شناسهٔ خبر: 83487 - سرویس فرهنگ
نسخه قابل چاپ منبع: مهر

کتاب جنایی رولینگ پایانی دیگر می‌گیرد

جی کی رولینگ43 کتاب «جای خالی ناگهانی» نخستین کتاب جی کی رولینگ برای بزرگسالان، در اقتباس تلویزیونی، با پایانی دیگر ساخته می‌شود.

به گزارش نماینده نقل از گاردین، کتاب خانم رولینگ هم به جمع کتاب‌هایی پیوست که نظر کارگردان در پایان‌بندی آن با نظر نویسنده یکی نبودند. شبکه تلویزیونی اچ‌بی‌او که با همکاری بی‌بی‌سی در حال ساختن یک مینی سریال از رمان «جای خالی ناگهانی» است، تصمیم گرفته اندکی رستگاری به پایان تلخ مورد نظر نویسنده اضافه کند.

سارا فلپس فیلمنامه نویس این مجموعه گفته است: پایان بندی منتخب او هنوز دلخراش است، اما من سعی کرده‌ام تا لحظاتی که به نوعی نشان از رستگاری دارند، در پایان به فیلم اضافه کنم تا این حس به وجود آید که با پایان تراژدی، کسی هست که بتواند پشتش را راست نگه دارد و اندکی احساس سربلندی داشته باشد.

داستان سیاه رولینگ از یک شهر کوچک انگلیسی، اولین کتابی نیست که در اقتباس تصویری از سوی فیلمنامه‌نویسان با اندکی دیدگاه مثبت‌تر همراه می‌شود. هنوز روشن نشده دیدگاه فلپس تا چه حد پایان‌بندی رمان را تغییر داده و این امر تا پایان این سریال که پخش آن از ۱۵ فوریه شروع می‌شود، روشن نخواهد شد.

مقایسه چند پایان بندی متفاوت بین کتاب و فیلم می‌تواند جالب باشد.

«پری دریایی کوچک» نوشته هانس کریستین آندرسن: کمپانی دیسنی پایان‌بندی کاملاً متفاوتی برای «پری کوچک دریایی» هانس کریستین اندرسن انتخاب کرد. انگار سازندگان این کمپانی هرگز کتاب اندرسن و پایان غمگین آن را نخوانده بودند و نمی‌دانستد پری کوچک خودش را قربانی می‌کند تا شاهزاده محبوبش بتواند شاد باشد. در کتاب آمده است: «با چشمانی که می‌درخشیدند یک بار دیگر به شاهزاده نگاه کرد و خودش را از روی لبه سنگی به دریا انداخت، و احساس کرد بدنش در حال حل شدن در کف‌هاست». به جای این، ما در انیمیشن دیسنی صدای آوازخوانی خرچنگ‌ها و شاید پس از آن را می‌شنویم.

«من افسانه هستم» نوشته ریچارد متیسون: نسخه فیلم ویل اسمیت که جدیدترین و چهارمین اقتباس از کتاب متیسون نویسنده بزرگ علمی تخیلی است، در پایان بندی خود بسیار ساده‌تر و قهرمانانه‌تر از کتاب عمل می‌کند و در آن نویل قهرمان در انتها راهی زندان می‌شود. اما نتیجه ریچارد متیسون به عنوان یک نویسنده بزرگ بسیار از نظر اخلاقی پیچیده‌تر و کاملاً فراموش نشدنی است و حتی از عنوان داستان فراتر می‌رود و خودش در اعتراض می‌گوید: نمی‌دانم اگر هالیوود شیفته کتاب من شد پس چرا همانطور که من آن را نوشته بودم، آن را نساخت؟

در پایان‌بندی این کتاب آمده است: نویل وارد زندان می‌شود و از پنجره می‌بیند که آنها در انتظار اعدام او هستند. می‌بیند که دیدگاه آلوده همانطور به او نگاه می‌کند که او زمانی به خون‌آشامان نگاه می‌کرد. او درک می‌کند که او تنها بازمانده از انسانیت کهن است و اکنون او می‌تواند افسانه نژاد جدیدی باشد که از آلودگی ایجاده شده‌اند. او متوجه می‌شود اشتیاق آنها برای کشتن او چیزی نیست که او باید به آن محکوم شود. و در حالی که قرص اثر می‌کند، او فکر می‌کند: من موجود جدید موهومی هستم که وارد این قلعه تسخیرناپذیر همیشگی می‌شوم. من افسانه هستم.

«درخشش» نوشته استیون کینگ: کینگ تعریفی از اقتباس استنلی کوبریک نمی‌کند. پایان‌بندی این رمان‌نویس با چشم‌اندازی در شعله‌ها شکل می‌گیرد. در حالی که هتل خالی کوبریک باقی می‌ماند، و او یک شخصیت اصلی را می‌کشد؛ اما کینگ او را در کتابش زنده نگه داشته و همین شخصیت پس از سال‌ها در کتاب جدیدی که در ادامه «درخشش» با عنوان «دکتر خواب» منتشر کرد، دوباره ظاهر می‌شود.

«پرتقال کوکی» نوشته آنتونی بورگس: فیلم اقتباسی از این کتاب بار دیگر به کارگردانی کوبریک ساخته شده است، اما بورگس از فیلم متنفر است و آن را فیلمی می‌داند که پیروزی سکس و خشونت را اعلام می‌کند و موجب می‌شود خوانندگان کتاب هم پس از دیدن فیلم، درباره کتاب به اشتباه بیفتند و درک درستی از آن به دست نیاورند. او اما در کتابش به رستگاری تکیه دارد و به ویژه در بخش پایانی، پایانی به عافیت‌رسیده برای آلکس بزرگسال رقم می‌زند.

نظر شما