به گزارش نماینده به نقل از نسیم ، در دوره جدید مدیریت صداوسیما خیلیها منتظرند تا تحولات را ببییند و شاهد رونق هرچه بیشتر در تولیدات باشند. یکی برنامهساز است و دیگری مخاطب. اولی حمایت میخواهد و دیگری تولیدات خوب حالا میخواهد سریال و فیلم باشد یا هر برنامه دیگری!
همه اینها هم چارچوب مدون و یک مسیر راه لازم دارد. گرچه این بحث درون خانوادگی است و نباید رقابت با دیگر رسانههای مشابه بینالمللی و هرچه که به آن مربوط میشود را فراموش کرد.
خیلیها سالها بخاطر همکاری با رسانه ملی کسب تجربه کردهاند و حداقل میتوانند در حوزه تخصصی خود اظهارنظر کنند و پیشنهاد دهند؛ یکی مثل ضیاءالدین دری که سریالهای الف ویژه در تلویزیون ساخته در این باره هم نقد میکند و هم تعریف و البته صاحب ایده است.
گفتگوی «نسیم» با ضیاءالدین دری که با حضور این کارگردان در خبرگزاری شکل گرفت را میخوانید.
*عرصه مدیریت در صدا و سیما ویژگی ها و پیچیدگی های خاص خودش را دارد و این مسئله که مدیر جدید صدا و سیما از درون خود این مجموعه انتخاب شده بسیار با اهمیت است. نظر شما در این رابطه چیست؟
درست است. کسی که از بیرون وارد صدا و سیما شود قطعاً دچار مشکل میشود. از آنجا که مدیریت صدا و سیما طبق قانون اساسی از جانب رهبر معظم انقلاب تعیین می شود، طبق صلاح ایشان مدیریت دچار تغییر خواهد شد ولی در شرایط کلی هر چه دوره ریاست سازمان صدا و سیما طولانیتر باشد، بهتر است.
کسی که میخواهد رئیس رسانه باشد باید سفر زیاد برود و مدیای دنیا را خیلی خوب شناسایی کند تا با برداشتهای خودش این سازمان را مدیریت نکند.
آقای ضرغامی واقعاً آدم باهوشی است؛ روابط عمومی، بیان خوب و گیرندگی بالایی دارد ولی به هر حال اگر ما آقای ضرغامی را به علاوه یک کارشناسی ارشد رسانهای قبل از اینکه وارد این سمت شود، داشتیم آن وقت آقای ضرغامی تبدیل به یک پدیده میشد.
اما اگر این اتفاق از این به بعد بیافتد خیلی از مسائل در صدا و سیما حل خواهد شد. اگر کسی خارج از سازمان میآمد، تمام دانسته هایش در مورد این سازمان ذهنی و تخیلی میشد.
بنابراین تا زمانی که بخواهد رموز این کار را یاد بگیرد زمان زیادی می برد به همین جهت این انتخاب که فرد شایسته ای از درون خود سازمان برای ریاست تعیین شد خیلی با اهمیت بود.
*عزت الله ضرغامی در دوره مدیریت خود در رسانه ملی اقدامات فراوانی از جمله دیجیتال کردن شبکه ها، تعدد شبکهها، افزایش کمی و کیفی تولیدات و... را داشته است. اگر بخواهیم نگاهی مقایسهای داشته باشیم دوره مدیریت وی چه تفاوت هایی با دوره های قبلی داشته؟ همچنین به نظر شما مدیر جدید باید ادامه دهنده اقدامات آقای ضرغامی باشد یا خیر؟
تلویزیون هم در دوره لاریجانی و هم در دوره محمد هاشمی و هم در دوره آقای ضرغامی، روزآمد کردن خودش را همواره داشته است.
روزی که محمد هاشمی ریاست تلویزیون را به دست گرفت هیچ حرکتی در تلویزیون صورت نمیگرفت چون بودجه، امکانات، توسعه آنتن و آنتن دهی نبود. ولی ما هنوز ماشینهای سواری که وی در آن زمان برای مدیران خریده بود و بعدها می گفتند که آنها را برای چه خریده است را میبینیم که در سازمان رفت و آمد میکنند پس این اقدامات راه دوری نرفته بود ولی ما سریع انتقاد میکنیم.
در دوره آقای لاریجانی دو مرتبه تلویزیون دچار درست کردن خودش شد و دوربینها، امکانات جدید و با کیفیت بهتر آوردند ولی همیشه خارج از کشور و در کشورهای صاحب صنعت تلویزیون از ما جلوتر بودند چون به این امکانات زودتر دسترسی داشتند و زودتر تصاویرشان را به بهترین وجه به مخاطبانشان میدادند.
از اواخر آقای لاریجانی پوشش ماهوارهای آرام آرام آغاز شد و ما در برابر حمله واقعاً گسترده شبکههای خارجی قرار گرفتیم. بنابراین در دوره آقای لاریجانی تلاش بر این بود که در ابتدا بتوانیم مرزهای کشورمان را پوشش بدهیم. به همین علت است در زمانی که آقای لاریجانی تلویزیون را تحویل آقای ضرغامی داد از ایشان این انتقاد شد که وی معمار شده و ساختمانسازی میکند؛ در حالی که الآن آن ساختمانها مورد استفاده قرار گرفته است.
آقای لاریجانی در واقع مجبور بود بخش عمده از بودجه را صرف سیستم پوشش برنامههای تلویزیون کند. روزی که وی رفت بیش از 90 درصد کشور زیر پوشش آنتن نظام جمهوری اسلامی قرار گرفت بنابراین مرزهای استانهای مرزی ما سالها بود که از شبکههای کشورهای همسایه با آنتن معمولی تغذیه میشدند و نیازی به دیش هم نبود.
*برسیم به دوره آقای ضرغامی...
در زمان آقای ضرغامی، با اوج گرفتن شبکههای خارجی و ضد انقلاب و... مواجه شدیم. در این دوران تکنیک تلویزیون هم تغییر کرد یعنی تلویزیون ها به سمت صدای بهتر و تصاویر دیجیتالی رفت. بنابراین آقای ضرغامی هسته این قضیه را گذاشته و تا دو سال آینده سیستم کلی ما دیجیتالی می شود.
*به سوالم اشاره کنم اینکه این نوع مدیریت باید تداوم یابد؟ همین الان هم شاهد تغییر و تحولات زیادی درون سازمان هستیم.
به نظرم دکتر سرافراز باید صاحب اندیشه و فتوا باشد؛ منظورم از فتوا این است که اظهار نظر و بتواند انرژیاش را صرف این حوزه بکند.
در درجه اول رئیس جدید باید تعریف بودجه صدا و سیما با 48 هزار پرسنل در حین کار، نیروهایی که از بیرون میآیند با سازمان قرارداد میبندند آشنا باشد چون این یک بودجه سنگینی را میطلبد و رئیس جدید صدا و سیما باید این تعریف را به دولت جمهوری اسلامی انتقال دهد که این رسانه با آن که تعریفش تعریف رسانه ملی است حقوقی دارد. باید در ردیف بودجه یک انقلاب اقتصادی برای تلویزیون در نظر بگیرند.
امثال من که برای تلویزیون کار میکنیم کارمند نیستیم بلکه ما قرارداد میبندیم و طبق یک فرمولی از تهیه کننده حقوق میگیریم و اگر تلویزیون بخواهد با نیروهای داخلیاش این کار را بکند اصلاً امکان ندارد چون آن موقعی که قیمتها یک هزارم آن چیزی که الآن داریم میبینیم بود این فکر به شکست انجامید. به همین جهت تلویزیون مجبور است که با نیروهای بیرون کار کند که بیرون هم بودجه میخواهد.
*اگر بخواهیم از لحاظ محتوا آثار خودمان را با سریال های شبکه های ماهواره ای مقایسه کنیم این سوال پیش می آید که آنها چه دارند که ما نداریم و چرا آنها در جذب مخاطب خود شاید موفق عمل کرده اند. ولی ما با وجود اینکه تعداد زیادی از آثارمان چه به لحاظ محتوایی و چه به لحاظ تکنیکی سرآمد فیلمهایی هستند که از شبکه های فارسی زبان پخش می شوند اما شاید در جذب مخاطب باید ایده آل تر عمل میکردیم. البته نقدی است که برخی دارند.
یک دلیلش عنصر جذابیت است و به این دلیل است که آنها دنیایی نگاه میکنند اما ما غیر دنیایی حتی ورا دنیایی نگاه میکنیم.
* ما حتی با این دید، از آنها عقب هستیم؟
خیر. به عقیده من باید به بچههای ما به خاطر اینکه میتوانند فارغ از تمام مسائل مادی و شهوانی تلویزیون را نگه دارند جایزه بدهند.
فیلم های هالیوودی و اروپایی جز شهوات و غرائز چیز دیگری ندارد تا مخاطب خود را حفظ کند.بنابراین هنر است که ما در سینما و تلویزیون سالم، که در آن یک مادر به پسرش هم دست نمیزند اما مخاطب را حفظ کرده ایم.
انتقاد من این است که ما تولیدات زیادی داریم و چون راهکار کم پیدا میکنیم راهکارهایمان کهنه میشود. سریال «کیف انگلیسی» من خیلی صدا کرد و با وجود اینکه در آن فیلم خانمهای دوره شاه را با کلاه نشان می دادم، آنها در موقعیتی نگذاشتم که تماشاچی بگوید که خانم ها در آن زمان اینگونه نبودند چون یک راهکارهایی پیدا کردم که تماشاگر اصلا به این مسائل فکر نکند و نگوید که این خانم چرا الآن کلاه سرش است و یا چرا در اطاق خواب با لباس است.
به هر حال ما روی همدیگر اثر گذاشته و ممکن است رفقای من مدلهایی اینچنینی را بعد از من کار کرده باشند اما وقتی که فیلم بعدی نیاید و راهکار جدیدی نشان ندهد آنجا ما دچار خسران میشویم. به همین دلیل تولید نباید زیاد باشد و کمیت را نباید بالا ببریم بلکه باید کیفیت را بالا برد.
خیلی از افراد هستند که می گویند برای تولید سریال "کلاه پهلوی" بیست میلیارد گرفته شده؛ باید بگویم خیر چنین پولی گرفته نشده است. "کلاه پهلوی" تا این لحظه پرداختش در طول 83 و تا 92 که پخش شده به 13 میلیارد تومان نرسیده است. اما هزار نفر در آن نان خوردهاند.
"کلاه پهلوی" در هر قسمت آن یک کلمه را به مخاطبش یاد داده اما حتی خود سازمان هم در مورد آن جواب نمی دهد و حتی یک سکو درست نمیکند که دری بشیند و جواب بدهد.
چون فکر میکنند اگر سریالهای مذهبی را مثال بزنند، زیر گیوتین میروند اما چون "کلاه پهلوی" به لباس و آراش خانمها پرداخته است پس این یک فیلم بی حیا بوده، بنابراین میتوانند به راحتی در موردش حرف بزنند اما اگر در مورد "مختارنامه" حرف بزنند یا خودشان سنگ میشوند یا اینکه یقه آنها را میگیرند که چرا شما راجع به سریال امام حسین(ع) حرف میزنید. بنابراین عده ای از بیرون "کلاه پهلوی" را میکوبند؛ دروغ میگویند و میگویند بیست میلیارد پول گرفته است.
*در مورد کیفیت تولیدات در دوره جدید اشاره داشتید.
الان ما باید روی کیفیت کار کنیم؛ وقتی که کیفیت یک سریال خوب بود تلویزیون باید آن را بارها پخش کند به خاطر این که شما نمیتوانید 75 میلیون مردمی که یک عده صبح و یک عده شب کار میکنند همه را همزمان پای یک برنامه جمع کنید. مگر اینکه یک اتفاق غیر عادی در تلویزیون اتفاق بیفتد که مردم همه باهم بیاییند و تلویزیون ببینند.
تلویزیون باید آنقدر کیفیت برنامه اش درست باشد که آن کسی که دوبار یک برنامه را میبیند و آن کسی که سه بار ببیند از آن راضی باشد و آن کسی که ندیده بالاخره مجبور شود ببیند.
*تلویزیون تولیدات بالایی در حوزه سریال سازی دارد. در این میان برخی از فیلم ها مثل "وضعیت سفید" شاید اسم الف ویژه نداشته باشند اما واقعا تولیدات بسیار خوبی هستند و تعداد زیادی از فیلم های اینچنینی اصلا دیده نمی شوند. دلیلش چیست؟
چون عرضه درستی نمیشوند. من وقتی یک کار تولید میکنم و یک برنامهای میسازم به عنوان سازنده کارم تمام است بعد از آن کسی که میخواهد آن را عرضه کند مهم است. چه اشکالی دارد که من در تیزر سریال، یک کلکی بزنم و یک جوری نشان دهم که مخاطب بشیند پای تلویزیون و آن را ببیند ولی نمیگذارند. ما به آن کسی که منصوب حضرت آقاست اعتماد داریم.
*در دوره آقای ضرغامی شاهد تعدد شبکه ها بودیم. شبکه هایی که تاسیس آنها موافقان و مخالفان زیادی به همراه داشت. شما از موافقان یا مخالفان تعدد این شبکه ها هستید؟
تعدد شبکهها خوب است مشروط به اینکه بی جهت و بدون آگاهی تاسیس نشوند. این شبکهها معمولا دارای بودجه یکسانی نیستند. حتی در حوزه تولید آثار نمایشی نیز این بودجه به درستی میان سریال ها و تله فیلم ها تقسیم نمی شود.
*تله فیلم های زیادی امروز توسط کارگردانهای به نام و کارگردان های تازه وارد تولید می شود. عملکرد صدا و سیما را در حوزه تله فیلم سازی در سال های اخیر چه طور میبینید؟ چرا که این جریان عده ای موافق و عده ای هم موافق دارد.
تله فیلم ها خیلی به تلویزیون لطمه زد. این به خاطر این است که ما استاندارد تولید را نداریم یعنی نمیدانیم که تولید تله باید چگونه باشد. اولین تله فیلم این مملکت را من در سال 73 ساختم که پنج سال بعد تله فیلم سازی راه افتاد. اسم تله فیلم من «دیدار» است. در آن سال با دو میلیون و دویست هزار تومان در هشت روز این تله را ساختم ولی امروز وقتی که فیلمساز نمیتواند فیلم سینمایی بسازد می اید در تله میخواهد سینمایی بسازد؛ بعد در یک فیلم تله تلویزیونی پنجاه لوکیشن عوض میکند.
بنابراین وقتی که ما میگوییم ما هزارتا تله تولید کردیم ظرف مثلاً یک سال یعنی هزارتا اشتباه کردیم. اگر شما صدتا تله درست میکردید و این صد تا تله با بودجه واقع گرایانه اتفاق میافتاد و جذاب هم بود، خیلی بهتر بود.
*مسئله اصلی این است که چرا سریالهای ما در داخل کشور آنگونه که باید در رقابت با فیلم های دیگر مثل همین ترکها که آنتن ماهواره را پرده، جذب مخاطب نکنند. البته انصافا برخی کارهای ما خوبند و جذاب اما همه شاید نه! گرچه من اشاره کنم که قیاس اینها با هم نیز صحیح نیست چون چارچوب ما مشخص است.
ما در این مملکت سریال ابن سینا را ساختیم که سریال خوبی بود. ترکیه در حوزه سریال سازی از ما سی سال جلوتر است. بحث این است متأسفانه آنهایی که جذب این سریالها می شوند در واقع جذب همان مسائلی هستند که خط قرمز ماست و ما آن را انجام نمیدهیم و نباید هم انجام دهیم. به همین دلیل آنها که این نوع آثار ا میبینند حتی بخشهای خوب آن سریال را از دست میدهند. یعنی اگر چیزهای خوبی هم داخل آن باشد، متوجه آن نمیشوند.
حتی این شبکه ها هوای تماشاگر خود را دارد یعنی میآید دوره هایی که مردم ما کمتر تلویزیون میبینند، قسمتهای تازه مجموعهها را نشان نمیدهد تا آنهایی که قسمت های گذشته سریال را ندیده اند آن را تماشا کنند یا در ماه محرم پخش سریال ها را متوقف می کند. ما در دام این نوع از کارها افتاده ایم که در نتیجه موجب افت کیفیت می شود در چنین شرایطی آنتن شکست میخورد.
ما باید بیاییم و به کیفیت توجه کنیم. چه اشکالی دارد تلویزیون ما برنامه موفقش را تکرار کند؟ نهایت آن این است که آن کسی که آن را دوست ندارد نگاه نمیکند. آن چیزی را که میسازیم طوری پخش کنیم که مخاطب بنشیند و بگوید؛ ای والله به بچهها و هنرمندان خودمان و آنوقت کار ما جواب میدهد. یعنی دو یا سه سال سختی میکشیم ولی بعد نتیجه میگیریم و نتیجه خوبی هم میگیریم.
*با همه این شرایط خود شما بعنوان یک فیلمساز اگر بخواهید برای مدیریت جدید طرح سوال کنید که چه مسائلی را باید در اولویت های کاری خود قرار بدهد؛ چه نظری دارید؟
همه در ابتدای ورود خود قول هایی را می دهند. از آنجا که نیاز آنتن یک نیاز فوری است بلافاصله شرایط روزمره تلویزیون یقه گیر می شود. بعد میبینیم که همان روال قبل پیش می رود اما اگر تکلیف بودجه روشن بشود به طوری که بودجه حداقل یک تکان بخورد و منطقی داده شود و بیایند بخشی از آن را اختصاص بدهند به کارهای با کیفیت و بدانند به چه کسی چه سفارشی را میدهند و چه چیزی از وی میخواهند و از او بخواهند که کار را پیش ببرد بسیاری از مشکلات حل می شود.
شوراهای دست و پا گیر به طرح وحشتناکی در تلویزیون مزاحم هستند بنابراین باید همه شوراهای دست و پا گیر را بردارند. ما یک سری شورا داریم که وقتی با آنها حرف میزنیم تندرو هستند اما دور همدیگر که باشند همه از همدیگر خوف میکنند و در نتیجه بخاطر محافظه کاری،کار روی هوا می ماند.
مورد بعدی این است که رسانه باید تکلیف کار نمایشی را روشن کند. الآن یک حالتی پیدا شده که همه میخواهند آمار بدهند که ما چقدر از نظام گفتیم در برنامه هایمان؛ این را بگذارید برعهده تماشاچی خودش تشخیص میدهد.
چگونه عرضه کردن مسائل دانش میخواهد. به خاطر اینکه این با گوشت، پوست، استخوان و باورهای این ملت سر و کار دارد من باید خیلی بیشتر از این 80 میلیون نفر بدانم تا آنها را به سمت مسائل مذهبی جذبشان کنم.
بنابراین مهم این است که ما باید در نظر بگیرم که در آثار نمایشی چه چیزی میخواهیم بگوییم. اینها طرز فکر میخواهد ما حرفی نداریم. میخواهم بگویم وقتی که الآن بخواهیم یک درام برای زمان شاه و در نفی رژیم پهلوی بسازیم این باید حاصل اندیشه فراتر از آن چیزی باشد که به ذهن آدمهای عادی برسد در این صورت می شود مردم را نگه داشت و در غیر این صورت اگر نسازیم بهتر است.
*شما هم بعد چندسال کار، گویا دوباره سریالی در رابطه با حضرت زینب(س) خواهید ساخت! به کجا رسید؟
فیلمساز باید با دلش کار کند حتی اگر کار سفارشی میخواهد انجام دهد. اگر با دلش کار کند یک جاهایی مردم را میگیرد وگرنه موفق نیست. از من خواسته شده که در مورد صدر اسلام کار کنم.
من واقعاً به حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و حضرت زینب (سلام الله علیها) ارادت دارم. اگر چه تعدادی کار برای آن دوران مثل امام علی(ع) و امام رضا(ع) ساخته شده اما احساس کردم که در مورد این دو بانوی صدر اسلام که نام بردم هنوز اتفاقی نیفتاده.
حضرت زینب(س) را هم جامعه دوست دارند و نسبت به ایشان خیلی حساس هستند. من میخواستم یک کار نو در این زمینه انجام دهیم و به هیچ وجه حاضر نیستم که این کار به خاطر اینکه ساخته شود مثلاً 50 قسمتش بکنم و به عقیده من این یک کار 13 قسمتی است و نباید در آن خیلی داستان پردازیهای تخیلی و... صورت بگیرد.
مسیحیان راجع به حضرت مسیح(ع) فیلم ساختند و حتی مصائب مسیح را هم ساختهاند. حال مصائب حضرت زینب(س) و در کنار آن شهامت، دلاوری و جسارت حضرت هم وجود دارد مصائبی که با شهامت و جسارت تحمل شد.
من دوست داشتم این کار را انجام بدهم و به مدیر شبکه سوم آقای زین العابدین این طرح را ارائه کردم که ایشان خوشش آمد و گفت چه ما باشیم و چه نباشیم برای اینکه ما در این امر خیر سهیم باشیم در حد تحقیق و نگارش حاضریم کمک کنیم. بقیهاش را از ایشان بپرسید. ظاهراً ایشان در معاونت سیما یا در شورای مدیران این سوژه را طرح کرده است اما جواب درستی من نگرفتم. حال یا در اولویت نیست یا پول ندارند یا منتظر تغییر و تحولات هستند.
*قرار است مثل کار قبل یعنی "کلاه پهلوی"، این کار هم الف ویژه باشد؟
خیر. یکی از اهدافی که من این را پیشنهاد دادم این بود که میخواستم متودی ارزان قیمت برای این سبک فیلم ایجاد کنم اما نه متود ارزان قیمت به معنی این که بیاییم با دقیقهای 5 میلیون تومان بسازیم و نه به این معنی که مثلاً الان شود جزء آن سریالهایی که از زمانی که بخواهد کلید بخورد بشود یک کار شش ساله و بعد هم ماجرای بودجهاش اذیت کند. حتی اگر ما بگوییم امسال کار کنیم و سال آینده ببریم جلوی دروربین یک کاری که سازمان را از کمر بندازد نیست.
هدف من این بود که اتفاقاً در تولید اینگونه فیلمها تحولی ایجاد کنم و تا جایی که میشود ارزان قیمتتر تولید شود و حاصلش هم دیده شود.
نظر شما