شناسهٔ خبر: 82380 - سرویس سیاست
نسخه قابل چاپ

خاطره چمران از روز ورود امام به میهن

چمران رئیس شورای شهر تهران ضمن بیان خاطره ای از ورود امام(ره) به میهن، گفت: وقتی محمد اصفهانی آیه «جاء الحق و ذهق الباطل» را خواند، اشک های امام جاری شد.

به گزارش  نماینده به نقل از جماران، متن این خاطره که در اسفند ماه سال ۱۳۹۰ در گفت و گو با ویژه نامه «امین امام» به مناسبت سالگرد رحلت یادگار گرامی امام مرحوم حجت الاسلام و المسلمین سید احمد خمینی بیان شده است، در پی می آید: 

بعد از ورود به ایران، لحظه ورود ایشان کنار حضرت امام بود و من مسئول تبلیغات و برنامه‌های داخل فرودگاه بودم. گروه سرود و قرآن و بچه‌های دبیرستان علوی برای اجرای برنامه روی بالکن بودند. امام که وارد شد همراه با حاج احمد آقا بودند، با اینکه همه مرتب ایستاده بودند، عده زیادی روی بالکن غربی که بر باند فرودگاه دید دارد ایستاده بودند و پرواز که آمده بود آن‌ها را آنجا پیاده کرده بود (از جمله آقای صادق طباطبایی) و من گفتم نگذارید کسی بیاید پایین و دوستان زنجیر گرفته بودند؛ آقای طباطبایی و همراهان امام گفتند ما اینجا گیر کرده‌ایم تا اینکه آن‌ها را بیرون آوردیم.

 امام که وارد شد شلوغ شد، برق سالن قطع شد تا برنامه زنده قطع شود. سالن هم برق نداشت به‌جز یک پریز برق اضطراری، روی بالکن ایستاده بودیم و دیدیم این جوان ده الی ۱۲ ساله می‌خواهد قرآن بخواند صدایش نمی‌رسد. امام که آمد من فی‌البداهه فریاد بلند الله اکبر را شروع کردم که هیچ وقت به عمرم صدایی به آن بلندی از خودم ندیده بودم و با فریاد الله اکبر همه به خودشان آمدند و صفوف مرتب شد. من آقای محمد اصفهانی قاری قرآن را رو کولم گذاشتم و از روی بالکن روی پله‌ها آوردم پایین و جمعیت را کنار زدم و بردم کنار امام که میکروفونی با مسئولیت آقای ناطق نوری به پریز برق اضطراری وصل شده بود، میکروفن را در مقابل قاری قرار دادم و او آیه «جاء الحق و زهق الباطل» را خواند که اشک‌های امام جاری شد و امام سخنرانی کوتاهی کردند؛ آنجا حاج احمد آقا کنار ایشان مشخص بود و در مدرسه علوی نیز ایشان را زیاد دیده بودم که کنار امام حضور داشتند. حتی شبی که امام به ایران آمدند قرار بود بعدازظهر به مدرسه علوی بیایند که بعد از ظهر رفتند بیمارستان امام خمینی و منزل یکی از دوستانشان و... ما هم فکر می‌کردیم امام با هلی‌کوپتر می‌آیند. کنار مدرسه علوی زمین خالی بود. ما با گچ روی زمین H کشیدیم، تا اینکه دیدیم بعد از نماز در یک فولوکس واگن همراه با آقای ناطق نوری،   سیداحمد آقا آمدند و از مسئولین اجرائی جشن تشکر کردند و از فردا شب آن روز ما برای نماز‌های مغرب و عشا به مدرسه علوی می‌رفتیم. برنامه‌ها را سیداحمد آقا تنظیم می‌کردند و برای اجرا به سایرین می‌دادند.

نظر شما