شناسهٔ خبر: 85602 - سرویس فرهنگ
نسخه قابل چاپ منبع: تسنیم

کارگردانی که با رفتنش، بخش قابل توجهی از جسارت سینما را هم برد

رسول ملاقلی پور امروز ۱۶ اسفند، مصادف با هشتمین سالروز درگذشت «رسول ملاقلی‌پور» است. کارگردانی پیشرو که با به تصویر کشاندن مضامین تازه‌ای از سینمای جنگ و دفاع مقدس نام خود را در سینمای ملی جاودانه کرد.

نماینده/ امروز ۱۶ اسفند، مصادف با هشتمین سالروز درگذشت «رسول ملاقلی‌پور» است. کارگردانی پیشرو که با به تصویر کشاندن مضامین تازه‌ای از سینمای جنگ و دفاع مقدس نام خود را در سینمای ملی جاودانه کرد.
ملاقلی‌پور در دهه شصت، به مانند تمایل بدنه سینما به تولید آثاری در باب دفاع مقدس، در این حوزه آثار درخور توجهی تولید کرد. در سال‌هایی که اهم تلاش فیلمسازان، معطوف به نشان دادن یک عملیات جنگی و رشادت‌های ایرانیان و در ‌‌نهایت پیروزی آن‌ها بود، کارگردانی ظهور کرد که توجه ویژه‌ای به جزئیات نشان می‌داد؛ او زمختی‌ها را در کنار تکانه‌های احساسی به ثبت رساند و سبب شد تا شکل فیلمسازی دفاع مقدس آن سال‌ها، با تغییر ماهوی در بیان مفاهیم مواجه شود. اما «جسارت» که کلیدواژه اساسی هنر کارگردانی ملاقلی‌پور بود در دگردیسی او به تبعات جنگ، خود را بهتر نشان می‌دهد.
ملاقلی‌پور یکی از معدود کارگردانان سینمای ایران است که جلو‌تر از شرایط اجتماع خود قدم برمی‌داشت و بنابراین نمی‌توان فیلم‌های او را فرزند زمانه خود عنوان کرد.
در نیمه دوم دهه هفتاد، او خیلی آشکارا به تبعات انسانی پس از جنگ می‌پردازد و در این مسیر، به مانند همیشه، خیلی بی‌محابا عمل می‌کند. او ابتدا در اثر شاعرانه خود، «هیوا» نشان می‌دهد که انسان‌های ناخالص جنگ، چگونه به مدارج مهم رسیده‌اند، در «نسل سوخته» به نقد عملکردهای این انسان‌های ناخالص در بدنه حاکمیت می‌پردازد و در «قارچ سمی» نشان می‌دهد که چطور این انسان‌های ناخالص چگونه با پشتوانه حضور در جبهه، به حذف دلواپسان واقعی پرداخته و مسیر را برای تعالی اهداف خود هموار می‌کنند. هنوز هم «قارچ سمی» سیاسی‌ترین فیلم تاریخ سینمای ماست و قهرمانش، کاراکتری با تاریخ مصرف ماندگار لحاظ می‌شود. تکانه‌های احساسی کارگردان که یکی از مولفه‌های هنری او در تمام دوران به حساب می‌آید، در این اثر به اوج خود رسیده و به شدت مخاطب خود را تحت تاثیر قرار می‌دهد. عجین شدن کامل حوادث داستان با زندگی روزمره، برگ برنده «قارچ سمی» است.
این سه گانه، اوج جسارت کارگردان در پرداختن به دغدغه‌های ذهنی‌اش است و البته هنرنمایی والای او در ترسیم لابیرنت‌های جذاب درام که کاملا با این مضامین مهم گره می‌خورد و در نتیجه شعارزده نمی‌شود.
او بعد در «مزرعه پدری»، باز هم نقبی به این انسان‌ها می‌زند کسانی که فکر می‌کنند در مزرعه خانوادگی خود زندگی می‌کنند و تصمیمات و منافع شخصی آن‌ها بر منفعت عموم رجحان دارد. یک بیگ پروداکشن عظیم در سینمای دفاع مقدس که برخلاف آثار مشابه کم تعداد خود، داستانگو است و تلاش خود را بر جنبه‌های نظامی و ویرانگری معطوف نمی‌کند. حکایتی از شکوه‌های یک خانواده که مرد آن‌ها به جنگ رفته اما آن‌ها چندان رضایتی با این مساله ندارند. همین اتفاق را بنگرید و ببینید که موضوعی چنین عام، چرا تا آن زمان در سینمای ما مطرح نشده بود؟ آیا تمام خانواده‌ها، موافق حضور اعضای خود در جبهه بودند؛ جسارت ملاقلی‌پور، این بار نیز به کارش آمد و اثری ساختارمند و در عین حال مظلوم با تکیه بر انگاره‌های احساسی را ساخت که هنوز هم یکی از بهترین و قوی‌ترین آثار ساخته شده در سینمای دفاع مقدس ما محسوب می‌شود.
بعد از «مزرعه پدری»، ورق تاحدودی بر می‌گردد و آقای کارگردان به «می‌م مثل مادر» روی می‌آورد. نشان دادن تبعات جنگ این بار با مضامین اخلاق و خودخواهی‌های فردی؛ زیرکی ملاقلی‌پور باز هم به مانند همیشه در این فیلم نیز به کمکش می‌آید و سبب می‌شود تا با دست مایه قرار دادن تبعات جنگ در شمایل فرزندی که از مادر شیمیایی متولد می‌شود، به تبیین رسالت خود بپردازد و همزمانی که این خودخواهی‌های فردی را به تصویر می‌کشاند، جنبه‌ای دراماتیک کار خود را از طریق جریانات مادر و فرزندی که تنها مانده‌اند به پیش برده و باز هم یک اثر شاخص را به رخ همه بکشاند؛ اثری با تکانه‌های احساسی عام‌تر که در فضایی امروزی و شهری و در مواجهه با مردم شهر رقم می‌خورد و اگر سخت گیری‌های تهیه کننده نبود، چه بسا مخاطب با یک تراژدی بزرگ مواجه می‌شد و‌ای کاش منوچهر محمدی در کار کارگردانش دخالت نمی‌کرد تا ما امروز این چنین تشنه دیده شدن یک تکانه جدی و سهمگین از استاد خلق چنین صحنه‌هایی نمانیم.
وقتی به عقب بر می‌گردیم و این فیلم‌ها و دیگر فیلم‌های کارگردان را مرور می‌کنیم واقعا متعجب می‌شویم که چطور یک کارگردان در دهه‌های قبلی توانسته با وجود کمبود‌ها و مشکلات سخت افزاری و نرم افزاری بسیار، دست به خلق آن شاهکار‌ها بزند و همواره یک سر و گردن از جامعه روز خود جلو‌تر بوده و فیلم‌هایی با تاریخ مصرف نامشخص بسازد. برای برخی از فقدان‌ها باید تاسف خورد؛ فقدان نبود رسول در سینمای ایران به عنوان کارگردانی پیشرو، یکی از آنهاست؛ کارگردانی که رفت و بخش قابل توجهی از جسارت سینما را نیز با خود برد و هیچ جایگزین ولو کمرنگی نیز برای خود به جای نگذاشت تا خلاء نبود او به شکلی جدی به چشم آمده و احساس شود.

منبع: تسنیم

نظر شما