شناسهٔ خبر: 79103 - سرویس سیاست
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه وطن امروز

یادداشت روز وطن امروز:

فرار از اقتصاد

نماینده/حسین قدیانی: رزمایش ارتش جمهوری اسلامی هنوز در روزهای نخست خود بود که صدای نتانیاهو درآمد تا معلوم شود تجهیزات نظامی از قبیل موشک اگر متکی به اراده‌های مقدس باشد، اتفاقا اقتدارآفرین است. صدالبته اقتدار ارتش و سپاه انقلاب اسلامی در ایمان مستحکم سردار و سرهنگ و سرباز ما ریشه دارد، در ترس و تقوا فقط از خدا ولاغیر، لیکن حضرت باری تعالی خود گفته است: «واعدوالهم ما استطعتم من قوه». حال آیا زیبنده است که وسط رزمایشی به این دشمن‌شکنی، آن هم در بین‌المللی‌ترین، اقتصادی‌ترین و حساس‌ترین شاهراه آبی جهان، بفرمایند: «موشک، اقتدار نمی‌آفریند»!؟ ما اگر شعار خود را گذاشته‌ایم تدبیر، مگر نه آن است که باید مدبرانه سخن بگوییم و مدبرانه رفتار کنیم!؟ واقعیت این است؛ سردار مملکت دارد به وظیفه خود عمل می‌کند، آن هم به نحو احسن. سردار مملکت، خواه چون حاج حسن طهرانی‌مقدم، شهید باشد، با موشک‌هایش، همچنان مشغول خدمت‌رسانی است؛ خواه چون حاج قاسم سلیمانی، شهید زنده باشد، باز هم به شایسته‌ترین نحو ممکن کار خود را دارد می‌کند. سپاه، موشکی که قول ساختش را داده بود، ساخته. ارتش غرورآفرین نیز. علی‌الظاهر جنگ نیست، اما سرهنگ کشور به شکوه هرچه تمام‌تر از پس کارهای خود برآمده. رزمایش برگزار می‌کند لیکن اندازه یک جنگ واقعی، موجب وحشت اسرائیل می‌شود. خب! آن که باید موشک خود را بسازد، تمام و کمال این کار را کرده، آیا آن که ایام انتخابات قول داده بود صد روزه بخش مهمی از مشکلات اقتصادی کشور را حل کند هم کار خود را به نیکی انجام داده است!؟ ان‌شاءالله به کسی برنخورد اما حقوقدان‌ها کم آورده‌اند از سرهنگ‌ها. اگر «من سرهنگ نیستم» تا دیروز یک پز انتخاباتی ـ تبلیغاتی بود، اینک باید گفت کاش بعضی‌ها عمل به وظیفه را از سرهنگ مملکت آموخته بودند. کاش همانگونه که نظامی ما در وظیفه خود یعنی ساخت موشک، آنچنان مدبرانه عمل کرده که دشمن، دیگر در خواب هم قادر به حمله نظامی به ایران عزیز نیست، دولتمرد ما هم در مقوله اقتصاد اقتدار می‌آفرید. عرصه نظامی به سردار و سرهنگ خود مفتخر است، اما سردار میدان اقتصاد و سرهنگ عرصه معیشت کجاست!؟ مع‌الاسف بعضی‌ها به جای عذرخواهی بابت بدقولی‌های اقتصادی و البته خیلی چیزهای دیگر، هنوز هم بر سر مردان جنگ می‌کوبند و وسط رزمایش ارتش، علیه اقتدار موشک جمهوری اسلامی سخن می‌رانند. خوب است دستگاه اجرا به جای فرافکنی و احیانا تخطئه اقدامات غرورآفرین دیگران، در همان «تشک کارآمدی» با اصحاب نقد کشتی بگیرد. ما با دولت، دعوا نداریم لیکن «دعوی کارآمدی» چون دست آخر گره به زلف «منافع ملی» می‌خورد، کتمان نمی‌کنیم که محل اصلی مناقشه ما با دولت است. دگربار باید دولتمردان ما مداقه کنند که با چه شعارهایی از مردم رأی گرفتند!؟ نیز باید مقایسه کنند چه نسبتی میان آن شعارهای عمدتاً اقتصادی و کلیدواژه‌های بعد از سکانداری‌شان وجود دارد؟ آیا پارازیت، فیلترینگ، زدن امر به معروف، اینترنت، معطل کردن امهات امور کشور به نتیجه مذاکره و... اندک تناسبی با شعارهای انتخاباتی آقایان دارد!؟ متأسفانه حرف‌هایی که برای مردم «نان» نمی‌شود، به کلیدواژه‌های اصلی دولت اعتدال بدل شده. ‌ خواننده فلان بتواند بخواند، نویسنده بهمان بتواند بنویسد، آن یکی بتواند بنوازد، این یکی بتواند برقصد؛ صرف‌نظر از درست یا نادرست بودن این موارد - که بررسی آن مجال دیگری می‌خواهد - شده مهم‌ترین کلیدواژه‌های دولت اما فرار اینچنین از حوزه اقتصاد به حوزه‌های دیگر، زیبنده دولتی نیست که دو شعار تدبیر و اعتدال را سر دست گرفته. نکته بسیار مهم اینجاست که اگر دولت قصد دارد «جنگ مواضع» با اصحاب نقد راه بیندازد، منتقدان هوشیارتر از آنند که دولت را امر به معروف اصل کاری یعنی «امر به اقتصاد» نکنند. فرار از «نبرد کارآمدی» به «جنگ مواضع» این ظن را در مردم برمی‌انگیزاند که نکند دولت خود از کارنامه نه‌چندان خوبش در حوزه اقتصاد باخبر است که علی‌الدوام از اقتصاد فرار می‌کند! شگفتا! در حوزه‌های مورد علاقه آقایان هم وقتی از ایشان سؤال می‌کنی، باز از زیر بار مسؤولیت شانه خالی می‌کنند با این بهانه جالب که بودجه این نهاد و آن سازمان، از بودجه ما بیشتر است!
فرار از اقتصاد، هم خودش بد است، هم منجر به نتایج بدی می‌شود که همین فرار از مسؤولیت در حوزه‌های مورد علاقه هم از نتایج شوم فرار از فراحوزه اقتصاد است. آری! اقتصاد «فراحوزه» است و تو وقتی از آن فرار می‌کنی، با آن همه ادعا در دیپلماسی خارجی و دیپلماسی نفتی، قیمت نفت می‌شود ۵۷ دلار! باورم هست نفت ۵۷ دلاری بیش از آنکه قدرت کدخدای غیرکدخدا را نشان بدهد، بیش از آنکه قدرت آل‌سعود در حال سقوط را نشان بدهد، حتی بیش از آنکه محصول زد و بند اوباما و اخوک عبدالله بعضی آقایان باشد، نتیجه طبیعی فرار قوه مجریه از فراحوزه اقتصاد به حوزه‌های بعضا مبتذل و دست‌چندم است.
همچنانکه نتیجه تمدید توافق کذا هم می‌تواند باشد که ما سابق بر این در روزنامه «وطن امروز» از آن به «دشت اول تمدید توافق» یاد کردیم. فرار از حوزه اقتصاد حتی اگر فرار به حوزه مهم و غیرمبتذل دیپلماسی هم باشد، باز نتیجه‌ای بهتر از نفت ۵۷ دلاری در پی نخواهد داشت. اینک جا دارد داخل پرانتز به آقای رفسنجانی بگوییم که آیا بهتر نیست برای این نفت ۵۷ دلاری هم پایی پیش بگذارید و نزد اخوک عبدالله‌تان چیزی به گرو بگذارید!؟ و آیا بهتر نیست به آل‌سعود که این همه نزد ملت ما منفور است، اینقدر مشتاق نباشید!؟ بگذریم که من از سر خیرخواهی به دولت محترم عرض می‌کنم منفعت، فقط و فقط در «نبرد کارآمدی»   است و الا «جنگ مواضع» دولت، نه با ما که علی‌القاعده باید با آمریکا و اسرائیل منفور و امثال همین عربستان مفت‌خور باشد. با شعارهای اقتصادی از مردم رای گرفتن اشکالی ندارد اما شرط است که بعد از روی کار آمدن هم حقیقتا نقش «کلید» را ایفا کنیم، نه اینکه با خلق کلیدواژه‌های غیراقتصادی، گره‌های معیشتی زندگی مردم را بیشتر کنیم. از قضا، نقد ما به توافق کذا یا تمدید آن هم به زبان اقتصاد بود، به زبان اقتصاد! آقایان قول داده بودند با توافق، تحریم‌ها برداشته می‌شود و اقتصاد نفسی می‌کشد! فی‌الحال تحریم‌ها که برداشته نشد، اما تو اگر می‌خواهی اقتصاد نفسی بکشد، اولین قدم آن است که از اقتصاد، فرار نکنی. با این دست‌فرمان همه حرفی زده می‌شود الا حرفی که برای مردم «نان» داشته باشد! با این دست‌فرمان کلیدواژه‌ها «کلید» را می‌خورد!

نظر شما