نماینده/ محمدکاظم انبارلویی: هراز چندي آيتالله هاشمي رفسنجاني روي حقالناس بودن راي مردم تاكيد ميكنند. به تقليد از ايشان هم برخي اصلاحطلبان در سخنرانيهاي خود ترجيع بند مطالبشان حقالناس بودن راي ملت است. اين حرف درستي است، اما آيا حقالناس بودن راي ملت فقط در انتخابات سال ۹۲ بود؟ قبل از آن انتخاباتي در كار نبود!؟
در فتنه سال ۸۸ يك انتخابات ۴۰ ميليوني برگزار شد. منتخب ملت با تفاوت چشمگيري نسبت به نفر دوم انتخاب شد. اما قبل از شمارش آرا، نفر دوم خود را پيروز انتخابات اعلام كرد. در كجاي دنيا اعلام پيروزي انتخابات توسط يك طرف رقابت، آن هم بازنده آن، به عنوان برنده انتخابات اعلام ميشود؟
بازندگان انتخابات هيچ قانوني را برنتابيدند و حريم هيچ نهاد داوري را رعايت نكردند و با زير پا گذاشتن راي ملت، خود را پيروز انتخابات دانستند. آنها نتيجه انتخابات را حق «خود» ميدانستند نه «حق» مردم!
آنها در مقدمات انتخابات، حين برگزاري و مراحل پس از آن فقط به فرمان بيبيسي عمل كردند و با زير پا گذاشتن اخلاق، رقيب خود را ديكتاتور ناميدند و در اردوكشي خياباني شعارهاي ساختارشكنانه دادند. آنها به همين اكتفا نكردند. اقتدار ملي و امنيت ملي را هدف قرار دادند و با پا گذاشتن روي حقالناس، حقالله را هم هدف قرار دادند. باز به اين هم اكتفا نكردند بلكه در تظاهرات خياباني، امام، انقلاب، رهبري و ولايت فقيه را هدف قرار دادند. مردم هم با قيام تاريخي خود در ۹ دي ۸۸ پاسخ ساختارشكنيهاي آنها را دادند. فتنه سال ۸۸ در حقيقت يك كودتا عليه راي ملت و جمهوريت نظام بود، آن هم با دسيسه و كارگرداني آمريكا، انگليس و رژيم صهيونيستي و با هدايت امپرياليسم خبري غرب. هر كس اين حقيقت را انكار كند مثل آن است كه در روز روشن به انكار خورشيد بپردازد.
چرا اين بي مهري به نظام و انقلاب و مردم در ادبيات سياسي آقاي هاشمي رفسنجاني، در آنجا كه سخن از «حقالناس بودن راي ملت» است، سانسور و به فراموشي سپرده ميشود؟
۲- محمد فرهادي وزير پيشنهادي علوم، تحقيقات و فناوري توسط مجلس با راي بالا انتخاب شد. معلوم شد كليد قفل اين وزارتخانه در جيب خود وزير است. آنجا كه صريحا اعلام كرد: «رهبري فصلالخطاب است و فتنه خط قرمز ماست.» چرا آقاي رئيسجمهور از ابتدا اين كليد را در قفل وزارت علوم قرار نداد و آن را به راحتي نگشود و ۱۸ ماه كليديترين وزارتخانه را دچار مشكلات مديريتي كرد؟ با اين كليد ميشد به شتاب پيشرفت علمي كشور افزود و اكنون به خاطر قفل فتنه از سرعت آن كاسته شده است. پنجشنبه گذشته روزنامههاي دوم خردادي سخنان آقاي فرهادي مبني بر مرزبندي او با فتنه را سانسور كردند و با بزرگ كردن درشتگوييهاي يك نماينده بر طبل تداوم فتنه كوبيدند. معلوم شد مشكل آنها حل بحران مديريتي در وزارت علوم نبود.
واكنش برخي رسانههاي زنجيرهاي در داخل و خارج حتي به چفيه انداختن بر دوش فرهادي هم شنيدني است.
آنها از چه نگران هستند؟ از اين نگرانند كه وزير علوم همانند وزير بهداشت باري از دوش مردم بردارد؟ درد آنها چيست؟ درد آنها كارآمدي دولت است! نميخواهند دولت با همگرايي مجلس مشكلات كشور را حل كند. يك باند تبهكار سياسي با ناديده گرفتن حقالناس در پي آسيبرساني به اقتدار و امنيت ملي است. آنها از دوگانهسازيهاي سياسي و اجتماعي نان ميخورند. از حاكميت دوگانه براي تامين منافع بيگانگان از طريق ناديده گرفتن حقالناس سود مي برند. آنها نميخواهند دانشگاه براي نظام كادر تربيت كند. آنها دانشگاه را حلقه واسط با رسانههاي زنجيرهاي وابسته به امپرياليسم خبري و احزاب سر در آخور سفارت انگليس ميخواهند.
كساني كه به دنبال بازتوليد فتنه هستند با كسي كه صريحا بگويد رهبري فصل الخطاب است و فتنه خط قرمز ماست، مرزبندي دارند. متاسفانه اين مرزبندي در برخي مطبوعات كشور ديده ميشود. مردم اين جماعت را دارند رصد ميكنند و به موقع پاسخ به آنها خواهند داد.
مردم اجازه نميدهند دولت از مسير اعتدال خارج شود. مجلس به نمايندگي از مردم اين ماموريت را دارد كه با افراطيگري و بازتوليد فتنه مقابله كند. راي مشروط مجلس به فرهادي نشان داد كه نمايندگان ملت در پاسداشت قيام تاريخي ۹ دي هيچگاه از خط قرمز عبور نميكنند.
۳- دادگاه رژيم كودتا در مصر، حسني مبارك را از كليه جنايات و خيانتهايي كه به ملت مصر كرده بود تبرئه كرد. رژيم كودتا، رهبران انقلاب مصر را به زندان انداخت و در عوض، كساني كه مردم را در ميدان التحرير و خيابانهاي مصر به خاك و خون كشيدند تبرئه كرد.
اين در حالي است كه هفته گذشته دادستان مصر براي محمد مرسي رئيسجمهور بركنارشده مصر حكم اعدام درخواست كرد! حسني مبارك در اولين روزهاي انقلاب ۲۵ ژوئيه ۲۰۱۱، ۲۳۹ نفر را كشت و ۱۵۸۸ نفر را زخمي كرد.
فاجعه تبرئه مبارك محصول كدام غفلت رهبران انقلاب مصر است؟ مرسي چگونه از كاخ رياستجمهوري به زندان رفت؟ سه دليل عمده شكست انقلاب مردم مصر در جريان بيداري اسلامي اينها بود.
۱- اختلاف رهبران سياسي و ناديده گرفتن حقالناس
۲- عدم درك موقعيت ارتش و ظرفيت نظاميان براي كودتا
۳- عدم مجازات ضدانقلاب و تعلل در برخورد با نفوذيهاي رژيم صهيونيستي در راس و بدنه حكومت مصر
اينكه رژيم كودتا در مصر تا چه زماني بتواند با تكيه بر سرنيزه، انقلابيون را مهار و ضدانقلاب را تقويت كند، خدا ميداند.
درود بر انقلابيون يمني كه با بهرهگيري از تجربه مصر، از مصادره انقلاب توسط بازماندگان رژيم گذشته با هوشمندي جلوگيري كردند. انقلابيون يمن با نواختن طبل همگرايي گروههاي سياسي و مذهبي جلوي نفوذ ضدانقلاب و دشمنان اسلام را گرفتند. انقلابيون يمن با مديريت ارتش و مهار آن جلوي كودتا عليه انقلاب را گرفتند. تصرف صنعا و شهرهاي بزرگ و تسخير نرم پادگانها هرگونه تحرك براي سلاخي راي ملت را سد كرد. الگوي يمن و تجربه اين كشور در مهار ضدانقلاب ميتواند براي كشورهايي كه نميخواهند طبل بيداري اسلامي در ممالك خود از صدا بيفتد، بسيار گرانسنگ است. هنر و مهارت انقلابيگري خود را در ديدن دست نفوذ، دخالت و اخلال بيگانگان و بريدن آن رخ نشان ميدهد. اگر اين مهارت نباشد غلبه ضدانقلاب و بر باد رفتن دستاوردهاي انقلاب، اجتنابناپذير است.
نظر شما