به گزارش نماینده کامران دانشجو رئیس ستاد انتخابات کشور در سال ۸۸ که وظیفه برگزاری انتخابات را در یکی از پرالتهابترین دوران کشور بهعهده داشت در گفتوگوی تفصیلی با خبرگزاری تسنیم به شبهاتی که در آن دوران مطرح میشد پاسخ داد و به بیان برخی از ناگفتههای خود در برگزاری انتخابات ریاستجمهوری دهم و فتنه ۸۸ پرداخت.
کامران دانشجو در گفتوگوی دوساعتهاش در مورد کمیته صیانت از آرا، دیدارهایی که در روز انتخابات ۸۸ با اعضای ستادهای کاندیداها داشت، اقداماتی که برای اولین بار در انتخابات سال ۸۸ صورت گرفت، صدور کارتهای نمایندگان کاندیداها برای نظارت بر روند رأیگیری، طبقه منفی چهار وزارت کشور، ناگفتههایی از دیدار نمایندگان کاندیداها با مقام معظم رهبری، عدم درخواست مجوز برای راهپیمایی از سوی موسوی و کروبی و دلیل تحریمهای علمی کشور با ما سخن گفت.
بسم الله الرحمن الرحیم. ممنون از وقتی که به ما دادید تا بتوانیم از اظهارات و نظرات رئیس ستاد انتخابات کشور در سال ۸۸ که یکی از دوران پرالتهاب کشور بود، استفاده کنیم. در همان دوران گفته بودید که ۴ تا ۵ ماه قبل از انتخابات متوجه شده بودید شرایط انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۸ روند طبیعی ندارد، چه اتقاقاتی را مشاهده کردید که چنین اظهار نظری داشتید؟
ابتدا نزدیک شدن به اربعین حسینی را تسلیت عرض میکنم. انشاءالله بتوانیم مفهوم عبارت "کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا" را بهخوبی درک کنیم و در مسیر نورانی حضرت اباعبدالله الحسین(ع) قدم برداریم.
نام بردن از فتنه سال ۸۸ بهعنوان پرالتهابترین واقعه انقلاب اسلامی شاید تعبیر دقیقی نباشد، زیرا در اوایل دوران انقلاب اسلامی هم مشابه فتنه سال ۸۸ داشتیم؛ از ماجرای فرار بنیصدر به خارج از کشور، بمبگذاری منافقین و ترور مسئولان نظام تا اعلام جنگ مسلحانه منافقین علیه انقلاب اسلامی و چندین واقعه دیگر، هرکدام در دوران خود التهابآفرین بودند، البته فتنه ۸۸ هم یکی از نقاط پرالتهاب تاریخ انقلاب اسلامی است.
بنده از چند ماه قبل از برگزاری انتخابات حس میکردم مشکلاتی به وجود خواهد آمد، اما هیچگاه فکر نمیکردم مشکلات در این حد باشد و دامنه مشکلات به جایی برسد که شایسته نباشد، اما میدانستم مسائلی در حال وقوع است.
هدف اصلی آنها از زمانی که اقدام به تشکیل کمیته صیانت از آرا کردند، بیشتر مشخص شد، البته من بلافاصله با تشکیل این کمیته مخالفت کردم.
استدلال بنده هم این بود که هر تشکل و حزبی میتواند درون خود ساختار جدیدی ایجاد کند، اما نمیتواند برای مجموعه برگزارکننده انتخابات و در وهله اول برای مردم، تعیین تکلیف کند، زیرا ساختار انتخابات مشخص است و وظیفه صیانت از آرای مردم هم در قانون اساسی بهعهده شورای نگهبان گذاشته شده است.
انتخابات ریاستجمهوری ۸۸ هم مانند مابقی انتخابات برگزار شده در کشور بود. اگر خلاصه بگویم من از زمانی که بحث صیانت از آرای مردم، از طرف عدهای خاص مطرح شد، نیت اصلی آنها را فهمیدم.
آقای کدخدایی، سخنگوی وقت شورای نگهبان هم بعدها گفتند که کمیته صیانت از آرا وجاهت قانونی ندارد...
عدم وجاهت قانونی کمیته صیانت از آرا خیلی واضح است و برای درک آن، نیازی به حقوقدان بودن نیست.
آیا انتخابات سال ۸۸، اولین انتخاباتی بود که برگزار میشد؟ نظام اسلامی تا قبل از آن انتخابات، ۳۰ انتخابات برگزار کرد. هر تشکلی میتواند برای خود کمیته صیانت از آرا داشته باشد و همیشه هم بوده و در هر تشکلی مجموعهای بودند که رأیها را پیگیری و رصد میکردند، اما کمیته صیانت از آرای مردم برای یک انتخابات و ساختار آن جایگاهی نداشت و قانونی نبود.
اعضای کمیته صیانت از آرا جلسهای با ستاد انتخابات نداشتند
برخی میگویند کسانی که کمیته صیانت از آرا را مطرح کردند باید برای انجام فعالیتهای خود با دستگاههای متولی برگزاری انتخابات ارتباط برقرار میکردند. در آن زمان شما رئیس ستاد انتخاباتی کشور بودید، این کمیته با شما جلسهای داشت یا فقط تشکیل کمیته صیانت از آرا یک اعلام عمومی بود؟
خیر، اعضای این کمیته هیچ جلسهای با من و مجموعه وزارت کشور نداشتند. زمانی که بنده موضوع تشکیل کمیته صیانت از آرا را شنیدم، کنفرانس خبری گذاشتم و یکی از مواردی که مطرح کردم، قانونی نبودن جایگاه کمیته صیانت از آرا بود و اینکه این کمیته فقط میتواند درون خود تشکل باشد.
قبلاً هم گفته بودید اتفاقات انتخابات سال ۸۸ را بهطور روزنویس نوشتهاید و گفته بودید خیلیها قبل و در حین برگزاری انتخابات با شما دیدار کردند، چهکسانی در آن دوران با شما دیدار کردند؟ کسانی که از طرف ستاد آقای موسوی یا کروبی با شما جلسه داشتند چه مباحثی را مطرح میکردند؟
مراجعات هم قبل و هم بعد از انتخابات بود، مثلاً نامزدهای انتخابات باید نمایندگانشان را در ارتباط با بحث ناظر معرفی میکردند، نهتنها ستاد آقای موسوی، بلکه همه ستادها باید معرفی میکردند، زیرا ما برای افرادی که از طرف نامزدها معرفی میشوند، کارت ناظر صادر میکردیم.
برای ستاد موسوی بیشترین کارت ناظر صندوق صادر شد
برای ستاد آقای موسوی بیشترین کارت ناظر صندوق صادر شد، آنچه به یاد دارم، حدود ۲۴هزار کارت برای ستاد وی صادر شد.
فکر کنم بعد از آن ستاد آقای کروبی بود که ۱۸هزار کارت ناظر صندوق برای ستاد این نامزد صادر شد.
ستاد آقای احمدینژاد و ستاد آقای محسن رضایی هم از حیث تعداد کارت صادرشده برای ناظر صندوق در رتبههای بعدی قرار گرفتند.
از سوی نامزدها، برای اینگونه موارد اجرایی میآمدند و صحبت میکردند و مجموعه ستاد برگزاری انتخابات کشور هم با آنها همکاری میکرد. اعتراضاتی هم در ارتباط با ناظرینشان برای صندوقها داشتند، مثلاً یکی تأیید نمیشد و یکی تأیید میشد.
نسبت به این موضوع اعتراض میکردند و بررسی مجدد میشد و کارت برای آن ناظران هم صادر میشد. فکر میکنم ۴۱۰۰۰ صندوق در سراسر کشور بود، بهطور مثال از طرف ستادهای انتخابات کاندیداها یک نفر برای نظارت بر ۴ صندوق معرفی میشد. به هر تعدادی که برای صندوقهای رأی ناظر میخواستند از طرف ستاد برگزاری انتخابات کارت صادر شد.
موسوی برای همه صندوقهای رأی ناظر داشت
تقریباً آقای موسوی در بیش از ۶۰ درصد از صندوقهای رأی ناظر داشت؟
خیر، همه صندوقها ناظر داشت، اما در بخشهایی ۳ تا ۴ صندوق رأی را یک ناظر پوشش میداد. صندوقها در شهرهای بزرگ خیلی از هم دور نبودند.
بهطور مثال ما کارتهای ناظران تهران را به فرمانداری تهران میدادیم. صندوقی در یک خیابان بود و در خیابان مجاور، یک صندوق دیگر وجود داشت. ناظر صندوق ظرف ۵ دقیقه از این خیابان به آن خیابان میرسید. این ناظر میتوانست یک ساعت در کنار یک صندوق باشد، بعد از آن بر صندوق مجاور نظارت کند.
قرار دادن جزئیات تعداد رأی صندوقها و حضور نمایندگان کاندیداها برای نظارت بر صندوقهای رأی برای اولین بار بود
در نظر گرفتن ناظرهایی از سوی کاندیداهای انتخابات برای اولین بار در انتخابات ریاستجمهوری ۸۸ بود؟ چه شد که به این نتیجه رسیدید تا از نمایندگان کاندیداها هم برای نظارت بر صندوقهای رأی استفاده کنید؟
مجموعه ستاد نامزدها درخواست ناظر بر صندوق کردند. ما نیز در ستاد انتخابات قبول کردیم؛ موارد زیادی بود که برای اولین بار در انتخابات ۸۸ انجام شد.
به طور مثال آمار تمام صندوقها روی سایت وزارت کشور منتشر شد که حتی صندوقهای جزئی را نیز شامل میشد. اینکه در هر صندوق کل آراء چه میزان بود و هر کاندیدا چه مقدار رأی داشت، در سایت وزارت کشور منتشر شد.
بعد از این انتشار نیز اعلام کردیم که هر شخصی نسبت به هر کدام از صندوقها اعتراض دارد، اعلام کند تا دوباره آرای صندوق مورد نظر با حضور نمایندهای از سوی کاندیداها شمارش شود.
در ارتباط با بحث روزشمار که سئوال قبلی شما بود، باید بگویم که من چون احساس میکردم یک برنامهای برای بعد از انتخابات وجود دارد و بعضیها میخواهند، "انقلت"هایی به انتخابات وارد کنند، به خاطر همین موضوعات، این روزشمار را مینوشتم.
هر روز ۲۰ دقیقه برای خودم وقت میگذاشتم و بحث ناظران را مینوشتم. به طور مثال امروز صبح این اتفاق افتاد و فلانی آمد و این کار را کردیم و اتفاقات آن روز را مینوشتم، اما این نوشتن به صورت مفصل نبود. فکر میکنم از سه ماه قبل از انتخابات من شروع کردم این کار را انجام دادم و تا یک ماه و نیم بعد از انتخابات هم ادامه دادم و بعد از آن هفتهای بود و تا بهمنماه هم ادامه دادم، حتی در روزهای مسئولیت در وزارت علوم هم مینوشتم.
روز ۹ دی را چون خودم به خیابان آمدم، وقتی به خانه بازگشتم، فضایی که دیدم را نوشتم، حتی شعارهایی که بود و پلاکاردهایی که آورده بودند را نوشتم و ثبت کردم.
در آن روز یادم هست کسی که مسئول شعار دادن بود، کنترل میکرد شعارها خیلی تند نباشد. تنها من نبودم که وقایع را مینوشتم، چند نفر دیگر هم در ستاد انتخابات وزارت کشور بودند که یادداشتبرداری میکردند که با هم در تماس هستیم و خاطرات را تکمیل میکنیم.
اینکه این خاطرات چه زمانی منتشر شود به این بستگی دارد که چه زمانی انتشار این روزشمار به مصلحت نظام باشد.
در همان زمان چه کسانی با شما دیدار داشتند؟
اشخاص مختلفی از ستادها میآمدند.
رؤسای ستادهای انتخاباتی کاندیداها بودند؟
هم رؤسای ستادها بودند و هم به نمایندگی از طرف ستادهای انتخاباتی به وزارت کشور میآمدند و با ما صحبت میکردند.
در آن دیدارها از تقلب در انتخابات صحبت کردند؟
بیشترین رفت و آمد نمایندگان نامزدها در روز انتخابات بود. از ستاد آقای موسوی سه نفر با هم آمدند و با من صحبت کردند که آقای مهرعلیزاده با متانت صحبت میکرد، اما فرد دیگری که اکنون مسئولیت دارد و یکی از وزرای دولت یازدهم است به تندی صحبت کرد.
خیلی با داد و بیداد و با وضعیت بدی صحبت کرد. اعتراضشان هم این بود که چرا تعرفه برای بعضی از بخشها کم فرستادید و برخی از شهرها را نیز اسم میبردند. به طور مثال میگفتند در تبریز تعرفه کم آمده است.
من هم گفتم اینکه داد و بیداد کردن ندارد. این مسئله را استاندار باید هماهنگ کند. آقای مهرعلیزاده واقعا با متانت و خضوع پیگیری میکرد و ما هم مشکلی نداشتیم، اما عدهای فضا را به هم ریختند. به آنها میگفتیم که استاندار از کمبود تعرفه به ستاد انتخابات خبر داده و ما نیز تعرفهها را به استان مورد نظر ارسال کردیم، اما شما خبر ندارید.
ما ۱ میلیون و ۲۰۰ هزار تعرفه اضافه برای استانها فرستادیم. برای این کار بالگرد و هواپیما هم آماده بود. نه فقط برای انتخابات سال ۸۸، بلکه برای هر انتخاباتی این تجهیزات برای ارسال سریع تعرفهها و برطرف کردن مشکلات آماده است. کمبود تعرفه در انتخابات اولین بار نبود که اتفاق میافتاد. در گذشته نیز این نوع مشکلات مبسوق به سابقه بود.
از ستاد آقای کروبی هم با شما دیدار داشتند؟
بله، از اعضای ستاد آقای کروبی هم آمدند و با آنها صحبت کردیم.
بحث تقلب را آن موقع هم مطرح میکردند؟
هیچ صحبتی از تقلب مطرح نشد. از ستاد آقای موسوی هم کسی بحث تقلب در انتخابات را مطرح نکرد. به این مسئله که چرا در فلان بخش تعرفه کم است، اعتراض داشتند که اطلاعاتشان هم ناقص بود. ما توضیح میدادیم که این ادعا درست نیست و اطلاعات ناقص است، اما درباره تقلب در انتخابات، حرفی نمیزدند.
اعضای ستاد آقای موسوی قانع شدند؟
عرض کردم که آقای مهرعلیزاده خیلی با متانت و اخلاق بسیار خوب حرف میزد و اگر هم اعتراضی بود، دنبال میکرد.
در آن دوران شبههای مطرح شد که وقتی صداوسیما آمار شمارش رأی را اعلام میکرد، بعضی اوقات تعداد آراء کم و زیاد میشد که نشاندهنده جابجایی رأی بود. آیا چنین اتفاقی در شمارش آرا افتاده بود؟
اجازه بدهید روند شب انتخابات را توضیح بدهم. انتخابات تا ساعت ۹ شب ادامه داشت و ما گفتیم محلهای رأیگیری که از لحاظ جمعیتی بزرگ هستند تا ساعت ۱۰ شب از کسانی که در صف هستند، رأیگیری کنند؛ مثل حوزه رایگیری حسینیه ارشاد. در برخی از حوزهها، تا ساعت ۱۲ یا ۱۲:۳۰ شب هم رایگیری انجام میشد، زیرا برای رای دادن ازدحام جمعیت بود.
همانطور که میدانید میزان مشارکت مردم در انتخابات ۸۵ درصد بود؛ بعد از رأی به جمهوری اسلامی ایران که بالای نود درصد بود، انتخابات سال ۸۸ بیشترین مشارکت را داشت. به همین خاطر تعداد بالایی از افرادی که واجد شرایط رأی دادن بودند، در آن انتخابات شرکت کردند.
به خاطر دارم حدود ساعت ۱۱ شب در حالی که روند رأیگیری ادامه داشت، شنیدم آقای موسوی اعلام کرده من با اختلاف بسیار زیاد برنده انتخابات هستم!
من این خبر را که شنیدم و خیلی تعجب کردم. رایگیری هنوز ادامه داشت و شمارش آراء هنوز شروع نشده بود. وقتی خبر پیروزی آقای موسوی در انتخابات را شنیدم، مسئول رایانه را صدا کردم و گفتم: آرا شمارش شده است؟ گفتند نه. بعد به اتاق رایانه رفتم، چون کسی نمیتوانست وارد شود.
مشاهده کردیم شمارش آرا برخی از صندوقهای سیار آماده است و شمارش صندوقهای کوچک نیز شروع شده است. صندوقهای سیار و کوچک چیزی حدود ۳ میلیون یا ۳ میلیون و ۵۰۰ هزار رأی بود که تا آن لحظه شمارش شده بود.
در واقع چیزی حدود ۷۳ یا ۷۴ درصد آرا به آقای احمدینژاد تعلق داشت. مابقی درصد آرا بین نامزدهای دیگر تقسیم شد. وقتی آقای موسوی از پیروزی خود خبر داد، بیشتر تعجب کردم و با آن سبقهای که قبلا وجود داشت، احساس کردم قرار است فضاسازی صورت بگیرد.
بلافاصله با آقای ضرغامی تماس گرفتم و گفتم دوربینتان را به ستاد انتخابات بفرستید تا من به تدریج نتایج شمارش صندوقها را اعلام کنم و آن را به اطلاع مردم برسانم. آقای ضرغامی گفتند که ما معمولاً این کار را از ساعت ۶ صبح به بعد شروع میکنیم.
به آقای ضرغامی گفتم، آقای موسوی ساعت ۱۱ شب اعلام کرده من با اختلاف فاحش برنده انتخابات ریاستجمهوری شدم. اگر برای اعلام نتایج صندوقهای شمارش شده تا صبح صبر کنیم، این اخبار ذهن مردم را تخریب میکند و من باید این اطلاعات را به مردم برسانم، اما آقای ضرغامی گفت نه.
بالاخره با آقای ضرغامی به جمعبندی نرسیدم و به مسئولان ستاد گفتم که به خبرنگاران بگویید من مصاحبه مطبوعاتی دارم و فکر میکنم حدود ۱:۳۰ نیمه شب بود که این مصاحبه مطبوعاتی اعلام شد و قرار شد نتیجه شمارش آراء تا آن لحظه را در مصاحبه مطبوعاتی اعلام کنم.
یک سالنی در وزارت کشور بود که آماده کرده بودیم. پشت صندلی نشستم و گفتم تا الان این تعداد آراء است و همه را اعلام کردم و به درصد گفتم که کاندیداها چه مقدار رأی دارند.
چند تن از خبرنگاران پرسیدند آقای موسوی اعلام کردهاند که من برندهام. من هم گفتم که نمیدانم ایشان با استناد به کجا این حرف را زده، اما هنوز آرا جمعبندی نشده است.
این تعداد که من اعلام کردم شمارش شده و این نتیجه رایگیری تا این لحظه است. اصرار زیادی کردم این مصاحبه مطبوعاتی مستقیم هم از طریق رسانه ملی پخش شود، زیرا احساس کردم بعضیها درصدد فضاسازی هستند.
وقتی مصاحبه مطبوعاتی تمام شد، از طرف صداوسیما تماس گرفتند که شما میتوانید آراء را اعلام کنید و خبرنگار ما آماده است. اولین باری که اعلام کردم و بعد از ساعت ۲ بامداد تا ساعت ۹ صبح با فاصله یک ساعت، نتایج آرا توسط بنده اعلام شد.
به دلیل اینکه چندین شب بیدار بودم واقعا خسته شده بودم. اتاقکی کوچک شبیه انباری در ستاد انتخابات بود که برای استراحت به آنجا رفتم. به قائممقام ستاد آقای شریفیراد گفتم من میروم تا مقداری استراحت کنم و شما ساعت ۱۰ صبح من را صدا کنید تا ادامه نتایج آرا را اعلام کنم.
وقتی رفتم که استراحت کنم، به خواب رفتم و حدود یک ربع به ۱۰ من را صدا کردند. سئوال کردم چه مقدار به آرا اضافه شده؟ گفتند حدود ۷۰۰ هزار رأی، گفتم که این مقدار ارزش اعلام مجدد ندارد. بگذارید من یک ساعت دیگر بخوابم. فکر میکنم تا ساعت ۱۰:۳۰ خوابیدم، بعد صدایم کردند و خودم را برای اعلام مجدد نتایج آماده کردم.
ما تا آن لحظه هر صندوقی میآمد را میخواندیم. مثلا ۱۰ صندوق از کرمانشاه و ۱۵ صندوق از تهران و ۶ صندوق از اهواز و اینها را تجمیع میکردیم و میخواندیم. ساعت ۱۰:۳۰ صبح با آقای میردامادی و شریفیراد صحبت کردیم و دیدیم در تعدادی از شهرستانها خواندن آراء تمام شده و صندوقی نمانده بود.
یعنی فرم ۲۸ تکمیل شده بود...
بله، گفتم بیایید از حالا به بعد به تعداد حوزهها نتایج را بگوییم و آرایی که مثلا در ۱۵ حوزه تمام شده را بگوییم که این مقدار آرا وجود داشت.
از ساعت ۱۱ شروع کردیم به این نحو آراء را اعلام کردیم و مثلا اگر ۲۰ حوزه تمام شده بود، اینها را جمعبندی کرده و اعلام میکردیم. فکر میکنم اختلاف رأی بین همان ساعت ۹ تا ۱۱ اتفاق افتاد.
البته شمارش خیلی تغییر نمیکرد. به طور مثال در یک بخش هنوز شمارش آراء ادامه داشت، چون صندوقها تمام نشده بود؛ در جایی مثل شاهرود و دامغان تمام شده بود، اما شیراز و تهران و شهرهای بزرگ هنوز شمارش آراء به اتمام نرسیده بود.
بعضی از حوزههای رأیگیری مثل حسینیه ارشاد بزرگ بود و شمارش آراء طول میکشید. در نتیجه این حوزه هنوز تمام نشده بود که جمعبندی شود که حوزه شهر فلان تمام شده است.
ما آنهایی که تمام شده بود را جمع زدیم و گفتیم که این تعداد حوزه تمام شده و تعداد آراء این مقدار است. درصدها زیاد تغییر نمیکردند. اتفاقاً هر چه حوزههای بزرگ بیشتر تمام میشد، ۷۴ درصدی که برای آقای احمدینژاد بود کاهش پیدا میکرد.
پس کم شدن آراء برای آقای احمدینژاد بود...
بله، دائم کم میشد؛ برای همین آرای آقای احمدینژاد در انتها به چیزی حدود ۶۴ درصد رسید، زیرا حوزههای کوچک زودتر تمام میشد و حوزههای بزرگ طول میکشید. رأی آقای احمدینژاد هم از ۷۴ درصد به ۶۴ درصد رسید و در انتهای اعلام نتایج، آقای احمدینژاد به ۶۴ درصد از کل آراء رسید.
دیدارها قبل از انتخابات بود و کلنجارها برای کمیته صیانت از آراء زیاد بود. از طرف ستاد آقایان موسوی و کروبی میآمدند و میگفتند و اصرار میکردند ما هم میگفتیم این کمیته را بگذارید، اما برای مجموعه خودتان کمیته صیانت از آراء بگذارید، شما که نمیتوانید برای ستاد انتخابات کشور تعیین تکلیف کنید.
ستاد و انتخابات ساختار و مکانیزم دارد، اما تا ساعت ۲۳ که آقای موسوی اعلام کرد من با اختلاف زیاد برنده انتخابات هستم، ما فکر میکردیم باید اتفاقاتی برنامهریزی شده باشد، اما اصلاً تصورمان این بود که این شکلی کار انجام شود، حتی وقتی آقای موسوی این کار را کرد، پیش خود گفتیم حتما به او اطلاعات غلط دادهاند و وقتی من اطلاعات درست را بگوییم، حتما تصحیح میشود و راضی میشود.
همان موقع با خود آقای موسوی یا اعضای ستادشان صحبت نکردید؟
خیر، من فقط آراء را به خبرنگاران گفتم و بعد هم با مردم صحبت میکردم. ساعت ۲ بامداد تا ۹ صبح هر یک ساعت آمار صندوقها را اعلام کردم. بعد از اینکه ۲ ساعت استراحت کردم، ساعت ۱۱، ۱۲، ۱۳ و ۱۴ هم باز شمارش آراء را اعلام کردم تا اینکه در حدود ساعت ۱۶:۳۰ بود که آقای محصولی نتیجه نهایی انتخابات را اعلام کرد.
یکی از مسائلی که در انتخابات ۸۸ مطرح بود همین اعلام نتایج بود که خیلی زودتر از سایر انتخاباتها اعلام شد. چطور شد که در این انتخابات توانستید نتایج نهایی را زودتر اعلام کنید؟
من فکر نمیکنم مسئله خاصی وجود داشت. مثلاً در انتخابات سال ۹۲ ساعت چند نتیجه اعلام شد؟ همان بعد از ظهر روز بعد از انتخابات اعلام شد. اگر شبهه است باید در این انتخابات هم باشد. در انتخابات ۸۸ مکانیزمی بود که آن را روی سایت آوردیم و با رایانه عمل کردیم، به همین دلیل سرعت گرفت.
اولین سالی بود که شمارش آراء به صورت رایانهای انجام شد و همین به کار شمارش آراء کمک کرد؟
بله، اولین سال بود. تجمیع به صورت رایانهای صورت میگرفت. سال ۹۲ هم به همین صورت بود و چون تجمیع اینگونه بود خیلی سریع انجام میشد.
سال ۹۲ هم روز بعد انتخابات نتایج نهایی را اعلام کردند. معمولاً آن موقع که رایانهای نبود شب بعد از انتخابات اعلام میکردند، یعنی نهایتا ۳ تا ۴ ساعت دیرتر از انتخابات سال ۸۸ یا ۹۲ اعلام میشد، اما معمولاً روز بعد اعلام میشد و مسئله خاصی هم وجود نداشت.
آقای دکتر برخی میگویند روز انتخابات خیلی از حوزههای اخذ رأی با کمبود تعرفه مواجه شدند و مردم مجبور شدند برای اینکه حوزه رأیگیری تعرفههای خود را تأمین کند، مدتی بایستند. آیا در روند رأیگیری در انتخابات ۸۸ چنین اتفاقی افتاد؟
ببینید ۲ تا ۳ ساعت قبل از اینکه تعرفه تمام شود مشخص است که نیاز به تعرفه وجود دارد و استاندار هم اعلام میکرد و ما تعرفهها را ارسال میکردیم و در نهایت هیچ کجا با کمبود تعرفه مواجه نشد.
ببینید هیچکسی نبود که بخواهد رأی بدهد و رأیاش گرفته نشود، حتی وقتی که ما خواستیم در را ببندیم و گفتند زمان به پایان رسیده، گفتیم هر کسی که در صف ایستاده به داخل حوزه اخذ رأی بیاید.
برای برگزاری هیچ یک از راهپیماییها به وزارت کشور درخواستی ارسال نشد
بر اساس اصل ۲۷ قانون اساسی راهپیمایی و تجمع بدون حمل سلاح مجاز است و براساس تفسیرهای قانون اساسی برگزارکنندگان باید قبل از راهپیمایی به وزارت کشور اطلاع بدهند. با توجه به اینکه شما معاون سیاسی وزیر کشور بودید و اگر درخواستی هم قرار بود از وزارت کشور صورت بگیرد باید از معاونت سیاسی درخواست میکردند، آیا برای راهپیمایی ۲۵ خرداد به وزارت کشور اطلاع دادند؟
خیر، درخواستی نداشتند. نه شفاهی و نه کتباً. آنها اعلام عمومی کردند، البته نه خودشان، بلکه شخصیتهای سیاسی لندننشین و تلویزیونهای بیبیسی و صدای آمریکا اعلام کردند، بالاخره از وزارت کشور درخواستی نداشتند و چیزی نخواستند.
برای راهپیماییهای بعدی هم از وزارت کشور درخواستی نداشتند؟
خیر.
یکی از بحثهایی که در روز بعد از انتخابات مطرح شد، در رابطه با نامهای بود که منتسب به وزارت کشور بود و در آن نامه آقای محصولی خطاب به رهبر معظم انقلاب مینویسند که بنا بر مصلحت کشور رأی آقای موسوی با آقای احمدینژاد عوض میشود که آقای محصولی بارها این نامه را تکذیب کردند و دلایل خود را برای جعلی بودن نامه مطرح کرده بودند. حتی پارسال گفتند که نامه جعلی در ستاد یکی از نامزدهای عامل فتنه جعل شده بود. شما در مورد آن نامه بگویید. آیا وزارت کشور مصلحتاندیشی کرد؟
من یادم هست امضای فرد جعلی بود، البته خیلی از این مسائل اتفاق افتاد و این یکی از کارهایی بود که انجام شد، اما بالاخره اصلاً این به عقل هیچ آدم عاقلی جور در نمیآید یا ملت را - عذر میخواهم- جور دیگری فرض کرده بودند.
میخواهم بگویم اتفاقات بعد از انتخابات ۸۸ از پیش برنامهریزی شده بود و حادثه نبود. در حادثه مثلاً آدم از پشتبام میافتد و پایش لنگ میزند که این حادثه میشود، برنامه ندارد که خودش را پایین بیاندازد یا ۲ تا ماشین به هم میخورند که حادثه است، اما این کار از قبل برنامهریزی شده بود. برای همین است که بلندگوهای بیگانه کاملاً آماده بودند و تمام همت خود را برای این موضوع گذاشته بودند و یکی از کارهایی که کرده بودند این نامه و امضای جعلی بود.
موارد دیگری هم بود...
بله، نامه از طرف وزارت کشور مینوشتند و بعد هم در روزنامهها منتشر میشد. هنوز هم از این کارها میشود. طرف چیزی را مینویسد و منتشر میکند؛ خیلی از این کارها انجام دادند. مثلاً به دروغ میگفتند فلان شخص با کامران دانشجو صحبت کرد و دانشجو هم این را گفت، در حالی که دیدم اصلاً آقای فلانی در ستاد ما وجود نداشت یا با یکی از افراد در وزارت کشور صحبت کردیم و آن شخص چنین حرفی زده است. این کارها خیلی رایج بود.
اگر شما میخواهید به بعد انتخابات برسید، باید بگویم همه اینها در راستای آن فضاسازی بود، برای اینکه بتوانند آن فتنه را انجام دهند. این را بگویم که ما قبل انتخابات جلسهای داشتیم و در یکی از آن جلسات یکی از اعضای ستاد آقای موسوی پیشنهاد داد که برای هر کدام از کاندیدا رنگ تعیین کنیم. به دلیل اینکه ما قرینههای اینگونه کارها را در اوکراین یا سایر کشورها دیده بودیم، من به شدت مخالفت کردم و گفتم رنگ برای چیست؟
به آقای ضرغامی هم در آن جلسه گفته شد که وقتی قرعهکشی میکنند، چون جلوی دوربین انجام میشود، برای گویها رنگ انتخاب نکنید و فقط شماره باشد اما آقای ضرغامی این کار را کرد و اینطوری صلاح دانست، وگرنه مجموعه وزارت کشور این را صلاح ندانست و در آن جلسه اعلام هم کرد و فکر میکنم آقای ضرغامی هم در آن جلسه بودند که گفتیم انتخاب رنگ درست نیست و شماره بگذارید. بالاخره ما در کشورهای دیگر دیده بودیم که به چه صورت بود، اما آقای ضرغامی قرعهکشی را براساس رنگ انجام دادند.
به نظر میآمد آنچه بعد از انتخابات اتفاق افتاد، برداشتی را که ما داشتیم و فکر میکردیم برنامهریزی شده، مهر تایید خورد. نامهها و مصاحبههای جعلی و افراد جعلی که اصلاً وجود خارجی نداشتند.
مصاحبهای یا نامهای به نقل از شما در آن دوران منتشر نکردند؟
من خیلی سریع عمل میکردم، حتی برنامهها را هم با آقای محصولی هماهنگ نکردم. بالاخره من رئیس ستاد انتخابات کشور بودم و خودم دیدم فضاسازی میکنند. گفتم که باید نشستخبری بگذاریم یا همان تماس با آقای ضرغامی و اعلام ساعت به ساعت نتایج آراء را با آقای محصولی هماهنگ نکردم. ۲ روز بعد که آنها سر و صدا کردند، برای اولین بار بود آمار کامل صندوقها را روی سایت گذاشتم.
البته با آقای محصولی برای انتشار آمار کامل صندوقها صحبت کردم، اما ایشان مخالفت کرد و میگفت تا به حال انجام نشده، بنابراین چه دلیلی دارد که روی سایت منتشر کنیم؟ گفتم که اینها میگویند تقلب شده، من هم با این کار میخواهم بگویم که هر کدام که دستکاری شده را بگویید تا ما صندوق را بررسی کنیم. آقای محصولی گفت چون متداول نبوده نمیخواهد. من به عنوان رئیس ستاد انتخابات کشور تصمیم گرفتم که این کار را انجام دهم، وقتی هم پایین آمدم با دوستان رایانهای صحبت کردم و گفتم آمار همه صندوقها را روی سایت بگذارید.
در آن روزها تصمیمات را سریع میگرفتم. برای همین با من خیلی بازی نمیکردند، زیرا من صریح صحبت میکردم. هنوز هم همین است. در فضای سیاسی کشور صریح نظرم را میگویم. مثلاً در مسئله کمیته صیانت از آراء بلافاصله مصاحبه گذاشتم که نمیخواهد و ما قبول نداریم. برای همین نمیتوانستند از طرف من مطلبی را منتشر کنند، اما از اطرافیان چرا؛ مثلاً میگفتند فلانی از فلانی شنیده است، در حالی که فلانی اصلا وجود ندارد.
در آن زمان گفته بودید به رؤسای ستادهای انتخاباتی اطلاعیه دادیم تا برای سروسامان دادن به وضعیت ایجاد شده چارهای بیاندیشند و اگر لازم است وزارت کشور به آنها کمک کند. رؤسای ستادهای انتخاباتها جواب اطلاعیهها را دادند؟
ما میگفتیم اگر اعتراضی دارید به ما بگویید که ما هم بررسی کنیم. شورای نگهبان چندین بار این کار را کرد. آقای کدخدایی چندین بار این کار را کرد و ما هم در وزارت کشور این کار را انجام دادیم. ما گفتیم آمار کامل صندوقها را روی سایت گذاشتیم. بگویید کدام صندوق مشکل دارد.
درخواست محسن رضایی برای بازشماری برخی از صندوقها
هیچ درخواست یا اعتراضی برای بازشماری آراء در برخی صندوقها به شما ندادند؟
خیر، بعد از جلسه نمایندگان کاندیداها با رهبر معظم انقلاب، آقای محسن رضایی درخواست داشتند، اما بقیه خیر. آقای رضایی درخواست کرد و چند صندوق بازبینی شد که با ناظرشان دیدند و تغییر معناداری وجود نداشت و آقای رضایی هم بعد از آن انصراف دادند و گفتند لازم نیست بقیه را بازشماری کنیم. بقیه کاندیداها هم اصلاً به ما نمیگفتند، حتی صندوق برخی شهرها را هم نگفتند که مثلا در فلان شهر ۱۰ درصد صندوقها را بازشماری کنیم.
با انتشار جزئیات رأی صندوقها بهانه را از مدعیان تقلب در انتخابات گرفتیم
خانم رهنورد در مورد صندوق شهرهای لرستان و تبریز در گفتوگو با بیبیسی اعتراض داشت...
همین اعتراض در مورد آراء استان لرستان یا آذربایجان را به ما نگفتند تا ما ۱۰ درصد آن را بازشماری کنیم تا اگر اختلاف معناداری را نشان داد همه صندوقها را بازشماری کنیم، اما اینها بحثشان چیز دیگری بود و میگفتند دوباره انتخابات شود و اصلا بحث شمارش نداشتند.
ببینید در شمارش آراء صندوق معلوم است. وقتی فکر کردیم آمار صندوقها را روی سایت بگذاریم، بهانه را از آنها گرفتیم. برای اینکه میدانستیم اینها بهانه است. من این بهانه را از آنها میگیرم و گفتم هر جا شبههای بود با هم میرویم و بررسی میکنیم.
بالاخره مثلا وقتی لرستان شبهه باشد، صندوقها معلوم است و میتوان ۱۰ درصد آن را نگاه کرد. اگر مشکل داشت بقیه را هم نگاه میکنیم، حتی آنها یک صندوق را در همان لرستان و جای دیگر اعلام نکردند و فقط میگفتند تقلب شده و باید دوباره رایگیری شود.
بالاخره اگر قرار بود دوباره انتخابات برگزار شود، نفر بعدی هر کسی بود، دیگر سنگ روی سنگ بند نمیشد و این یک دور باطل است. آنها هم میخواستند دور باطل را راه بیاندازند.
اینکه میگویم از روی برنامه بود، به همین دلایل است. اگر کسی غفلت نکند و یا تحریک نشده و از طرف کسی کوک نشود، روند رسیدگی به اعتراضات کاملاً منطقی است.
قبلا هم در انتخابات اعتراض داشتیم. مثلاً من انتخاباتهای قبلی را هم برگزار کردم و ۳ سال استاندار تهران بودم. نماینده اعتراض میکرد و ما میرفتیم و اعتراضش را بررسی میکردیم و به جمعبندی میرسیدیم. روال طبیعی کار این است، اما اینها دنبال روال طبیعی نبودند و میخواستند این را به دور باطل بیاندازند.
من قائل به این هستم که آنها با این دور باطل بحثشان انتخابات نبود. بحث براندازی نظام را داشتند و دنبال این بودند نظام را از ریشه بِکَنند و در غرب هم برنامهریزی شده بود و در داخل نیز عدهای با آنها همسویی میکردند؛ حالا یا از جهالت و یا از غفلت. تشخیص این دیگر با من نیست و باید مراکز متولی این کار مسئولیت دارند ببینند چطور است، اما کاملاً مشخص بود میخواهند بازی را به دور باطل بیاندازند که انتهای این دور باطل هم معلوم نمیشد.
بعد از انتخابات مقام معظم رهبری با نمایندگان کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۸ دیداری گذاشتند که شما نیز به عنوان رئیس ستاد انتخابات کشور کنار مقام معظم رهبری نشسته بودید و مقام معظم رهبری در آن دیدار خودشان مدیریت جلسه را به عهده میگیرند....
من و آقای موسیپور از طرف وزارت کشور در آن جلسه بودیم.
در جلسهای که نمایندگان کاندیداها با مقام معظم رهبری داشتند، بحثی از تقلب در انتخابات مطرح شد؟ اظهارات نمایندگان کاندیداها حول چه مباحثی بود؟
من میتوانم فقط مقداری از آن را بگویم. آن جلسه فیلمبرداری شد و اگر فیلم آن جلسه منتشر شود و در اختیار عموم مردم قرار بگیرد، خیلی از مسائل روشن میشود.
از ستاد آقای کروبی همسر آقای کروبی، آقای الویری و آقای نجفی بودند. از هر ستاد ۳ تا ۴ نفر بودند. از طرف ستاد آقای کروبی، آقای الویری صحبت کرد. هر چیزی که آقای الویری گفت برای قبل از انتخابات بود و اصلاً به انتخابات ربطی نداشت. مثلاً میگفت آقای احمدینژاد گفته من سهام عدالت و ... میدهم.
مقام معظم رهبری به آقای الویری فرمودند شما اگر اعتراض داشتید باید قبل از انتخابات به شورای نگهبان میگفتید که در بررسی صلاحیتها کاندیداها در نظر بگیرند.
دوباره آقای الویری در رابطه با صلاحیت آقای احمدینژاد صحبت کرد و میگفت کارهایی آقای احمدینژاد انجام داد که خلاف قانون بود و باید صلاحیت ایشان رد میشد.
مقام معظم رهبری هم فرمودند این مطالب را به شورای نگهبان میگفتید. این اظهارات به مکانیزم انتخابات و برگزاری و رایگیری آن چه ربطی دارد؟ بالاخره آقای الویری هیچ صحبتی در رابطه با اینکه رأیگیری مشکلی داشت عنوان نکرد.
در هر انتخاباتی که در سطح ملی برگزار میشود، وزارت کشور پشتیبانیکننده و برگزارکننده مردم است و در حدود ۴۰۰ هزار نفر مردم عادی هستند که پای صندوقها نظارت میکنند و انتخابات را برگزار میکنند.
مثلاً از ۴۰۰ هزار نفری که پای صندوقهای رأی هستند، منِ رئیس ستاد انتخابات ۳۹۹ هزار و ۹۹ نفر آنها را اصلاً نمیبینم. فقط فرماندار را میشناسم. اصلاً نه میبینم و نه میشناسم و نه میدانم چه کسانی هستند. نه فقط من، هیچ یک از اعضای ستاد انتخابات نمیدانند اینها چه کسانی هستند. کسانی که پای صندوقهای رأی هستند، فرهنگی، معلم یا به عنوان معتمد محل انتخاب شده و آمدهاند.
آخوندی گفت امکان تقلب در انتخابات وجود ندارد
مکانیزم انتخابات در ایران مکانیزمی است که برگزارکننده آن مردم هستند و وزارت کشور فقط پشتیبانیکننده است. مثلاً تعرفهها را برای حوزههای رأیگیری ارسال میکند و برای ناهار و شام آنها غذا تهیه میکند و غیره.
وزارت کشور فقط نقش پشتیبانیکننده دارد. آقای آخوندی هم به همین مطلب اشاره کرد. آقای آخوندی از ستاد آقای موسوی آمده بود. از ستاد آقای موسوی، آقای بهشتی، آقای زنگنه و آقای آخوندی آمده بودند.
در آن جلسه همسر آقای کروبی درخواستی از رهبر معظم انقلاب دارند. درخواست همسر آقای کروبی و پاسخ رهبر معظم انقلاب چه بود؟
آخر جلسه بود که همه بلند شدیم. خانم کروبی آمد یک چیزی را به عرض حضرت آقا رساند که حضرت آقا رد کردند. همسر آقای کروبی گفت که اجازه دهید همه زندانیها آزاد شوند. مقام معظم رهبری فرمودند باید بررسی شود، یعنی درخواست، درخواست منطقی نبود.
بعد از ستاد آقای کروبی، ستاد آقای موسوی صحبتهایشان را شروع کردند. اول آقای زنگنه صحبت کرد و مطالبی را گفتند که حضرت آقا جوابی را به ایشان دادند، چون تاکنون این صحبتها منتشر نشده، من هم چیزی نمیگویم، اما آقای آخوندی به همین موضوع اشاره کرد. آقای آخوندی گفت که من خودم معاون سیاسی وزارت کشور بودم و انتخابات برگزار کردم و مکانیزم انتخابات را میشناسم.
من سمت راست حضرت آقا نشسته بودم. بعد از صحبتهای الویری من با خودم فکر میکردم که شما به قبل انتخابات اعتراض میکنید، چرا بیرون این حرفها را نمیگویید و اینجا میگویید، سهام عدالت و اینها...
وقتی آقای آخوندی گفت من خودم مکانیزم انتخابات را میشناسم و در مکانیزم انتخابات در سطح ملی چنین تقلبی نمیتواند صورت بگیرد، دقیقاً به همین واضحی گفت، شاید بشود اشتباهی در سطح ملی رخ بدهد، مثلاً بین ۵۰۰ هزار تا ۱ میلیون رأی اشتباه شود، اما در این سطح چنین چیزی امکان پذیر نیست و تقلب نمیتواند انجام شود. آقای آخوندی کمی هم احساسی صحبت میکرد که حضرت آقا فرمودند شما قبلا هم احساسی بودید، الان هم احساسی صحبت میکنید.
وقتی آقای آخوندی گفت که در مکانیزم انتخابات تقلب نمیتواند صورت بگیرد، آقای الویری هم از تقلب حرفی نزد و در صحبتهای آقای زنگنه هم هیچ اشارهای به تقلب در برگزاری انتخابات نشد و چیزی را به عنوان تقلب مطرح نکردند و تمام حرفها برای قبل انتخابات بود که مثلا چرا آقای احمدینژاد در مناظره این طور گفت؟ چرا آنجا این طوری کرد؟
آقای آخوندی که گفت من خودم معاون سیاسی بودم و چند انتخابات برگزار کردم. من مکانیزم انتخابات را میشناسم و در مکانیزم انتخابات نظام جمهوری اسلامی ایران تقلب نمیتواند صورت بگیرد. من کمی از کوره در رفتم و بیادبی کردم، چون حضرت آقا از ابتدا فرموده بودند که من خودم مدیر جلسه هستم. من کنار آقا که بودم اشاره کردم به آقای آخوندی و گفتم که آقای آخوندی چرا این را بیرون نمیگویید؟ اینجا میگویید، اما بیرون نمیگویید؟ بیرون هم بگویید. نمیشود تقلب کرد. چرا بیرون اینجوری نمیگویید؟
مقام معظم رهبری همینطور که نشسته بودند، برگشتند و یک مقداری با تندی به من گفتند شما پاسخ ندهید که در همین حین فهمیدم اشتباه کردم و تا آخر جلسه هم دیگر چیزی نگفتم. هر چه بقیه صحبت کردند من چیزی نگفتم تا وقتی که زمان به من رسید و من باید گزارش میدادم.
بالاخره خود آنها هم اذعان داشتند که تقلبی صورت نگرفته است. ببینید وقتی میگویند نمیشود تقلب انجام شود، یعنی تقلب نشده است. حالا چرا این را بیرون نگفتند؟ چرا الان نمیگویند؟ تا همین الان هم بیرون نگفتند. خوب بیایند بیرون بگویند. الان ایشان یکی از مسئولان هستند و خیلی راحت میتواند بگوید.
همین آقای آخوندی الان هم میتواند بگوید من از اعضای ستاد انتخابات آقای موسوی بودم و هم آن وقت نظرم این بود که تقلب نمیتواند در این سطح صورت بگیرد و همین الان نظرم همین است. این خیلی خوب است تا اینکه در جلسه خصوصی چیزی را بگوییم، بعد بیرون طور دیگری صحبت کنیم.
اکنون هم میتوانند بگویند. همین الان هم دیر نشده است. بالاخره آقای دکتر فرهادی گفت فتنه خط قرمز ماست. نگفت خط قرمز من است. البته اولین وزیری بود که در این کابینه کلمه "فتنه" را آورده است. این دولت از رأس تا پایین تاکنون کلمه فتنه را به کار نبرده است.
آقای دانشجعفری هم از طرف ستاد آقای محسن رضایی صحبت کرد. آقای دانشجعفری مطلبی را عنوان کردند که مقام معظم رهبری نیز پاسخ آقای دانشجعفری را مثل بقیه دادند.
آقای دانشجعفری هم به مطلبی اشاره کرد که خیلی جا خوردیم، یعنی من که نشسته بودم جا خوردم که آقای دانشجعفری چرا این حرف را زد. ایشان به یکی از سفرهای حضرت آقا اشاره کرد و گفت در آن سفر از کاندیدای خاصی حمایت کردید که مقام معظم رهبری هم با تندی پاسخ آقای دانشجعفری را دادند. البته آقای دانشجعفری هم به تقلب هیچ اشارهای نکرد.
جالب اینجا بود که در آن جلسه هیچ کسی در ارتباط با رایگیری و اینکه در رایگیری تقلبی شده یا آرایی جابهجا شده، حرفی نزد؛ نه ستاد آقای کروبی، نه ستاد آقای موسوی و نه ستاد آقای محسن رضایی. هیچکدام به این موضوع اشاره نکردند که آرایی جابهجا شده و تقلبی در رایگیری صورت گرفته است. هر چه میگفتند برای قبل از انتخابات و قبل از روز رایگیری بود. فلانی این را گفت، آنجا این شد، مناظره اینطور شد....
بهتر این بود که وقتی هم از جلسه بیرون آمدند، همان حرفها را مطرح میکردند و میگفتند ما به قبل از پروسه رأیگیری اعتراض داشتیم، نه به خود رایگیری اما من هنوز هم تعجب میکنم که چرا این عزیزان نمیآیند همینها را بگویند، حتی در همان جلسه بحث لرستان را هم مطرح نکردند.
هیچکسی به جمعبندی جلسه نمایندگان کاندیداها با رهبر معظم انقلاب اعتراض نکرد
این را هم بد نیست بدانید که وقتی از جلسه بیرون آمدیم فکر کردیم همه چیز تمام شد و جمعبندی جلسه این شد که هرکس اعتراض دارد بگوید تا ما ۱۰ درصد صندوقها را دوباره بررسی کنیم که اگر اختلاف معناداری پیدا شد همه صندوقها را دوباره شمارش کنیم و برگزاری مجدد انتخابات منتفی است.
همه هم در آن جلسه قبول کردند و هیچکس به این جمعبندی اعتراض نکرد؛ یکی دو نفر گفتند انتخابات دوباره باید برگزار شود که مقام معظم رهبری رد کردند و گفتند این دور باطل است و نمیشود.
ما هم تصورمان این شد که از روز بعد جلسه، کاندیدای معترض برای بازشماری ۱۰ درصد صندوقها به ستاد انتخابات وزارت کشور میآیند و به همین دلیل در ستاد انتخابات آن نامه و اطلاعیهها را میزدیم که شما میخواهید کدام صندوقها بررسی شود؟ هر جایی که میخواهید، بگویید تا ما بررسی کنیم، اما هیچکدام از آنها به غیر از آقای محسن رضایی نیامدند بگویند به این صندوقها اعتراض داریم که ما برویم آن صندوقها را بررسی کنیم. آقای محسن رضایی هم چند صندوق را گفت که ما بررسی کردیم و اختلاف فاحشی نبود.
جالب اینجاست که وقتی فرمهای شمارش آراء میرسید در اکثر فرمها امضای نماینده کاندیداهای معترض هم بود. هر چند از نظر قانونی نیاز ندارد، زیرا نماینده فقط به عنوان ناظر است، اما اکثر برگههایی که جمع میشد و میآمد امضای ناظر را هم داشت.
وزارت کشور اصلاً طبقه منفی چهار ندارد
آقای دانشجو در همان دوران فتنه برخی خبرها در رابطه با نگهداری متهمان در طبقه منفی ۴ بود. طبقه منفی ۴ در وزارت کشور وجود دارد؟
منظور شما کجاست؟ میخواهم بدانم.
برخی از فعالان فتنه و رسانههای بیگانه سعی داشتند بگویند طبقه منفی ۴ محل نگهداری متهمان است.
میدانم. منفی چهار کجا هست؟ ما در ستاد انتخابات وزارت کشور بودیم. ببینید مثل همان نامه جعلی است که از طرف معاونی امضا شده بود. در صورتی که اصلاً چنین معاونی و اسمی در وزارت کشور نبود. ما اصلاً در وزارت کشور طبقه منفی چهار نداریم. من نمیدانم این منفی ۴ کجاست و چه جوری هست؟ ستاد انتخابات وزارت کشور در طبقه منفی ۱ بود و طبقهای پایینتر از ستاد انتخابات وزارت کشور هم نبود. ما آنجا بودیم و من نمیدانم طبقه منفی ۴ کجاست!
آقای دانشجو در یکی از نشستهای خبری ستاد انتخابات وزارت کشور گفته بودید اگر کسی فکر میکند خودکار نامرئی وجود دارد، خودکار خودشان را بیاورند که خیالشان راحت باشد. برخی میگویند در همان دوران قبل از انتخابات علاوه بر کمیته صیانت از آراء، مسائلی همچون خودکار نامرئی را مطرح میکردند تا القای تقلب در انتخابات را انجام دهند. چه شد که شما هم این بحث را در نشستخبری مطرح کردید؟
خیر، در پاسخ به سئوال یکی از خبرنگاران بود. ما دنبال این بودیم که بهانه را از اینها بگیریم، زیرا میدیدیم فقط میخواهند بهانه بگیرند. در آن جلسه با حضرت آقا هم مشخص بود فقط بهانه میگیرند. ما برای اینکه بهانه را بگیریم، یکسری ترفندها را به کار میگرفتیم. یک بار هم خودکار نامرئی گفتند که ما گفتیم خودکارهای خودتان را بیاورید.
ببینید هر کسی که برای رأی دادن به حوزههای اخذ رأی میرود با خودکار کسی نمینویسد. با خودکار خودش مینویسد. شما رای دادهاید دیگر؟ به شما میگویند با این خودکار رأی دهید؟ کسی به شما کاری ندارد که با چه خودکاری رأی میدهید. آنجا برای افرادی که خودکار ندارند خودکار گذاشته شده که در همه انتخابات است.
به نظر شما حضور مردم در ۹ دیماه سال ۸۸ چه پیامی داشت؟
بالاخره ملت دیدند که اینها چه فضاحتی به بار آوردند، یعنی تمام مرزها را شکستند. حضرت امام(ره) ملاک قشنگی به ما دادهاند. حضرت امام(ره) فرمودند "وقتی دشمن برایتان کف میزند و هورا میکشد، بدانید یک جای کار میلنگد". خوب میدیدند که آن طرف آبیها برای اینها چطوری کف میزنند و سوت و هورا میکشند، دیگر باید بیشتر از این برایشان کف میزدند و سوت و هورا میکشیدند؟ همه را بسیج کردند. خوب آنهایی که جاهل بودند اگر یک ذره فکر میکردند باید متوجه میشدند که خواسته دشمن است. من میگویم حتی تا ۹ دی هم متوجه نشدند، اما در ۹ دی اراده ملت نشان داده شد، یعنی ملت صبر کرد، صبر کرد و صبر کرد.
خیلیها به نظام اعتقاد کامل دارند، اما به آقای موسوی و کروبی رأی دادند. مثل هر انتخاباتی میآیند و بالاخره رأی میدهند. در ۹ دی خیلی از کسانی که به آقای موسوی و کروبی هم رأی داده بودند به صحنه آمدند و در راهپیمایی روز ۹ دی شرکت کردند.
در روز ۹ دی کسی هم به ملت شعار نداده بود. شعارها به صورت کاملاً خودجوش از سوی مردم بود. من از خیابان امیرآباد به بلوار کشاورز آمدم و بعد به خیابان کارگر آمدم تا از کارگر پایین بیایم و به میدان انقلاب برسم. خیابانها بسته بود و واقعا شلوغ بود.
در همین مسیری که میآمدم شعارهایی که داده میشد شعارهای خیلی تندی علیه یکی دو نفر از کاندیداهای شکست خورده انتخابات بود، حتی شعارها در میدان واقعا کنترل میشد که تند و تیز نباشد و کسی که بلندگو داشت سعی میکرد شعارها را کنترل کند.
سران و فعالان فتنه ۸۸ بعد از اینکه اراده ملت را دیدند، حداقل میآمدند و حقایقی را که در آن جلسه با مقام معظم رهبری گفتند را بیرون هم میگفتند. باید میگفتند ما به اینکه آقای احمدینژاد گفته بود سهام عدالت میدهد اعتراض داشتیم، ما به اینکه آقای احمدینژاد در مناظره این کار را کرد، اعتراض داشتیم. اطلاعاتی را که داشتند صادقانه به ملت می گفتند؟ چرا نیامدند بگویند؟ واقعا نمیدانم چگونه میشود این را توجیه کرد.
یک انتخاباتی که میتوانست منشأیی باشد که به اقتدار ملت و نظام به مراتب بیافزاید، باعث شد یک عدهای برای این نظام هزینه به بار بیاورند. یک عدهای که هنوز هم قائل به کلمه فتنه نیستند.
ببینید گفتند "مقام معظم رهبری" خوب است، شرط لازم است، اما کافی نیست. کافی این است که در عمل پشت سر مقام معظم رهبری حرکت کنید. حضرت آقا تا به حال چندبار از واژه "فتنه" استفاده کردند؟ چندبار این فتنه را به عنوان فتنه واقعاً خطرناک اعلام کردند؟ چرا برخی از خواص ما از فتنه نمیگویند؟ ولایتمداری در عمل نشان داده میشود، نه فقط در نظر. ولایتمداری در عمل سخت است. وگرنه حضرت آقا حرفی را بزنند که مطابق میل من هست و من هم همان را بگویم که ولایتمداری نیست.
وقتی مقام معظم رهبری حرفی بزنند که مطابق سلیقه من نیست، آنجا من اگر تبعیت کردم ولایتمداریام را ثابت کردهام. چند بار تا به حال حضرت آقا ابعاد فتنه را گفتند؟ باز میبینیم آقای فلانی و مسئول فلانی میرود در فلان جا صحبت میکند و میگوید "حادثهای که در فلان جا اتفاق افتاد را نایده بگیرید و تا چه زمانی میخواهید به گذشته نگاه کنید؟"
اگر صداقت داشته باشیم بعد از ۹ دی مردم اتمام حجت کردند. بعد از آن حداقل این است که بگوییم فتنهای وجود داشت. اصلاً بحث آقای زید و عمر نبود که. این فتنه برای براندازی نظام صورت گرفته بود. حالا یکی این را نمیدانست و در مراحل اولیه ورود پیداکرده بوده و بعد هم فهمیده، خیلی خوب اما انتظار از خواص و مسئولان، خصوصاً مسئولانی که اکنون مسئولیت اجرایی را در قوه اجرایی این نظام که فتنهای برایش رخ داد که میخواست این نظام را براندازی کند، است بگویند فتنهای بود، فتنهای بود که از آن طرف آب برنامهریزی شده بود اما الحمدلله رب العالمین این نظام ایستادگی کرد و ملت توانست ایستادگی کند که نظام توانست ایستادگی کند، مثل دفاع مقدس که ملت ایستاد.
برخی از انسجام و وحدت میگویند. محور این انسجام و وحدت چیست؟ عمود کجاست؟ محور این انسجام و وحدت مقام معظم رهبری است. حضرت آقا هم فتنه و ابعاد فتنه را چندین بار تحلیل کردند، یک کاری که آحاد ملت از مسئولان انتظار دارند.
آقای فرهادی در جلسه رأی اعتماد گفت که فتنه خط قرمز ماست. نشان میدهد قائل به این است که فتنهای وجود دارد و فتنه خط قرمزشان است، یعنی وقتی از برهان خلف که استفاده کنیم میتوانیم اینگونه نتیجهگیری کنیم که وقتی میگوید فتنه خط قرمز ماست، یعنی اعتقاد به فتنه دارد. بقیه اعضای دولت نیز بگویند فتنه خط قرمزشان است. حداقل کلمه "فتنه" را بگویند و بگویند این خط قرمز بوده و خط قرمز هست. این کمترین انتظاری است که میشود از یک مسئولی که برای این نظام و پویایی آن تلاش میکند، داشت.
الان مذاکرهکنندگان ما برای پویایی همین نظام تلاش میکنند. از مسئولانی که برای پویایی این نظام تلاش میکنند شاید کمترین انتظار این باشد که بیایند بگویند این حادثه نبوده و فتنه بود.
همه میدانند در این فتنه آن طرف آبیها نقشه کشیدند که نظام را براندازی کنند. مسئولان حداقل این مسئله را بگویند که فتنهای بود و آن طرف آب برای براندازی نظام نقشه کشیدند و الحمدلله ملت ایستادند و از نظامی که برآمده از اراده خودشان است، هم حراست کردند، هم حفاظت کردند و هم اقتدار بیشتری به آن بخشیدند.
در انتخابات ۹۲ با ۲۱۶ هزار رأی بالاتر از حد نصاب - ۵۰.۷ درصد- این فهم و شعور سیاسی در این ملت و در نامزدهای انتخاباتی به وجود آمده که حتی ۲۱۶ هزار رأی را هم بپذیرند و به مکانیزم انتخابات و به نظام توهین نکنند؛ این را که میتوانند بگویند؛ البته انشاءالله میگویند، اما تا حالا که نگفتند.
شما بعد از مسئولیت ریاست ستاد انتخابات کشور به وزارت علوم رفتید. یکی از مراکز مهمی که بعد از فتنه با تحریمهای زیادی مواجه شد، مثلاً دانشگاه صنعتی شریف بعد از فتنه ۸۸ تحریم شد. فتنه سال ۸۸ چه تأثیری داشت و چرا خیلی از مراکز علمی کشور بعد از فتنه ۸۸ تحریم شدند؟
بعد از فتنه خیلیها در داخل متوجه اهداف فتنهانگیزان شدند، اما آن طرف آبیها که نظرشان عوض نشده بود، دشمن دشمن است، ما با دشمن میتوانیم صلح بکنیم، میتوانیم توافق کنیم، اما دشمنیاش را نمیتوانیم از یاد ببریم، نمیتوانیم بگوییم دوست شده است، آمریکا تا این خلق و خو را دارد دشمن است، با دشمن میشود صلح کرد اما از او نمیشود غفلت کرد.
من جایی گفتم که صلح یا توافق یک فرصتی برای توانمندتر شدن است. تاریخ اسلام را هم که نگاه کنید همین است. صلح برای این است که تواناییهایمان را بیشتر کنیم، نه برای اینکه تواناییهایی را که دارید مضمحل کنید. اصلاً از دشمن انتظار غیردشمنی داشتن غفلت است، یعنی اگر از دشمن انتظار دوستی داشتیم این غفلت است، خصوصاً اگر از آمریکا انتظار دوستی داشته باشیم، غفلت است.
کدام کشوری با آمریکا دوست بوده و منافعش تأمین شده است؟ از مصر مطیعتر نسبت به آمریکا میخواهید؟ آخرش چه شد؟ در عراق چه کار کرد؟ آیا آمریکا مطیعتر از صدام را میخواست؟ او منافع خودش را نگاه میکند.
ببینید جوان شور و حال دارد و وظیفه مسئولان دانشگاه این است که وقتی دانشجو وارد دانشگاه میشود، قدرت تحلیل دانشجو را تعالی ببخشند، نه اینکه دانشجو را برای حزب و جناح تربیت کنند، آنها به دنبال رخنه در دانشگاه بودند و هنوز هم دنبالش هستند، فکر نکنید تمام شده، هنوز هم دنبال این هستند که در دانشگاه اغتشاش کنند.
کاری که ما در آن دوران انجام دادیم، آرامش را به دانشگاه برگرداندیم، یعنی جامعه دانشگاهی -دانشجو و اساتید- آرامش روحی و روانی پیدا کردند و با آرامشی که پیدا کردند تولید علم ما شیب خیلی زیادی گرفت.
ما در سال ۱۳۹۰ در منطقه اول شدیم، در حالی که باید ۱۴۰۴ میشدیم و ما ۰.۷ درصد تولید علم را به ۲.۲ درصد افزایش دادیم. آمریکا این را فهمید، دشمن این را فهمید که دانشگاههای ما به آرامش روحی و روانی رسیده است.
در تمام دوره ۸ ساله اصلاحات ما ۹ هزار مقاله علمی داشتیم درحالی که در ۴ سال دولت دهم ۱۴۰ هزار مقاله علمی داشتیم، البته ۶۰% از مقالههای علمی را در دو سال آخر دولت دهم به سمت حل کردن مسائل علمی کشور بردیم.
آمریکا این را فهمید، غرب این را متوجه شد که دانشگاههای ما در ریل درست قرار گرفتهاند، یعنی به دنبال کار اصلی خود میرود. کار اصلی دانشگاه هم چیست؟ باز کردن گرههای اصلی کشور. به تبع دانشگاههای ما که تولید علم میکردند، مراکز فناوری ما هم رشد میکرد. شما می دیدید ما در هوا فضا، آن ماهوارهها را فرستادیم، موشکهای ما و ....
درست است دانشمندانی همچون شهید علی محمدی، شهید شهریاری و ... از بین جامعه علمی کشور و مردم رفتند ولی به هر حال در هر جهادی - دفاع مقدس یک نوع جهاد بود این هم یک نوع جهاد، به عبارتی جهاد علمی است- در این جهاد علمی هم آمریکا خودش را در مقابله با ما قرار داد. چه کاری انجام میداد؟ گفت شما از این کانال وارد شدید، پس میآییم دانشگاههایتان را تحریم میکنم و دانشگاه شریف و شهید بهشتی را تحریم کرد. بعد از مدتی مقالات یکسری از دانشمندان ما را تحریم کردند، بعد فهمیدند خودشان ضرر میکند، زیرا مقالات به درد آنها هم میخورد.
غربیها با تحریم علمی کشور میخواستند انتقام شکست در فتنه ۸۸ را بگیرند
نهایتاً چرا این کار را انجام داد؟ برای اینکه فهمید موتور دانشگاههای ما روشن شده و در ریل درست افتاده است، جامعه دانشگاهی فهمیده باید چه کار کند، در نتیجه میخواست اینها را از مسیر منحرف کند؛ هم با بهانهگیریهای متفاوت، مثل بحثهایی که هیچ وقت بحث ما نبود و بحثهایی همچون تفکیک جنسیتی را مطرح میکرد، یا تحریم علمی کشور.
اینها اثرات فتنه ۸۸ بود؟
بعد از فتنه بود. اینها میخواستند انتقام بگیرند. انتقامی کهمی خواستند از ملت بگیرند، فکر کردند با این تحریمهای علمی جلوی پیشرفت علم و فناوری را در ایران میگیرند. به نظر من ما دو موتور محرکه در انقلاب داریم؛ یک موتور متحرکهاش گفتمان انقلاب است که در دوره اصلاحات خیلی تلاش شد این گفتمان، گفتمان غالب نباشد. حالا اگر مصادیق را خواستید میگویم. یک موتور محرکه دیگر علم و دانش و دانشگاههای ماست، زیرا دانشگاه محل دانش و بینش است، یعنی هم کادرسازی میکند و هم علمافزایی و دانشافزایی میکند.
آنها میخواستند این دو موتور محرکه را به نوعی از کار بیاندازند، یعنی هم با گفتمان امام و انقلاب مشکل دارند و هم با اقتدار علمی ما. متأسفانه در داخل هم یک عدهای با اینها همسو میشوند و با سیاه نمایی کردن میگویند ۱۴۰ هزار مقاله علمی ارزشی ندارد، چه کسی میگوید ارزشی ندارد؟!
هر چقدر این مقالات به سمت کاربردیتر شدن و حل مشکلات داخل برود ارزش آن خیلی بیشتر میشود، ما توانستیم مقالات را تا ۶۰ درصد کاربردیتر کنیم، انشاءالله تلاش میکنند تا ۹۰ درصد هم میبرند. دنیا حساب باز میکند و میگوید در منطقه، ایران اول است.
ما در نانو، هوافضا و اکثر تکنولوژیهای پیشرفته چندین رتبه ارتقا پیدا کردیم. در نانو خودمان را به رتبه ۷ در دنیا رساندیم، در صورتی که قبلاً رتبه ۱۸ را داشتیم، در هوا فضا هم همین طور.
وقتی ما با شیبی در حدود ۱۳ برابر متوسط تولید علم دنیا در حال حرکت بودیم، خودشان این خطر را متوجه شدند و گفتند اگر ایران با این شیب و سرعت جلو برود، ظرف ۵ سال آینده - این را در سال ۹۱ گفتند- ایران به رتبه تک رقمی میرسد، یعنی چهارم پنجم دنیا میشود؛ ما الان رتبه پانزدهم را در دنیا داریم.
برای همین باید جلوی این پیشرفت را میگرفتند، برای همین باید دانشگاه را از آرامش خارج کنند، آرامش روحی و روانی دانشجو و اساتید را میگرفتند. نه آرامش به معنای فعالیت سیاسی و... البته فعالیت سیاسی تعریف دارد هر کسی که به ارکان نظام فحاشی کند که سیاسی نیست، البته من نمیخواهم وارد این بحث شوم، اما آنها هستند و دنبال این بودند و دنبال این خواسته خود خواهند بود.
ملت بداند! هشیار باشد! فتنه قابل بازسازی و بازیابی است و میتواند خودش را بازیابی و بازسازی کند، آمریکا و ایادی آمریکا از دانشگاههای ما چشم طمعشان را دور نکردند و دنبال این هستند که دانشگاه را از آرامش خارج کنند، آن هم به نامهای زیبا. معمولا دشمن نمیآید بگوید من میخواهم اغتشاش کنم، دشمن از کلمات زیبا مثل "آزادی" استفاده میکند و عنوان "آزادی"، هرج و مرج را در دانشگاهها دنبال میکند و میخواهد به عنوان آزادی گفتمان غالب در دانشگاهها را از گفتمان امام و انقلاب خارج کند و هرج و مرج ایجاد کند تا جلوی پیشرفت علمی ملت را بگیرد؛ این در نگاه دشمن کاملا مشخص است.
چرا در هستهای غرب و آمریکا پای میز مذاکره آمد؟ فکر میکنید، به دلیل اینکه ما به اینها خندیدیم پای میز مذاکره آمدهاند؟ اگر قرار بود با خنده پای میز مذاکره بیایند که در دوره اصلاحات از خنده گذشته بود و قهقهه میزدیم. به این دلیل پای میز مذاکره آمدند، چون ما قوی شدیم. برای چه پای میز مذاکره آمدند؟ برای اینکه ما را تضعیف کنند، حالا اگر ما را تضعیف کردند به نتیجهشان رسیدهاند، هر چقدر هم ما داد بزنیم که نرسیدهاند، نتیجهای که آنها میخواستند این است. آنها دیدند ما در هستهای از نظر دانش و فناوری بومی و خودکفا شدهایم و میتوانیم انرژی صلحآمیز هستهای را به کار بگیریم.
بالاخره دنیا الان میداند ما زیردریایی داریم، زیردریایی میتوانیم داشته باشیم، چرا نداشته باشیم؟ اگر سوخت زیردریایی سوخت اتمی باشد میتواند مدت ها زیر دریا بماند. ما از انرژی هستهای می توانیم در خیلی کارها استفاده کنیم، اینها حتی در داروها هم میخواهند ما را لنگ بگذارند.
چرا پای میز مذاکره آمدند؟ من فکر میکنم ملت با صبوری و دانشمندان ما با غیرت و علم و دانششان و تقدیم شهدایی مثل شهید شهریاری، شهیدعلی محمدی، شهید احمدی روشن، شهید رضایینژاد دانش هستهای را آبیاری کردند و رشد کرد و ما به جایی رسیدیم که می توانیم غنی سازی ۲۰ درصد و بیشتر را داشته باشیم و آب سنگین اراک را داشته باشیم. ما میتوانیم همه اینها را برای استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای داشته باشیم.
چه کسی حق دارد به ما بگوید سوخت چند درصد باید داشته باشید و چند درصد نباید داشته باشید؟ ما به دشمنمان چنین حقی را باید بدهیم؟! به دشمنمان حق بدهیم بگوید در دانشگاههای خود این فعالیت را انجام بدهید و این تحقیق را انجام دهید و این تحقیق را انجام ندهید؟ چه کسی این را گفته است؟ کجا گفته ما باید به دشمنمان چنین حقی بدهیم.
آنها از اقتدار ملی ما میترسند، جلو دانشگاه های ما را می خواهند بگیرند، جلو رشد علمی ما را می خواهند بگیرند، جلو رشد فناوری را در کشور می خواهند بگیرند و دنبال فناوری های استراتژیک و اقتصادی هم هستند. مثلاً در هستهای، هستهای سمبلیک به چه درد میخورد؟ ما هستهای میخواهیم که استراتژیک و اقتصادی باشد. آن موقع هست که آنها روی ما حساب باز میکنند.
با کمال تشکر از وقتی که به ما دادید و واقعا از اظهارات و نظرات شما بهرهمند شدیم.
انشاءالله موفق باشید، من هم از شما تشکر میکنم.
نظر شما