به گزارش نماینده، رجا نوشت: صف بلند و طولانی آقازادههای دولت یازدهم که در قامت فرزند و داماد و برادر بلندپایه ترین مقامات دولتی، این روزها خود را به عنوان فعالان کلان اقتصادی معرفی کرده و پشت در ورود به اتاق بازرگانی ایران صف کشیدهاند، این سوال مهم را به وجود آورده است که اساسا افرادی در بازه سنی ۲۵ تا ۳۵ سال و در شرایطی که دیگر جوانان هم سن آنها مشغول گذراندن سربازی و کلاس کنکور ارشد و دکتری بوده و در موفقترین حالت، موفق به اشتغال در یک شرکت خصوصی و یا خصولتی شدهاند، چگونه به یک باره به سرمایهدارانی کلان و صاحبان شرکتها و سرمایههایی میلیاردی مبدل شده و امروز با افتخار خود را فعال بخش خصوصی معرفی میکنند!؟
شاید روایت فرزند محمدرضا عارف، وزیر ارتباطات و معاون اول دولت اصلاحات از شرح فعالیتهای اقتصادی اش، تا حدودی پاسخ این معما را روشن کند.
حمیدرضا عارف پسر محمدرضا عارف معاون اول دولت اصلاحات، که این روزها به عنوان یک سرمایه دار و تاجر برای انتخابات اتاق بازرگانی ثبتنام کرده، در توضیح سابقه کاری خود به ماجرایی اشاره کرده که بررسی زمان و تاریخ آن سوالهای بیجوابی را در ذهن مخاطب ایجاد میکند.
حمیدرضا عارف در گفتگو با سایت خبرآنلاین به سوابق فعالیتهای اقتصادی خود اینگونه اشاره میکند: «من از سال ۸۰ تا به امروز حداقل ۴ شرکت اقتصادی راه اندازی کرده ام که فعال هستند. افتخار و ادعا می کنم که برای مثال در سال۲۰۰۴ شرکت ام.تی.ان MTN آفریقای جنوبی را که در ایران توانست اولین اپراتورخصوصی تلفن همراه کشور (ایرانسل) را راه اندازی کند وشاید مهمترین و بزرگترین پروژه خصوصی سازی در کشور بوده، را به کشور آوردهام. به این افتخار میکنم که در سن کم توانستم یک شرکت بزرگ و قوی خارجی را با تواناییهای شخصی به ایران بیاورم که هرچند متاسفانه با دخالت دولت نهم این شرکت خارجی با برخی شرکتهای زیر مجموعه وزارت دفاع و بنیاد مستضعفان شریک شد و کلیه حقوق مادی و معنوی من و شرکایم غیر مشروعانه نادیده گرفته شد.»
پسر عارف از نقش خود در آوردن شرکت بزرگ بینالمللی ام.تی.ان به ایران در سال ۱۳۸۴ گفته است و حال آنکه حمیدرضا عارف متولد سال ۵۷ است، یعنی او الان جوانی ۳۶ ساله است و در سال ۱۳۸۴ که شرکت ام.تی.ان را به ایران آورده، ۲۷ سال داشته است.
پسر معاون اول دولت اصلاحات با توجه به سن و سالش، احتمالا در اوایل دهه ۱۳۸۰ مدرک فوق لیسانس را گرفته، فورا وارد فعالیتهای اقتصادی شده و در همین مدت کوتاه، مورد اعتماد شرکت بینالمللی ام.تی.ان قرار گرفته و توانسته این شرکت را به انجام یک سرمایهگذاری بزرگ در ایران قانع سازد!
توضیحات داستان وار پسر عارف اجازه این پرسش را از رسانهها نمیگیرد که چرا با وجود شرکتهای فعال و با سابقه در این عرصه، شرکت تازه تاسیس وی چنین پروژه سنگینی را عهده دار می شود، آن هم در حالی که به گفته خود او، از سال ۸۰، فعالیت جدی اقتصادی را شروع کرده است؟ چگونه می شود که یک جوان نهایتا ۲۳ ساله در سال ۸۰، به چنین روابط قوی در حوزه های اقتصادی آن هم در عرصه بین المللی دست می یابد؟!
اگر حمیدرضا عارف چون مارک زاکربرگ خالق شبکه اجتماعی فیس بوک، از توانایی های تحصیلی خود استفاده میکردند و یک نوآوری خارقالعاده را تولید و به عرصه فناوری اطلاعات میافزود، شاید پذیرش آن قابل باورتر بود تا اینکه، جوانی ۲۳ ساله به عنوان یک ابرقدرت اقتصادی وارد فضای اقتصادی شده و در مبارزه با رقبای قدرتمند اقتصادی بدون هیچ پشتوانه سیاسی سربلند از میدان بیرون آمده باشد!
این در حالی است که پدر حمیدرضای جوان که این روزها خود را به عنوان فعال موفق اقتصادی معرفی میکند، در آن سال، یعنی سال ۱۳۸۰ و آغاز فعالیت جدی اقتصادی پسر پستهای جالب توجهی داشته که اتفاقا بی ارتباط به زمینه فعالیتهای اقتصادی حمیدرضا یعنی حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات هم نبوده است.
محمدرضا عارف از ۱۳۷۶ تا ۱۳۷۹ وزیر پست و تلگراف و تلفن، از ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۰ رئیس سازمان مدیریت و برنامه ریزی و از ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۴ معاون اول دولت اصلاحات بوده و عالیترین سمتهای اقتصادی و فناوری را در آن دولت در اختیار داشته است.
گفتنی است در دوران دولت دوم اصلاحات، وزارت ارتباطات و فنآوری اطلاعات در تاریخ ۲۷ بهمن ۱۳۸۲کنسرسیوم ایرانسل را به عنوان برنده مزایده اپراتوری دوم تلفن همراه اعلام نمود. در سال ۱۳۸۴ و در اوایل دولت نهم این شرکت با اخذ مجوز فعالیت خود را آغاز کرد. این شرکت طی ۸ سال گذشته بیش از ۱۷ هزار میلیارد تومان درآمدزایی داشته است.
بدون تردید توجه ویژه شرکت بینالمللی ام.تی.ان به حمیدرضا عارف در اوایل دهه ۱۳۸۰ را نمیتوان بیارتباط با جایگاه معاونت اولی پدر او بیارتباط دانست، البته این به معنای سوءاستفاده پسر عارف از جایگاه پدر نیست، اما توصیهای است به این کاندیدای اتاق بازرگانی که از این پس به گونهای وانمود نکند که هرگز از امتیاز آقازادگی استفاده نکرده است. البته از نگاههای بدبینانه در ماجرای واسطهگری پسر معاون اول دولت اصلاحات برای واگذاری یک قرارداد عظیم چند هزار میلیاردی به یک شرکت خارجی نمیتوان گذشت، خصوصا آن که پسر عارف از اینکه دولت نهم او را از این پروژه پرسود کنار گذاشته، گلایه کرده است.
شاید بررسی سوابق فعالیت اقتصادی سایر آقازادهها، برادرزادهها، دامادها و برادران مسئولان ارشد دولتی که این روزها به عنوان فعالین موفق و جوان اقتصادی خود را در رسانهها پرزنت کرده و برای رسیدن به اتاق بازرگانی در تلاش هستند، این معما را بیشتر از پیش روشن کند که این جوانان مستعد چگونه در عرض چند سال و بدون اینکه پدران آنها به دلیل کارمندی دولت، سرمایهای آنچنان در حد تجارتهای میلیاردی در اختیارشان قرار داده باشد، به فعالینی اینچنین موفق در عرصه اقتصاد کشور مبدل شدهاند!؟
نظرات مخاطبان 0 1
۱۳۹۳-۱۲-۱۳ ۱۸:۱۴ناشناس 0 0