شناسهٔ خبر: 76611 - سرویس جامعه
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه وطن امروز

یادداشت روز وطن امروز:

افزایش «گاز انبری» قیمت نان

نماینده/حسین بابازاده‌مقدم: نان و گندم در فرهنگ دینی و ملی مردم نقش ویژه‌ای داشته و همواره علاوه بر حضور پررنگ در تغذیه و معاش به‌عنوان موضوعاتی با قداست دیده شده است.
این قداست ناشی از اهمیت نان در تامین قدرت برای کار و عبادت و همینطور آن امر اساسی است که همه فرهنگ‌ها آن را «زندگی» می‌نامند. التهاب‌آفرینی درباره این کالای بشدت اساسی یعنی وارد شدن بسیار مستقیم به سفره‌های مردمی که این روزها شرایط بسیار سخت زندگی را در شهرهای بزرگ بر دوش می‌کشند.
علاوه بر شهرهای بزرگ که مسائل و مشکلات خاص خود را در تامین معاش دارند، مهم‌ترین مساله زندگی در شهرستان‌ها و همین‌طور زندگی در جنوب شهرهای بزرگ است که نان در آنها نقش اساسی‌تری داشته و رکن اصلی تغذیه مردم به شمار می‌آید.
نان در ارتباط است با سیری و گرسنگی؛ و آنقدر تاثیرات مستقیم بر روان اجتماعی دارد که نمی‌شود آن را به این راحتی‌ها انکار کرد.
اما در وضعیتی اعجاب‌برانگیز و غیرقابل تصور طی یک شب بهای نان ۳۰ درصد افزایش پیدا کرده است و البته مصرف‌کنندگان به‌خوبی می‌دانند اجازه ۳۰ درصد افزایش بها در برخی موارد معادل است با صددرصد ارزش افزوده بر این محصول که به بهانه‌های مختلف و منجمله ضعف نظارتی بر مردم بار می‌شود.
دولت از طرفی افکار و ایده‌های کسانی را ترسیم‌کننده گفتمان سیاسی و اقتصادی‌اش معرفی می‌کند که ناظر بر اقتصاد رفاهی دولت‌های ثروتمند اروپایی است و از سوی دیگر بر مشی و مداری قدم برداشته و حرکت می‌کند که بیشتر نزدیک به الگوهای سرمایه‌سالارانه است. اقتصادهایی که ناظر بر بی‌توجهی به اقشار کم‌درآمد مستضعف و دستمزدبگیران خردی است که حتی یک افزایش بهای صدتومانی نیز در زندگی‌شان جایگاه مشخص و معینی دارد.
طبیعی است وقتی مسؤولان در دستگاه‌های دولتی از سطح زندگی بسیار متفاوت و اصطلاحا فاصله‌های نجومی با سایر بخش‌های اجتماعی برخوردار باشند، به این عبارت‌ها می‌خندند و توجهی نشان نمی‌دهند، چرا که معتقدند صد تومان، یک تومان کمتر و بیشتر تاثیری بر رفاه خانوارها نخواهد داشت و عاملی برای احساس عدم رضایت نیست.
اما قویا به نظر می‌رسد این سیر کردن در فضای دور از دسترس و میلیون‌ها کیلومتر دور‌تر از واقعیت‌های جامعه ایران یک اپیدمی کشنده در بین برخی مدیران است، وضعیتی غیرطبیعی که آنها را از درک مسائل حقیقی مردم عاجز کرده است.
همه‌چیز تقریبا در یک بلاتکلیفی و با برخوردهای ضربتی و چکشی و اصطلاحا گازانبری توأم است. یک اصل در برنامه‌های پراثر وجود دارد و آن هم حمله‌های گاز انبری است. مصداق بارز این برنامه‌های گاز انبری هم برنامه اجرا شده درباره افزایش کاملا غیرمعقول بهای نان است، برخوردهایی که اگر در دولت قبل صورت می‌پذیرفت، همین گروه‌هایی که دولت فعلی در گذشته و اکنون از آنها نهایت بهره‌برداری رسانه‌ای را می‌کند، دار و ندار کشور را به آتش اعتراض می‌سوزاندند.
نان نیازی مقدس در سفره‌های مردم است که افزایش بهایش، آن هم با وضعیتی اینچنین که عملا قیمت ارائه شده آن از اعلام تا واقعیت بسیار متفاوت است، تورم و گرانی در محصولات دیگر مورد نیاز مردم را دامن می‌زند و تاثیری پلکانی بر هزینه سبد کالاهای اساسی مصرفی مردم خواهد داشت.
از نظر فقه سیاسی و اقتصادی اسلام، دولت و حاکمیت در قبال تامین نان به‌عنوان اصلی‌ترین غذای مورد استفاده، مسؤولیت‌هایی انکارناپذیر و بسیار جدی دارد و سایر موضوعات مربوط به تغذیه در رده‌های بعدی اولویت و ارجحیت قرار می‌گیرد اما متاسفانه برخوردهایی اینچنین با این کالای مهم نشان می‌دهد قوه مجریه اهتمام لازم را نسبت به ادای مهم‌ترین و در عین حال ابتدایی‌ترین وظایفش ندارد.
این دیگر نقد مواضع هسته‌ای و مذاکرات پیچیده و صدالبته بی‌نتیجه هسته‌ای نیست که گفت‌وگو کردن و نوشتن از آن سزایی همچون مورد شکایت قرار گرفتن از سوی دولت را داشته باشد، موضوعی بسیار ساده است؛ یعنی نه نان به معنای محتوایی کلمه بلکه نان به معنای اخص کلمه مورد تهدید قرار گرفته است و کسی درباره آن پاسخگو نیست.

نظر شما