به گزارش نماینده به نقل از فارس، کم کم کاروان میلیونی عاشقان اباعبدالله(ع) آماده میشوند تا حرکت خود را از بارگاه نورانی امیرالمؤمنین(ع) آغاز کرده و هم قدم با قدمهای جابر، مسیر نجف اشرف تا کربلای معلی را طی کرده و در جوار مضجع شریف امام حسین (ع) زیارت اربعین آن حضرت را بخوانند.
در این میان مادحین اهل بیت هم تلاش کردهاند تا آثاری را با مناسب با حال و هوا و مضامین زیارت اربعین ارائه دهند.
میثم مطیعی نیز در این میان جلودار بوده و در هفتههای اخیر چند اثر زیبا را در دو هیأت میثاق با شهدا دانشگاه امام صادق(ع) و هیأت شهدای گمنام خوانده است.
عمده این آثار دو زبانه بوده و بخشی از آن به زبان فارسی و بخش دیگر به زبان عربی است که با توجه به حضور هموطنانان ایرانی در میان خیل زیاد زائران عرب زبان اربعین در مسیر نجف تا کربلا، فرصت مناسی برای پخش و نشر این آثار فراهم است، خصوصاً که حاج میثم مطیعی در عمده آثارش تلاش میکند پیوندی میان حادثه عظیم عاشورا و مسائل روز جهان اسلام برقرار کند.
قطعاً پیادهروی اربعین، فرصت تبلیغی منحصر به فردی است که به شیوههای مختلف باید از آن در جهت انتشار معارف ناب دینی و نیز اندیشه انقلابی بهره گرفت، مسائل اخیر جهان اسلام و حضور جریانات تکفیری در بخشی از کشورهای اسلامی خصوصاً عراق، شور انقلابی و انگیزه جهاد را در میان جوانان شیعه تقویت کرده است و این موضوعی است که در آثار اربعینی میثم مطیعی نیز در نظر گرفته شده است.
اشعار فارسی این مداحیها توسط محمدمهدی سیار و عمده اشعار عربی آن را احمد حسن الحجیری شاعر جوان و خوش ذوق بحرینی سرودهاند، همچنین آیات القرمزی شاعره معروف و انقلابی بحرینی که چند ماهی را به دلیل مبارزات و سرودن اشعار انقلابی در زندانهای آل خلیفه به سر برده، شعر عربی آخرین اثر میثم مطیعی با عنوان «یا سیدی خذنی» را سروده است.
در ادامه لینک این مداحی ها به انضمام متن هر یک از اشعار میآید:
*یاسیدی خذنی
یا سیدی خذنی |
ز داغ تو دل حزین است، به یادت چلهنشین است
القلب حزین من مصیبتک، ویبکی علیک أربعین یوما
همه آرام و قرار این دل زیارت در اربعین است
و کل أمنیاته أن یزورک فی أربعینیّتک
سپردم دل را به جاده، میایم پای پیاده
ترکت قلبی فی طریقک، أسیر إلیک حافیاً
ره عشق است و ندارم باکی اگر خاری در کمین است
الطریق طریق العشق ولا أخاف من أن یکون مفروشا بالأشواک
(جان و جانان من، عشق و ایمان من، با تو پیمان من، حسین)
یا نفسی و عزیزی، یا عشقی و إیمانی، عهدی معک یا حسین
ألا یا حجَّ الحنینِ، سَقاکم زَمزمُ عَینی
ای حج عشق (کنایه از زیارت امام حسین) شوق زیارتت اشک از دیدگانم جاری ساخت
تُلبّیکُم سیّدی أشواقی بإحرامِ الأربعینِ
هوای شوقم با احرام اربعین به ندای شما لبیک میگوید
و شوقاً یهفُو جَبینی، یُؤدّی لو سجدتینِ
پیشانیم مشتاق است تا در نماز عشقت برخاک بیفتد
ویَسعى بین الصفا و المروى لعباسٍ و الحسینِ
و بین صفا و مروه عباس و حسین سعی به جای آورد
لو قطّعوا کفّی، لو قطّعوا رِجلی، أمضی لکم زَحفاً، حسین
ای حسین! اگر دستم را جدا کنند، اگر پایم را قطع کنند سینه خیز به سویت می آیم
یا سیدی خُذنی، قد فتَّنی حُزنی، أشتاقُکم حدَّ الحَنین
مولایم مرا دریاب، غم تو ویرانم کرد، دلتنگ و مشتاق شما هستم
(یا سیدی خذنی، حسین)
مولایم مرا دریاب
أتاکُم هُدهدُ قلبی جَناحاهُ نارُ حبّی
هدهد قلبم به سوی شما آمده است و دو بال او آتش عشق من است
أتاکِ یا کربلا مشتاقاً یُلبِّیکِ وآحسیناه
و مشتاقانه، لبیک گویان و با ندای واحسیناه به سوی تو آمده است
حَنیناً عرشُ هواکَ بِلمحِ الطّرفِ أتاکَ
هوای عشق والای تو بر قلبم نشسته است، و با چشم بر هم زدنی به سوی تو میآید
مَشى طیّاراً معَ الزُّوارِ بآهاتٍ وآحسیناه
قلب من به همراه زائرانت، با ناله واحسیناه به سوی تو پرواز میکند
تَحلُو بکَ الآهُ، لاعذّبَ اللهُ، قلباً بهِ حبُ الـ ـحسین
دردها با تو شیرین میشود، خداوند عذاب نکند قلبی که محبت حسین در آن است
یا سیدی خُذنی، قد فتَّنی حُزنی، أشتاقُکم حدَّ الحَنین
مولایم مرا دریاب، غم تو سرگردانم کرد، دلتنگ شما هستم
(یا سیدی خذنی، حسین)
مولایم مرا دریاب
*کربلا شعلة لیس تطفی
کربلا شعلة لیس تطفی |
بردم از کوفه تا شام غوغا... با خودم کربلای غمت را
حملتُ معی من الکوفة حتى الشام رزیة کربلائک
بس که خون گریه کردم ز داغت ... لاله روییده صحرا به صحرا
بکیت من مصیبتک کثیرا حتى نامت زهرة التولیب فی کل الصحراء
آه، از چهل شب غربت آه، از چهل شب حسرت آه، از دل بی طاقت
آه من غربة أربعین لیلة ... آه من حسرة أربعین لیلة ... آه من فؤاد لا یصبر
(آه یاحبیبی حسین)
الضحایا تُحاکِی الضحایا: ... صَوَّبتْ أُمنیاتی البلایا
قربانیان اسارت همچون قربانیان قتل و کشتار روز عاشورا هستند
[و زبان حال زینب کبری سلام الله علیها چنین است]: تیر بلاها آرزوهایم را دریده است.
وارْتَوتْ من شُحُوبِی الرَزایا... وأَغَمَّتْ حیاتی المنایا
غمها و مصیبتها از دگرگونی رنگ چهرهام جان گرفتند ... و مرگ عزیزانم صفای زندگیام را تیره کرده است
هَدَّتْ قِوایَ السُّرَى ... ألْهِمْ فؤادیْ صَبْرا .... وأنتَ فوقَ الثرى
[ای حسین] راه رفتنم در شب توان مرا از بین برده ... به دل من صبر بده ... در حالی که تو خود بر روی خاک افتادهای
(آهٍ ... حبیبی حسین)
آه ای حبیب من ای حسین (ع)
کربلا شُعلةٌ لیسَ تُطفى .... لستُ أسطیعُ مولایَ وَصفا
کربلا شعلهای است که خاموش نمیشود ... مولای من، نمیتوانم آنچه بر ما گذشت را برایت وصف کنم
عَصَفَ الموتُ بالسِبطِ عَصفا .... وهو نَبعُ الحیاةِ المُصَفَّى
طوفان مرگ بر فرزند پیامبر هجوم آورد ... در حالی که او خود چشمه زلال زندگی است
یا مُفرَداً حَیرانا ...یا من قضى عَطشانا ... یا من بقى عُریانا
ای تنهایی که در کار خدا حیران ماندهای ... ای کسی که تشنه کام لحظات می گذرانی ... ای کسی که عریان بر روی خاک افتادهای
(آهٍ...حبیبی حسین)
آه ای حبیب من ای حسین (ع)
أهطَلَ الدَمعَ غَیمُ العِتابِ .... حانَ للبَدرِ وقتَ الغِیابِ
سرزنش ها (و اندوه از دست دادن تو) اشک مرا جاری ساخت ... لحظه غروب مهتاب فرا رسیده است
هَیَّجَت لَوعَتی و انتِحابی ..... أربعینٌ مَضَت بالعَذاب
چهل روزی که با عذاب و سختی سپری شد.... عشق درون و اشک سوزانم را به غلیان در آورده است
نَحنُ الأُساری جِئنا .... من بَعدِ أن سُبِینا .... عُدنا فَقُم حَیِّینا
ما اسیران آمده ایم ... پس از اینکه به اسارت درآمدیم ... اکنون بازگشته ایم پس برخیز و به ما خوش آمد بگو
*الاربعین موعدی
الاریعین موعدی |
با اشک و غم هم رازم و... می سوزم و می سازم و...
یعلم الدمع و الحزن سرّی... یحترق وجودی و أنا أصبر علیه
می خوانمت شب تا سحر
و أنادیک طول اللیل
دلتنگم ای کرب و بلا... در اربعین دیدار ما
یا کربلاء! لقد ضاق صدری... موعدنا فی یوم الأربعین
باعاشقان روی حسین
مع عشّاق الحسین
با زائران کوی حسین
مع زائری مقام الحسین
می آیم آخر سوی حسین
سآتی إلی الحسین أخیرا
(لبیک یا مولا یا حسین)
شدَّ الهَوى حبلَ الجَوى و اجتاحَنی سَیلُ النَوى
دلدادگی ریسمان عشق را محکم کرد و سیل دوری و فراق من را بَرد
لِلوَصلِ عَینی سَاهِرَة
چشمانم به انتظار وصال (کربلا) بیدار است
أَطْفَأَ شَمْعِی مَدْمَعِی ... و دَکَّ نَوْحِی مَسْمَعِی
اشکم شمع مرا خاموش کرد و مویهها و نوحه ها در گوشم طنین انداز شد
إیهٍ دُمُوعی، اشتَعِلی!
هان! ای اشکهای چشم من، بجوشید
نارُ اشتیاقی، کمْ تَصْطَلِی!
ای آتش شوق من چقدر شعلهوری!
لیلُ انتِظاری، هَلْ یَنجَلی؟
آیا شب انتظار مرا پایانی هست؟
(مولای مولای السلام)
سلام ای مولای من
هُنَا الأَسى کُلُّ الأَسى ...هُنَا الصِغارُ و النِسَا
اینجا همان محل اندوه و غم است؛ همه غم ها اینجاست.. اینجا جایی است که کودکان و زنان اهل بیت بودند
هُنَا النُجومُ الزَاهِرَةْ
اینجا همانجایی است که ستارگان درخشان بودند
مِنْ سَاجِیاتٍ صُرَّعِ ... تَدعو إلى التَّفَجُّعِ
این ستارگان همان اجساد ساکن و بر زمین افتاده اند .... و این اجساد به نوحه و عزا فرا می خوانند
یا ودایَ الطَّفِّ ما جرى ؟
ای سرزمین کربلا چه اتفاقی افتاده است؟
فاقَ المُصابُ التَّصَوُرَا
این مصیبت از تصور فراتر است
هذا حسینٌ فَوقَ الثَرَى
این حسین علیه السلام است که بر خاک افتاده است
(علیکَ مولای السلامْ )
ای مولای من سلام بر تو
إلیکَ آتٍ سَیِّدی ... الأربَعینُ مَوْعِدِی
مولایم، به سوی تو رهسپارم..... میعاد ما اربعین است
ذِکراکَ أحلى خاطِرَة
یاد تو شیرینترین خاطره است
جابرُ قدْ جاءَ معی ... یَأخُذُنی للمَصرعِ
جابر با من آمده است.... و مرا به سوی قتلگاه تو میکشاند
عندکَ یا مولایَ المُنى
مولای من! آرزوهایم نزد توست
ظُلْمَةُ رُوحِی تَلقىْ السَّنا
تاریکی روحم به روشنی می گراید
کُلُّ وُجُودی لکَ انحَنى
تمام وجودم برای تو تعظیم میکند
(مَوْلای مَوْلای السَلامْ)
سلام ای مولای من
*کنار قدمهای جابر
کنار قدمهای جابر |
کنار قدمهای جابر، سوی نینوا رهسپاریم
ستونهای این جاده را ما، به شوق حرم می شماریم
شبیه رباب و سکینه، برای شما بیقراریم
ازین سختی و دوری راه، به شوق تو باکی نداریم
فدایی زینب، پر از شور و عشقیم
اگر که خدا خواست، بزودی دمشقیم
لبیک یابن الحیدر
قَطَعنا الیک الصَّحاری، الا یا امیر الفرات
أضِفنا فانّا ضیوفک، اضِف هؤلاء المُشاة
نَسیرُ الیک نهاراً، و نَحلُمْ بک فی اللیالی
نَعُدُّ الخُطىٰ و العلامات، و نبکیک حتى الوصال
نسیل کَنهرٍ، یا بحر المَعالی
بصَخرٍ و سدٍّ، اَبد لانُبالی
لبیک یابن الحیدر
وُلِدنا على حبّ حیدر، إذن لانخاف المَخاطِر
و نَفدیک بالقلب و الروح، و لیس فقط بالحناجر
و الحمدلله صِرنا، بلطفک شعباً أبیّا
سنمشی الى القدسِ یوماً، مع المسلمین سَویّا
سلامٌ على الشام، کَرَمزِ الصُّمود
و بحرین و القدس، اسیرِ القیود
لبیک یابن الحیدر
ترجمه:
ای امیر نهر فرات! به سوی تو بیابان ها را پشت سر گذاشتیم
میزبانی کن از ما که ما میهمانان توایم
میزبانی کن از این خیل پیاده
روزها به سوی تو گام برمیداریم
و شب ها رویای تو را می بینیم
قدم ها و علم های جاده را می شماریم
و تا زمان رسیدن بر تو گریه می کنیم
همچون رود جاری می شویم
ای دریای بزرگی ها!
و به هیچ صخره و سدّی
اهمیت نمی دهیم و اعتنا نمی کنیم
بر عشق و محبت علی به دنیا آمدیم
به خاطر همین است که از خطرها نمی ترسیم
ما با دل و جان مان فدای تو می شویم
نه فقط با حنجره های مان
خدا را شکر که به لطف تو
امّتی آزاده و ستم ناپذیر شدیم
روزی همراه با همه ی مسلمانان
به سوی قدس پیاده خواهیم رفت
درود بر شام
به عنوان نماد و مظهر مقاومت
و درود بر بحرین و قدس
که اسیر بند هستند
یا حُسین!
یَتَّجِهُ هذا الحَشدِ الکبیرِ مِن محبّیکَ نحو کربلاء، بنیاتٍ صادِقَة و قلوبٍ مُشتعلة، شوقاً لزیارتک و تَوّاقَةً للتقرب بها إلی الله، لیُحرِّروا أنفسهم من الذنوبِ و التعلقاتِ الدنیویة.
یا سید الأحرار! نَعِدُک أن نَتَّجِهَ معاً نحوَ القدسِ مشیاً علی الأقدام و نُحرِّرَ تلکَ الأرضَ المقدَّسةَ من بَراثِنِ الصّهاینةِ الغاصبین، و أن نذهَبَ قریباً إلی الشّام لنُخَلِّصَ مقامَ أختکَ زینبَ الکبری من حمَلاتِ لُقَطاءِ الصّهاینةِ و أمریکا و هُم العناصِرَ السلفیة و التکفیریة و الإرهابیةِ و الوهابیة، الذین لم یُدرِکُوا شیئاً عن الإسلامِ الحقیقی.
ترجمه:
یاحسین!
این خیل عظیم دلدادگان با نیات صادقه و قلوب مطهره به قصد زیارت تو به سمت کربلا در حرکتند و با زیارت تو به خدای متعال تقرب میجویند تا خود را از قید و بند گناهان و تعلقات دنیایی رها کنند.
ای سید احرار! ما با تو عهد می بندیم که با این جماعت پیاده روان به قدس رفته و آن سرزمین مقدس را از چنگال غاصب صهاینه آزاد کنیم. همچنین با تو عهد می بندیم که به زودی به شام رفته و سوریه و حرم مطهر خواهر تو زینب کبری را از دست فرزندان نامشروع صهاینه و آمریکا یعنی گروههای سلفی و تکفیری و ارهابی و وهابی آزاد نماییم؛ همانها که از اسلام حقیقی هیچ نفهمیده اند.
*مداحی علیه داعش
کفر و تکفیر |
با اذن رهبرم، از جانم بگذرم، در راه این حرم، در راه یار
یا حیدر گویم و شمشیری جویم و اندازم لرزه بر جان کفار
هم پیمان گشته اند کفر و تکفیر
شیطان است و زر و زور و تزویر
اما از وعد حق دل آگاه است
پیروز این نبرد حزب الله است
نماز صبح در کربلا، نماز ظهر در سامرا
نماز عصر ان شاء الله، بقیع و مسجد الاقصی
(لبیک یا علی یا مرتضی)
لِعلی أنْتَمی، حُبُّه فی دَمی، سَیفُه مُلهِمی، هو الإمام
من به علی(ع) منسوبم عشق او در خون من و شمشیرش الهام بخش من است؛ اوست که پیشواست!
واعلمُوا أنَّ لی، نَبْضٌ بِداخِلی، سمّیتُهُ علی، فخرُ الکِرام
بدانید و آگاه باشید که درون من، تپشی است که آن را علی نامیدهام؛ مایه افتخار کریمان
منهُ نَسْتَلهِمُ روحَ الإیمان
ما جوهر ایمان را از او الهام گرفتیم
لا نخافُ الریاح إنّا بُرکان
از هیچ بادی نمی هراسیم که خود آتشفشانیم
یا تکفیری! صبرکْ صبرکْ
ای تکفیری! صبر کن صبرکن
إنّا سوفَ نَحفِر قبرَک
ما گور تو را خواهیم کَند
(لبیک یاعلی، یا مرتضی)
یا أحفادَ ثمود، یا جُرذانَ الیهود! إنّا سوفَ نعُود، للانتقام
ای نوادگان ثمود، ای موش های یهود! ما برای انتقام بر میگردیم
إن کنتُم داعشاً، فإنّا داعسٌ، سوف نَدعَسُکم، تحت الأقدام
اگر شما داعش هستید ما نیز «داعس» (له کننده) هستیم و شما را زیر گامهای خود له میکنیم
إنّا فی المعرکة سَیفٌ مسلُول
ما در میدان نبرد شمشیر عریانیم
سَنَجْعلُکُم عَصْفاً مأکول
و شما را مانند لقمه ی جویده شده خواهیم ساخت
إنّ الموتَ یُصبِح قوتک
قطعاً مرگ و نابودی، قوت و غذای تو میشود
لکن قبلَه جیبْ تابوتَک
اما پیش از آن، تابوتت را همراه بیاور
یا إسرائیل! خیبر خیبر!
ای اسرائیل خیبر را به یاد بیاور
إنّا والله جیشُ حیدر
به خدا سوگند که ما سپاه حیدریم
(لبیک یاعلی، یا مرتضی)
(لبیک یا حسین، یا ثارالله)
*کربلا ای خاک اندوه و بلا
کربلا ای خاک اندوه و بلا |
کرْبَلا، لا زِلْتِ کَرْباً وَبَلا، ما لقی عندک آل المصطفى
کربلا ای خاک اندوه و بلا، لالهزار سرخ آل مصطفی
کَمْ عَلى تُرْبِکِ لمّا صُرّعُوا، مِن دَم سال و مِن دَمع جرى
خاک تو آغشته خون است و اشک، از به خاک افتادن آلالههاست
کربلا یا کربلا یا کربلا
یا رسول الله لو عایَنتَهم، و هُم ما بَینَ قَتلى وسِبی
یا محمد بنگر این آل تو است، یا قتیل دشت خون یا مبتلا
قَتَلوه بَعد علم مِنهُم، انه خامس اصحاب الکسا
قاتلانش با خبر بودند اوست، پنجمین دردانه آل عبا
یا حسین یا حسین یا حسین
غَسَلُوهُ بِدَمِ الطّعْنِ، وَمَا، کَفّنُوهُ غَیرَ بَوْغَاءِ الثّرَى
پاره پاره پیکرش مانده به خاک، غسلش از خون و کفن از بوریا
کیفَ لَم یَستَعجِلِ اللهُ لَهُم، بانقلابِ الأرضِ أورَجمِ السَّماء
از چه رو از هم نمیپاشد زمین؟ آسمان در هم نمیریزد چرا؟
کربلا یا کربلا یا کربلا
لَیسَ هذا لِرسولِ اللهِ، یا، أُمّةَ الطُغیانِ والبَغی، جَزا!
اجر پیغمبر به قرآن این نبود، بیوفایان ننگ بادا بر شما
لَم یَذوقوا الـماءَ حتّی اجتَمَعوا، بِحَدّی السیفِ علی ورد الرّدی
تشنه بودند و گلویی تر نکرد، زان میان جز نیزهها و دشنهها
یا حسین یا حسین یا حسین
حَمَلُوا رأساً یُصَلُّونَ علی، جدَّه الأکرَمِ طوعاً و إبا
آسمانها را به غارت بردهاند، مانده بر نی آیههای والضّحی
میِّتُ تبکی لَه فاطمةُ، وابوها و علیّ ذوالعُلی
این صدای گریههای فاطمه است، هم نوای مصطفی و مرتضی است
کربلا یا کربلا یا کربلا
نظرات مخاطبان 0 1
۱۳۹۳-۰۹-۰۹ ۱۲:۳۵مسعود 0 0