به گزارش نماینده هفتمین نشست از سلسله نشستهای دوباره خوانی اشعار عاشواریی در خبرگزاری فارس برگزار شد. در این نشست مصطفی محدثی خراسانی، سیداحمد نادمی، ایرج قنبری، ناهید یوسفی و جمعی از علاقهمندان شعر و ادب حضور داشتند، به بررسی اشعار عاشورایی مصطفی علیپور پرداختند.
اتخاذ رویکرد معنایی به عاشورا
در ابتدای این جلسه سیداحمد نادمی به عنوان اولین سخنران در این مراسم با اشاره به اشعار و سروده های مصطفی علی پور گفت: زمانی که صحبت از شعر عاشورایی به میان میآید، اگر علاقهمندان «هفت مویه» را ندیده باشند شاید تصور کنندکه چطور می شود به علیپور شاعر عاشورایی اطلاق کرد. کسی که در نگاه اول به صورت تورقی سراغ علی پور رفته باشد از خود می پرسد چطور می شود از علی پور به شعر عاشورایی رسید. این سوال هنگامی مطرح می شود فرد توقع داشته باشد عاشورا و فرهنگ آن به صورت مشهود در شعر بروز و ظهور داشته باشد و در گوشه گوشه ابیات آن واژه هایی مانند کربلا و عاشورا و حسین و امثالهم بروز و ظهور داشته و با بسامد بالایی تکرار شوند در صورتی که علی پور چنین شاعری نیست.
نادمی با بیان اینکه عاشورا در شعر علی پور تظاهر و بروز ظاهری جدی ندارد، افزود: عاشورا در شعر علی پور در بطن و تار و پود شعر تنیده شده است و تظاهرات معنایی دارد. علی پور به ظلم و تیرگی می تازد. اصلا شاعری که در متن انقلاب روییده و و در فضای شعر پس از انقلاب نفس کشیده، ناگزیر از عاشورایی بودن است. عدالت خواهی، طلب عزت و صداقت محض دینی در شعرهای علی پور متبلور و این یک رویکرد معنایی به عاشوراست که در متن آثارش جریان دارد. رویکردی که شخصا حاضر نیستم آن را با رویکرد ظاهری عوض کنم.
تمجید شفیعی کدکنی از علیپور
در ادامه این مراسم محدثی خراسانی نیز به بیان دیدگاه های خود در خصوص آثار علی پور پرداخت. وی با اشاره به اینکه علی پور از اعضای فعال حلقه ادبی حوزه هنری مشهد بود، گفت: ایشان در کنار محمدکاظم کاظمی، مرتضی امیری اسفندقه و امثالهم در آن سالها در کنار بیش از 50 نفر ار شاعران به فعالیت مشغول بودند. بنده توفیق خدمتگزاری به این جمع را در کانون شعرا و نویسندگان داشتم و عرضه دانش و بینش نیز بر دوش جناب علی پور و مرتضی امیر اسفندقه بود.
محدثی خراسانی در ادامه افزود: علی پور به دلیل دقت و تاملی که در زبان داشت این انتظار نیز از او می رفت که تکنیک ها و ظرافتهای هنری در حوزه زبان در آثارش دیده شود. با وجود همه اینها اما هنگامی که شعر علی پور را می خوانید این هنرمندی های و هنرنمایی ها خود را نشان نمی دهد و ذهن مخاطب صرفا معطوف معنای شعر می شود.
محدثی شیرازه شعر علی پور را حماسه حسینی توصیف کرد و ادامه داد: البته این موضوع در شعر علی پور پنهان است و بروز ظاهری کمتری دارد. روح حماسی حتی در شعرهای عاشقانه علی پور هم موج می زند. واژه ها در شعر او جاندارند.
محدثی، مواخذه از خود در تاریخ را از دیگر ویژگی های شعری علی پور دانست و افزود: به نظرم نقطه شروع این بحث را در شعر معاصر می توان از شعر دکتر کدکنی دید و شعری که برای حلاج سروده است. شعر جناب علی پور و مواخذه ای که از فرات می کند نیز در این افق است. علی پور اگر چه خودش را شاگرد سیدحسن حسینی می داند اما به نظر من حتی «هفت مویه» به «گنجشک و جبرئیل» مرحوم حسینی هم پهلو می زند.
وی در پایان صحبت هایش با اشاره به نوعه نگاه دکتر شفیعی کدکنی به علی پور و آثارش گفت: زمانی تعدادی از دوستان را جمع می کردم و هر از چندی خدمت ایشان می رفتیم. در یکی از این دیدارها شعری که آقای علی پور برای دکتر کدکنی سروده بودند را برای ایشان خواندم. وقتی نام علی پور را بردم تاملی کردند و گفتند من در کتابخانه دانشگاه پرینستون کتابی درباره ساختار شعر در زبان فارسی خواندم و نکته هایی در آن دیدم که تاکنون خودم در آنها دقت و تامل نکرده بودم. بعد که متوجه شدند نویسنده آن کتاب مصطفی علی پور است شمارهاش را همان جا از من گرفتند. روز بعدش با ایشان تماس گرفته بودند.
علیپور باید زبانش را به مردم نزدیک کند
ایرج قنبری، شاعر نیز از دیگر حاضران در این نشست بود. وی با بیان اینکه آشنایی بنده با آقای علی پور به سال 1363 در جهاد سازندگی تنکابن باز می گردد، گفت: در آن سالها با حضور چند تن از دوستان شاعر از جمله مرحوم سلمان هراتی یک انجمن ادبی راه انداخته بودیم. مرحوم سلمان شیفته اشعار علی پور شد و بعد هم رابطه دوستی میان شان شکل گرفت. زبان شعرهای علی پور در ابتدا نزدیک به زبان شعری سلمان بود اما بعدها زبان مستقل شعری خود را پیدا کرد. علی پور اوایل بیشتر شعر می گفت و کمتر نقد می کرد اما بعدا این رویه برعکس شد.
وی در ادامه با اشاره تلویحی به زبان شعری علی پور گفت: بنده بعد از سال ها به این نتیجه رسیده ام که زبان شعر باید به زبان مردم نزدیک باشد. شاید یک شعر از نظر قواعد ادبی و هنری از درون مایه قوی و غنی برخوردار باشد و لایه های متعدد درونی داشته باشد و به آن لایه ها برسیم اما در نهایت باید دید مردم چقدر توانسته اند با آن ارتباط برقرار کنند و به کجایش رسیده اند. بنده ضمن احترام به اقای علی پور معتقدم شعر امروز باید قدری زبان خود را به زبان مردم نزدیک تر کند و ملموس تر شود. اتفاقی که در برخی دوره ها افتاده است و مثلا تلاش های فروغ فرخزاد در این راستاست یا نوع ناقص تر آن را در تلاش های فریدون مشیری و نازل تر از آن را در اشعار کارو می بینیم.
حافظ اگر قرار بود به زبان مردم نزدیک شود، سلطانقلی خان تاریخ هم نمیشد
مصطفی علی پور نیز به عنوان آخرین سخنران این نشست به بیان دیدگاههای خود در خصوص مسائل مطرح شده پرداخت. وی در ابتدا با بیان اینکه فکر می کنم این جلسات در راستای نشان دادن شعر است نه نشان دادن چهره ها، گفت: شعرایی که در سال های بعد از انقلاب دستپخت شرایط و فضای آن زمان بودن دغدغهای برای چهره شدن داشتند. برای من که به تبع اولی شاگرد این اساتید بوده ام هم به هیچ وجه این چنین نیست.
علی پور در ادامه ضمن تمجید از جایگاه قنبری، به پاسخ انتقاد مطرح شده از جانب او پرداخت و گفت: بنده من از ایشان همیشه درس یاد گرفته ام. ایشان در حق من معلمی کردند. فرمودند که زبان شعر باید به زبان مردم نزدیک باشد و شعرهای من به لحاظ زبانی مردم پسند نیست. درست می گویند. خیلی از شعرهای من مخاطب عام ندارند. تعمد داشتم که به اینجا برسم. تمام تلاش در همه این سالها تدریس و معلمی و تالیف کتاب این بوده است که بگویم شعر جزو هنرهای زیباست. مخاطب شعر علی رغم اینکه معتقدم باید همه مردم باشند اما در نهایت چون یک هنر زیباست، پس مخاطب خاص دارد. این مخاطب خاص هم جزئی از عام جامعه است. نباید توقع داشت که مثلا یک راننده کامیون «سفر زمزم» خانم صفارزاده را آنگونه بفهمد که قیصر امین پور می فهمید.
علی پور در ادامه افزود: حافظ اگر به این نظریه عمل می کرد در سطح سلطان قلی خان شعر تاریخ هم نبود. حافظ یکی از شاعران ساخت گرا و زبان گرای شعر فارسی است. چیزی که سعدی و خواجو نیستند.
وی با بیان اینکه شعر معنی نمی شود بلکه دریافت می شود، افزود: شعر یک شهود است و در لحظاتی کاملا حسی و ناخودآگاه که شاعر غایب است و حضور ندارد به وجود می آید. من خودم وقتی شعر می نویسم هرگز نمی دانم که به کجا می رسد. حتی آن شعری که در مورد دکتر کدکنی گفتم هم اصلا نمی دانستم که چه می نویسم. فکر می کردم دارم غزل می نویسم. قرار بود غزل شود ولی نیمایی شد.
وی در پایان سخنان خود، فروغ فرخزاد را نیز اصولا شاعری ساختگرا دانست و گفت: از فرخزاد مثال زدید ولی او هم بعضی مواقع شعرهایش ساختمند است. زبانش یک زبان عادی نیست. من معتقدم زبان شعر یک زبان نخبهگرایانه است. ما در شعر نخبگی زبان داریم نه زبان فاخر. نخبگی زبان یعنی شاعر از همه امکانات زبان و گونه های مختلف زبان از نظر زبان شناسی استفاده کند اما در هیچکدام از آنها متوقف نشود. بر همین مبنا تلاش دارم نخبگی زبان را حفظ کنم.
نظر شما