهند ایجاد کنند، دست‌کم تا این لحظه فکر نمی‌کنم کسی دنبال ‌زدن ساز انفرادی باشد. آن مجموعه هم مجموعه پیچیده‌ای نیست و همه، همین اصلاح‌طلبان هستند.

 

به‌هرحال فضای سیاسی در سال انتخابات فضای داغ‌تری می‌شود و هرچه به انتخابات نزدیک می‌شویم جلسات و بحث‌ها و حرف‌های روزنامه‌ای داغ‌تر می‌شود و گروه‌ها تلاش می‌کنند که افکار عمومی را به سمت خودشان جذب کنند. اگر دولت به قولی که در این زمینه داده، پایبند باشد و این فضای داغ را سالم نگه دارد که به نظر من تا این لحظه توفیقاتی داشته است.  

 ‌

* به‌طور مشخص وزارت کشور را می‌فرمایید؟  

 

کلا دولت، که وزارت کشور هم یک بخش آن است. بخش‌های امنیتی و انتظامی هم باید هماهنگ با وزارت کشور این کار را انجام دهند. اگر قرار است فضای آرامی باشد، باید جلوی حرکت‌هایی را که تلاش می‌کنند فضای آرام را به‌هم بزنند، گرفت.  

 ‌

 *اما این اتفاق نیفتاده است، چراکه فعالیت‌های گروه‌های فشار خیلی بیشتر شده است... 

 

این حرف، بی‌انصافی است. در فضای گذشته اصلا کسی دنبال این جلسات و محافل نمی‌رفت؛ برای اینکه از اول به او می‌گفتند که نمی‌شود جلسه بگذارید و اصلا مجوز نمی‌دادند. ولی الان ببینید در فضای دانشگاه‌ها صد‌ها جلسه گذاشته می‌شود و در آن حرف‌های موافق و مخالف دولت طرح شده و هیچ اتفاقی هم نمی‌افتد. وگرنه در همین تهران در گذشته فضا طوری بود که حتی گاهی اگر کسی فوت می‌کرد از ابتدا جلوی آن را می‌گرفتند و اجازه نمی‌دادند مجلس فاتحه‌ای شکل بگیرد.

 

اما در شرایط فعلی استانداری، نهادهای امنیتی و انتظامی فضا را کنترل می‌کنند، حالا شاید بی‌نظمی‌هایی هم اول کار باشد و یک درگیری هم اتفاق بیفتد اما در مجموع احساس این است که این فضا، فضای بسیار معقول‌تری است. حالا دو یا سه اتفاق افتاده است؛ مثلا یک برخوردی کرده و نگذاشته‌اند کسی صحبت کند، ولی در کنار آن هم ده‌ها جلسه‌ای که برگزار شده است را باید در نظر بگیرید. شما ببینید در دانشگاه‌های تهران در سال ٨٩ در مجموع چند مجوز اجتماعات برای دانشگاه‌ها صادر شده است و امسال چقدر؟  

من می‌گویم درآن دوره جلو تجمعات دانشجویان را می‌گرفتند و وزارت علوم و دانشگاه‌ها مجوز صادر نمی‌کردند. الان که آقای مطهری به شیراز 

 

رفته که سخنرانی کند نگذاشتند ولی در‌‌ همان شیراز چند تجمع برگزار شده که در آن هیچ اتفاقی نیفتاده است، یا در مشهد یا در تبریز یا در تهران که تجمعات دانشجویی زیاد‌تر است. در همین دو سال گذشته روال مجوزدادن به سمت بسته‌بودن فضا نبوده بلکه به سمت بازکردن فضا بوده است. واقعا هم باز شده است...

نظر شما